حضرت آيتالله العظمی سيّدعلي حسيني خامنهاي
مقدّمه
امروز یک زخم دردناک و عمیق در پیکر جامعۀ اسلامی است. ]…[ امروز رنج دنیای اسلام ـ که برجستهترین بخش آن، مسألۀ فلسطین است ـ قلب مقدّس پیغمبر را میآزارد؛ «عَزیزٌ عَلَیْهِ ما عَنِتُّمْ». با وضعی که امروز ملت فلسطین دارد، روح مقدّس پیغمبر در عوالم بالای آفرینش الهی مملو از غم میشود. راه علاج چیست؟ تلاش و مجاهدت است.1
مصیبت بزرگ جهان بشریت
مسألۀ فلسطین، یکی از مصایب بزرگ جهان بشریت کنونی است. هرکس که احساسی در مورد انسان و حقوق انسان دارد و دم از حمایت از انسانهای مظلوم میزند، باید در این قضیه صاحب داعیه باشد و این قضیه را، قضیۀ خود بداند. شاید بشود گفت که قضیه و مصیبت فلسطین، جزو قضایای کمنظیر تاریخ است. تا آن جا که ما دانستیم و شناختیم، این طور حادثهای با این عظمت نسبت به یک ملت، در طول تاریخ هم کمنظیر است.
شما هرچه از مصایب انسانی فرض کنید، در مصیبت و قضیۀ فلسطین جمع است؛ از قتل نفوس بیگناه، از آواره کردن انسانها و بیخانمان کردن آنها، از شکنجه و زجر و حبس و تبعید و از این قبیل، از اهانت به کرامت انسانی، از نابود کردن سرمایههای بشری یک عده انسان، از فشار و ظلم و اختناق و اجازۀ فعالیت ندادن به یک عده بشر. همه این مصایبی که اگر در گوشهای از عالم برای جمعی از مردم اتفاق بیفتد، بشریت را جریحهدار و داغدار میکند، در قضیه فلسطین در طول چهل و پنج سال اخیر اتفاق افتاده است.2
اهمیّت و جایگاه مسأله فلسطین
مسأله فلسطین، مهمترین مسأله دنیای اسلام است. هیچ مسألۀ بینالمللیای در دنیای اسلام از این بالاتر نیست؛ چون تسلّط غاصبانِ سرزمین فلسطین و قدس بر این بخش از پیکر امّت اسلامی، منشأ بسیاری از ضعفها و دشواریها در دنیای اسلام است.3
امروز مسأله فلسطین، مسأله اوّل جهان اسلام است. امروز همه امّت اسلامی، به خصوص کشورهای نزدیکتر ـ مثل ملت و کشور ما ـ باید به این نکته توجّه کنند که هم صهیونیستهای حاکم بر فلسطین و غاصب فلسطین و هم پشتیبانان آنها، سعی میکنند ماجراهای داخل فلسطین را مسأله داخلی دولت غاصب اسرائیل وانمود کنند، که به هیچوجه این گونه نیست. اگر در داخل فلسطین یک نفر هم قیام نمیکرد، به خاطر خود مسأله فلسطین، دنیای اسلام، خصم صهیونیستها و حامیانشان بود؛ حال که دیگر مردم فلسطین هم قیام کردهاند و خودشان آگاهانه وارد میدان شدهاند.4
تحقيقاً امروز در زندگى مسلمين و در آفاق اسلامى، هيچ مسألهاى به اهميت و خطورت مسألۀ فلسطين نيست.5
مهمترين مسأله امروز، مسأله فلسطين است كه در نيمقرن اخير همواره مهمترين مسأله جهان اسلام و شايد مهمترين مسأله بشريت بوده است. اينجا سخن از محنت و آوارگى و مظلوميت يك ملت است؛ سخن از غصب يك كشور است؛ سخن از ايجاد غدهای سرطانى در قلب كشورهاى اسلامى و در نقطه التقاى شرق و غرب جهان اسلام به يكديگر است؛ اينجا سخن از ظلم مستمرى است كه اكنون دو نسل پىدرپى از ملت مسلمان فلسطين را فرا گرفته است. امروزه كه قيام خونين اسلامى متكى به تودههاى مردم در سرزمين فلسطين، خطر واقعى و جدى را به اشغالگران بىوجدان و بيگانه از انسانيت و بىمحابا از جنايت گوشزد مىكند، شيوههاى دشمن از هميشه پيچيدهتر و هشداردهندهتر است و مسلمين در سراسر جهان بايد مسأله را از هميشه جديتر بگيرند و براى آن فكرى و كارى بكنند. … و اين است خبر تازه امروز.6
پیشینه و ماهیّت غاصبان
