حدود یك ماه بود كه مشركان در بیرون مدینه و مسلمانان در داخل شهر روی در روی هم قرار گرفته بودند و جنگی جز تیراندازی و محاصره مدینه در كار نبود.
رسول خدا (ص) چند صد نفر از مسلمانان را به پاسداری از مدینه گمارده بود تا از ناحیه یهود بنیقریظه به زنان و كودكان آسیبی نرسد. در این زمان سوارانی از سپاه كفر از خندق عبور كردند و داخل شهر مدینه شدند. آنها آمادگی خود را برای جنگ با مسلمانان اعلام كردند. در میان این عده عمروبنعبد ودّ مبارز میطلبید. امّا عاقبت به دست علی (ع) به هلاكت رسید.
با كشته شدن عمرو سپاه كفر دچار ترس و هراس شد. از سوی دیگر در میان مسلمانان نیز شرایط سخت و پیچیده و وضعیت نگرانكنندهای حكمفرما بود. در این هنگام فردی به نام نعیمبنمسعود از قبیله غطفان به نزد رسول خدا (ص) آمد و تشرف مخفیانه خود را به دین اسلام به پیامبر خبر داد. نُعیم از پیامبر خواست تا موافقت كند او نیز كاری در این معركه انجام دهد. مصلحت بر این شد كه نعیمبنمسعود برای دور كردن دشمنان از اطراف مدینه و ایجاد تفرقه در میان صفوف احزاب از یك شیوه جنگی استفاده كند. او كه پیش از این با یهود بنیقریظه در داخل شهر مدینه دوستی و نزدیكی داشت به نزد سران آنها رفت و مراتب دوستی خود را به آنها یادآور شد و به آنها گفت: این شهر سرزمین و محل سكونت شما است و اموال و فرزندان و زنان شما در این سرزمین هستند؛ امّا قریش و غطفان كه برای جنگ با محمّد و یاران او آمدهاند، زندگی و مركز بازرگانی آنها خارج از مدینه است. لذا اگر آنها در جنگ با شكست مواجه شوند فوراً از این محل عقب نشینی كرده و از راهی كه آمدهاند باز خواهند گشت و شما در مدینه تنها خواهید ماند. بنابراین برای اینكه قریش شما را در جنگ تنها نگذارند چند نفر از سران و بزرگان آنها را به گروگان نزد خود نگه دارید تا آنها ناگزیر شوند تا آخرین نفس در جنگ ایستادگی كنند و با شما نیز همراه باشند. نعیمبنمسعود پس از آنكه نظر خود را به آنها القا كرد و اعتماد و اطمینان بنیقریظه را جلب كرد از قلعه یهودیها خارج شد و به اردوگاه احزاب رفت. او كه با سران قریش سابقه دوستی داشت به آنها نیز القا كرد كه یهود بنیقریظه تصمیم گرفتهاند چند نفر از سران وبزرگان شما را گروگان گرفته و تحویل مسلمانان دهند. او به سران احزاب گفت اگر یهودیها از شما گروگان بخواهند موافقت نكنید.نعیمبنمسعود سپس به میان اردوگاه قبیله غطفان رفت و سخنانی را كه درباره یهود بنیقریظه به سران قریش گفته بود، برای آنها شرح داد. او مأموریت خود را به نحو احسن به انجام رساند و تدبیرش كارساز شد. یهودیهای بنیقریظه از سران قریش خواستند كه برخی از سران آنها پیش ایشان بمانند. همین درخواست به كفّار قریش ثابت كرد كه سخن نعیم درست بوده و آنها كه نپذیرفتند. كفّار دانستند كه نعیم به نفع آنها صحبت كرده است. میان یهود بنیقریظه و سران احزاب و قریش اختلاف شدیدی بروز كرد و پس از این اختلاف، سپاه قریش كه حدود یك ماه شهر مدینه را كه بدون هیچ دستاوردی در محاصره داشت، به دلیل شرایط سخت جوی، كمبود آذوقه و امكانات، وجود تفرقه و تشتت در میان سپاه، بروز طوفان ناگهانی كه صفوف و انسجام سپاه و تداركات دشمن را به هم ریخته بود و نیز دلایل دیگر، شكست را پذیرا شده و از محاصره مدینه صرفنظر كرد و آخرین دسته احزاب با ترس و وحشت اطراف مدینه را ترك كرد و به این ترتیب جنگ احزاب در 24 ذیقعده سال پنجم هجری خاتمه یافت و اینبار هم توطئه یهودیها كه آتشافروز این جنگ بودند خنثی شد.
البته خاتمه جنگ احزاب به معنی پایان زندگی یهود بنیقریظه نیز بود؛ چرا كه آنها با شكست پیمان و عهد خود در برابر شخص رسول خدا (ص) و مسلمانان نقش مهم و خطرناكی را از داخل شهر مدینه در همراهی و همكاری با سپاه كفر ایفا كرده بودند و لازم بود تا منتظر عواقب سخت كار خود باشند. این انتظار به سرعت به سر آمد. زیرا بلافاصله پس از ختم غائله احزاب، پیامبر گرامی اسلام از جانب خدا مأمور شد تا یهودیهای بنیقریظه را به سزای عملكرد خیانتبارشان برساند.1
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. برای کسب اطلاعات بیشتر، مراجعه شود به:
زندگانی حضرت محمد (ص)، سیدهاشم رسولی محلاتی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی.
– پیامبری و جهاد؛ جلال الدین فارسی؛ جلد دوم؛ مؤسسه انجام کتاب.
– زندگانی حضرت محمد (ص)؛ تألیف حاج شیخ عباس قمی؛ مؤسسه مطبوعاتی حسینی.
– فروغ ابدیت؛ آیت الله جعفر سبحانی؛ ج دوم؛ چاپ پانزدهم.
زندگانی محمد (ص) پیامبر اسلام؛ ترجمه سیره النبویه؛ تألیف ابن هشام؛ ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی؛ جلد دوم؛ کتابفروشی اسلامیه.
– تاریخ پیامبر اسلام؛ دکتر محمدابراهیم آیتی؛ تجدیدنظر و اضافات؛ دکتر ابوالقاسم گرجی؛ چاپ دانشگاه تهران.
ثبت دیدگاه