به مناسبت شصت و هفتمین سال اشغال فلسطین
و تأسیس دولت جعلی «اسرائیل» (یومالنکبه)
ماجرای توطئه صهیونی ـ انگلیسی و آمریکایی
برای انتقال و اسکان یهود در سرزمین فلسطین
عبدالرّحمن احمدي
مقدمه
مسأله اشغال سرزمین فلسطین از سوی انگلستان در جنگ جهانی اوّل، و توطئه دولتمردان غربی، به ویژه انگلیسیها و سازمان جهانی صهیونیسم در انتقال هزاران یهودی از اطراف و اکناف جهان به آن سرزمین، انواع دسیسهها و جنایتها برای تصرف تدریجی اراضی فلسطینیان از یک سو و کوچاندن و اخراج و آوارگی صاحبان اصلی فلسطین از سوی مهاجمان اشغالگر و…، یکی از بزرگترین و سیاهترین صفحات تاریخ معاصر است که عمده تاریخنگاران آمریکایی و اروپایی و نیز یهودی از گفتن و نوشتن واقعیتهای آن طفره رفته و پرهیز کردهاند. در تاریخنگاری رسمی جهان غرب نیز تعمداً به این واقعیتها اشاره نشده است. بنابراین مردم دنیا آگاهی و اطلاعات کافی و لازم را درباره واقعیتهای تاریخ اشغال فلسطین، انواع دسیسههای غربی ـ صهیونی در مسیر اشغال این سرزمین و تأسیس رژیم جعلی اسرائیل، چگونگی قتلعام و آوارگی فلسطینیان و… ندارند. آن دسته از اسناد و مدارک که حتی گوشهها و بخشهايي از واقعیتهای یادشده را بازگو و آشکار میکند، از جاذبه خاصی برخوردار و با اقبال ویژهای روبهرو میشود. از جمله این اسناد، گزارشهای ارسالی دیپلماتها، سفارتخانهها و کنسولگریهای دولت شاهنشاهی در کشورهای اسلامی است که در تاریخ پژوهی و تاریخنگاری معاصر میتواند از جایگاه قابل توجهی برخوردار باشد. اسناد زیر، نمونهای از گزارشهای طبقه بندی شده کنسولگری ایران در فلسطین و شرق اردن در سالهای اشغال فلسطین و در مقطع تاریخی تقسیم آن سرزمین و نیز اعلام موجودیت دولت غاصب «اسرائیل» است.
در گزارش مورخ اردیبهشت 1325 سرکنسول دولت ایران در فلسطین و شرق اردن، یعنی حدود دو سال قبل از اعلام تأسیس دولت جعلی اسرائیل، زمینهسازی قدرتهای جهانی برای یهودیسازی فلسطین با شگردهای بسیار برنامهریزی شده، حسابگرانه و در عین حال فریبنده، از متن رأی کمیته مشترک آمریکایی ـ انگلیسی در سال1946م/ 1325، به خوبی آشکار است. در این متن ده مادهای که از سوی یک کمیته به اصطلاح بینالمللی و در واقع آمریکایی و انگلیسی برای حل مسأله فلسطین تهیه و تدوین شده، ضمن مظلومنمایی برای قوم یهود و ضرورت تأمین امنیت و اسکان آنها در سرزمین فلسطین، حقوق طبیعی ساکنان و صاحبان اصلی سرزمین فلسطین به طرز فریبکارانه و بیشرمانه نادیده گرفته شده است. در این گزارش متن رأی کمیته بینالمللی، و در واقع صهیونیستی ـ آمریکایی ـ انگلیسی، خواندنی است:
پیرو گزارش مورخه 4/2/25 [1325] راجع به تحقیقات کمیته مختلط انگلیس و آمریکا در خصوص وضع اعراب و یهود در فلسطین اشعار میدارد که روز چهارشنبه اول مه (11 اردیبهشت 1325) جراید فلسطین رأی کمیته مزبور را که در تاریخ20 آوریل 1946 در لوزان (سوئیس) صادر شده و به دو دولت انگلستان و آمریکا تسلیم نمودهاند انتشار دادند. کمیته مزبور نظریات خود را راجع به فلسطین و تصمیماتی که باید گرفته شود در ده ماده به طور مفصل داده است و اینک مختصری از آن عرض میشود.
