حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

افزونه جلالی را نصب کنید. Sunday, 7 December , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1263 تعداد نوشته های امروز : 0×
15 شهریور 1396 - 13:29
شناسه : 5108
بازدید 362
3

  يهود بنی قريظه پس از قريب يك ماه محاصره، عملاً به عجز و ناتوانی خود اعتراف كردند. آن‌ها پيش از آن‌كه خود را تسليم كنند، براي رسول خدا (ص) پيغام فرستادند، ابولبابه را بفرستد تا در تصميم خود با او مشورت كنند. ابولبابه عبدالمنذر از انصار مدينه و از قبيله اوس بود. قبيله اوس […]

ارسال توسط :
پ
پ

 

يهود بنی قريظه پس از قريب يك ماه محاصره، عملاً به عجز و ناتوانی خود اعتراف كردند.

آن‌ها پيش از آن‌كه خود را تسليم كنند، براي رسول خدا (ص) پيغام فرستادند، ابولبابه را بفرستد تا در تصميم خود با او مشورت كنند. ابولبابه عبدالمنذر از انصار مدينه و از قبيله اوس بود. قبيله اوس پيش از ورود اسلام به مدينه، با يهود بني‌قريظه هم‌پيمان بودند و در جنگ‌ها و درگيري‌ها از آن‌ها حمايت مي‌كردند.

پيامبر اسلام بنا به تقاضاي يهود بني‌قريظه، ابولبابه را نزد آن‌ها فرستاد. يهودي‌ها چون ابولبابه را ديدند، گرد وي جمع شدند و گريه و ناله آغاز كردند و شيون و زاري سر دادند. مظلوم‌نمايي يهود بني‌قريظه، اعم از زن و كودك تا پير و جوان، احساسات و عواطف ابولبابه را تحريك كرد.

يهودي‌ها به ابولبابه گفتند ما از ميان همه افراد قبيله اوس تو را برگزيده‌ايم. محمّد (ص) هيچ پيشنهادي جز اين را نمي‌پذيرد كه بدون قيد و شرط تسليم شويم. به نظر تو آيا به مصلحت است كه چنين كنيم؟

ابولبابه در پاسخ گفت: بلي (تسليم شويد)، امّا در حالي كه با دست به زير گلوي خود اشاره مي‌كرد، به آن‌ها فهماند كه اگر تسليم شوند، همگي از دم شمشير خواهند گذشت و كشته خواهند شد.

ابولبابه خود چنين گفته است: به خدا قسم قدم برنداشته دانستم كه به خدا و رسول او خيانت كرده‌ام و گناه بزرگي را مرتكب شده‌ام. پشيماني سراسر وجود ابولبابه را فرا گرفت. او با ندامت تمام از قلعه يهود خارج شد و بدون اينكه به نزد رسول خدا برود راه مسجد مدينه را در پيش گرفت. ابولبابه خود را با طناب به يكي از ستون‌هاي مسجد بست و عهد كرد تا خداوند توبه‌اش را قبول نكند به همان حالت باقي بماند. رسول خدا وقتي از ماجراي ابولبابه باخبر شد فرمود: اگر نزد ما مي‌آمد از خدا براي او طلب آمرزش مي‌كرديم؛ حال كه چنين كرده او را به حال خود رها كنيد تا اگر خدا بخواهد توبه‌اش پذيرفته شود.

ابولبابه همچنان به ستون مسجد بسته بود همسر و يا دخترش فقط در هنگام نماز و يا صرف غذا مي‌آمدند و طنابش را باز مي‌كردند و دوباره او را به همان ستون مي‌بستند. شش شبانه‌روز و به روايتي ديگر هفت روز از اين ماجرا گذشت. تا اينكه آيه 102 سوره توبه از سوي خدا به پيامبر نازل شد:

«و ديگراني كه به گناهان خود اعتراف كرده‌اند، عملي شايسته و عملي بد و ناروا را به هم آميخته‌اند، باشد كه خدا توبه ايشان را بپذيرد، همانا خداوند آمرزنده و مهربان است.»

ام سلمه همسر پيامبر، آمرزش ابولبابه و قبول توبه او به درگاه الهي را به مردم بشارت داد.

سحرگاه بود كه جماعت براي اقامه نماز صبح وارد مسجد شدند و تصميم گرفتند بندهاي ابولبابه را باز كنند؛ امّا او نپذيرفت و گفت: بايد رسول خدا بيايد وقتي پيامبر براي اقامه نماز صبح وارد مسجد شد با دستان مبارك خود بندها را باز كرد و ابولبابه را آزاد نمود.

يهودي‌هاي بني‌قريظه نيز كه پيش از اين با ابولبابه مشورت كرده بودند، سرانجام تسليم حكم رسول خدا شدند. به دستور پيامبر سعدبن‌معاذ را كه در جنگ خندق (احزاب) زخمي شده بود، براي حكميت درباره يهودي‌ها آوردند. مهاجران و انصار به احترام سعد برخاستند و از او خواستند تا آن‌گونه كه رسول خدا او را حكم قرار داده دربارة يهود بني‌قريظه حكم كند. سعدبن‌معاذ گفت: آيا به عهد و ميثاق خود ملتزم هستيد كه آن چه حكم كنم اجرا شود؟

جماعت گفتند: آري، سعد گفت: حكم من آن است كه مردانشان كشته و مال‌هايشان تقسيم شود و زنان و فرزندان آن‌ها اسير شوند.

در این نوشته از منابع زیر استفاده شده است:

– تاریخ پیامبر اسلام محمد (ص)؛ تألیف دکتر محمدابراهیم آیتی؛ مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.

– زندگانی حضرت محمد (ص)؛ سیدهاشم رسولی محلاتی؛ دفتر نشر فرهنگ اسلامی.

– پیامبری و جهاد؛ جلال الدین فارسی؛ مؤسسه انجام کتاب.

– فروغ ابدیت؛ جعفر سبحانی؛ جلد دوم؛ دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه قم.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.