نقش کابالا در بنیانگذاری ایالات متحده آمریکا
نگاهی به نفوذ ماسونی در آمریکای مستعمره (دوران استعماردر آمریکا) و آنچه که اين كشور از کابالا گرفته است.
كابالا- يا قباله، قبّله،كبّالا- جنبشي يهودي است در قرون وسطي كه از اواخر جنگهاي صليبي بر ملا شد و اسم و عنوان و شيوه ها و اعتقادات معتقدان به آن به شكلهاي مختلف مطرح گرديده و وارد اصطلاحات و فرهنگ عقايد شد. خود يهوديها، آن را حركت عرفاني يهودي خوانند و غير يهوديان با انواع نامها، آن را جرياني سري، رازورانه، انحرافي، الحادي، سياسي و … ناميدند و تبين كردند. بعدها با ظهور فراماسونري در قرن هيجدهم، بسياري از محققان، اين جريان جديد را از محصولات كابالا دانستند. امّا همه اينها تا مدّتها در محدوده كتابها و تحقيقات و محرّك سليقههای خاصّ باقي ماند؛ تا اينكه در ده، پانزده سال اخير، به دنبال ظهور مسيحيان صهيوني و هزاره گرا و گروه ها و فرقههای مختلف آنها، نام مادرآنها يعني كابالا هم بر سر زبانها افتاد و جنبههای مختلف فكري، اجتماعي، انحرافي، رواني و سياسي آن مورد بررسي قرار گرفت و خصوصاً نتايج و آثار سوء اخلاقي آن كه گزنده و زشت و تحريك آميز بود، مورد نقد و بررسي و توضيح وتشريح واقع شد. فيلمهاي سينمايي به اين بخش دامنة وسيعي دادند و گروهي از يهوديان، احساس خطر كردند كه اگر براي مردم جهان معلوم شود كه كابالا منشاء همة اين فضاحتها و اعوجاجهاست، نفرت عمومي به سمت يهوديان معطوف شده و به نفرت عمومي از اسرائيل و فراماسونري و سرمايه داري و رباخواري اضافه مي شود و ممكن است خطرات عظيم تري را براي آنان در پي داشته باشد. در اينجا بود كه توضيحات و «روشنگري ها» و شريك جرم تراشيدن و توجيهات شروع شد.
مثلاً يك خاخام يهودي به نام آريل بارصادوك، طيّ مقاله اي – كه اينك در دست داريد- سه توجيه جالب را طرح كرده كه بسيار قابل تأمل است:
1- اول اينكه كابالا، امروز سه نوع است كه فقط يكي از آنها اصيل و يهودي است و اخلاقي و عرفاني و عالمانه و انساني؛ و دو نوع ديگر آن، يكي مسيحي و ديگري مدرن و ضدّ اخلاقي است.
2- فراماسونري محصول كابالاست و آنچه امروز در جهان مي گذرد عموماً كار فراماسونري است نه كابالا.
3- اين فراماسونري است كه از ابتدا كشور آمريكا را به وجود آورده و امروز هم گرداننده ی آمريكاست.
البته اين داعيه تا حدودي درست است اما چيزي از مسؤوليّت يهوديان كم نمي كند. براي تحليل مسأله، ضمن ارائه اين مقاله، توضيحاتي را در پاورقي مي آوريم تا بعضي نقاط مبهم روشن شود.
سرچشمه انواع مختلف کابالا:
قبل از اینکه بتوان نفوذهای کابالايی را بر بنیانگذاری آمریکا تشخیص داد، باید ابتدا درک کرد که کابالا واقعاً چیست. کابالا معمولاًً به عرفان یهودی اطلاق می شود، اما این تعریف، آن را به طور دقيقي توضيح نمیدهد.
کابالا نامي عبری برای «آنچه دریافت میشود» است. «آنچه دریافت می شود» چیزی کمتر از تعالیم ماورای طبیعی و معنوی نيست كه از طریق مکتبهای پیامبران عهد عتیق به بشر رسیده، و اكنون اجرا مي شود.
