حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

افزونه جلالی را نصب کنید. Wednesday, 11 December , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1231 تعداد نوشته های امروز : 0×

تازه ترین مطالب

30 دی 1394 - 8:26
شناسه : 3953
بازدید 438
9

پشت مُهر به منظور نشان دادن نمونه ‏ای از کابالای ماسونی، من بخش مهمی از یکی از کارهای پاول فاستر کیس را نقل مي كنم. او یک نویسنده معروف در کارهای رمزگرایانه و ماسونی است. بخشی که در ادامه می‏آید از یکی از کارهای او به نام: «مُهر بزرگ ایالات متحده، تاریخ، نمادگرایی و پیام آن […]

ارسال توسط :
پ
پ

پشت مُهر

به منظور نشان دادن نمونه ‏ای از کابالای ماسونی، من بخش مهمی از یکی از کارهای پاول فاستر کیس را نقل مي كنم. او یک نویسنده معروف در کارهای رمزگرایانه و ماسونی است. بخشی که در ادامه می‏آید از یکی از کارهای او به نام: «مُهر بزرگ ایالات متحده، تاریخ، نمادگرایی و پیام آن برای دوران نوین» .این متن در سال 1935 نوشته شده و اشاراتی کاملاً جزئی به بحث ما دارد. من شخصاً شگفت زده شدم وقتی که دیدم او این قدر درباره علم اعداد عبری و آموزه‏ های کابالایی مطلع است. برای آنکه دريافت کاملی از کابالا (با C) داشته باشيم، بحث آقای کیس دربارة پشت مُهر بزرگ را با جزئیات نقل می‏کنم وهر جا لازم باشد توضیحاتی نیز می‏دهم. (19)

«مثلت به عنوان یک شکل نمایانگر عدد 3 است ( هر وجه هرم مثلت و سه گوش است که مربوط به حرف ج عبری است.) و از آنجا که چشم معادل حرف عبری«ع» (عين) و معادل عدد 70 است، مثلث و چشم، علاوه بر شکوه، نمایانگرعدد 73 است که مقدار عددی نام عبری حُکمه 8 ، 20، 40 ، 5 یعنی حکمت است. 73 مربوط به نام جیمل يعني حكمت است. (ح ك م هـ)

73 مربوط به نام جيمل 3 ، 40، 30 است. در عبري به حرف ج مي گويند جميل يا جِمِل.

 (ج م ل)

پس عدد 73 مرتبط به حرفی است که در انگلیسی G شناخته می‏شود. (G حرفی است که توسط ماسون‏ها برای نمایاندن فرقه  شان بکار رفته است. علت این امر موضوع کتاب دیگری از آقای کیس است. بطور خلاصه، G مخفف کلمه خداوند در انگلیسیCOD و معادل حرف ج عبری است که وقتی به شکل عددی مقدار حروف آنرا حساب کنیم معادل کلمه عبری حکمت می‏شود. پس نماد ماسونری به معنای حکمت است.)

به عبارت دیگر چشم در مثلث نمایانگر همان عقل سایه گستری است که در مجموعه ستارگان بالای خود مُهر نهفته است.

همه این نمادها برای کابالیست‏ ها و فراماسون‏های قرن 18 شناخته شده بود. برای آنان چشم در مثلث قطعاًٌ همان معنا را داشت که اعضای امروزین مجمع ایشان در می‏یابند. این اعضاء از ناظران خود یاد می‏گیرند که چشمِ کل‏نگر، نماد عقل آسمانی است که خورشید و ماه و ستارگان از آن اطاعت می‏کنند (20) تحت مراقبت آن حتی ستاره‏ های دنباله دار چرخش‏های عظیم خود را طی می‏کنند. (در متن اصلی تأکید بر رهایی از اصول طالع بینی شده است. کابالا می‏آموزد که هر کس بندگی خداوند را بکند از نفوذ ستارگان درامان خواهد بود. این بیان با معتقدات مکاتب غیبی بسیار متفاوت است.)آنها همچنین فرا می‏ گیرند که بصیرت این چشم بر درونی‏ترین زوایای قلب انسان حاکم است و بر اساس شایستگی‏های ما به ما پاداش می‏دهد.