اول) کمیته پس از تحقیقاتی که به عمل آورده به این نتیجه رسیده است که هیچ کشوری رضایت ندارد که یهودیان به آنجا مهاجرت کنند و تنها کشوری که میتواند این مهاجرین را بپذیرد فلسطین است ولی اصولاً فلسطین تنها برای یهودیان ستمدیده اروپا کافی نیست و دنیا باید برای آنان فکری بکند. به این جهت به انگلستان و آمریکا و سایر کشورهای متحد توصیه میشود که فوراً درصدد برآیند برای کلیه اشخاصی که در اثر جنگ بیخانمان شدهاند و شخصاً مسئول بدبختی خود نیستند خانه و محلی تهیه کنند. موضوع مهاجرت، مشکل عدهای از ستمدیدگان جنگ و سیاست نازی را برطرف خواهد ساخت ولی بدیهی است که اکثریت آنان ناچار در اروپا خواهند ماند. بنابراین توصیه میشود که بدون در نظر گرفتن مذهب و نژاد همانطور که پیمان ملل متحد احترام و حقوق ملل و آزادی آنها را توصیه کرده است وسایل آرامش این عده مردم را تهیه کنند.
دوم) توصیه میشودکه اولاً صدهزار اجازه مهاجرت به فلسطین به یهودیانیکه مورد جور و ظلم نازیها 1 واقع شدهاند داده شود و ثانیاً این اجازهها حتیالمقدور در ظرف سال 1946 صادر شود و تا آنجا که ممکن است در مهاجرت آنان تسریع شود.
سوم) پس از تحقیقات کامل ثابت شد که نه حکومت عرب و نه حکومت یهود در فلسطین مفید فایده است. اعراب اگرچه از چندین قرن در این قسمت زیستهاند و حقوق مسلمی دارند صحیح نیست که به یک اقلیت یهودی حکومت کنند و دلیل یهودیان نیز که فلسطین باید به موجب اسناد تاریخی و نژادی و مذهبی متعلق به یهودیان باشد صحیح نیست و حکومت یهودیان بر یک اقلیت عرب نیز منطقی به نظر نمیرسد و چون از طرف دیگر فلسطین سرزمین مقدسی برای سه دین بزرگ مسیحی و یهود و اسلام است و بدون تردید مسیحیان نیز در آنجا حقوقی دارند فلسطین نه باید تحت حکومت عربی و نه تحت حکومت یهودی باشد. بنابراین اصول زیر به نظر کمیته باید مجرا گردد.
اولاًـ نه اعراب باید به یهود تسلط داشته باشد و نه یهود به اعراب.
ثانیاًـ فلسطین نه باید یک دولت عربی و نه یک دولت یهودی باشد.
ثالثاًـ حکومتی که در فلسطین خواهد بود باید با دادن تضمینات بینالمللی حقوق کامل سه مذهب بزرگ یعنی اسلام و مسیحی و یهودی را حفظ کند.
چهارم) پس از تحقیقاتی که به عمل آمد بر کمیته ثابت شده است که رقابت و خصومت بین اعراب و یهود راجع به تسلط یکی بر دیگری که مسلماً به وسیله اعمال زور خواهد بود کاملاً محقق و ثابت میکند که هم اکنون و هم بعداً تشکیل یک دولت فلسطین یا دولتهای فلسطین منجر به جنگ داخلی خواهد شد و بالنتیجه صلح دنیا را تهدید خواهد کرد. بنابراین توصیه میشود که برای رفع اختلاف بین دو ملت فلسطین [و یهود] موقتاً به حال قیمومت فعلی باقی بماند و بعد هرچه زودتر تحت سرپرستی ملل متحد قرار گیرد.
