اگر باطل با حقّ در نیامیزد، حقیقتجو آن را شناسد و داند؛ و اگر حقّ به باطل پوشیده نگردد، دشمنان را مجِال طعنه زدن نمانَد. لیکن اندکی از این و آن گیرند، تا به هم درآمیزد و شیطان فرصت یابد و حیلت برانگیزد تا بر دوستان خود چیره شود /و از راهشان به در بَرَد/. امّا آن را که لطف حقّ دریافته باشد، نجات یابد و راه حقّ را به سر بَرَد. [نهج البلاغه؛ ترجمه سیّد جعفر شهیدی؛ سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی؛ تهران؛ ۱۳۶۸؛ ص ۴۳]
امروز، روزگار فتنه است و حق و باطل سخت به هم آمیخته. در سراسر این جهان پرآشوب، نسل جوان با تشنگی، شیدا و شیفته به دنبال حق است؛ حقیقت را میجوید؛ حقایق را طلب میکند و خوب میداند که رنگ حقایق چون شقایق، سرخ است و برای رسیدن به آن باید جان فدا نمود.
برای آلودن این عشق پرشور، صاحبان زر و زور و تزویر با تمام قدرت شیطانیشان به میدان آمدهاند. اصلیترین حربهی دشمن، آمیختن حقّ و باطل به یکدیگر است و او برای رسیدن به این منظور از هیچ سرمایهگذاری کلانی باک ندارد، چرا که همهی هستی او در گرو سرکوب این نسل است.
جهود که منابع عمدهی قدرت اقتصادی را در سطح جهان، تحت سیطرهی خود درآورده است میکوشد تا با به کار گرفتن بازوان اختاپوسیاش با مواد افیونی، الکل، شهوات جنسی، ترویج مادّهپرستی و حُبّ جاه و مال حقیقتجویی نسل جوان را خفه کند.
جهود با تکیه بر توانمندیهای اقتصادیاش، به جریانسازیهای فرهنگی سیاسی و اجتماعی روی آورده است و میکوشد تا با تحریف حقایق، فکر و اندیشه و انگیزهی جوانان را هدف قرار دهد.
این جا لطف حق سنگ محکی قرار داده است تا «سیهروی شود هرکه در او غَش باشد»!
سنگ محکی که به خوبی کمک میکند تا شبهطلای تقلّبی از طلای راستین در جریانات فرهنگی، هنری، سیاسی و اقتصادی باز شناخته شود.
این سنگِ آزمونِ طلایی، چیزی نیست جز قدس، آزادسازیاش، مردمان مسلمان و انقلابیاش و سنگهای انتفاضهاش.
قدس آزمون فتنههای روزگار ماست.
|
قدس آزمون فتنههای روزگار ماست.
هر جریان داخلی و خارجی و محلی یا بینالمللی که داعیهی آزادی قدس شریف را نداشته باشد بدون شک منحرف و وابسته است.
صهیونیستها سالیانی دراز کوشیدند تا با تربیت متفکّرانی در صحنهی فلسفه و علوم سیاسی سنگ محک قدس را بشکنند و تئوریهای سیاسی و گفتگوهای دیپلماتیک را به جای حرف حق بنشانند.
دنیای امروز صحنهی نبرد دو جریان ریشهدار تاریخی است: اول شیعیان راستین علی بن ابیطالب آن فاتح خیبر؛ و دیگر جهود خیبری.
دیروز اگر یهودیان اسلامستیز در پس حصار قلعههای مستحکم خود پنهان بودند، امروز در جلوهی رنگ و نیرنگ و طنین هزار حرف و جملهی مزوّرانه در صدها نشریهی بینالمللی، شبکههای تلویزیونی و رادیویی، برنامههای کامپیوتری و ماهوارهای کمپانیهای فیلمسازی، مراکز علمی و تحقیقاتی و مجموعههای عظیم اقتصادی، از زبان دانشمندان، سیاستمداران، نویسندگان و هنرمندان وابسته، خود را پنهان کردهاند.
و معیار شناخت همهی این مجموعهها، جریانات و افراد، «قدس» است. امروز هر که از آزادسازی قدس نگوید و در این راه نکوشد، خائن به فرهنگ عدالت و انسانیت، در چهار گوشهی عالم است.