تحلیل دقیق هرم ناتمام زیر چشم آینده نگر، نشان می ‏دهد که هر یک از اضلاع مایل آن بر حسب اعداد کامل،60 واحد درازا دارد، خط قاعده آن 70 واحد و هر یک از اضلاع‏ چهار ضلعی بالای آن 24 واحد است. پس طول چهار خط احاطه کننده هر یک از وجوه ذوزنقه يا چهار ضلعی نامنظم آن 60+60+70+24 واحد یعنی 214 واحد است. (اشاره آقای کیس باید به حروف شکل دهنده به آجرهای هرم باشد. بنیان‏گذاران آمریکا در نمایش تصویری کشور جدید خود جزئیات فراوانی را رعایت کرده‏اند. این نوع جزئی نگری روحیه‏ای بسیار یهودی در خود دارد. باید اعتراف کنم که پس از نگاه مجدد به مُهر بزرگ در پشت یک اسکناس دلار نتوانستم واحدهای خط مبنا را که در اینجا قید شده بیابم. (21)

 214 عدد معادل برای نام عبری روح Ruach200، 6 ، 8 یعنی نفس حیات یا روح (22) است. این نشانه ‏ای است بر

 (ر و ح)

آنکه ساختار حکومت ملی ما بر اساس نیت بنیان‏گذاران آن ساختاری معنوی بود یعنی معبدی که با دستان ساخته نشده است بلکه بطور جاودانه در آسمان ‏ها است.(این مفهوم معبدی که با دستان انسان ساخته نشده در انجیل مسیحیان امده است. امّا در کتاب مقدس زهر نیز می‏توان در ارتباط با معبد سوم که به طور ساخته از آسمان به زمین نازل می‏شود یعنی بدون دخالت دستان انسان، آنرا یافت. نمی ‏توانم بگویم منظور آقای کیس کدام یک از این دو است).

91 طول واحدهای هر یک از وجوه هرم کامل مربوط به آن در مُهر است و عدد معادل کلمه عبری آمین (ا م ن) به شمار می‏رود که به معنای محکم بودن و مؤمن بودن است. و این نیز با آنچه در شرح معنای هرم آمده مطابقت می‏ کند.

182 طول کل 2 ضلع مساوی هر وجه، معادل عددی برای نام یعقوب (ی اُ ق ب) و عبارت عبری melakh ha-elohim 40 30 1 20 5 1 30 5 10 40 به معنای پیامبر خدا است. (مثل مفهوم حق الهی پادشاهان. آقای

 (م ل ا ک ﻫ ا ل ﻫ ی م)

کیس در اینجا اشاره دارد که ایالات متحده یعقوب جدید است که با فرمان الهی به عنوان برگزدیده خداوند در زمین تعیین شده است). این به ما می ‏فهماند که کار تمام شدة معروف به نظم نوین جهانی که در سال 1776 شروع شده بود، تحقق وعده‏ها به یعقوب یعنی اسرائیل روحانی است. (نظم نوین جهانی عبارتی است که معانی شومی دارد. برای برخی از مسیحیان بنیاد گرا، این عبارت درباره حکومت آینده ضد مسیح یا دجال است که در سنت یهود به عنوان آرمیلوس شناخته می‏شود. در نظر آقای کیس، نظم نوین جهانی اشاره به جامعه‏ روشن‏بینی دارد که توسط ایالات متحده ایجاد شد. زیر هرم در مُهر بزرگ کلمات نظم نوین جهانی به صورت لاتین آمده استNovus Ordo Seclorum)). آیا این یعنی ایالات متحده حکومت ضد مسیح (آرمیلوس) است؟ می‏دانیم که برخی نظریه‏پردازان توطئه چنین اعتقادی دارند.

یعقوب همان اسرائیل روحانی است. این شبیه نظریه الهیات مسیحی درمورد جایگزینی است که بر اساس آن ملت یهود توسط خداوند از برگزیدگی فیزیکی کنار رفتند تا اسرائیل روحانی به جای آنها برگزیده شود. پس کلیسا به عنوان اسرائیل روحانی جدید درآمده در حالی که یهودیان در نظر خداوند در مرتبه بعدی قرار گرفته‏اند. نمی‏توانم با اطمینان بگویم که این نظر آقای کیس است یا نه.)

 این یک تجسم کامل از اصول آمریکاگرایی واقعی به عنوان پیام خداوند به همه جهان به شمار می‏رود.

