در بیانِ چرایی توجه به موضوع «یهود در فرانسه»، گفتنی است «هر چند نقش قدرت های بزرگ در پیدایش جنبش صهیونیسم و به تبع آن تشکیل رژیم یهودی و نیز لابی آن ها در کشورهای مذکور مورد توجه پژوهشگران بوده، ولی اکثراً به نقش دولت ایالات متحده پرداخته و توجه چندانی به قدرت های دیگر ازجمله فرانسه و پیوند تاریخی آن با صهیونیسم ندارند. به همین صورت شاهدیم که اکثر نوشته ها نیز به لابی صهیونیستی در ایالات متحده اشاره داشته و توجهی به نقش سازمان های صهیونیستی در کشورهای غربی دیگر نمیشود.» امیدواریم مطالعۀ نوشتۀ پیشِ رو، بخشی از معلومات مورد نیازِ خوانندگان ارجمند را در این زمینه تأمین نماید.
- بخشی از آنچه لابی یهود در فرانسه می کند
با گذشت 60 سال از جنگ جهانی دوم، یهودیان فرانسه هنوزهم بر واقعۀ هولوکاست تأکید کرده و یاد آن را زنده نگه می دارند تابلکه با این بهانه مخالفان خود و رژیم صهیونیستی در این کشور را ساکت کرده و جایگاه خود درمقابل شش میلیون مسلمان فرانسه را تقویت کنند. آن ها هرکسی را که مخالفشان باشد، یهودستیز خوانده و در صدد تعقیب قضایی وی برمیآیند که از آن جمله میتوان به محاکمه و مجازات پروفسور روژه گارودی اشاره کرد.
جلوگیری از پخش شبکه های تلویزیونی حزب الله لبنان (المنار) و جمهوری اسلامی ایران (سحر) در فرانسه، ترغیب مقامات فرانسوی به شدت عمل در برابر ایران راجع به مسئلۀ فعالیت های صلح آمیز هسته ای کشورمان و اعمال نفوذ در مخالفت مقامات فرانسوی با حجاب اسلامی در این کشور از دیگر موارد تلاش آنان میباشد.
این نفوذ یهودیان درفرانسه که حدود 600 هزار نفر جمعیت دارند به توان تشکیلاتی خوب آن ها برمیگردد که توانسته اند سازمان های بسیاری را در این کشور ایجاد کنند.
- آماری از یهودیان فرانسه
در نگاه کلی جامعۀ یهودیان فرانسه به دو گروه یهودیان سفاردی (سه چهارم یهودیان فرانسه) که از جنوب فرانسه بوده و یهودیان اشکنازی که غالباً از شمال فرانسه می باشند، دسته بندی می شوند.
از جمله ویژگی های آنان که شاید ویژگی تمام یهودیان در کشورهای دیگر نیز باشد، می توان به موارد زیر اشاره کرد:
1. گروهی قومی ـ مذهبی محسوب میشوند، بدین معنا که هیچ تمایز روشنی میان قومیت و مذهب آنان وجود ندارد.
2. عضویت کامل این جامعه در کشور فرانسه به آسانی پذیرفته نمی شود، زیرا جدای از هنجارِ مسیحیت بوده و اعضای آن ها مهاجران یا نوادگان مهاجران هستند.
امروزه در حدود 490 هزار یهودی (با احتساب اعضای غیریهود خانواده های یهودی یا غیریهودیانی که تبار یهودی دارند و یا مذهب خود را به یهودیت تغییر داده اند می شود 600 هزار نفر) در فرانسه زندگی می کنند که 375 هزار نفر از آن ها ساکن پاریس هستند. همچنین 230 جامعۀ یهودی ازجمله در پاریس، مارسی (70 هزار نفر)، لیون (25 هزار نفر)، تولوس، نیس و استراتسبورگ وجود دارد.
امروزه، بزرگ ترین جامعۀ یهودی اروپا را در فرانسه شاهد هستیم و گفته می شود که پاریس حتی بیش از نیویورک دارای رستوران هایی است که «کوشر» سِرْو می کنند.
- آشنایی با شمّه ای از قدرت تشکیلاتی یهود در فرانسه!
ویژگی اصلی جامعۀ یهودیان فرانسه در مقایسه با جامعۀ عرب ها و مسلمانان سازمانیافته بودن و همکاری گستردۀ آن ها با دیگر سازمان هاست، به گونهای که وقتی چند نفر یهودی دور هم جمع میشوند، بلافاصله برای خود یک مؤسسه یا سازمان غیردولتی (NGO) تشکیل میدهند. ویژگی دیگر آن است که در همۀ عرصهها و زمینه های فرهنگی، سیاسی، اقتصادی، دینی، قانونی و دانشجویی حضور داشته و همۀ یهودیان را بسیج میکنند.
از عوامل برتری جایگاهِ یهودیان نسبت به دیگر گروه های مذهبی و قومی در فرانسه، توان تشکیلاتی و بسیجِ اعضای این جامعه، از طریق راهپیمایی ها و برگزاری نشست ها و فستیوال هایی همچون برگزاری جشن دوستی «فرانسه و اسرائیل» در سال 2003 میباشد که از سوی چندین سازمان یهودی سازماندهی شد. در این جشن حدود 40 هزار یهودی شرکت کرده بودند که همچنین از نیکُلا سارکوزی، وزیر کشور وقت فرانسه به خاطر سرکوب جوانان یهودستیز تقدیر گردید.
