بخش سوم
معنای «یهودی» در آمریكا
درباره اینكه چه كسی را میتوان یهودی دانست، وضعیت در آمریكا به گونهای دیگر است.
شماری از خاخامهای اصلاحطلب ایالات متحده آمریكا، مقوله جدید «نسب پدری» را مطرح كردند. آنان بر این امر حكم دادند كه اگر یكی از والدین بچه، یهودی باشد، فرزند یهودی است.8
دكتر موریس ان. كرتزر خاخام آمریكایی و از مدیران «كمیته یهودی آمریكا» در همراهی با «لئوروستن» در پاسخ به این پرسش وی كه «به چه كسی یهودی میگویند؟» مینویسد: «پاسخ به این سوال درقالب تعریفی كلی دشوار است. همان طور كه یكی از عالمان برجسته اظهار داشته، پیچیدهترین جنبه هویت یهودی آن است كه مطمئن نیستیم آیا یهودی بودنش ريشه در اوضاع محیطی داشته یا در اعتقادی راسخ.
یهودی به كسی میگویند كه یهودیت را میپذیرد. این تعریفی مذهبی است و نیز یهودی كسی است كه جدا از پیوستگی ظاهری دینی، تعلیمات آئین یهود، اخلاقیات، شیوههای تفكر و ادبیات آن را متعلق به خود میداند. این تعریفی فرهنگی است كه میتوان درباره یك یهودی گفت و باز یهودی به كسی میتواند اطلاق شود كه هم او خود را یهودی بشمارد و هم جامعه وی. این تعریفی عملی و واقعی از یك یهودی است. به عبارت دیگر، یهودی بودن میتواند ريشه در اوضاع محیطی، اعتقاد و شیوه رفتار داشته باشد.»9
او در پاسخ به این پرسش كه: «آیا یهودیان معتقدند كه یهودیت تنها دین واقعی است؟ مینویسد: «یهودیان اجازه چنین قضاوتی را در مورد پیروان هیچ دینی به خود نمیدهند. كتابهاي دعایمان میگویند: «پرهیزكاری همه امتها ارزشی جاودانه دارد.» ما یهودیان میدانیم كه سلسله جبال ایمان، قلههای فراوان دارد كه همه میخواهند سر به ثریا بسایند.»10
كرتزر همچنین در پاسخ به این سوال كه: آیا یهودیان سعی میكنند افراد غیریهودی را به آيین خود درآورند؟ میگوید: خیر، یهودیت جدید، توجهی به تبلیغات دینی ندارد. قرنهاست كه یهودیان هیچ فعالیت تبلیغی جدی ندارند.
یهودیان از همه كسانی كه با ایمانی استوار یهودیت را میپذیرند، پیوسته به گرمی استقبال میكنند. آيین ما بین یهودیزاده و آن كه در اصل یهودی نبوده هیچ تمایزی نمیگذارد.
امروزه بسیار كسان به دین یهودی درمیآیند و این امری نامتعارف نیست. من خود در یهودی شدن تعدادی از پروتستانها و كاتولیكها شركت داشتهام.
در سالهای اخیر رشد قابل چشمگيري در روی آوردن به یهودیت وجود داشته است. ناگفته نماند كه برخی از خاخامها سعی میكنند، تا اقدامات تبلیغی كهن را به صورتی تازه برای جذب غیریهودیان ازسرگیرند.»11
وی در جای دیگر میافزاید: «از آن جا كه هویت یهودی به ایمانش است نه در رنگ پوست، قرنهای متمادی است كه یهودیان سیاه پوست وجود دارند. قبیله فالاشاز (Falashas) در حبشه، یهودیانی هستند كه اصل و نسبشان را به سلیمان نبی، پادشاه یهود، میرسانند. اینان همچنین تمام اصول دین یهودی را مراعات میكنند. در ایالات متحده هزاران یهودی سیاهپوست و بیش از ده كنیسه وجود دارد كه خاخامهایشان سیاهپوستند.»12
یافتههای تحقیق حاضر، ابدا آن چه را خاخام كرتزر در پی القای آن است، تایید نمیكند.
اصولا در نگاهی عمیقتر سخن از این است كه آیا مرام یهودیان را میتوان به معنای دقیق كلمه «دین» نامید؟ اگرچه در حقوق اسلامی با یهودیان و مسیحیان یكسان رفتار میشود و هر دو گروه از اقلیتهای دینی محترم شمرده میشوند؛13 اما تفاوت مهمی میان این دو وجود دارد: برخلاف مسيحيان و مسلمانان، یهودیان نمیتوانند كسی را كه با ایشان پیوند خونی ندارد به دین خود بیاورند. به معنای دیگر مطابق تعالیم دینی یهود، غیریهود را هرگز نمیتوان یهودی ساخت.