در تورات واضح است که دستیابی پیامبران به خداوند دلبخواهي و ارادی نيست. برای آنکه یک نفر پیامبر بشود باید برای تعالیم پیامبری به یک مکتب وارد شود؛ یاد بگیرد که چگونه تمركز کند، چگونه واقعیت معنوی را تجربه کند و چگونه بین نیکی و پلیدی تفاوت بگذارد.(1) در نهایت پیامبری که به او وحی میشود به تجربه حضور خداوند نائل می شود.
این راهروان معنوی هرگز برای مردم یهودی مخفی نبوده اند. به دنبال تبعید یهودیان به سرزمین های بیگانه، این تعالیم نبوی محافظت شد و تنها به کسانی که شایسته و قادر به دریافت آن بودند رسید. به این ترتیب تعالیم نبوی به “دریافت شدهها” یعنی «کابالا» تبدیل گشت.
این تعالیم تقریباً به طور انحصاری و از طریق شفاهی برای 12 قرن- از زمان نابودی معبد مقدس در اورشليم در سال 68 میلادی به بعد- دست به دست تحویل نسلهای بعدی شد.(2) پس از این دوران، بر اساس تعالیم پیروان کابالا، مجوز آسمانی برای نوشتن بسیاری از تعالیم باستانی اعطاء شد و از اینجا بود که مسایل آغاز گردید.
از زمان انتشار عمومی کابالا در محافل یهودی اسپانیای قرون وسطی، انتشار عمومی کابالا در خارج از این محافل یهودی نیز وجود داشت. آثار مکتوب کابالايی از هر نوع توسط غیر یهودیان و غالباً کاتولیکها، نسخهبرداری شد و به زبان های اروپایی و لاتین ترجمه گردید. امروز، کتابخانه واتیکان یکی از بزرگترین مجموعههای متون کابالایی در سراسر جهان را نگهداری می کند. برای اثبات این مطلب، مي توان به سادگی مآخذ و منابع کتاب نگاری هر اثر کابالایی علمی جدید را ملاحظه كرد.
حتی با وجود دسترسی به این آثار مکتوب، مترجمان مسیحی کابالا كه در بسیاری از اوقات، مهارتی در زبان عبری نداشتند، اشتباهات زیادی در ترجمه های خود مرتکب شدند. مسالة دیگری که پیدا شد، پیش داوری آشکار مسیحی در تعبیر کابالا، بر اساس عقاید مسیحی است.
این منجربه ظهور شکل دیگری از کابالا گردید که امروزه با حرف «C» به جای «K» شروع میشود:Cabbala. این مکتب مسیحی کابالا عقاید، روش ها و تعالیم زیادی را که از منشأ یهودی نبودند، در خود جای داد.
متأسفانه انحراف کابالا با مسیحی شدن آن پایان نیافت. کابالای مقدس تورات (3) باز هم دچار انحراف و چرخش دیگری شد. با توجه به اینکه کابالا یک علم ماوراءطبیعی است، تعالیم آن در مکاتب اروپایی علوم غیبی و جادوگری (4) نیز وارد و در آنها ادغام شد. به این ترتیب یک کابالای یهودی با «K»، یک کابالای مسیحی با «C» و یک کابالای به کار رفته توسط پیروان علوم غیبی با «Q» توسعه یافت.
همین نوع اخیر کابالا است که در دنیا بیشتر در میان مردم شناخته شده است. این شکل از کابالا جنبههایی از تعالیم مکتب اسرار مصری و یونانی را در خود جای داده است. در واقع، این انحراف کابالا میگوید که موسی کابالا را از مصریان دریافت کرد و نه از وحی الهی در کوه سینا. (5) شواهد کافی علمی برای انکار این ادعاهای نادرست وجود دارد که من نیازی به توضیح آن ندارم. از اينكه کابالا در اصل با علوم غیبی مرتبط است و در نتیجه از سرچشمه های تاریک و پلید اخذ شده، از حقیقت بسیار دور است.