ازجمله موضوعات مورد توجه گروه ها و سازمان های صهیونیستی در فرانسه می توان به موارد زیر اشاره کرد:
موضوعات مذهبی: اجازه برای ذبح شرعی، حمایت مالی از مدارس یهودی و آموزش خاخام ها؛
موضوعات غیرمذهبی: نبرد با تبعیض، کاهش یهودستیزی، تعقیب قضایی نفی کنندگان هولوکاست، تداوم محاکمۀ شریکان دولت ویشی، بازپس گرفتن اموال مصادره شدۀ یهودیان در جنگ جهانی دوم، تأمین امنیت فیزیکی یهودیان، حفظ حق انتقاد از سیاست خارجی و پایان دادن به بایکوت شرکت های یهودی از سوی مقامات فرانسوی.
آمار به دست آمده نشان می دهد که در شهر پاریس به تنهایی صد مؤسسۀ یهودی و صهیونیستی بزرگ وجود دارد. به استثنای برخی شخصیت ها و «اتحادیۀ یهودیان فرانسه برای صلح» (UJFP) تقریباً همگی آن ها در حمایت از رژیم صهیونیستی یکپارچه و متحد هستند، به گونه ای که هماکنون پرچم اسرائیل و دیگر نمادهای آن در تمامی کنیسه ها و مراکز یهودی این کشور به چشم می خورد. در مقابل، مأموران اطلاعاتی اسرائیل نیز حفاظت از رهبران سازمان های یهودی در فرانسه را بر عهده دارند.
نشریۀ لوموند ضمن انتقاد از لابی اسرائیل در فرانسه، با اشاره به مفهوم «لابی یهود» در این کشور، از آن به عنوان گروه فشاری که عملکردی غیرشفاف و همراه با سیاهکاری در فرانسه دارد، یاد کرده و آن ها را نامشروع ترین تشکلها در فرانسه قلمداد میکند.
از اقدامات لابی صهیونیستی در فرانسه اجبار دولت به تصویب قانون منع پوشش اسلامی در این کشور بود که خشم یکونیم میلیارد مسلمان را برانگیخت. این تصمیم غیرمنطقی موجب شد تا حقوق شهروندی 6 میلیون مسلمان مقیم فرانسه نادیده گرفته شود، زیرا این اقدام در حقیقت نقض آشکار قانون اساسی فرانسه است که بر حقوق مساوی همۀ شهروندان فرانسوی تأکید دارد.
از دیگر سو، این اقدام با شروع یک سلسله حملات تبلیغاتی علیه جمهوری اسلامی ایران، سوریه و لبنان همراه بود. حکم به تعطیلی شبکۀ المنار وابسته به حزب الله لبنان نیز از جمله اقداماتی بود که با اشاره صهیونیست ها انجام شد. اقدام شورای عالی اطلاع رسانی فرانسه در منع پخش برنامه های شبکۀ المنار با اصل گردش آزاد اطلاعات و اخبار که جزئی از مقولۀ جهانی شدن می باشد، مغایرت دارد. این در حالی می باشد که فرانسه صدها سال است خود را مهد آزادی و دموکراسی در جهان می داند.
در اینجا به معرفی کوتاهِ بعضی از تشکّل های یهودی فرانسه می پردازیم
شورای عالی یهودیان
شاید بتوان برپایی سازمانی به نام «شورای عالی یهودیان» در فرانسه را ـ که ناپلئون بناپارت در سال 1808 میلادی دستور آن را صادر نمود ـ اولین تشکل سازمانیافتۀ یهودیان اروپا در قرنهای اخیر دانست. در آن زمان تمامی یهودیان مجبور بودند به این شورا بپیوندند. این نهاد که از سازماندهی و برنامۀ مشخصی برخوردار بوده و به طور رسمی نمایندگی یهودیان فرانسه را بر عهده گرفت، بعدها به «شورای مرکزی یهودیان فرانسه» تغییر نام داد.
در گذشته، تنها یک سازمان به نام «شورای عالی یهودیان» وجود داشت که به دستور ناپلئون بناپارت و به عنوان نمایندۀ یهودیان در مقابل دولت تأسیس گردید، اما امروزه شمار سازمان های یهودی درفرانسه بسیار چشمگیر است، به گونهای که تنها در پاریس یکصد انجمن، اتحادیه و سازمان یهودی وجود دارد. هرچند برخی به موضوعات و مسائل اجتماعی می پردازند، اما اکثر آن ها در حوزه های سیاسی نیز فعالیت داشته و تأثیرگذار هستند. علاوه بر این، احزاب سیاسی رژیم اسرائیل نیز در این کشور دفتر دارند.
شورای مرکزی یهودیان فرانسه
«شورای مرکزی یهودیان فرانسه» هر یهودی را که در طی سال به آن کمک کرده ـ فرزندان خود را در مدارس یهودی ثبتنام میکند، یا برای انجام مراسم عروسی به روحانیون یهودی پول پرداخت میکند ـ به عنوان پیرو خود محسوب می کند و آن فرد در مسائل مختلف از حق رأی برخوردار می شود. با این حال، اعضا خیلی فعال نیستند، به گونه ای که در میان سی و سه هزار عضو این نهاد تنها ششهزار نفر در انتخابات شورای عالی پاریس شرکت می کنند.
شورای نمایندگی نهادهای یهودی فرانسه
« شورای نمایندگی نهادهای یهودی فرانسه» که در حال حاضر متشکل از 60 نهاد یهودی در فرانسه میباشد، طی مذاکراتی با نهادهای مختلف یهودی به طور مخفیانه در سال 1944 و در زمان اشغال فرانسه از سوی آلمان ها تأسیس شد.
گفتنی است که در سایت شورای نمایندگی نهادهای یهودی فرانسه بخشی به ایران و تحولات آن اختصاص دارد که وقایع و مسائل مهم مرتبط با ایران در آنجا گردآوری می گردد.
