نود سال قبل در یكی از مراكز كهن و سابقهدار افغانستان در ولایت سر پل و در خطّة بلخاب، سید اسماعیل بلخی متولّد شد؛ در سال 1299 شمسی و در خانوادهای روحانی. پدرش، سید محمّدحسین بلخی از علمای منطقه بود و با دیدن استعداد معنوی و فكری در فرزند، او را با خود به مشهد مقدّس برد- در سال 1304 ه.ش.- و ده سال در آن شهر مقدّس در جوار بارگاه امام هشتم علیه السّلام به درس و تحصیل مشغول گردید.
شهید بلخی در سال 1314 به وطن خود بازگشت. در سال 1322 «حزب ارشاد» را تأسیس كرد و به علّت مبارزات سیاسی در 1328 به زندان افتاد و 15 سال در دخمههای مخوف «دهمزنگ» و «ولایت كابل» محبوس بود. در سال 1343 از زندان آزاد شد و با سفر به مناطق مختلف كشور، مبارزات خود را از سر گرفت. بلخی علاوه بر ارتباط با علما و شخصیتهای برجسته كشور خویش، با سفر به كشورهای ایران و سوریه و عراق؛ با بزرگان این كشورها هم دیدار كرد.1
در سال 1347 ه.ش. بلخی با ورود به منطقه هزارهجات افغانستان با استقبال شكوهمندی روبرو شد و معلوم گردید كه او از اهمیت و نفوذ و قدرتی معنوی در میان مردم مسلمان افغانستان برخوردار است و این حقیقت، دولت مستبد حاكم بر افغانستان را از دستگیری او مانع میشد و از آن جا كه تحمّل زبان تند و شور و هیجان انقلابآفرین و فضل و دانش او را هم نداشتند، لذا تنها راه مسموم نمودن او بود بهطوری كه در 24 سرطان 1347 هجری شمسی در بیمارستان علیآباد كابل به فوز عظیم شهادت نائل آمد.
تشییع جنازه میلیونی این شهید عالم و مبارز بزرگوار، حادثهای استثنایی در تاریخ افغانستان بود.
دیوان اشعار شهید علّامه، بلخی در تابستان 1388 در قطع وزیری و در 399 صفحه چاپ و منتشر شده است.2 در زیر بعضی از اشعار و ابیات آن عالم بزرگوار را نقل میكنیم:
|
ای بشر،تا كی توراایثارنیست |
هیچ گفتارتورا كردارنیست |
|
عدل و دادت دعوی وجودت شعار |
شرمت ازافعال ناهنجارنیست؟ |
|
طایر قدسی واین دنیای تنگ |
جای پرواز تو، ای سیارنیست |
|
شاهبازا هان میالاخویش را |
پشّهات مرلایق منقارنیست |
|
ای مسافرازچه ماندستی به راه |
مركب عزمت مگر رهوارنیست |
|
زین سفرمقصدنبودت خواب ناز |
راه سیل است این، دیار یارنیست |
|
حامل بارامانت گشتهای |
لیك راهت ایمن از طرّارنیست |
|
عامل اصلاح نتوانش شمرد |
گر بدین احمد مختارنیست |
|
احمدآن كو در طریق پاك او |
كمتر از میراث حقّالجارّنیست |
|
آن كه درشرعش به میزان حقوق |
فرق كس با عترت اطهارنیست |
|
درس بازرگانیش دیدی چه كرد |
تاجری چون میثم تمّارنیست |
|
راه ورسم عدل و داد ومكرمت |
جز صراط حیدر كرّارنیست |
|
حیدرآن مرآت حق، یعنی علی |
كه چو او در حلقه ابرارنیست |
|
بگذرازوصفش كه غیرازدست او |
طرح گیتی را دگر معمارنیست3 |
با حسرت، از نقل كامل این قصیده و بسیاری از اشعار دیگر این شهید بزرگوار، میگذریم و در زیر قطعهای هم متناسب با جمعیت حامیان آزادی قدس شریف نقل میكنیم.
|
دانسته شد كه خصم ملل جز یهود نیست |
در امن صلح، هیچ خلل جز یهودنیست |
|
شیطان قرنهااگرش خوانمی رو است |
استاد كید و مكر و حیل، جز یهودنیست |
|
خلع سلاح ومجلس امنیه را بگوی |
مشكل كه حل نگشت،علل، جز یهودنیست |
|
اغراق نیست ریشة مستعمرات بین |
پامالْ سازِ حقّ دول جز یهودنیست |
|
بیرحمی وشقاوتشان از قدیم بود |
در قرن بیست، زشت عمل، جز یهودنیست |
|
برهم زن توازن بس اقتصادها |
تاجر به نام، لیك دغل، جز یهودنیست |
|
صهیونی وسینة سیناشكافتن |
شرقی! بدان كه خار بغل، جز یهودنیست |
|
ای مسلمین به راه خدا همّتی سزد |
كاین بار طعمه بهر اجل، جز یهودنیست |
|
«بلخی»مگربه مقصد اشغال آمدند |
تكرار ردیف غزل، جز یهودنیست4 |
پی نوشت:
1 – گفته شده است كه با امام خمینی رحمة الله علیه هم دیدار داشته است.
2 – دیوان علّامه بلخی؛ بخش فرهنگی مؤسّسة امید؛ كابل؛ 1388. قبلاً دیوان شهید بلخی به وسیلة انتشارات سوره چاپ شده است.
3 – همان؛ ص 53 تا 57
4 – همان؛ ص 151





ثبت دیدگاه