پنجم) کمیته عقیده دارد که شورای ملل متحد باید اعلام کند که مسایل اقتصادی و فرهنگی و سیاسی اعراب به همان اندازه اهمیت دارد که برای یهودیان؛ و فوراً اهتمام کنند که سطح زندگی مادی و معنوی اعراب را به درجه سطح زندگی یهودیان ترقی بدهد تا هر دو بتوانند با تشریک مساعی یکدیگر منافع خود را در کشوری که متعلق به هر دو است حفظ نمایند.
ششم) کمیته عقیده دارد که شورای ملل متحد که بعداً سمت قیمومت بر فلسطین را خواهد داشت با تأمین حقوق سایر مذاهب فلسطین را برای مهاجرت یهود باز و آزاد خواهد گذارد.
هفتم) کمیته عقیده دارد اولاً به جای قانون فروش اراضی مصوب1941 (که به موجب آن فروش اراضی به یهود محدود شده و در بعضی مناطق ممنوع گردیده) آزادی کامل فروش اراضی و استفاده از آن، صرفنظر از مذهب و نژاد برقرار گردد و حق خرده مالکین نیز حفظ شود.
ثانیاً اصل نژادی در موضوع خرید و فروش اراضی به کلی لغو شود. ثالثاً دولت قیم، اماکن مقدسه مسیحی را از قبیل دریاچه گالیله [جلیله] حمایت نماید و قانونی وضع کند که اعمال مخالف مذهب یا اعمالی که منافی با روح مذهب مسیحی است در این نقاط ممنوع گردد. (کمیته اشاره به رقاصخانه کرده است که یهودیان در کنار دریاچه گالیله [جلیله] به نام «لیدو» تأسیس کردهاند و موجب شکایت مسیحیان شده است.)
هشتم) نقشههای مفصلی برای توسعه اقتصادی فلسطین از نظر صنعت و فلاحت به کمیته ارائه شده است. اجرای این نقشهها نه تنها موجب آبادی فلسطین و آماده کردن آن برای قبول مهاجرین خواهد بود بلکه سطح زندگی اعراب را هم به پایه یهودیان میرساند. کمیته صلاحیت ندارد که راجع به صحیح بودن یا نبودن این نقشهها اظهارنظر کند ولی عقیده دارد که اگر صلح و آرامش در فلسطین برقرار باشد اجرای آنها ممکن است. در هرحال اجرای کامل آنها مستلزم کمک سایر دول عرب نیز هست. بنابراین توصیه میشود راجع به اجرای این نقشهها مشاوره کامل نه تنها با نمایندگی یهود بلکه با دولتهای عربی مجاور فلسطین نیز به عمل آید.
نهم) برای برقراری صلح بین دو ملت عرب و یهود و برای ترقی سطح زندگی اعراب توصیه میشود که طرز تعلیم و تربیت اعراب و یهود اصلاح شود و به طور مختلط انجام گیرد.
دهم) کمیته عقیده دارد که اگر این پیشنهادات پذیرفته نشود به دو ملت عرب و یهود بفهمانند که هرگونه اقدام از یکی از طرفین به طور مسلحانه یا تهدید یا انقلاب یا تروریسم برای خنثی کردن این برنامه بیفایده خواهد بود و به هر وسیله رفع خواهد گردید. بنابراین کمیته عقیده دارد که نمایندگی یهود فوراً باید با دولت قیم برای برطرف کردن تروریسم و مهاجرت غیرقانونی و برای حفظ احترام قانون یا قوانینی که در اینباره وضع میشود تشریک مساعی کنند.