اتحادیۀ دانشجویان یهودی فرانسه
در سال 1944 گروهی از دانشجویان یهودی حاضر در جنبش مقاومت ضدّنازی ها به رهبری «دلی تکوچیانو»«اتحادیۀ دانشجویان یهودی فرانسه» (UEJF) را بنیان نهادند که هم اکنون نمایندگی دانشجویان یهودی در فرانسه را بر عهده دارند. نخستین مأموریت این نهاد عبارت از کمک به جوانان یهودی دربند اردوگاههای کار اجباری برای ورود دوباره به اجتماع بود که بعدها این هدف به خصوص با تأکید بر حقوق دانشجویان مورد ملاحظه قرار گرفت.
پس از جنگ شش روزۀ اعراب و اسرائیل در سال 1967 و تحولات بعدی، این سازمان در آستانۀ نابودی قرار گرفت، چرا که تصمیم برخی از رهبران آن برای مهاجرت به اسرائیل و برخی دیگر برای باقی ماندن در فرانسه و فعالیت در آنجا دودستگی بزرگی را میان آن ها به وجود آورد.
اتحادیۀ ضدّقتل عام
در سال 1926، شالوم شوارتزبارد از آنارشیستهای یهودی، یکی از سیاستمداران اوکراینی به نام سیمون پتلیورا را با ادعای این که وی مسئول کشتار یهودیان در اوکراین بوده است، در پاریس به قتل رسانید. در سال 1927، برنارد لِکاچ (از روزنامه نگاران فرانسوی) «اتحادیۀ ضدّ قتل عام» را تأسیس و در حمایت از شوارتزبارد اقدامات وسیعی را سازماندهی کرد. پس از تبرئۀ وی، این اتحادیه به «اتحادیۀ بین المللی ضدّ یهودستیزی» تکامل پیدا کرد و شالوم شوارتزبارد به یکی از فعالان برجسته در آن تبدیل شد.گفته می شود که این سازمان درسال 1931بیش از ده هزار عضو داشته و شخصیت های برجسته ای همچون آلبرت انیشتن و ماکسیم گورکی عضو آن بوده اند.
در زمان جنگ جهانی دوم، «اتحادیۀ بین المللی ضدّ یهودستیزی» توسط دولت ویشی منحل گردید وآن سازمان مجبور گردید برای کمک به قربانیان قانون ضدّیهودی به صورت پنهانی به فعالیت بپردازد که از جمله کارهای آن، می توان به فراری دادن یهودیان به سوئیس، اسپانیا و انگلستان و جعل اوراق هویت برای آنان اشاره کرد.
در سال 1972، قانونی به تصویب رسید که به این سازمان اجازه می داد از قربانیان نژادپرستی در دادگاه ها دفاع کند. به همین دلیل، این اتحادیه بعدها در سال 1979 به نام کنونی آن یعنی «اتحادیۀ بین المللی ضدّ نژادپرستی و یهودستیزی» تغییر اسم داد.
گفتنی است که «اتحادیۀ بین المللی ضدّ نژادپرستی و یهودستیزی» همان نهادی است که روژه گارودی و چندین نفردیگر از نویسندگان و متفکران فرانسوی را به اتهام دفاع از نژادپرستی و یهودستیزی به دادگاه کشاند و محاکمه کرد. این اتحادیه در سال 2000 نیز از شرکت اینترنتی یاهو به دلیل فروش اینترنتی اشیاء به جای مانده از دوران نازی ها به مردم فرانسه شکایت کرد که دادگاه نیز یاهو را ملزم ساخت تمامی تمهیدات لازم برای جلوگیری از چنین کاری در فرانسه را به اجرا درآورَد یا در غیر این صورت با گذشت سه ماه به یکصد هزار فرانک در روز جریمه خواهد شد. شرکت یاهو نیز برای خاتمه دادن به این مسئله، تمامی فروش این اشیاء، در سرتاسر دنیا را کنار گذاشت.
اتحادیۀ یهودیان فرانسه برای صلح
«اتحادیۀ یهودیان فرانسه برای صلح» سازمانی سکولار و یهودی با دیدگاهی جهانگرایانه است که برخلاف دیگر نهادهای یهودی در فرانسه، مخالف اشغال سرزمینهای فلسطینی بوده و برای شناسایی حق مردم فلسطین در ایجاد یک دولت، بازگشت آوارگان فلسطینی به موطن خود و برچیدن شهرکهای یهودینشین در کرانۀ باختری و نوار غزه تلاش میکند. این انجمن در آوریل سال 1994 توسط ریچارد واگمن (رئیس کنونی) تأسیس گردید که ابتدا 12 عضو داشت، ولی هم اکنون شمار اعضای آن به 300 میرسد.
از اقدامات آنها میتوان به درخواست از کشورها برای بایکوت، عدم سرمایه گذاری و تحریم رژیم صهیونیستی اشاره داشت. از دید آن ها، همانگونه که تحریم رژیم نژادپرست افریقای جنوبی نشان داد، این شیوه به دولتمردان اسرائیلی می فهمانَد که هیچ مصونیتی برای جنایات جنگی، ترورهای هدفمند، زندانی کردن بی دلیل، تصرف سرزمین و غیره وجود نخواهد داشت.