مبنای این ساختار حکومتی با یک خط به طول 70 واحد نمایش داده شده است. 70 عدد معادل حرف ع مربوط به چشم در مثلث است. این همچنین عدد معادل آدم و حوا 1 4 40 6 8 6 5 است. پس این نشان می ‏دهد که

 ( ا د م و ح و ﻫ )

پی‏ریزی این ساختار توأم با باریک بینی توسط پدران جمهوری، بینشی آسمانی (ع يا عين یعنی چشم) است که از طریق خودآگاه منور بشریت (آدم و حوا) بیان شده است.

در زیر هرم تاریخ 1 5 10 10 50 100 100 50 1000 یعنی 1776 آمده است. این تاریخ برای همه دانش‏ پژوهان M D C C L X X V I

 امور پیشگویی مهم است. این نتیجه نهایی یک دوره زمانی است که با اولین اسارت اسرائیل در سال 745 قبل از میلاد آغاز شد. هفت دوره پیشگویانه از آن تاریخ مشتمل بر 2520 سال می‏شود که معادل هفت برابر یک سال پیشگویانه یعنی 360 سال معمولی است. پس سال 1776 نتیجه نهایی هفت دوره ذکر شده در کتاب دانیال در عهد عتیق است. در زبان یونانی عدد 1776 معادل عبارت hesoteria Israel یعنی نجات اسرائیل است. (23) برای کسانی که توضیحات قبلی را ترجیح می ‏دهند این ممکن است کاملاً تصادفی به نظر آید اما واقعیت این است که نظم نوین جهانی که در سال 1776 آغاز شد اولین پذیرش یهودیان و غیر یهودیان بر اساس مساوات سیاسی، اجتماعی و اقتصادی بود. از آن زمان، در سرتاسر جهان، بجز در آلمان واپس‏گرا، روندی پایدار به سوی رهایی نسل‏ قبیله یهودیه وجود داشته است.» (متن در سال 1935 یعنی در زمان اوجگیری نازی‏ها نوشته شده است. نقل از كتاب: مُهر بزرگ ایالات متحده، تاریخ، نماد گرايي و پیام آن برای دوران نوين؛ نوشته پاول فاستر کیس؛ چاپ لس ‏آنجلس، 1976. )

نکات جالب دیگری نیز درباره این سوی مُهر بزرگ وجود دارد. بر اساس کتاب «سرنوشت پنهان آمریکا» نوشته «منلی پ.هال» به نقل از یک متن قدیمی‏تر به نام «تاریخ مُهر» نوشته «گیلارد هانت»، عقاب منقوش در مُهر بزرگ عمداً شبیه به پرنده افسانه‏ای به نام ققنوس درآورده شده است.

پرنده ققنوس یکی از حیوانات اسطوره‏ ای است که در تورات ذکر شده است. در فصل ایوب 29: 18 آمده است: من به اندازه ققنوس عمر خواهم کرد. به نقل از هانت، منلی می ‏گوید که اکثر طرح ‏های ارائه شده برای مُهر بزرگ در واقع نقش ققنوس بودند و نه نقش عقاب. ققنوس نشانگر تولد دوباره یا رستاخیز است و این نمادی از خیر فراگیر است.

نکتة دیگر آن که این سوی مُهر بزرگ تنها از سال 1935 بر پشت اسکناس دلار آمریکا جای گرفت. هال اشاره می‏کند که در آن زمان تهدید‏های پر مخاطره ‏ای برای دموکراسی در دنیا گسترش می‏یافت. او می‏ گوید که شاید وضعیت سیاسی بین ‏المللی در انتخاب این زمان برای آشکار کردن مُهر بزرگ نقش داشته است.

ماسون ‏ها و سیاست دوران جدید

همان طور که از گفته های کیس می‏توان دریافت، آمریکا تحت نفوذ ماسونی، قرار بود دربرگیرنده بهترین آیین‏های اخلاقیِ سنتِ نبویِ کابالايی باشد. اما از تاریخ آمریکا به وضوح می‏توان دریافت که آمریکا هرگز به چنین هدف بلندی نرسیده است.