یهودیان صهیونیست بسیار کوشیدهاند و میکوشند تا از زبان چهرههای به ظاهر موجّه، ماجرای قدس را تحریف کنند و حقّ را با باطل بیامیزند.
بازگرداندن مسجدالاقصی این قبلهی نخست مسلمین به آغوش جهان اسلام حقّ است؛ آزادیِ فلسطین، حقّ است؛ تجلیل از فرهنگ شهادتطلبی مبارزان راه آزادی قدس، حقّ است؛ راه امام خمینی و ستیز بیامان با اسرائیل تا محو کامل آن، حقّ است.
پذیرفتن موجودیت اسرائیل غاصب به هر نحو از انحاء باطل است؛ سرپوش گذاشتن و به فراموشی سپردن جنایات وحشیانهی اسراییل در خاورمیانه و غیر آن، باطل است؛ دفن چهرهی دخترکان هتک حرمت شدهی فلسطینی و بوسنیایی و… شستن خون اطفال مظلوم و بیگناه مسلمان که توسط سربازان صهیونیست و هوادارانشان به قتل رسیدهاند از حافظهی جهانیان، باطل است؛ ترویج این گمان که اسرائیل را میتوان با زبانی بهجز زور بر سر جای خود نشاند باطل است و سخن حقّ اینکه اسرائیل و حامیانش باید نابود شوند.
مجموعهی حاضر با روش بدیعی که در تحقیق تاریخی دارد، در پی آن است تا با بیان واقعیّات، نگذارد ماجرای قدس در منظر چشم نسل جوان این آب و خاک تحریف گردد.
خاورمیانه به آن دلیل که محل اتّصالِ سه قارّهی بزرگ آسیا، آفریقا و اروپاست «لولای سه قارّه» نامیده شده و در سراسر تاریخ بشر، چهار راه رفت و آمدها و تزاحمها و برخوردها بوده است.
این منطقه همچنین مرکز ادیان الهی است که تمدّن امروز بشر در سراسر جهان، محصول این ادیان است.
بروز و ظهور بزرگترین فرهنگها و تمدّنهای انسانی و نیز قلب تپندهی جریانات و حرکتهای سیاسی مهم جهان در این منطقه بوده است.
خاورمیانه در قرن اخیر، مخزن بیشترین نفت صادراتی دنیا و محل یکی از عجیبترین وقایع سیاسی تاریخ جهان ـ یعنی بوجود آمدن اسرائیل ـ است.
طبعاً دربارهی همه این مطالب سخن گفتن، امکان و توانایی فوقالعادهای را میطلبد و بناچار باید بخشی را گزینش کرده و به اختصار به آن پرداخت.
این مجموعه، اوّل بار، به صورت مقالاتی در مجلّهی رشد جوان، سال ۶۹-۱۳۶۸ چاپ و منتشر گردید و بار دیگر به صورت کتاب «لولای سه قارّه» در سال ۱۳۷۱ در «حوزه هنری سازمان تبلیغات اسلامی» چاپ شد امّا این بار سعی شده است که باز هم مختصرتر و با حوصلهی خواننده منطبقتر باشد. ان شاء الله مقبول افتد.
در پایان ارائهی توضیحی هم در مورد کلمهی جهود لازم به نظر میرسد:
استاد فقید «احمد آرام» که در طول هفت دهه خدمات علمی بیش از ۱۱۰ اثر را در نزدیک به ۱۵۰ جلد در زمینههای گوناگون ریاضی، علوم تجربی و طبیعی، کلام، تفسیر و عرفان، روانشناسی، تاریخ اسلام و به مشتاقان دانش و فرهنگ ارائه کرده است میگوید: «من به جای صهیونیست میگویم جهود. هر جا که یهودی بد را میخواهم بگویم میگویم جهود. این هموطنان ما که کلیمی هستند اینها یهودی هستند. جهود یعنی صهیونیست».
استاد احمد آرام همچنین به «تحریف» لقب «حرامزادگیِ جهودی» دادهاند. [میراث ماندگار (مجموعه مصاحبههای سال اوّل و دوم کیهان فرهنگی)؛ سازمان انتشارات کیهان؛ تهران: پاییز ۱۳۶۹؛ ج1، صص ۴۴ و ۴۹ (به نقل از چهارمین شماره کیهان فرهنگی در سال 1363]

لینک دانلود کتاب «لولای سه قاره»






ثبت دیدگاه