در منشور این اتحادیه می خوانیم:
«مناقشۀ میان اسرائیلی ها و فلسطینیان را نمیتوان با سلطۀ یک طرف بر دیگری پایان داد، بلکه /پایان مناقشه/ تنها با احترام به حق تعیین سرنوشت مردم فلسطین از جمله حق تشکیل یک دولت مستقل، امکانپذیر است. خروج اسرائیل از سرزمینهای اشغال شده از سال 1967، گامی ضروری برای دستیابی به حق تعیین سرنوشت از سوی مردم فلسطین میباشد. مردمان اسرائیل پیش از این به حق تعیین سرنوشت خود دست یافتهاند. ایجاد هر نوع دولتی از سوی مردمان منطقه به تکامل روابط میان مردمان دو طرف، به خصوص فلسطینیان واسرائیلیها بستگی دارد. امید است آنها در مسیر صلح، همکاری متقابل و عدالت اجتماعی گام بردارند. ما از چنین تحولی حمایت میکنیم.»
اهداف «اتحادیۀ یهودیان فرانسه برای صلح» عبارتند از:
1. تلاش برای دستیابی به صلحی پایدار و عادلانه بر مبنای حقوق برابر در منازعهی اسرائیلی ـ فلسطینی؛
2. ارائۀ دیدگاهی یهودی، سکولار و جهانگرایانه؛
3. ترویج گفتوگو میان یهودیان و اعراب در خاورمیانه و فرانسه.
لازم به ذکر است که اتحادیۀ مذکور به دلیل تأکید بر این اهداف و مخالفت شدید با سیاستهای رژیم صهیونیستی در سرزمینهای اشغالی، مورد انتقاد شدید سازمانها و گروههای یهودی و صهیونیستی در فرانسه به ویژه «شورای نمایندگی نهادهای یهودی فرانسه» (CRIF) میباشد.
- رأی یهودی!
یهودیان علیرغم جمعیت کم، سعی دارند بر انتخابات و سیاست فرانسه تأثیرگذار باشند.در این رابطه پس از هر انتخابات، اشاراتی به «رأی یهودی»، به خصوص در تحلیلهای نشریات لوموند و فیگارو میشود.
در حقیقت، وزن انتخاباتی جامعۀ یهودیان چندان جایگاهی ندارد، زیرا آراءآنها تنها یک درصد از 42 میلیون آراء ملی میباشد. در واقع باید گفت که اهمیت انتخاباتی یهودیان نه درتعداد آنها، بلکه در این حقیقت نهفته است که احزاب «چپ دموکراتیک» توجه بسیار زیادی به یهودیان و خواستههای آنان دارند. از دید احزاب مذکور، یهودیان به طورکامل متعهد به ارزشهای جمهوری فرانسه به خصوص جدایی دین از دولت بوده؛ قربانیان اصلی رژیمهای محافظهکار، ارتجاعی و ضدّجمهوری به ویژه دولت ویشی بودند؛ و حمایت آنها از دولت اسرائیل در راستای سیاست خارجی فرانسه در حمایت از این رژیم میباشد.
علیرغم نفوذ بسیار در فرانسه، زمانی که از یهودیان در مورد انتخابات سؤال میشود، دیدخوبی نداشته وچندان امیدی به تحقق وعدههای انتخاباتی نامزدها ندارند، زیرا به گفتۀ آنها، نامزدها وقتی انتخاب میشوند وعدههای خود را فراموش میکنند و موضعی در حمایت از اعراب اتخاذ میکنند. از دید آنها دو گونه سیاستمدار در فرانسه وجود دارد: وزرای سابق که دوستان اسرائیلی هستند و دیگری وزرای کنونی که دوستان سابق اسرائیل محسوب میشوند.
- نفوذ رسانهای!
در فرانسه، ژنرال دو گل تنها کسی بود که جرأت کرد بگوید: «در فرانسه یک گروه فشار طرفدار اسرائیل وجود دارد که نفوذ خود را به ویژه روی محافل اطلاعاتی اعمال میکند».
در حالی که جمعیت یهودی در فرانسه تقریباً یک درصد مردم فرانسه را تشکیل میدهد، قدرت و نفوذ آنها بر رسانههای این کشور به گونهای است که میتوانند افکار عمومی را به میل خود دستکاری نمایند. صهیونیسم بر اکثریت تصمیمگیرندگان سیاسی، رسانهها، در تلویزیون، رادیو و مطبوعات فرمان میراند.
نفوذ یهودیان در روزنامهها و دیگر وسایل ارتباط جمعی در فرانسه، به ویژه در پروندۀ فلسطین نمایانتر میگردد. شاهد مثال، صفبندی رسانههاست،آنگاه که قرار است معنای رویدادها را به سود اسرائیل تغییر دهند خشونت ضعفا را «تروریسم» و خشونت اقویا را «مبارزه علیه تروریسم» میخوانند. برای مثال، زمانی که یک یهودی توسط فردی از بالای کشتی پرتاب میشود، اقدامی تروریستی است، حال آنکه وقتی یک جنگندۀ اسرائیلی بر فراز فلسطین، کودکان را هدف قرار میدهد، اقدامی در جهت مبارزه با تروریسم قلمداد میشود!
در فرانسه هر نشریه یا رسانهای دیگر، بهراحتی میتواند فلسطینیان را تروریست بنامد و هیچ اتفاقی نیفتد، ولی اگر کسی به رژیم صهیونیستی کوچکترین انتقادی کند به یهودستیزی متهم شده و با زندان و جریمههای سنگین مواجه میشود!