نژادپرستی علیه سیاهان، یهودیان و بومیان آمریکا (سرخپوستان) از زمان قدیم در فرهنگ آمریکایی ریشه داشته است و همه این‏ها تضادی آشکار با نفوذ ماسونی دارد.(24) در عمل، لژهای ماسونی آمریکا انعکاسی از نژادپرستی کلی در جامعه بوده ‏اند. لژ ماسونی اعظم نیویورک در سال 1851 تا آنجا پیش رفت که آمریکایی‏های سیاه و سرخپوست را برای ماسون بودن نامناسب اعلام کرد. (25) (در دانشنامه بين المللي انجمن‌های مخفي و فرقه‌های اخوت به اين موضوع اشاره شده و حتي ذيل «كوكلوكس كلان» آمده كه اين گروه نژاد پرست، عده بسياري از اعضاي جديد خود را از ميان ماسون ها مي گرفت).

در واقع انجمن بنای بریث (B’nai B’rith) که انجمنی برای نیکوکاری، امور خیریه و اخوت یهودیان است تا حدودی به این دلیل پایه‏گذاری شد که یهودیان در انجمن‏های فراماسونی پذیرفته نمی‏شدند.

می‏دانیم که این شرایط دیگر برقرار نیست. با این حال، در آن زمان چنین شرایطی وجود داشت. ماسونری بر خلاف ادعاهای پر زرق و برقش درباره نظم نوین جهانی قطعاً این احساس را که همه مردم جایگاهی یکسان در آن دارند نداشت. (26)

از همه این ‏ها چه نتیجه‏ای باید گرفت؟ تأثیر کابالا در نمادگرایی ماسونی کاملاً آشکار است. اما علاوه بر کلمات، آیا نفوذ کابالایی بر اعمال ماسونی وجود داشته است؟

کابالا همچون یهودیت به طور کلی مدعی ترحم و شفقت نسبت به همه به عنوان بالاترین خصلت‏ معنوی است!آیا ماسون‏ها از خود احساس مساوات ، ترحم و شفقت نسبت به همه نشان می‏دادند؟ تاریخ گواهی می‏دهد که چنین نبود.

حتی پس از سال‏ های بسیار، ماسونری همچنان شهرت بد خود را به عنوان یک انجمن سری رازورانه که باید با آن رویارویی شود، حفظ کرده است. در دهه‏های 1970 و 1980 یک لژ ماسونی در ایتالیا به نام P2 توجه جهان را جلب کرد. این اتفاق به علت فروپاشی بانک ایتالیایی موسوم به بانکو آمبروسیانو روی داد. مدیر آن به نام روبرت کالوی که یک کاتولیک پای بند به دین بود در عین حال، شخصیت اصلی پشت پرده در لژ P2 بود.

تحقیق درباره فروپاشی این بانک و زیان چند میلیون دلاری آن منجربه افشای روابط زیرزمینی بین لژ ماسونی P2 (و در نتیجه فراماسونری جهانی) با بانک واتیکان، سازمان سیا و مافیا شد. (27)

پیش از آنکه روبرت کالوی بتواند در یک دادگاه شهادت دهد كه برای بانک او و همه پول‏ های از دست‏رفته چه اتفاقي افتاد. او را در حالیکه از پلی در لندن حلق آویز شده بود یافتند. شایع شد که این «خودکشی» در واقع یک قتل بود. گفته می ‏شود که او را ساکت کردند تا مانع افشای اسرار درونی فراماسونری بین ‏المللی توسط او شوند.

به فاصله کمی پس از آن، یک پاپ جدید به نام ژان پل اول انتخاب شد. با اینکه او محبوب مردم بود، محافل درونی واتیکان، او را یک سوسیالیست می‏ دانستند. آنها از دیدگاه ‏های آزادمنش او درباره مسایل سنتی کاتولیک ‏ها هراس داشتند. تنها 30 روز پس از شروع حکم‏ رانی او بر کلیسای کاتولیک او را در بسترش مرده یافتند. آیا علل طبیعی مسئول مرگ او بود یا یک قتل دیگر واقع شده بود؟ این بستگی دارد به آنکه از چه کسی سؤال کنید.

در دهه 1970 قدرت حزب کمونیست ایتالیا بسیار بود. نگرانی زیادی درباره توانایی آن برای به دست گرفتن حکومت ایتالیا وجود داشت. حامیان فردگرایی و حقوق بشر از نوع ماسونی می‏توانستند خود را «به طور غیر طبیعی» همسو با نیروهای دیگری بیابند که از تسلط کمونیست‏ها در ایتالیا می‏ترسیدند مانند، واتیکان در رم و حکومت آمریکا از طریق سازمان جاسوسی سیا.