اگر کسی به یک کتاب فروشی برود و به دنبال مجموعهای از کتابهای انگلیسی از کابالا با K، CوQ بگردد، درخواهد یافت که اکثریت وسیعی از آنها از مکاتب اروپایی علوم غیبی و جادوگری آمده است و نه از نویسندگان کابالایی یهودی معتبر. تعجبی ندارد که بیشتر مردم در جوامع یهودی و مسیحی، کابالای اصیل را به عنوان چیزی شیطانی طرد میکنند زیرا این همان تصویری است که برای آنها ترسیم شده است. هیچ عالم ربانی برای پاکسازی این اشتباه ظهور نکرده است و بنابراین شرافت کابالای واقعی در معرض خطر است.
کابالای واقعی حاوی عقلانیت مکاتب نبوی پیامبران توراتی است. (6) بسیاری از فرقهها تورات را اخذ کرده و كابالا را محکوم نمیکنند. اما در مورد کابالا ي منحرف ماجرا متفاوت است. تحریف کنندگان، کابالای مقدس را به نفع خود اتخاذ کرده و آن را به طریقی تحریف کردهاند که مخاطبان خدا ترس، کابالای خوب را نیز با این انحرافاتِ پلیدِ فرقه ای به دور می افکنند.
باید مشخص شود که کابالای اصیل چیست و تحریف کنندگان و نیرنگ بازان چه کسانی هستند. تنها بدین طریق میتوان کابالای درست و مقدس را که به وسیله خداوند نازل شده است حفظ کرد و در جایگاه حقیقی آن نشاند. به این منظور من این موضوع را مورد اشاره قرار داده ام.
ماسونها
در اروپای دوره رنسانس گروه بسياري ظهور کردند كه در واقع سیاسی بودند و بيشتر آن ها ادعا داشتند که انجمنهای مخفی کابالایی هستند. انجمن های مخفی این گروهها از روش های پیچیده ای برای دستیابی به اهداف سیاسی خود- که عقاید معنوی آنان به ایشان تعليم میداد- استفاده می کردند. بر اساس لغت نامه وبستر، کلمه کابال (Cabal) که به معنای «گروهی از توطئهگران» است، از کلمه عبری کابالا اخذ شده است. پس، از دید بسیاری از مردم، کابالا و عملیات سیاسی مخفی، دست در دست هم دارند. در حالی که از دیدگاه یهودی، این نادرست است.(7) واضح است که بسیاری از گروههای اروپایی پس از رنسانس عقاید دیگری داشتند. یک فهرست کامل از فرقهها و گروههای کابالایی پس از رنسانس طولانی تر از آن خواهد شد که بتوان در اینجا نقل كرد؛ ولی یکی از آنها را باید مورد اشاره قرار دهیم.
این گروه خاص، نقشی کلیدی در توسعه تمدن غرب ایفا کرده است. دیدگاه آنان در عدالت اجتماعی و حقوق بشر-که از کابالای واقعي اخذ کردهاند- از قرن 18 به این سو به عنوان بنیان مردم سالاری غربی عمل کرده است. گروهی که درباره آن صحبت می کنم نظام اخوت ماسونهای آزاد یا فراماسون ها (بنّايان آزاد) است.
سرچشمههای تاریخی ماسونها در هاله ای از ابهام است. افسانه ماسونی مدعی است که سرچشمه های آنان به معبد حضرت سلیمان باز میگردد. این امر را نه می توان تأیید و نه می توان تکذیب کرد. اما یک چیز مشخص است: ماسون ها با خود بخش بزرگی از دانش کابالایی از نوع مسیحی را حمل می کنند.
ماسونها با سیاست بیگانه نیستند و تأثیری عظیم بر استقرار اوليه ایالات متحده آمریکا داشته اند و نقش عملی کابالا در بنیان گذاری ایالات متحده دیده می شود. گروهی از بنیان گذاران ایالات متحده ماسون بودند. عده اي از ماسونهای لژ «سنتاندروز» در شهر بوستون که کاسه صبرشان از بی عدالتی انگلیسی ها به خاطر مالیات های زورگویانه لبریز شده بود، لباس سرخپوستان را بر تن کردند (8) و به بندرگاه بوستون رفتند تا تظاهرات کنند.