* * *
این خلاصهای از تصمیمات دهگانه کمیته مختلط انگلیسی و آمریکایی راجع به فلسطین بود. انتشار این نظریات البته عکسالعملهایی در بین یهودیان و اعراب از طرفی و بین دولت قیّم و آمریکا طبعاً ایجاد کرده است. اعراب فوراً مخالفت خود را با این نظریات در جراید ابراز داشته و روز جمعه13 اردیبهشت [1325 ش] نیز به عنوان اعتراض در تمام فلسطین دست از کار کشیدند و به عقیدة آنها این کمیته تحت تأثیر آمریکا قرار گرفته و از یهودیان حمایت کرده است. جمال حسینی لیدر اعراب فلسطین به مخبر رویتر اظهار داشته بود که اعراب فلسطین با تمام قوا از اجرای اینگونه تصمیمات جلوگیری خواهند کرد.
[…] دولت انگلستان اگرچه عقیده خود را رسماً اظهار نکرده است و قرار است با دولت آمریکا متفقاً در این خصوص اعلامیه بدهند ولی از نطقی که نخستوزیر انگلستان در مجلس عوام راجع به این موضوع کرده چنین نتیجه گرفته میشود که انگلستان میخواهد خود را از زیر بار مسئولیت اجرای این نقشه بیرون کشد زیرا وی تقریباً چنین اظهار داشت که دولت آمریکا اگر مصمم به قبول این نقشه است باید به انگلستان برای حفظ امنیت فلسطین کمک نظامی کند و نیروی خود را برای مساعدت بفرستد زیرا بیم انقلاب اعراب در فلسطین میرود. یهودیان درباره تصمیمات این کمیته هنوز نظری ابراز نکردهاند.2
* * *
طرح تقسیم فلسطین
طرح تقسیم سرزمین فلسطین به دو منطقه عربی و یهودی با هدف تأسیس دو دولت یا کشور فلسطینی و یهودی، توطئه اشخاص وکانونهای قدرتمند و متنفذ یهودی در سال1326ش/ 1947م، بود که با کارگردانی آمریکا و انگلیس از سوی مجمع عمومی سازمان ملل تصویب گردید و از نظر آنها، زمینههای به اصطلاح حقوقی لازم را برای تأسیس دولت یهودی در سرزمین فلسطین فراهم آورد.3
در گزارش دیگر سرکنسولگری ایران در فلسطین، به چگونگی تهیه و تصویب طرح تقسیم سرزمین فلسطین از سوی سازمان ملل و به دنبال آن تشدید، افزایش و گسترش درگیری و نبرد در داخل فلسطین، به رفتار و عملکرد خیانتبار و در عینحال فریبکارانه و مکارانه اشغالگران انگلیسی علیه فلسطینیان و همکاری آنها با سازمان و گروههای صهیونیستی اشاره شده است. متن سند از نظر خوانندگان میگذرد:
پیرو گزارش مورخ 19/6/1326، پس از حرکت کمیته تحقیق فلسطین از بیتالمقدس و تسلیم گزارش خود به سازمان ملل متفق در نیویورک، اعراب و یهودیها با بیصبری تمام منتظر نتیجه تصمیم قطعی مجمع عمومی ملل بودند تا آنکه پس از مذاکرات زیاد مجمع نامبرده در سیام نوامبر1947 با اکثریت 33 رأی از 55 رأی تصمیم به تقسیم و تجزیه فلسطین گرفت.
مطابق تقسیم […] کشور فلسطین به سه قسمت زیر تقسیم گردید:
قسمت اول) اراضی و شهرهای مختص به عرب که عبارتند در شمال غربی فلسطین ناحیه معروف به جلیله که شهر عکا در آن واقع است و قسمت اعظم در مرکز فلسطین و قسمتی هم در مغرب که شهر یافا در آنجا واقع است و جنوب غربی فلسطین موسوم به غزه.