البته کسانی نیز پیدا میشوند که به طرفداری از فلسطینیان صحبت کرده و یا از رژیم اسرائیل انتقاد میکنند، ولی سرنوشت آنها کاملاً از پیش مشخص است. از جمله این نمونهها میتوان به مورد اَلن مِنارگس، مدیر بخش خبری رادیو بینالمللی فرانسه (RFI) اشاره کرد. وی کتابی تحت عنوان «دیوار شارون» تألیف کرد و دیوار حائل را یک طرح فرعونی توصیف نمود و از این که رژیم اسرائیل با ادامۀ ساخت این دیوار تمام قوانین سازمان ملل را زیر پا میگذارد وبخش اعظمی از اراضی فلسطینیان را به خاک خود الحاق میکند به شدت انتقاد کرد. در نهایت، منارگس بر اثر فشار لابی صهیونیست بر حوزۀ رسانهای مجبور به استعفا از سمت خود شد. در سال 2005 نیز در پی شکایت یهودیان، یکی از دادگاههای فرانسه سردبیر و سه نویسندۀ نشریۀ «لوموند»، پرتیراژترین نشریۀ فرانسه را به نژادپرستی ضدّ اسرائیل و یهودیان متهم کرد.
در قضیۀ محمد الدّوره، کودک فلسطینی که در سال 2000 و اوج انتفاضۀ فلسطین، کنارپدرش مورد اصابت گلولۀ نیروهای اسرائیلی قرار گرفت و به شهادت رسید، نهادها و شخصیتهای یهودی از شبکه 2 فرانسه شکایت کرده و این صحنه را نمایشی ساختگی ازسوی این شبکه اعلام کردند. در ابتدا رأی به نفع شبکۀ 2 فرانسه صادر شد، ولی با نفوذ صهیونیستها، دادگاه تجدیدنظر حکم قبلی را ملغی و حکم به جعلی بودن این تصاویر داد.
- فرانسه در خدمت رژیم صهیونیستی
«آمدهام تا بگویم متشکرم! … در دورهی شکلگیریِ اسرائیل، فرانسه نقش پیشتاز را ایفا کرد. به کمک این کشور توانستیم برای دفاع از خود اسلحه به دست آوریم… نمیدانم کدام کشور همچون فرانسه به اسرائیل یاری رسانْد.»
شیمون پرز، رئیسجمهور رژیم صهیونیستی، 12 مه 2008
از زمان تأسیس رژیم نامشروع اسرائیل در سال 1948، پاریس یکی از حامیان اصلی این رژیم بوده که مقادیر بسیاری سلاح را ـ پیش از تجهیز این رژیم به سلاح هستهای ـ در اختیارش گذاشت. فرانسه همچنین با کمک به ایجاد تأسیسات هستهای دیمونا و راهاندازی راکتور آن، یکی ازعوامل اصلی دستیابی صهیونیستها به سلاح هستهای بوده است.این رابطۀ راهبردی قوی و انکارناپذیر زمانی علنی شدکه فرانسه به همراه انگلیس درجنگِ کانال سوئز بر ضدّ مصر، اسرائیل را یاری کرد. ژنرال شارل دوگل نیز پس از آن که بعد از چند سال دوری از حکومت، به ریاست فرانسه بازگشت، روابط قوی و خوبی را با اسرائیل حفظ نمود.
سارکوزی که پدرش از یهودیان مجارستان و مادرش از مسیحیان فرانسه است و بر طبق برخی گزارشها جاسوس اسرائیل بوده، با اظهارات خود در مورد برنامۀ صلحآمیز هستهای کشورمان موجبات خشنودی یهودیان این کشور و رژیم صهیونیستی را فراهم آورده است. وی در 23 اکتبر 2007 (اول آبان 1386) در اظهاراتی تحریکآمیز نسبت به اعراب و مسلمانان مدعی شد که تأسیس رژیم اسرائیل «معجزۀ قرن بیستم» است و علاوه بر آن، حمایت خود را از رژیم اسرائیل در مقابله با ایران اعلام و تأکید کرد که امنیت اسرائیل «خط قرمز» است و تجاوز از آن پذیرفتنی نیست.
سارکوزی اعتقاد دارد که در زمان حاضر، بزرگترین تهدید برای جهان، جنگ بین اسلام و غرب است. رئیسجمهوری فرانسه که هوادار یهودیان است، فرانسه را نسبت به دیگر رؤسای جمهوری فرانسه در چند دهۀ گذشته به آمریکا نزدیکتر کرده و دارای رابطۀ گرم شخصی با رهبران یهودیان آمریکا و فرانسه است.
دیدار سارکوزی از اسرائیل، نخستین سفر یک رئیسجمهور فرانسه در 12سال گذشته بوده، که بازتاب وسیعی در رسانههای مختلف جهان داشته است.
- مشیِ اسرائیل در فرانسه
اسرائیل رژیمی است که بقای آن تنها به کمک مالی آمریکا بستگی نداشته، بلکه شدیداً نیازمند دریافت سهمیهی مهاجرت از کشورهای خارج به ویژه یهودیان غربی است که جنبه تبلیغاتی مناسبی هم دارد و با این اقدام سعی دارد به یهودیان جهان القاء کند که پدیدۀ یهودستیزی بار دیگر در حال شعلهور شدن است و در صورت عدم مهاجرتِ آنها، ممکن است تجربهی تلخ جنگ جهانی دوم را بار دیگر تجربه کنند. در عین حال، سعی دارد با برچسب یهودستیزی به کشورهای اروپایی و شهروندان این کشورها، ضمن تحقیر و باجخواهی، آنها را با سیاستهای خود همراه نماید.
از این رو، مسئلۀ یهودستیزی موضوعی است که از دیرباز در اروپا به ویژه در فرانسه از دستاویزهای مهم مقامات رژیم صهیونیستی برای جلب جامعۀ یهودی در فرانسه بوده است و برای این منظور مقامات این رژیم، مدام طی سفرهای خود این مسئله را به عنوان یکی از موضوعات مهم مطرح میکنند.