پالریور Paul Revere پس از ملاقات لژ ماسونیاش فریاد می زد «انگلیسیها دارند میآیند».
13 تن از ژنرالهای جنگ استقلال آمریکا ماسون بودند از جمله ژنرال جرج واشنگتن. زمانی که واشنگتن برای دومین بار به عنوان رئیس جمهور ایالات متحده سوگند میخورد، لباس کامل ماسونی پوشیده بود. یک تابلوی نقاشی از واشنگتن با این لباس امروز در کتابخانه کنگره آویزان است.
بنیانگذاران دیگر آمریکا همچون توماس جفرسون- که رئیس جمهور نیز شد- جان آدامز، جان هنکاک، و به قولی اکثریت قاطع امضاءکنندگان اعلامیه استقلال آمریکا ماسون بودند. بنجامین فرانکلین نه تنها ماسون بود بلکه استاد اعظم ماسون و مسئول لژهای آن در مستعمرات و در خود فرانسه بود.
به نظر میرسد که ماسون ها بیشتر از غیر ماسون ها در بنیان گذاری ایالات متحده نقش داشته اند. من تنها ماسون های مهم و شناخته شده را نام بردم. باید به یاد داشت که معمولاً عضویت ماسونی مخفی است به ویژه در دورانی که قیام های سیاسی برپا میشد. پس ما نمیتوانیم همة كساني را که در آن دوران نقش داشت بشناسیم.
امروز در آمریکا ماسونها اغلب به عنوان انجمن خیریه معرفی میشوند. آنها توزیع وسیعی دارند و در هر شهر کوچک و بزرگ دارای شعبه هستند. تعداد آنها تنها در آمریکا چندین میلیون نفر است. اما از میان همه این افراد تنها گروه کوچکی وجوه کابالایی سرچشمه های ماسونی را می شناسند.
ماسون ها و کابالا
مراسم ماسونی که به شدت در سنت ها و آداب خاص پیچیده شده است برای همه مرموز است مگر برای کسانی که آن را تدوین کرده اند. کاربرد ماسونی نمادها همان قدر قدیمی است که نظام ماسونی عمر دارد و جنبههای مختلف آداب ماسونی را بروز میدهد. نمادهایی که نشانگر ایالات متحده آمریکا هستند پر از رمز گونه های ماسونی اند. و خود ماسون ها می گویند که نمادگرایی ایشان از کابالا اخذ شده است.
اما کابالای ماسونی در اصل مسیحی است گرچه عناصر یهودی بسیاری در خود دارد. (9) منتقدان ماسون ها می گویند تعالیم آنها بر اساس علوم غیبی و شیطانی است و انجمن آنها پیمان با ابلیس است. این اتهامات اغلب از جانب کلیسای کاتولیک و مسیحیان بنیادگرا بر ماسونها وارد میشود. (10)
ماسون ها و کلیسای کاتولیک از ابتدا با یکدیگر مخالف بودند. مسیحیان بنیادگرا به ویژه بابتیست های جنوبی (کسانی که در پی مسیحی کردن افراد هستند) معتقدند که ماسون ها در اتحاد با شیطان هستند لذا یک مسیحی هرگز نمی تواند ماسون باشد.
البته ماسون ها تبلیغات کاتولیک ها و بنیادگرا ها را نفی می کنند. هدف من در اینجا آن نیست که ماسون ها را محکوم یا از آنها حمایت کنم. بر اساس تحقیقات، من هیچ عنصری از علوم غیبی یا شیطانی در ابعاد و اشکال ماسونی نیافته ام. عرفان و رمزگرایی در آنها هست اما علوم غیبی در ایشان وجود ندارد. هرچند قابل درک است که مسیحیان ناآگاه به اشتباه رمزگرایی ماسونی را با علایق و اعمال غیبی مشابه تلقی می کنند. (11) اما به عقیده من ماسون ها از لحاظ معنوی در سلامت هستند. (12) پس چرا کلیسا این چنین با ماسون ها مخالف است؟ آیا ماسون ها تهدیدی علیه مسیحیت هستند؟ اصلاً آیا ماسون ها یک نهضت مسیحی نیستند؟ این موضوع باید مورد دقت قرار گیرد.