مساحت تقریبی قسمت عرب معادل چهارهزار و پانصد مایل مربع است و شامل500/909 نفر عرب و ده هزار نفر یهودی یعنی جمعاً بالغ بر500/919 نفر میشود که از این عده 000/100 عرب ساکن شهر بینالمللی بیتالمقدس میباشند که پس از اجرای تقسیم طبق مقررات لازم است تابعیت دولت عرب را کسب نمایند.4
قسمت دوم) اراضی و شهرهای مختص به یهود (قسمت قرمز نقشه) که قسمت اعظم شمال فلسطین یعنی ناحیه طبریا و دریاچه طبریا و شهر مهم بندری حیفا در آن قسمت واقع است. دیگر قسمت مهمی در مغرب فلسطین یعنی کناره دریای مدیترانه که شهر تلآویو در آنجا واقع است و در جنوب اراضی بایر معروف به (نقب ـ Negev).
مساحت تقریبی قسمت یهود تقریباً پنج هزار و پانصد مایل مربع و جمعیت آن بالغ بر 000/638 نفر یهود و 000/405 نفر عرب و ملل دیگر میباشد. از عده یهود بالغ بر یکصدهزار نفر ساکن شهر بینالمللی بیتالمقدس میباشند که پس از اجرای تقسیم لازم است طبق مقررات تابعیت دولت یهود را کسب نمایند.
قسمت سوم) شهر قدیمی بیتالمقدس است که محل زیارت و عبادتگاههای ملل مختلف مسلمان، یهود، مسیحی میباشد؛ این شهر بینالمللی گردید.
پس از اعلام تصمیم ملل متفق، یهودیها در اغلب جاها بهخصوص شهر تلآویو جشنهای مفصل گرفته، جوانان از پسر و دختر در خیابانها به تظاهرات پرداختند.
اما اعراب از انتشار خبر تقسیم، فوقالعاده متألم و خشمگین بودند و شروع به فعالیتهای رسمی و غیررسمی نمودند.
اولین واکنش اعراب طبق تصمیم جامعه عرب در قاهره این بود که روزهای دوم و سوم و چهارم دسامبر 1947، مطابق با دهم و یازدهم و دوازدهم آذر 1326، روزهای اعتصاب عمومی عرب در کلیه ممالک عربی اعلام گردید. در این ایام کلیه مدارس و ادارات عرب تعطیل، مغازهها بسته و وسائط حمل و نقل موقوف ماند و دیگر، معاملات اعراب با یهود به کلی قدغن گردید. رادیو عرب تصمیم ملل متفق را کاملاً غیرعادلانه اعلام نمود و علاوه ]اضافه[ کرد که جامعه عرب در قاهره اظهار داشته است؛ تقسیم بر روی کاغذ با قلم و مرکب کاری آسان است ولی بایستی دید [آیا] ممکن است این نظریه جامه عمل بپوشد و آیا چه قوهای قادر به اجرای آن خواهد بود؟
از روز اول دسامبر1947 زد و خوردهای محلی و نامرتب بین اعراب و یهودیها آغاز شد. ابتدا یهودیها برای آنکه بهانهای به دست اعراب ندهند حتیالامکان جنبه دفاعی اتخاذ نمودند، ولی پس از یک هفته کلیمیها هم به نوبه خود از تعرض و تجاوز خودداری ننمودند.
در شهر بیتالمقدس اتفاقات حریق و تخریب روی داد ولی بیشتر وقایع سوء از قبیل قتل و غارتهای دستهجمعی در شهرهای حیفا و یافا و دهات کوچک اطراف تلآویو و راه بین فرودگاه لیدا و بیتالمقدس و راه بین تلآویو و بیتالمقدس رخ داده است.
پس از انقضای سه روز اعتصاب، اعراب مجدداً مشغول کسب و کار خود شدند ولی اوضاع به صورت غیرعادی درآمد یعنی اتوبوسها از ساعت پنج بعدازظهرتعطیل (در حال عادی تا ساعت 10 بعدازظهر دائر بود) و مسیر اتوبوسهای عرب به کلی از راههایی که توهم وجود و منزل کلیمی بود تغییر پیدا کرد؛ همچنین مسیر اتوبوسهای یهودی مختص به محلههای کلیمی شد. اعراب منتظر نتیجه کنفرانس جامعه عرب در قاهره بودند تا آنکه 18 دسامبر 1947 کنفرانس نامبرده نظریه قطعی خود را تحت 17 ماده که از افشای آن خودداری نمود اعلام کرد.