تاریخ بیان می‏کند که ماسون‏ها چگونه در انقلاب 1776 آمریکا نقش داشتند. پس دسیسه سیاسی برای آنها عجیب نبود. آنها بار دیگر در دهه‏های 1970 و 1980 در ایتالیا فعال شده بودند. اکنون کجا ممکن است فعال باشند؟

پاسخ این سؤال ممکن است ساده‏تر از آن باشد که تصور می‏رود. شاید لازم باشد نگاهی به جاهایی بیاندازیم که ماسون‏های رده بالا در جایگاه‏های قدرت سیاسی حاضرند. جالب است بدانیم که در خاورمیانه حداقل سه ماسون در رده‏های بسیار بالا حضور داشته ‏اند.

یکی از آنها اسحاق رابین نخست وزیر ترور شده اسرائیل بود. دو ماسون مهم دیگر در خاورمیانه ملک حسین اردنی و یاسر عرفات رهبر تشکیلات خودگردان فلسطین بودند. آیا قابل تصور است که ماسون‏ها با مردانی در چنین جایگاه‏های مهمی مرتبط باشند؟ آیا این مردان ممکن است به نحوی تحت نفوذ قرار گیرند تا از موقعیت سیاسی خود برای اثر گذاشتن بر سیاست‏های مورد علاقه ماسون‏ها استفاده کنند (28)؟ آیا این واقعاً ممکن است یا صرفاً یک نظریه دیگر توطئه است؟ شاید جرج واشنگتن، توماس جفرسون و بنجامین فرانکلین (بنیان‏گذاران آمریکا) در موقعیت بهتری برای روشن كردن این سؤال‏ های ما باشند. آنها مردان قدرتمند سیاسی بودند که از حکومت خود برای پیشبرد علایق ماسونی استفاده کردند.آیا ما باید فکر کنیم که در طی قرون اخير، وضعیت تغییر کرده است؟ با قضاوت بر اساس ماجرای P2 در ایتالیا من فکر نمی‏کنم که تغییر مهمی اتفاق افتاده باشد.

بنابراین چه بپسندیم و چه نپسندیم، عبارت مُهر بزرگ یعنی «Novus Ordo Seclorum» که معادل لاتيني «نظم نوین جهانی» است به دوران ما مرتبط است. به قول آقای کیس از سال 1776 این نظم وجود داشته است. رئیس جمهور جورج بوش پدرکه هم چون پسرش عضو سازمان مخفی موسوم به «انجمن جمجمه و استخوان‏ها» است (Skull and Bones) اعلام کرده است که دوران پس از کمونیسم دوران نظم نوین جهانی است. آیا این زمان همان عصر امپراطوری آمریکا است؟ (29) بر اساس سیاست و اقتصاد دوران مدرن، می‏توانیم به نفع این نکته استدلال کنیم. نفوذ آمریکا اعم از آشکار یا پنهان، نیروی غالب در سیاست جهانی روز است. پس جایگاه ماسون‏ها در ارتباط با این موضوع کجاست؟ آیا آنها حامی کشوری که خود تأسیس کرد‏ه ‏اند، هستند؟ ما پاسخ این سؤالات را نمی‏دانیم. بسیاری خواهند گفت که بهتر است چنین سؤال‏ هایی مطرح نشود. اما من باید بپرسم که آیا عبارت لاتین نظم نوین جهانی برای یهودیان، خوب یا بد محسوب می‏شود؟ همه علائم نجات یهود را می‏توان در آن یافت اما در عین حال، خطر خصومت فراوان با ارزش‏ های توراتي و کابالیستی در آن وجود دارد. (30) آیا واقعاً یک نظم نوین جهانی حاکم است؟ یا این صرفاً تب یک تئوری توطئه است؟ آیا بین کابالای یهودی و کابال ماسونی ارتباطی است؟ در نظر بسیاری، بله چنین است. پس عبارت نظم نوین جهانی چیست؟ آیا این به معنای ظهور حکومت ضد مسیح (دَجال) یا بدتر از آن حکومت آرمیلوس است؟ مخالفان ماسون‏ها از ته دل جواب مثبت خواهند داد.

زمان به ما پاسخ همه این سوالها را خواهد داد. فقط باید بنشینیم و منتظر باشیم و دعا کنیم که هر چه خدا بر ما فرو می‏فرستد بهترین باشد.