نویسنده: خاخام آریل بار صادوک
ترجمه از متن اصلي: محمد احمدي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- اينكه پيامبر شدن ارادی نيست، آشكارا با اينكه برای پيامبر شدن بايد دوره ديد و تعليماتی را طی كرد، متناقض است. باید از نویسنده پرسید که آيا امروز هم ممكن است به طور ارادی يا غير ارادی، با ديدن مكتب و تمركز و تعليمات پيغمبر شد؟
2- يعنی تا اواخر جنگهای صليبی در قرن سيزدهم ميلادی.
3- البته در منابع متعددی كه بر اساس منابع اصيل و مورد قبول خود يهوديان انجام شده است، آثار و نتايج آن كابالای يهودی به خوبی ديده می شود. نويسنده به اسرائيل و صهيونيستها نیز كه عميقاً به كابالا و وجوه مختلف آن معتقدند، هيچ اشاره ای نمی كند.
4- جادوگری هم از اشتغالات يهودی و با سابقه ای بسيار طولانی و قديمی است به طوری كه از زمان پيامبران بنی اسرائيل، از آنها در منابع يهودی ذكر می شود: سامری، هاروت و ماروت، و …
5- در قرآن كريم، حساب حضرت موسی و انبيای بنی اسرائيل عليهم السّلام از حساب مشركان و احبار يهود جدا شده و خدعه های ملأ و مترف افشا گشته است. اما در تورات، شنيع ترين و زشت ترين نسبت ها به پيامبران الهی داده شده است كه قلم از نقل آن شرم دارد.
6- اين ادعای بی پايه ديگری است. از بزرگترين فيلسوفان مدافع «عقلانيّت نبوی پيامبران توراتی» يكی موسی بن ميمون و ديگری اسپينوزاست كه هر دو از بنيان گذاران و شارحان و تثبيت كنندگان كابالا هستند. ابن ميمون به شدت از نژاد برتر و برگزيدگی قومی يهود دفاع می كند، انديشه ای كه موجب همه گرفتاريها و انحراف های يهود است. اسپينوزا شارح «وحدت وجود» كابالايی است كه خدا و حقيقت و مادّه و انسان را يكی كرده و ماوراءالطبيعه را بی اعتبار می كند.
7- آقای خاخام نويسنده مقاله، توضيح نمی دهد كه وبستر – كه خود يهودی بود – چرا كابالا را ريشه توطئه دانسته است و چرا رفتارهای يهوديان در ساير نقاط دنيا و در ديگر مقاطع تاريخ نيز به توطئه گری مشهور شده است؟
8- چرا اين ماسون ها، لباس سرخپوست ها را پوشيدند؟ فقط يك جواب می توان به اين كار داد و آن اينكه از يك طرف، سرخپوست ها را تحريك به همكاری و همراهی كنند و از سوی ديگر به انگليسی های حاكم در آن روزگار بگويند كه اين سرخپوست ها هستند كه دارند تظاهرات می كنند. در سطور بعد می بينيم كه حكومت و ارتش آمريكا به دست ماسون ها می افتد. پس سؤال جديد اين است كه چگونه سرخپوست ها در ايالات متحده قتل عام شدند؟ آيا جز به دست حكومت و ارتش ماسون ها؟ در سطور قبل معلوم شد ماسون ها از «كابالای واقعی» الهام گرفتند و مرامشان «مردم سالاری غربی» و «اخوت» بود و «نقشی كليدی در توسعه تمدّن غرب ايفا كردند». آيا اينها همان معنی كلمه «توطئه» نيست؟