در همین راستا، «ایهود اولمرت» نخستوزیر اسرائیل در خرداد 1385 هنگام دیدار از فرانسه از یهودیان این کشور خواست تا کودکان خود را برای مهاجرت به فلسطین اشغالی تشویق کنند. وی از یهودیان فرانسه خواست تا به خاطر آنچه دورنمای احیای یهودستیزی نامید، بچههای خود را تشویق به ترک فرانسه و مهاجرت به اسرائیل کنند.
پیشتر نیز آریل شارون، نخستوزیر سابق اسرائیل از یهودیان فرانسه خواسته بود تا برای در امان ماندن از اقدامات یهودستیزانه در فرانسه به فلسطین اشغالی مهاجرت کنند. شارون در اواسط سال 2005، پیش از سفر به پاریس طی درخواستی جنجالبرانگیز دو مرتبه از یهودیان فرانسه خواست به دلیل اقدامات یهودستیزانه در این کشور، به اراضی اشغالی مهاجرت کنند که این مسئله با واکنش بسیار تندِ فرانسه روبهرو شد و برای مدتی روابط دوجانبه را تحتالشعاع خود قرار داد و سبب سردی روابط و نیز کشمکش میان تلآویو و پاریس شد.
مهاجرت یهودیان فرانسه به سرزمینهای اشغالی پیش از به وجود آمدن رژیم اشغالگر قدس بسیار کم صورت میگرفت، اما طی جنگ جهانی دوم برخی خانوارهای یهودی به بهانۀ فرار از اشغال فرانسه توسط آلمان، به سرزمینهای فلسطینی کوچ کردند و تا زمان برپایی رژیم اشغالگر قدس تنها 3943 یهودی از فرانسه به زمینهای فلسطینی کوچ کردند. در ده سال اول برپایی رژیم صهیونیستی نیز یهودیان زیادی به سرزمینهای فلسطینی کوچ نکردند و تعداد آنها تنها 7768 نفر بود. در سال 2003 حدود 2100 نفر به اسرائیل مهاجرت کردند که این رقم برای سالهای 2004، 2005 و 2006 به ترتیب 2415، 3000 و 3500 نفر بوده است.
در مجموع، یهودیان فرانسه میل کمتری دارند که به سرزمینهای اشغالی کوچ کنند و حتی یهودیان مصر، الجزایر و مراکش نیز به جای کوچ کردن به سرزمینهای اشغالی، به فرانسه میروند.
اما یهودیان فرانسه علیرغم برخورداری از حقوق یکسان و شاید برتر از دیگر شهروندان فرانسوی، به طور کامل در جامعۀ فرانسه ادغام نشدهاند و به خاطر ذوب نشدن شخصیتِ انسانِ یهودی در این جامعه، همواره جدا از آن زندگی کرده و به توصیۀ بن گوریون در این خصوص عمل کردهاند. بن گوریون میگوید: «ادغام در جوامعی که یهودیان در آنها زندگی میکنند، بزرگترین خطری است که یهودیان با آن مواجهند.»
- دولت ضدّ صهیونیستی فرانسه ؟!
نکتۀ پایانی: یکی از موضوعات قابل بررسی در جهان، این است که در کشورهای غربی ـ که شئونات گوناگونشان نوعاً زیر سلطۀ صهیونیسم، اداره میشود ـ گاهی مواردی پیش میآید که بوی ضدّیّت با صهیونیسم از آن استشمام میگردد!
پرسش این است که در چنین مواردی چگونه موضوع را به ارزیابی بنشینیم؟ آیا واقعاً باید پذیرفت چهرههای وابستهای چون شارل دوگل ـ که به غلط و تحریفگرانه و با تبلیغات فراوانِ رسانهای، از او در نگاهِ مردم جهان، یک قهرمان ساختهاند ـ در مقطعی از حیات سیاسی خود آنهم پس از پایان جنگ دوم جهانی به مخالفت جدّی با یهود پرداخته است؟!
به نظر میرسد چنین موضوعاتی در دو لایه قابل بررسیاند؛ یکی مواردی که از درون «مردم» برخاسته و دیگری مواردی که «شخصیتهای مشهور، مطرح و مورد تأییدِ نظام فرهنگی و سیاسی غرب» یا بخشهایی از «تشکلهای دولتی یا وابسته»آن را سامان دادهاند.
در مورد تحرّکات مردمی البته این احتمال هست که حرکتهایی کاملاً در مخالفت و مغایر با منویات نظام سلطۀ صهیونیستی شکل پذیرد، اما در مورد دولتها و نهادهایی که مستقیم یا غیرمستقیم به دولتها و نظام سلطۀ جهانی در غرب، وابستگی دارند، چنین احتمالی منتفی است.
از این گذشته باید توجه داشت که نظام رسانهای غرب که میکوشد تا انگیزهها و انگیختههای مردم را مدیریت کند، گاه به بازیهای پیچیده و عجیبی دست میزند که تنها با دقت در خروجیهای واقعی رُخدادها میتوان به تحلیلشان نشست. گاهی «تقسیمِ نقشهایی» در کار است تا اتفاقاً برخی حرکتهای مردمی علیه نظام سلطه را بتوان مهار نمود.
حال مطالعات و بررسیهای مفصل تاریخی نشان میدهد که وقایعی چون استقلال الجزایر تنها یکرویه و یک سو نداشته و از جهات گوناگون قابل بررسی است. باید دید در آن مقطع زمانی در کشور فرانسه، کدام گروهها و به چه میزان، از استقلال الجزایر منتفع شدهاند و کدامیک متضرر؟ تنها پس از احراز چنین موضوعاتی است که میتوان به تحلیل دقیقترِ وقایع کلانِ سیاسی، پرداخت.