يك باند و گروه وابسته و مزدور به قدرتهاى جهانى، با اتّكا به همين وابستگىشان، آمدند سرزمين فلسطين را غصب كردند. آيا كسى مىتواند منكر اين بشود؟! از اين چند ميليون صهيونيستى كه امروز در سرزمينهاى اشغالى ما ـ در فلسطين ـ هستند، چندنفرشان فلسطينىاند؟ پدرشان در فلسطين بوده يا خودشان متولّدِ فلسطيناند؟! بيگانههايى هستند كه با اهدافى شوم، از جاهاى مختلف به اينجا آورده شدند، تا اينجا را پايگاهى قرار دهند، و نفوذ قدرتهاى استكبارى را در منطقه، راحت گسترش دهند. آيا اين غصب نيست؟! آيا اين ظلم نيست؟! آيا اين محكوم نيست؟! اگر گروهى بروند خانه ديگرى را، شهر ديگرى را بگيرند، اين در نظر آزاديخواهان و مردم عادّى و منصف ـ اهل هر دين و مذهبى ـ مردود نيست؟ اگر ما گفتيم «صهيونيستها غاصبند، ظالمند»، حرفى خلاف گفتهايم؟!7
اينها ابتدا كه وارد فلسطين شدند، نگفتند «ما مهاجر به فلسطين مىآوريم.» مردم فلسطين تعجّب مىكردند كه اينها چه كسانى هستند كه مىآيند؟! به دروغ گفتند «متخصّص مىآوريم!» مطالبى كه مىگويم، مستند است؛ در اسناد وزارت خارجه انگليس بوده كه افشا شده است. بعضى از وزارتخانههاى امور خارجه دنيا، اسناد قديمى و كهنه را منتشر مىكنند و در اختيار همه قرار مىگيرد. اسنادى كه عرض مىكنم، امروز بعد از شصت، هفتاد سال در اختيار ما قرار گرفته است. در اين اسناد، افسر انگليسىاى كه در فلسطين مسؤول كارى بوده، در گزارش خود مىنويسد: ما به مردم فلسطين گفتيم كسانى كه وارد فلسطين مىشوند، متخصّص و مهندسند؛ دكترند و فلان و بهمانند كه مىآيند كشور شما را آباد كنند! وقتى هم سرزمين شما را آباد كردند، مىروند.
همين افسر انگليسى در نامهاى نوشته است: ولى ما به اين مردم، دروغ مىگوييم! يهوديان فاقد تخصّص و بىهنر را از اطراف دنيا جمع كردند به فلسطين بردند و امكانات و زمين و همه چيز در اختيارشان گذاشتند؛ چون مىخواستند صاحبان اصلى فلسطين را از آن كشور بيرون كنند! از اول، با ترفند وارد شدند و همين كه جاى پايشان محكم شد، دست به حمله زدند.8
ملت كنونىِ صهيونيستِ اشغالگر، يك ملت ساختگى است. هيچ عنصرى از عناصر اصلى يك ملت در اشغالگران نيست، از جاهاى مختلف عالم، با ديدگاههاى مختلف، با مناشئ اجتماعى مختلف و با عقايد گوناگون آمدهاند؛ صرفاً از جهت اين كه به نژاد بنىاسرائيل اتّصال و ارتباط دارند! قرنها از هم جدا بودهاند، ولى آنها را به عنوان يك ملت تلقّى كردهاند. يك ملت تصنّعى و دروغين؛ براى اين كه بتوانند در اين نقطه حسّاس از جهان ـ يعنى قلب خاورميانه و قلب جهان اسلام ـ پايگاهى براى استكبار باشند. روز اوّل، انگليسيها آنها را به وجود آوردند؛ امروز هم رژيم آمريكا حداكثر استفاده را از آن مىبرد و اهداف استكبارى خود را تأمين مىكند.9
ننگ بزرگ قرن
قضيه فلسطين، يكى از لكّههاى ننگ بزرگِ اين قرنى است كه همين چند روزه تمام شد. البته لكّههاى ننگ اين قرن بيش از اينهاست: دو جنگ بزرگ در اين قرن اتّفاق افتاده است؛ چقدر در دنيا حكومتهايى در اين قرن بهدست استعمارگرانِ ديروز بهوجود آمد؛ از جمله كشور خود ما. در همين قرن بود كه حكومت خشن و سركوبگر و غيرانسانى و فاسد و وابسته پهلوى بهوجود آمد؛ ليكن در ميان زشتيهايى كه در اين قرن بر ما گذشت ـ كه البته در كنارش محسّناتى هم در اين قرن اتّفاق افتاده است كه حالا مورد بحث ما نيست ـ يكى از زشتترين، يا شايد بشود گفت زشتترين آنها، مسأله فلسطين بود. چرا؟ چون در اين قضيه، يك ملت را از كشور خودش بيرون كردند. من خواهش مىكنم جوانانى كه با مسأله فلسطين خيلى آشنايى و سابقه ذهنى ندارند، روى اين كلمات تأمّل و درنگ كنند. يك ملت را از خانه و از كشور خود بيرون كنند و يك عدّه آدمهايى را از اطراف دنيا جمع كنند و به جاى آن افراد در آن كشور بگذارند. چرا؟ چون آن جماعتى كه از اطراف دنيا جمع كردند، از يك نژادند؛ نژاد اسرائيلى، نژاد يهودى! يعنى يك حركت نژادگرايانه زشت كه هر جاى دنيا به وسيله هر كسى در ابعاد كوچكتر از اين پيش مىآمد، مايه ننگ و سرافكندگى بود؛ اما اين را در ابعاد يك كشور بهوجود آوردند. چه كسى بهوجود آورد؟ در حقيقت انگليس؛ بعد هم آمريكا.10