آیا ماسون‏ها غیر یهودیان خوبي هستند که خدای واحد را اطاعت می‏کنند، یا آنها عوامل شیطانی نیروی شر هستند که برای نابودی جهان آمده‏اند؟ همه اینها بستگی دارد به اینکه از چه کسی می‏پرسید. بگذارید نه بر اساس نظریه‏های توطئه و نه براساس نقشه ‏های سیاسی یا مذهبی خود قضاوت کنیم. بیائید صرفاً به وقایع و اعمال موجود نگاه کنیم. ماسون‏ ها باید بر اساس کارهایشان قضاوت ‏شوند، هم در پیشگاه خدا و هم در پیشگاه انسان‏ ها.

نویسنده: خاخام آریل بار صادوک

ترجمه از متن اصلي: محمد احمدي

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

19- توضيحات خاخام (نويسنده) را در داخل پرانتز و در خلال متن آورده ايم تا با پاورقی های متن فارسی که از ناشر ایرانی است، مخلوط نشود.

20-  ماسون ها می گويند «هر ماسون بايد فلسفی بينديشد، اخلاقی رفتار كند، دنبال پيشرفت و ترقّی باشد». فلسفی انديشيدن را ژاك شابو در توضيح نماد G شرح می دهد: «در قلب ستاره تابناك، شكل حرف G ديده می شود كه تفسيرهای فراوانی درباره آن وجود دارد … آيا گامای يونانی است؟ آيا گيمل (جیمل) عبری در كابال يا قدرت خلّاقی است كه جهان مرئی را پشت سر می گذارد؟ آيا كشش نيروی جاذبه يا همان نيروی عمده ای است كه حاكم بر حركت و تعادل مادّه، گردش زمين و اجرام سماوی، و نيروی نزديك كننده دلها به هم است؟ سپاس بر كاشف آن، اسحق نيوتون. آیا اگنوز (Gnose یا غنوص) یعنی شناخت، اشراق، كشف و شهود است؟ آيا گئومتری (Geometry) به معنای هندسه و پايه گذار علوم مثبته است؟ بر اساس گفته فيثاغورثيانِ در آكادمی افلاطون، اگر كسی هندسه نداند، حق ندارد در اين مكان وارد شود … ماسونها می گويند و تكرار می كنند که همه چيز نماد و نمادين است. اگر انسان تعبير خود و ستاره مطلوب خود را دارا باشد، ديگر اهميت حرف G در چيست؟» (فراماسونری، تاريخ، اسطوره، واقعيت؛ ص 148).

يعنی مجموعاً خدا و حكمت و جاذبه مادّی و جاذبه جنسی و قوانین جهانی، همه در اين حرف كه سمبل فراماسونری است، متمركز شده است. آيا اين ادّعای حاكميت جهانی اصول كابالا و فراماسونری بر همه اجزای عالم و همه آدم ها نيست؟

21- اين شيوه استفاده از حروف و اعداد، اين امكان را می دهد كه فرد هر مفهوم و مقصود دلخواهی را با ضرب و تقسيم و جمع و تفريق به دست آورد و در عين حال به مخاطب القا كند كه اينها اسراری است كه فقط به بعضی از نخبگان داده می شود. همان شيوه ای كه در ميان دراويش و رمالها و شيّادان خودمان هم رايج است و چه بسا منشأ و ريشه اينها نیز همان كابالا و فراماسونری باشد.

22- توجه شود كه مقصود فراماسونها و كاباليستها و يهوديان از «روح»، غير از مفهومی است كه ما می فهميم. در اينجا نویسنده به صراحت می گويد «نفس حيات يا روح» و گمان كرده است كه نفس حيات و جان و زنده بودن، همان روح است. در حالی كه در اسلام چنين نيست. جان و نفس حيات، غير از روح است. مثلاً در حالت خواب، انسان هنوز زنده است، اما روح او از بدنش جدا شده است و لذا اراده و درك و فهم ندارد. حيوانات حيات و نفس حيات و جان و زندگی دارند ولی روح ندارند. روح امر وجودی غير قابل دركی است كه خداوند پس از ساختن انسان از گِل، در او دميد تا اين موجود زنده، انسان شود و لايق سجده ملائكه. روح، «امر ربّ» است. در حالی كه در انديشه فلسفه مادّی و يهودی- كابالايی- ماسونی، روح همان حيات و نفس حيات انسان است كه طبق داروينيسم، همه يكی شده و سلسله جانداران را به هم پیوند می دهد، زيرا انسان نيز حيوان تلقی می شود.