اما جانشین وی ژاک شیراک همواره ادعا میکرد که اسرائیل مسبب اصلی مشکل اعراب و به ویژه فلسطینیان است و حادثۀ مشهوری که درزمان دیداروی از اسرائیل درسال 1996به واسطه بیاحترامی دستگاههای امنیتی اسرائیل رخ داد، تشنج تازهای را به راه انداخت، به گونهای که شیراک تهدید کرد سفر خود را ناتمام گذارده و به فرانسه باز خواهد گشت.
با به قدرت رسیدن آریل شارون و دعوت وی از یهودیان فرانسه به فرار از «یهودستیزی لجامگسیخته»ای که در فرانسه بر ضدّ آنان انجام میشود و مهاجرت به اسرائیل و با بستری شدن یاسر عرفات رهبر فقید فلسطینیها در بیمارستانی در پاریس و مرگ او در همان سال، روابط طوفانی طرفین به اوج خود رسید.
عباس کاردان
………………………………………….
1. آنچه در پی میآید برگرفته از کتاب خواندنی «صهیونیسم در فرانسه»، تألیف «عباس کاردان» (متولّد سال 1356 هجری شمسی) میباشد که توسّط انتشاراتِ «مؤسسة فرهنگی مطالعات و تحقیقات بینالمللی ابرار معاصر تهران» در مردادماه 1387 برای نخستین بار به چاپ رسیده است. ضمن آن که خوانندگان عزیز را به مطالعۀ متن کامل این کتاب دعوت مینماییم، توجه ایشان را به نکاتی جلب میکنیم:
الف) عنوانبندی نوشتۀ حاضر، مربوط به کتابِ یادشده نیست.
ب) در متنِ حاضر، پانوشتهایی توضیحی وجود دارد که مربوط به کتابِ فوق نیست و از سوی تلخیصکنندۀ اثر، از سر ضرورتهایی، به نوشتهای که پیشِ رو دارید افزوده گردیده است. چنین پانوشتهایی برای آنکه از پانوشتهای متنِ اصلی جدا باشد، با نشانۀ ستاره (*) متمایز شده است.
ج) در برخی موارد، تغییرات ناچیز ویرایشی در این متن اِعمال شده؛ مثلاً «گزارشات» به «گزارشها» تبدیل شده است.
د) بعضاً در مورد اسامی خاص، املایی را برگزیدهایم که مأنوستر بوده است؛ مثلاً «دورکیم» بهجای «دورکهایم».*
2. همان؛ ص5.
3. البته در فرانسه بعضی برخوردهای خصمانه، با ظواهرِ حقوقی، علیه اهل نظر و تحقیق، از سوی یهودیان سامان داده شده است که چه بسا از جهاتی، مهمتر از محاکمۀ روژه گارودی نیز باشد. محاکمۀ تأسّفبرانگیز و محکومیت استاد و پژوهشگر برجستۀ فرانسوی «پروفسور روبر فوریسون» از این دست است. علاقهمندان برای مطالعۀ فزونتر میتوانند به این منبع ارزشمند مراجعه نمایند: اتاقهاي گاز در جنگ جهاني دوم، واقعيت يا افسانه؟؛ روبر فوریسون؛ ترجمۀ دکتر ابوالفرید ضیاءالدینی؛ موسسه فرهنگي پژوهشي ضياء انديشه؛ تهران؛ 1381. *
4. صهیونیسم در فرانسه؛ ص11.
5. (Sephardic) به لحاظ تاریخی جامعه سفاردی را باید به تبار یهودیان از شبه جزیره ایبریا [اسپانیا و پرتغال] نسبت داد. با این حال، سفاردیهای کنونی فرانسه غالباً از مستعمرات فرانسه در شمال آفریقا هستند که اکثر آنها در اسرائیل دارای بستگانی میباشند.
6. (Ashkenazi) جامعۀ اشکنازی از فلسطین و بابل تبعید شده و در اروپای شرقی زندگی میکردند.
7. این جمله، حائز اهمیت است. اگر ما یهود را در فرانسه گروهی قومی ـ مذهبی بدانیم دیگر از این تعجب نخواهیم کرد که چگونه یهودی نژادانِ بیدین و لائیک توسط یهودیان معتقد و مذهبی حمایت میشوند و بهعکس! *
8. همان؛ صص12 و 13.
9. (Kosher) خوراک حلال یا گوشت حیوانی که طبق قانون یهود ذبح شده باشد.
10. همان؛ ص61.
11. اصولاً در طولِِ تاریخ، یهود به داشتن توانایی و قدرت فوقالعاده در انواع سازماندهیهای گوناگون، اعمّ از اعتقادی، اقتصادی، سیاسی و اطلاعاتی، شُهره بوده است؛ که امروزه، اقتدار در سازماندهیهای «تکنولوژیک» و «عرصۀ وسایل ارتباط جمعی» را نیز بر این فهرست باید افزود. آشنایی با این نقطۀ قوّت ویژۀ یهود و مقایسۀ آن با ناکارآمدیِ بسیاری از سازماندهیهای مسلمانان جهان، عبرتآموز می تواند باشد!*
12. همان؛ صص61 و 62.
13. Nicolas Sarkozy.
14. همان؛ص42.
15. همان؛صص42 و 43.
16. همان؛صص61 و 62.
17. همان؛صص62 و 63.
18. همان؛صص62 و 63.