«دین یهود، دین تبلیغی نیست، بلكه دینی است بسته و غیرتبلیغی. زیرا یهودیان خود را برترین ملتها و نژاد عبری را بهترین نژادها میشمارند. از این رو معتقدند كه فقط نژاد یهود باید پیرو دین یهود باشد. بنابراین تعداد یهودیان همیشه منحصر به قوم یهود و از این جهت كم بوده است.14»15
تحسین حلبی نویسنده و پژوهشگر فلسطینی در شرح این موضوع مینویسد:
«هزاران سال است كه تورات و تلمود مبانی فكری دین یهود را تشكیل میدهند. دینی كه با ویژگی قبلیهای و عشیرهای محدود خود متمایز است و برخلاف مسیحیت و اسلام، اعتقادی به فراگیر بودن دین ندارد و اساسا به آن فرانمیخواند.
دین یهود، دین كسی است كه از مادری یهودی زاده شده باشد. این امر، دین یهود را در گروهي نسبی كه اساس و مبنای آن مادر یا مادربزرگ است، محصور میكند. براین اساس، كسی كه حامل خون مادری يهود نباشد، نمیتواند یك یهودی باشد.
برخلاف مسیحیت و اسلام كه بدون در نظر گرفتن هیچ تبعیضی، دارای اندیشه دعوت عمومی برای همه است، دین یهود چنین دعوتی را نمیپذیرد و اساس و مبنای اندیشههایش، اندیشهای برای دعوت بشري نيست.
درواقع اصولا دین یهود بر این باور است كه در جهان فقط دو نوع بشر وجود دارد: یكی یهود یا فرزندان اسرائیل و دیگری غوییم یا ملتهای غیریهودی (ملتهایی كه به نسل اسرائیل مرتبط نیستند)، یعنی تمام كسانی كه یهودی نیستند.
اين تقسيم هنوز هم در شريعت يهودي برگرفته از تورات و تلمود وجود دارد و به طور كلي آراء و افكار يهوديان در حال حاضر و آينده براساس آن استوار خواهد بود.
بنابراين يهوديت به عنوان يك دين، شريعت و اعتقاد چيزي نيست كه انسان آن را كسب كند و يهودي شود، بلكه يك فرد زماني يهودي قلمداد ميشود كه مشخصاً از مادري يهودي (بدون درنظر گرفتن پدر) زاده شده باشد. اين چيزي است كه شريعت يهود از هزاران سال پيش تاكنون آن را اعمال ميكند و با آن همزيستي دارد.
اگر در اصطلاحات و تعابير عبراني كلماتي مثل «هامارا» يا «هاگيور» (يهوديسازي) ديده ميشود، به معني يهودي ساختن ديگر انسانها نيست؛ بكله به معني يهودي كردن فرزندي است كه از مادري يهودي متولد شده، ولي با تربيت ديني يهود پرورش نيافته است و يا به معني يهودي كردن فرزند پدري يهودي است كه از مادري غيريهودي زاده و مقرر شده است كه يهودي شود. همچنين به معني يهودي كردن يك غيريهودي است كه با زني يهودي ازدواج كرده است.
البته شايان ذكر است كه اين دو مورد اخير استثنايي هستند، زيرا علماي ديني يهود، ازدواج زن يهود با مرد غيريهودي يا بالعكس را كاملا حرام ميدانند، به ويژه اگر مردي يهودي با زني غيريهودي ازدواج كند.16
آنان چنين ازدواجي را كاملا به زيان يهود ميدانند، زيرا فرزندان اين زن غيريهودي، نميتوانند يهودي شوند؛ حال آنكه يهودي كردن فرزندان يك مرد غيريهود كه از مادري يهودي زاده شده باشند، امكان دارد.»17
اينجا لازم است به ذكر نكاتي چند از يك محقق معتبر يهود يعني نويسنده كتاب مهم «تاريخ يهود، آيين يهود (سابقه سه هزارساله)»، «اسراييل شاهاك»18 در نقد اظهارات كرتزر بپردازيم.
پيشتر در معرفي شاهاك خوب است توجه داشته باشيم كه:
-اسرائيل شاهاك، استاد ممتاز شيمي آلي در دانشگاه عبراني اورشليم، متولد 1933م. است و در ورشو (لهستان) به دنيا آمده است.
– در سال 1945م. به فلسطين وارد شده و از 1951 تا 1953م. در ارتش اسرائيل خدمت كرده است.
– فوق دكتراي خود را در سالهاي 1961 تا 1963م. در دانشگاه استانفورد (كاليفرنيا) دنبال كرده است.
– از 1970 تا 1990م. به عنوان رييس اتحاديه اسرائيلي حقوق مدني و انساني فعاليت داشته است.