اصلِ مسأله
اصل ماجراى فلسطين چيست؟ اصل ماجرا اين است كه يك عده از يهوديان متنفّذ در دنيا به فكر ايجاد يك كشور مستقل براى يهوديها افتادند. از فكر اينها دولت انگليس استفاده كرد و خواست مشكل خود را حل كند. البته آنها قبلاً به فكر بودند به اوگاندا بروند و آنجا را كشور خودشان قرار دهند. مدّتى به فكر افتادند به طرابلس، مركز كشور ليبى بروند؛ لذا رفتند با ايتالياييها ـ كه آن وقت طرابلس در دست آنها بود ـ صحبت كردند؛ اما ايتالياييها به اينها جواب رد دادند؛ بالاخره با انگليسيها كنار آمدند. انگليسيها آن وقت در خاورميانه اغراض بسيار مهمِّ استعمارى داشتند؛ ديدند خوب است كه اينها به اين منطقه بيايند. اوّل به عنوان يك اقليت وارد شوند، بعد به تدريج توسعه پيدا كنند و گوشهاى را، آن هم گوشه حسّاسى را بگيرند ـ چون كشور فلسطين در نقطه حساسى قرار دارد ـ و دولت تشكيل دهند و جزو متّحدين انگليس باشند و مانع شوند از اين كه دنياى اسلام ـ به خصوص دنياى عرب ـ در آن منطقه اتّحادى بهوجود آورد. درست است كه اگر ديگران هوشيار باشند، دشمن مىتواند اتّحاد ايجاد كند؛ اما دشمنى كه از بيرون آنطور حمايت مىشود، با ترفندهاى جاسوسى و با روشهاى گوناگون مىتواند اختلاف ايجاد كند كه همين كار را هم كرد: به يكى نزديك شود، يكى را بزند، يكى را بكوبد، با يكى سختى كند. بنابراين، در درجه اوّل كمك كشور انگليس و بعضى كشورهاى غربى ديگر بود. بعد اينها به تدريج از انگليس جدا و به آمريكا متّصل شدند. آمريكا هم اينها را تا امروز زيربال خودش گرفته است. اينها به اين معنا كشورى بهوجود آوردند و آمدند كشور فلسطين را تصرّف كردند. تصرّفشان هم اينطورى بود: اوّل با جنگ نيامدند؛ اوّل با حيله آمدند، رفتند زمينهاى بزرگ فلسطين را كه زارعان و كشاورزان عرب روى آنها كار مىكردند و خيلى هم سرسبز و آباد بود، با قيمتهاى چند برابر قيمت اصلى، از صاحبان و مالكان اصلى اين زمينهاى بزرگ ـ كه در اروپا و امريكا بودند ـ خريدند؛ آنها هم از خدا خواستند و زمينها را به اين يهوديها فروختند. البته دلاّلهايى هم داشتند كه نقل كردهاند يكى از دلالهايشان همين «سيّدضياء» معروف، شريك رضاخان در كودتاى 1299 بود كه از اينجا كه به فلسطين رفت، آنجا دلاّل خريد زمين از مسلمانان براى يهوديها و اسرائيليها شد! زمينها را خريدند؛ زمينها كه ملك اينها شد، با روشهاى واقعاً بسيار خشن و همراه با سبعيّت و سنگدلى، به تدريج شروع به اخراج زارعان از اين زمينها كردند. در جايى مىرفتند، مىزدند، مىكشتند و در همين هنگام افكار عمومى دنيا را هم با دروغ و فريب به طرف خودشان جلب مىكردند.11
پاورقی
ـــــــــــــــــــــــــــــــ
1. بیانات در جمع مسؤولان و کارگزاران در سالروز ولادت فرخندۀ نبیاکرم (ص) و امام جعفر صادق (ع) 9/3/1381.
2. سخنرانی در دیدار با شرکتکنندگان در کنفرانس بینالمللی حمایت از انقلاب اسلامی مردم فلسطین 27/7/1370.
3. بیانات در اجتماع بزرگ زائران حرم امام خمینی (ره) 14/3/1381.
4. بیانات در خطبههای نماز جمعه تهران 25/9/1379.
5. بيانات در ديدار با شركتكنندگان در اولين كنفرانس اسلامى فلسطين، 13/9/1369.
6. پيام به حجاج بيتاللَّه الحرام، 26/3/1370.
7. بيانات در ديدار فرماندهان و مسؤولان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى، 25/6/1372.
8. بيانات در خطبههاى نماز جمعه تهران، 7/1/1371.
9. بيانات مقام معظّم رهبرى در اجتماع با شكوه زائران مرقد مطهر حضرت امام خمينى(ره)، 14/3/1376.
10. بيانات در خطبههاى نماز جمعه تهران، روز قدس، 22 رمضان 1420 ق.، 10/10/1378.
11. همان.
ثبت دیدگاه