19. اندیشۀ تأسیس دولتی برای قوم یهود به زمان ناپلئون بناپارت بازمیگردد. وی در سال 1799 میلادی با صدور نامهای، از یهودیان آسیا و آفریقا خواست تا تحت رهبری وی درآیند و در مقابل به آنها وعده داد تا سرزمین مقدّس (فلسطین) را در اختیار آنان قرار دهد و عظمت و شکوه باستانی را به آنها بازگردانَد. در واقع ناپلئون با بیان چنین طرحی قصد داشت تا از یهودیان برای دستیابی به اهداف خود در خاورمیانه استفاده کند. با این حال، وی از بریتانیا شکست خورد و نتوانست به اهداف خود برسد. [همان؛ صص18 و 19]
20. Le Consistoire Central Isralite de France (Consistoire).
21. همان؛ ص23 و 24.
22. همان؛ص23.
23. همان؛ص25.
24. همان؛ص28.
25. DelyTecuciano.
26. Union des EtudiantsJuifs de France (UEJF).
27. همان؛ صص30 و 31.
28. همان؛ص31.
29. SholomSchwartzbard.
30. SymonPetliura.
31. Bernard Lecache.
32. laLigueContre les Pogroms.
33. LigueInternationaleContrel’Antismitisme (LICA).
34. نویسندۀ روسی و از پایهگذاران ادبیات رئالیسم سوسیالیستی.
35. همان؛ ص35.
36. همان؛ص36 (با اندکی تغییر).
37. همان؛صص37 و 38.
38. Union JuiveFrancaise pour la Paix (UJFP).
39. Richard Wagman.
40. همانطور که روشن است اتحادیۀ یادشده به حذف کامل رژیم صهیونیستی معتقد نیست. البته باید هوشیار بود و توجه داشت که تنها زمانی میتوان آن دسته از شخصیتهای حقوقی یا حقیقیِ منتقدِ صهیونیسم را جدّی گرفت که بیچون و چرا قائل به «محو و نابودی کاملِ رژیم جعلی اسرائیل» باشند. تازه بعد از این مرحله نیز باید بسیار مراقبت کرد که به دام فریبکاریهای سیاسی متداول، نیفتاد و فریفتۀ پارهای رفتارها و گفتارهای مثلاً ضدّصهیونیستی نشد که در نهایت حتی ممکن است به بهترین وجه، منافع رژیم صهیونیستی را فراهم کند! چرا که صهیونیستها سالهاست، بهگونهای واقعبینانه و از طُرُق گوناگون، مجموعههای منتقد و مخالف خود را ـ چه یهودی و چه غیریهودی ـ مدیریت و حتّی ایجاد، حمایت و پشتیبانی میکنند. چنین مجموعههایی حاضرند اسرائیل را نقد کنند، اما حتماً حریمی را در ارتباط با وی حفظ میکنند و در مجموع با شعارهای بهظاهر داغِ ضدصهیونیستی مانع از شکلگیری حرکتهای واقعاً عمیق، ریشهدار و قوی علیه صهیونیستها میشوند.*
41. صهیونیسم در فرانسه؛صص38 و 39.
42. بر طبق آمار انتخابات ریاست جمهوری فرانسه در سال 2007.
43. البته باید دید خودِ این احزاب چپ، در فرانسه، ریشه در چه نوع خاک و چگونه ساختاری دارند. از این گذشته به نظر میرسد حقیقتِ مهمتر و نهفتهتر! وجود لژهای قدرتمند فراماسونری ـ به منزلهی عوامل بینشانِ یهودیان سلطهجو ـ در فرانسۀ معاصرباشد که خصوصاً در سالهای پس از جنگ جهانی دوم، کوشیدهاند تا فعل و انفعالات مهم سیاسی، فرهنگی و اجتماعی داخلی و خارجی فرانسه را ایجاد و هدایت نمایند یا با بعضی از تحوّلات، مقابله کنند.بیتردید، رسیدن به تحلیل عمیق و همهجانبه از «صهیونیسم در فرانسه» بدون پرداختن به «فراماسونری در فرانسه و تعاملات آن با صهیونیسم» شدنی نیست.*
44. همان؛ صص41 و 42.
45. به نظر میرسد چنین اظهار نظری را باید به حساب اشتهای بیپایانِ یهودیان برای تأمین محض و مطلق منافع خود، گذاشت! معلوم است که سیاستمداران فرانسوی ناگزیرند در تعاملات اقتصادی مختلفی که با مسلمانان جهان و از جمله اعراب دارند، بعضاً ـ و لابد به واسطۀ فشار افکار عمومی مردم ـ منافع ملّی فرانسویان را هم که مغایرت آشکار با منافع اسرائیل دارد، لحاظ کنند. البته همین هم اصلاً مطلوب یهودیان نیست!*
46. همان؛ ص44.
47. همان؛ ص45.
48. همان؛ صص45 و 46.
49. Alain Menargues.
50. همان؛ صص46 و 47.
51. همان؛ ص47.
52. همان؛ ص53.
53. Charles de Gaulle.
54. همان؛ ص54.
55. همان؛ صص58 و 59.
56. همان؛ صص49 و 50.
57. همان؛ ص51.
58. همان؛ ص63.
59. اشاره به مواضع ضداسرائیلی فرانسه و سیاست نزدیکی آن کشور با اعراب، در زمان شارل دوگل و پس از جنگ الجزایر و جنگ شش روزه اعراب و اسرائیل در سال 1967، (در صفحات 54 تا 56 «صهیونیسم در فرانسه») قابل تأمل و نیازمند بررسی جداگانه و پاسخ مستقل است
ثبت دیدگاه