در این مدت یعنی از اول دسامبر الی 18 دسامبر کلیه مردم اعم از عرب و یهود به تهیه و ذخیره خواربار از قبیل آرد و روغن و حبوبات و صابون و شکر و نفت و غیره پرداختند و وضعیت کمکم از صورت عادی خارج گردید به این معنی که عده زیادی اعراب داوطلب از سوریه و شرق اردن با اسلحه به خاک فلسطین به طور قاچاق آمده و مشغول زد و خوردهای غیررسمی و نامرتب گردیدند. در افواه شایع است افراد نظامی داوطلب به طور غیررسمی با اسلحه وارد فلسطین میشوند و قوای منظم دول عربی هم کلیه حدود و ثغور فلسطین را پاسبانی مینمایند تا در صورت خروج قوای انگلیس عده[ای] چریک از داخل و قوای منظم از خارج یک مرتبه کشور فلسطین را اشغال نمایند. اما یهودیها پس از اعلام تجزیه فلسطین فوراً دست به کار تشکیلاتی که قبلاً تهیه شده بود گردیدند؛ از جمله برای حفظ و حراست عموم کلیمیها در شهر تلآویو، تشکیل پلیس داوطلب به نام هاگانا Hagana دادند و رسماً اداره و حراست شهر تلآویو و سایر قسمتهایی که در اختیار آنها بود را در دست گرفته و از حملات اعراب جلوگیری نمودند. مسلم است کلیمیها تشکیلات مرتب نظامی و سربازی هم دارند و روی اصول مرتبی مشغول تهیه مقدمات سربازگیری و تکمیل قوای مسلح میباشند ولی تشکیلات هاگانا بیشتر جنبه پلیسی دارد. کلیمیها [با تظاهر] پیوسته خود را با اعراب دوست میدانند و حتیالامکان میخواهند به واسطه تبلیغات از جنگ و خونریزی جلوگیری به عمل آمده و به ترتیبی با یکدیگر کنار آیند.
اما رویه حکومت فلسطین[:]
کمیسر عالی انگلیس همیشه در اجرای تقسیم خود را بیطرف و برکنار میداند؛ حتی پس از یک هفته از ابلاغ تصمیم ملل متفق رسماً به نمایندگان عرب و یهود اشعار داشت حکومت فعلی فلسطین منتها تا انقضاء دوره قیمومیت یعنی15ماه مه 1948 در فلسطین باقی خواهد ماند و از آن پس دیگر مسئولیت ادارات کشوری به عهده خود اعراب و یهودیها میباشد و از طرفی بارها اعلام داشت که تا انقضاء دوره قیمومیت به هیچ دولت یا تشکیلاتی اجازه نمیدهد که در امور فلسطین مداخله نماید و مسؤولیت حفظ و حراست و استقرار نظم به عهده قوای انگلیس خواهد بود و هرکسی مخالف مقررات رفتار نماید طبق انتظامات سابق شدیداً مجازات خواهد شد. حکومت فلسطین قوای پلیس انگلیسی و عرب را که برای محافظت شهر تلآویو در آنجا بودند از آن شهر بیرون کشید و فعلاً استقرار نظم و امنیت در آن شهر به عهده اداره هاگانا میباشد.