23- تاريخ بنيان گذاری آمريكا سال 1776 با حروف رومی MDCCLXXVI نوشته می شود. در روش رومی، برای نمایش اعداد 1 و 5 و 10 و 50 و 100 و 500 و 1000 به ترتیب از M, D, C, L, X, V, I استفاده می شود که به تعداد لازم در کنار هم چیده می شوند.

مطابق كتاب تاريخ تمدّن ويل دورانت، در اين سالها اوضاع و احوال عجيب و غريبی در زمينه های مختلف در جريان بود كه مثلاً در فرانسه منجر به انقلاب در 1789 شد. اما در آمريكا: «در سال 1770 كه آمريكا تحت سلطه انگليسی ها بود، مردم خصوصاً در ماساچوست از خريد چای انگليسی ها خودداری كردند و به ورود چای قاچاق مبادرت كردند كه منجر به زدوخورد با سربازان انگليسی شد. عده ای با پوشيدن لباس بوميان (سرخپوستان) شبانه به یک كشتی انگليسی چای حمله برده محصولات آن را به دريا ريختند. نيز در سال 1773 در بوستون و در سال قبل از آن در رودآيلند، مردم يك كشتی انگليسی را آتش زدند. پارلمان انگليس برای گوشمالی مردم، قوانينی وضع كرد (1774) كه برای مردم تحمل ناپذير بود. اين محدوديت ها باعث هيجان و روح مقاومت شد و در 1774 كنگره مهاجرين تشكيل گرديد. كم كم كار به مقابله و جنگ كشيد كه در آوريل 1775 شروع شد. در ژوئيه 1776 اعلاميه استقلال صادر شد …» (رجوع شود به دايرة المعارف فارسي؛ ج 1؛ ص 275؛ ذيل عنوان انقلاب آمريكا يا جنگ استقلال آمريكا)

پيداست كه اين تاريخ به دليل آن محاسبات و انطباق با برخی وقايع، چون مناسب می نمايد، انتخاب شده است و گرنه سال اعلام استقلال رسمی آمريكا سال 1783 است.

نيز اين محاسبات بر اساس تورات و با هدف «نجات اسرائيل» از جانب يك فراماسون، پیوند اين دو فرقه را مشخص می كند. هدف، نظم نوين جهانی است و آنچه كه معتقدان به «توطئه مشترك يهوديان و فراماسون ها برای تحت سلطه درآوردن جهان» می گويند، ريشه در تاريخ و عقايد اين دو گروه دارد.

24- در ابتدای اين مقاله گفتيم كه به نظر می رسد اين نوشته، بيشتر به خاطر احساس خطر از اوضاع و احوالی است كه در جهان، نسبت به روند عمومی اوضاع پيدا شده است. عبارت اخير متن به روشنی اين احساس خطر را نشان می دهد. «نژاد پرستی عليه سياهان» كه با فاجعه تجارت برده همراه بوده، يكی از اقدامات يهوديان است كه در كتابهايی چند با سند و مدرك ذكر شده است.

عبدالله شهبازی در اين زمينه مطالبی شگفت آور دارد مبنی بر این كه طی سه قرن برده گیری، حدود يكصد ميليون نفر از آفريقا ربوده شدند که از آن میان، 20 ميليون نفر به آمريكا برده شدند و 80 ميليون نفر در راه به دلایل مختلف از بين رفتند. نیز ايسرائيل شاهاك استاد دانشگاه اورشليم در كتاب «مذهب من، تاريخ سه هزار ساله»، ضمن توضيح نژادپرستی تلمودی يهود، ذكری هم از تجارت سيصد ساله بردگان سياه می كند. هم چنين پس از كشتار بيش از يكصد ميليون سرخپوست با فجيع ترين وضع در طی تاریخ آمریکای سفیدپوست، در هاليوود كه توسط يهوديان اداره و كنترل می شود، فيلم هايی ساخته شد كه حكايت از وحشيگری و خونخواری سرخپوستان می كند. اما يهوديان در دهه های اخير -از دوران جنبش سياهان و مالكوم ايكس به این سو- به مظلوم نمايی و اين نمايش روی آوردند كه نژادپرستی در آمريكا، هم يهوديان و هم سياهان را قربانی كرده است. در حالی كه در همه اين سالها تاكنون، سياهان هم چنان تحت ستم بوده اند (حتی پس از انتخاب باراك اوبامای فراماسون)، ولی ده ها سازمان مدافع حقوق يهوديان در آمريكا، چنان فعّالند كه حتی اگر كسی بگويد «يهوديان اغلب پرنفوذ هستند»، اين عبارت را به عنوان نژادپرستی و ترويج نفرت نژادی محكوم كرده و گوينده را به دادگاه می كشند.