عبارتی از يك نويسنده محقّق بسيار خواندنی است: «آموزه قوم برگزيده (جديد) در سرزمين موعود (جديد)، بهترين توجيه برای قتل عام سرخپوستان و آواره ساختن آنان بود و الهيّات سكولار كه انقلابيون را با آتش مقدس می سوزاند، در خدمت انقلاب بر ضد انگليسی ها به منظور كسب استقلال قرار گرفت. قوم برگزيده جديد آمريكايی در اسرائيل جديد (آمريكا) بايد خود را از عبوديت (فراعنه) مصر (اكنون انگليس) برهاند و به زندگی فلسطينی ها (اكنون سرخپوستان) پايان دهد. پس از استقلال، جان سوليوان در سال 1856 نظريّه «سرنوشت روشن» را چنين تبيين نمود كه خداوند مقدّر داشته است كه ملت برگزيده یعنی آمريكا، جهان را به سوی پايان تاريخ هدايت كند و آينده بدون هيچ قيد و شرطی، عصر عظمت آمريكا خواهد بود.» مسيحيّت صهيونيست و بنيادگرای آمريكا؛ رضا هلال؛ ترجمه علی جنتي؛ نشر اديان؛ چاپ اول؛ سال 1383؛ صفحه 86 ؛ قطع رقعي؛ مجموعاً 368 صفحه.
9- يهوديان هر جا به نفعشان باشد، خودِ مسيحيت را هم يهودی می دانند، چنان كه در مورد اسلام هم چنين ادعايی دارند. اما آنجا كه به نفعشان نيست، خود را از ديگران جدا می كنند. اين شيوه در موارد ديگر زندگی بشر هم ابزاری است در دست يهوديان. اگر از آزادانديشی و هنردوستی و علم پروری صحبت شود، آنها می گويند اينها ريشه در تفكّر يهودی دارد. امّا اگر از نژادپرستی و جنايت و فساد و وحشيگری و قتل و كشتار صحبت شود، آنها خود را اولين قربانيان اين روش ها می دانند.
10- البته كليسای كاتوليك پيش از فراماسونها نیز با يهوديان دشمن بوده است و بزرگترين اتهام ماسونها ارتباط نزديك و هم پيمانی آنها با يهوديان است. رجوع شود به: فراماسونری، تاريخ، اسطوره، واقعيت؛ تأليف ژاك شابو، نويسنده ماسون فرانسوي؛ ترجمه حسن اروندي؛ ناشر: كتابهای جيبی وابسته به اميركبير؛ چاپ اول؛ سال 1386؛ قطع جيبي؛ ص 65؛ اين كتاب جمعاً 209 صفحه دارد.
11- نويسنده توضيح نمی دهد كه علوم غيبی، رمز گرايی، نماد، عرفان و … از نظر او چه تعريفی دارند و چه تفاوتهايی با يكديگر. نيز نمی گويد كه در كابالا اين عناصر به چه معنی است. لذا يا بايد بدون دليل، همين ادعا را پذيرفت و يا در ابهام ماند. احتمال دارد كه خود نويسنده، ماسون باشد زيرا اين شيوه طرح مبهم موضوع و صريحاً اعلام موضع نكردن، شيوه ماسون ها برای گريز از نقّادان است.
12- در ايران و با مرور دوران پهلوی كه دوره سلطه و حضور ماسون هاست، خيلی خوب معنی «سلامت معنوی ماسون ها» را در می یابيم! الگوهای واضح و مشخصی هم داريم؛ مثلاً امير عباس هويدا علاوه بر عضويت ماسونی، بهائی و يهودی الاصل بود و 13 سال پست نخست وزيری را در دست داشت. شرح احوال او در اسناد ساواك آمده است. البته او يك نمونه منحصر به فرد يا كمياب نبود، بلكه يك نمونه كامل از اين جريان بود.
با عرض سلام، کتابهای معرفی شده در سایت را چگونه میتوان تهیه نمود؟ لطفا نویسندگان این کتابها و قیمت کتب را نیز ذکر نمایید-لطفا جوابگو باشید، با تشکر از شما