محمد حمزه عنایم
در روستای «باقهالغریبه» -طولكرم- در سال 1948 زمان اشغال فلسطین به دنیا آمد. در دبستان و دبیرستان روستا درس خواند و در رشتهی عربی از دانشگاه فارغالتحصیل شد. از سال 1967 در روزنامهی عربی «فیالارض المحتله» مشغول به كار شد و ریاست مجلهی «لقا» را به عهده گرفت.
شعر زیر از اوست:
و محبوب من
دفن میكنم
عاشقانه
صورت پاره پارهام را
در صورتت
دیوانهوار
در تو غرق میشوم
نظارهگر میشوم
میلاد كلمات را بر لبانت
میگریم، فریاد میكنم
تاب میآورم
رگبار عذاب را
تا وصال عشق پروردگار
مرا در خود مختصر كن
عشق میورزم
به آب زمین
شب تو
در من پاگرفت
چشمانم در چشمانت گم شد
یكی شدیم
پیشگوی شهر ما را نمیشناسد
نسیم عشق یادآور ماست
و
صورت تو، خورشید عشق
بالا میآیم
و
در آغوش میكشم
رشتههای نور را
تا بكارم
عشقم را در عشقت
عشق میورزم
بر طعم سنگ صلب تو
و میدمم
نیهایم را در آن
تو را جاودانه یاد خواهم داشت
در تو خیره میشوم
میخواهم بر تو بگریم
و رگهایم را در تو بفشارم
آیاتم
را در فجر تو تلاوت كنم
كلماتم را بفشارم
اما
دعاهایم مرا یاری نمیكنند
از ستونهای عذاب بالا میروم
در صدایم
فرو میریزم
تگرگ فصلهایت را
مغرورم
كه با عشق تو میمیرم
تو
قویترینی
قویتر
از نفسی كه ما را به سوی پروردگار میبرد





ثبت دیدگاه