آنچه كه امروز به عنوان «فرهنگ آمريكايی» مشهور است (يعنی آزادی، بی بندوباری، رواج سكس و مواد مخدر، خشونت، مصرف زدگی بی مهار، و نابودی خانواده و مهر و محبت و تربيت) به اعتراف خود يهوديان، ثمره استفاده آنها از قدرت سينما و تلويزيون و فرهنگ سازی با اين وسائل ارتباط جمعی است. فردی مثل هنری فورد- مؤسس كارخانه اتومبيل سازی فورد- وقتی در سال 1921 در توضيح پروتكل های علمای يهود، همين اتهامات را با استدلال مطرح كرد، آن چنان او را تحت فشار قرار دادند كه مجبور شد از گفته خود عدول كند. صدای سياهان و سرخپوست ها را كی و كجا و چقدر می توان شنيد كه با صدای يهوديان مقايسه شود؟ آقای خاخام نويسنده كه تا اينجا فراماسون ها وآمريكايی ها را با اصطلاحات يهودی و توراتی و تلمودی و كابالايی توصيف كرده، اينجا خود را از ماسون ها جدا كرده تا با گناه آنان شريك نباشد، بدون آنكه نقش يهوديان در اين اقدامات را ذكر كند.

25- در اينجا هيچ اشاره ای به عدم تناسب يهوديان با ماسون بودن نشده است. پس چطور سياه و سرخ و يهودی، همه قربانی نژادپرستی اند؟

26- اين، سخن درستی است. فراماسون ها خود را «بچه گرگ» می دانند كه در درون گروه، همراه و همدل و در بيرون از گروه، همچون گرگ خونخوارند. اما يهوديان طبق عقايد تلمودی، خود را انسان و ديگران را حيوان می شناسند و هرگونه برتری نسبت به ديگران را كاملاً روا و شايسته می دانند. برای فهم عمق نژادپرستی يهوديان رجوع شود به دو كتاب ايسرائيل شاهاك- مذهب من، تاريخ سه هزار ساله؛ و نژادپرستی در اسرائيل.

27- به دلیل خصومت واتيكان با ماسون ها، از اين موضوع حداكثر استفاده به عمل آمد تا مذهب كاتوليك و كليسای واتيكان بد نام شوند. هرگاه چنين مواردی از جانب يك تشكيلات يهودی رخ دهد، با همه توان می كوشند تا موضوع را پرده پوشی كرده و آن را به شكلی مخدوش كنند. البته نمی توان منكر فساد در واتيكان شد، ولی موضوع مهم، جنگ تبليغاتی بر سر آن است.

28- جواب اين سؤال روشن است: عرفات و ملك حسين به اسرائيلی ها و يهوديان بيشترين خدمت را كرده اند. و اسحاق رابين به دست يك يهودی تندرو كشته شد با اين عنوان كه می خواسته با فلسطينی ها سازش كند، گر چه هر سه نفر با رهبران ماسونی غرب هماهنگ بودند.

29- اين توّهمات جرج بوش پدر به آن علت بود كه شوروی به تازگی از بين رفته بود و آمريكا احساس قدرت بلامنازع می كرد. سپس مقامات آمریکا با قضيه ساختگی يازده سپتامبر، گمان كردند كه كاملاً بر اوضاع سوار شده اند. اما اكنون پس از جنگ سی و سه روزه لبنان، جنگ بيست و دو روزه غزه، جنگ های افغانستان و عراق، بحران اقتصادی و قضايای ديگر، بايد به دنبال يك مفهوم جديد برای نظم نوين جهانی در سالهای آينده باشند!

30- اين را در واقع بايد همان نكته اصلی و محرك اساسی برای نوشتن اين مقاله و كنار هم گذاشتن اين مطالب دانست.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.