ادوارد سعيد، پژوهشگر نامدار فلسطيني او را يكي از برجستهترين مردان خاورميانه معاصر ميخواند و ميگويد: «به ياد ميآورم كه تقريبا پانزده سال پيش19 او را مرده اعلام كرده بودند و حال آن كه زنده بود! «واشنگتن پست» در مقالهاي مرگ او را اعلام كرده بود اما حتي پس از ديداري كه او از دفتر اين روزنامه كرد تا ابراز كند، نمرده است، اين خبر اصلاح نشد! (او براي دوستانش اين ديدار را با شادماني حكايت كرده است). بدين ترتيب براي بعضي از افراد او همچنان مرده است و اين موضوع نشان ميدهد او تا چه حد برخي «دوستان اسراييل» را ناراحت ميكند.
اين نكته را نيز بايد خاطرنشان كرد كه شيوه حقگويي او همواره قاطع و به دور از مصالحه بوده است.»
ادوارد سعيد پس از آن كه از شاهاك با عنوان «بزرگترين فاضلي كه تاكنون شناختهام» ياد ميكند، مينويسد: «گستره معلومات او در موسيقي، ادبيات، جامعهشناسي و به ويژه در تاريخ، بنا بر تجربه من، بينظير است. اما او بهعنوان متخصص يهوديت است كه بر بسياري از ديگران پيشي ميگيرد، چه اين يهوديت است كه نيروي او را بهعنوان دانشمند و فعال اجتماعي از آغاز به سوي خود كشيده است.»20
ادوارد سعيد به نكته ديگري نيز درباره فعاليتهاي شاهاك اشاره ميكند كه بسيار مهم است. او مينويسد: «شاهاك در طول سالها، خدمات بزرگي به دوستان و هوادارانش در خارج ارائه داده است. او از اين عقيده درست آغاز كرده است كه مطبوعات اسراييلي در مقايسه با رسانههاي عربي يا غربي به گونهاي غيرمتعارف به حقيقت نزديكتر21 و از اطلاعات سرشارترند؛ از اين رو بيوقفه به ترجمه، حاشيهنويسي، تكثير و ارسال هزاران مقاله مطبوعات عبري زبان مبادرت ورزيده است. چنين خدمتي را نبايد دستكم گرفت.»22
محمد طيّب
پي نوشتها:
8. هفت آسمان (فصلنامه تخصصي اديان و مذاهب)، سال دوم، شماره هشتم: زمستان 1379، ص 304.
9. فرهنگ تحليلي مذاهب آمريكايي، لئو روستن، محمد بقائي (ماكان)، انتشارات حكمت، تهران: بهار 1376، ص 437.
10. فرهنگ تحليلي مذاهب آمريكايي، ص 439.
11. فرهنگ تحليلي مذاهب آمريكايي؛ ص 441.
12. فرهنگ تحليلي مذاهب آمريكايي؛ صص 450 و 451.
13. به عنوان مثال در اصل سيزدهم قانون اساسي ميخوانيم: «ايرانيان زردشتي، كليمي و مسيحي تنها اقليتهاي ديني شناخته ميشوند كه در حدود قانون در انجام مراسم ديني خود آزادند و در احوال شخصيه و تعليمات ديني برطبق آيين خود عمل ميكنند».
14. كم بودن جمعيت يهوديان، عوامل ديگري نيز دارد. شايد از مهمترين اين عوامل را بايد در نوع نگاه فرهنگي يهود به «زن» و «خانواده» يافت. لذتجوييهاي دنيايي، زمينهاي براي تشكيل خانوادههاي پرجمعيت باقي نميگذارد.
15. سير تحولي دينهاي يهود و مسيح، يوسف فضائي، موسسه مطبوعاتي عطائي، تهران: 1361؛ ص 174.
16. البته بايد توجه داشت مجموعهاي از احكام دين يهود هست كه با در نظر گرفتن اهميت حفظ جان يهوديان، دچار تغيير و تبدل شده است.
17. فصلنامه مطالعاتي پژوهشي نهضت، سال دوم، شماره 8؛ تهران: زمستان 1380؛ صص 141 و 142 (بخشي از مقاله «شكافهاي داخلي اسراييل: اختلاف ميان صهيونيسم و يهوديت»).
18.IsraelShahak
19. يعني حدود سال 1981م.
20. معلومات ارائه شده درباره شاهاك از اين منبع نقل شد:
تاريخ يهود- مذهب يهود، بار سنگين سه هزاره (گامي در تبيين ايدئولوژي يهودي)، اسرائيل شاهاك، ترجمه مجيد شريف، انتشارات چاپخش، صص 28-15 (پيشگفتار ادوارد سعيد).
21. بايد توجه داشت كه «زبان عبري» زباني است ويژه يهود كه نوعي حاشيه امن براي ايشان محسوب ميشود. فرض بر اين است كه اگر كسي عبري ميداند و به روزنامههاي اسراييل نيز دسترسي دارد، پس صلاحيت حفظ حرفهاي درگوشي را هم دارد.
22. تاريخ يهود- مذهب يهود؛ بار سنگين سه هزاره، ص22.
ثبت دیدگاه