پس از اختتام کنفرانس جامعه عرب در قاهره (18 دسامبر1947) کمکم وضع کشور فلسطین به صورت دیگری درآمد و اوضاع وخیم گردید به این معنی که مرتباً اعراب داوطلب سرباز[ی] یا بدوی، با اسلحه به طور نامشروع وارد فلسطین گردیده و اغلب شبها به منازعات و حملات پرداختند. در همین خلال در روزنامه الدفاع عرب، منتشره در بیتالمقدس رسماً اعلام گردید که پنجاه نفر افسر انگلیسی با اسلحه خود از فلسطین فرار و ملحق به داوطلبان عرب در سوریه گردیدند. همچنین عدهای از معاونین عربی اداره پلیس فلسطین که قرار بود بازنشسته شوند با اسلحه خود ناپدید گردیدند. فعلاً تجاوزات طرفین از دهات و شهرهای کوچک به داخل شهر بیتالمقدس هم سرایت کرده و دیگر یک نفر کلیمی جرأت نمیکند در محله عرب برود و همچنین عرب به محله کلیمی؛ و روز به روز اوضاع وخیمتر و انتظار حدوث وقایع جدیدی میرود. از اول دسامبر تا 31 دسامبر1947 قریب 500 نفر عرب و کلیمی مقتول و متجاوز از 500 نفر عرب و کلیمی مجروح گردیدند. این بود خلاصه گزارش اوضاع فلسطین از اعلام خبر تجزیه تا تصمیم کنفرانس قاهره؛ البته پس از این گزارشات جاری عرض خواهد شد.5
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. امروز به خوبی ثابت شده که ماجرای کشتار یهود در جنگ جهانی دوّم، صرفاً یک افسانه ساختگی از سوی پارهای اشخاص و کانون های صهیونیستی است. با این حال، علیرغم تبلیغات گسترده صهیونیستها مبنی بر قتلعام یهود از سوی آلمان در جنگ جهانی دوم، در این سند تلویحاً اعتراف شده است که این صدهزار یهودی بخشی از یهودیان بازمانده جنگ جهانی هستند. برای کسب اطلاعات بیشتر درباره افسانه ساخته و پرداخته صهیونیستها درباره کشتار یا آزار و اذیت یهود در خلال جنگ جهانی دوم، مراجعه شود به: روبر فوریسون، اتاقهای گاز در جنگ دوم جهانی، واقعیت یا افسانه؟ ترجمه دکتر سیدابوالفرید ضیاءالدینی، مؤسسه فرهنگی پژوهشی ضیاءاندیشه، 1381. پَسِ پردۀ هولوکاست؛ محمّدتقی تقیپور؛ مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی؛ 1385.
2. سند وزارت امورخارجه، گزارش مورخ 22/2/1325 ابوالحسن بهنام سرکنسول دولت شاهنشاهی در فلسطین و شرق اردن.
3. طرح تقسیم فلسطین بر اثر فشار و اعمال نفوذ صهیونیستها و حمایت و پشتیبانی همه جانبه آمریکا و انگلیس در 29 نوامبر1947 با 33 رأی موافق، 13 رأی مخالف و 10 رأی ممتنع با عنوان قطعنامه 181 مجمع عمومی سازمان ملل متحد به تصویب رسید. این اقدام نه فقط خارج از اختیارات مجمع عمومی و یکایک اعضای آن بلکه مغایر و متضاد با منشور سازمان ملل بود. طبق منشور یاد شده، سازمان ملل حق حاکمیت بر سرزمین فلسطین را نداشت و واجد حق اداره این کشور نبود حتّی مطابق مقررات موجود، فاقد صلاحیت لازم برای این اقدام بود.
4. بر اساس این گزارش جمعیت اعراب فلسطینی در این مقطع تاریخی 500/314/1 نفر و یهودیان مهاجم که از اطراف و اکناف جهان وارد آن سرزمین شده بودند،000/648 نفر تا آن زمان بود.
5. گزارش مورخ 13/10/1326، سرکنسول دولت شاهنشاهی ایران در فلسطین و شرق اردن به وزارت امور خارجه.
برايمطالعه متن كامل اين اسناد و گزارشها مراجعه شود: «ايران و اسرائيل، در دوران سلطنتپهلوي»، محمدتقي تقيپور، مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي، چاپ اول، 1390.
ثبت دیدگاه