گانگستری در قدّ و قوارۀ بینالمللی!
رئیس کنونی خانواده برونفمن، ادگار برونفمن است که غیر از معاملههای تجاری گسترده بینالمللی، رئیس پرسابقه کنگره جهانی یهود نیز به شمار میآید و دارای نفوذ سیاسی قابل توجهی است.
البته برونفمن در تلاشهای اخیر، به منظور دریافت میلیاردها دلار از بانکهای سوئیس نیز بازیگری کلیدی بوده است که با بهانه دخالت بانکها در تصرف «طلاهای یهودیان» صورت میگیرد. به گفته آنان توسط نازیها دزدیده شده و نیز ضبط اموال تعدادی از یهودیان که ثروت بسیار خود را پیش از جنگ جهانی دوم در بانکهای سوئیس پنهان کرده بودند، صورت گرفت. رسانه ها هرگز پاسخ این سؤال را ندادهاند که چگونه این ثروت گسترده جمعآوری شده است؟ هرچند حضور خانواده برونفمن در این مجادله تا حدی کلید این معماست! روشن است که برونفمن ها عمده ثروت اولیه خود پیش از جنگ جهانی دوم را از راه تجارت غیرقانونی مشروب، با همکاری مِیِرلانسکی (چهره مشهور اتحادیه تبهکاران آمریکا) به دست آوردند؛ گسترۀ عملیاتهای وی تا آن سوی سواحل آمریکا بود. همچنین لانسکی یکی از اولین عوامل اتحادیۀ تبهکاری در استفاده از حسابهای بانکی سوئیس برای ذخیره و پاکسازیِ پولهای کثیف بود. به احتمال زیاد بسیاری از کسانی که توقیف شدند و حساب های بانکی آن ها مصادره شد، در واقع عوامل اتحادیه لانسکیِ برونفمن بوده اند و بنابراین در فعالیتهای مجرمانه دست داشته اند!؟14
امپراتوری الکل فراتر از دو حزب!
شرکت سیگرامز مرتب به هر دو حزب اصلی آمریکا، کمک های هنگفتی میکند. باعث تعجب است! زیرا در مبارزههای انتخاباتی ریاست جمهوری 1996 که بیل کلینتون به دلیل پذیرش کمکهای صنعت تنباکو به باب دال، رقیب جمهوری خواه خود حمله میکرد، از این واقعیت تقریباً بی هیچ توضیحی غفلت شد که هر دو حزب اصلی کمک های قابل ملاحظهای از صنعت الکل ـ بهطور مشخص امپراتوری برونفمن ـ دریافت می کردند!15
خزیدن در پوست دیگران!
سال 1981 دوپونت که هفتمین شرکت بزرگ ایالات متحده بود، از سوی خانواده برونفمن هدف قرار گرفت. در واقع برونفمن ها همان زمان نیز مالک 20 درصد دوپونت ـ که سهمی عمده بود ـ بودند. زیرا در دنیای شرکتها حتی مالکیت 3 درصد سهام یک شرکت، کنترل مؤثر شرکت را برای مالک میسر میکند. با آنکه نامِ سنتی ـ آمریکاییِ «دوپونت» همچنان بر روی اوراق شرکت و محصولاتی که به آمریکاییان فروخته میشد وجود داشت، قدرت واقعیِ پشت پرده از آنِ امپراتوری برونفمن بود. با اینکه خانواده دوپونت، بسیار ثروتمند هستند و در طول چندین نسل بر منافع مالی خود افزودهاند، در شرکتی که به نامشان بود نفوذ کمی داشتند.16 برونفمنها،
موساد و ترور کندی!
سرویس اطلاعاتی اسرائیل همراه با سیا نقشی مهمی در ترور رئیسجمهور کندی ایفا کرد؛ و این امر دقیقاً به دلیل مخالفت سرسختانه کندی با حرکت اسرائیل به سوی تولید سلاح های هستهای کشتار جمعی است. بر این اساس باید توجه کرد که ردپای سام برونفمن (یکی از چهرههای اتحادیه لانسکی و حامی ثروتمند اسرائیل) در دسیسه ترور کندی نیز دیده میشود. نه تنها لوئیسی بلومفیلد، (نوچه قدیمی برونفمن)، رئیس شرکت پرمیندکس (تحت حمایت موساد) بود (که در میان مدیران آن کلِیِ شاو تاجر نیواورلئانی دیده میشود و توسط جیم گریسون دادستان سابق منطقه نیواورلئان به دخالت در ترور کندی متهم شده بود)، شواهد جدید نشان میدهد جک رابی تبهکار دالاسی در واقع حقوقبگیر برونفمن بود! این امر مسئله کوچکی است که به خودی خود قابل توجّه خواهد بود! در حالی که یکی از مأموران نفتی برونفمن در دالاس (یعنی جک کریکتون) پس از ترور کندی اطراف بیوه لی هاروی اوسؤالد پرسه میزد، عامل دیگر برونفمن ـ جان کن لویی «اَبَروکیل» ـ در کمیسیون وارن کار میکرد. مک لویی مدیر ـ و کریکتون معاون ـ امپایر تراست بود، مجموعه ای مالی که بخشی از آن در کنترل خانواده برونفمن بود. سام برونفمن با امپراتوری مشروب سیگرام شناخته شده است، اما بیشتر محققانِ ترور کندی، که «اَشراف نفتی تگزاس» را بررسی کردهاند، توجه نکردهاند که سام برونفمن، خودش یک غول نفتی تگزاس بود که تگزاس پاسیفیک اویل را در 1963 خریده بود. در 1949 آلن دالس که بعدها رئیس سیا شد و کندی او را اخراج کرد و همچنین عضو کمیسیون وارن شد، وکیلی بود که در سرمایه گذاری های تجاری فیلیس (دختر برونفمن) دخالت داشت. کسانی که میخواهند داستان را بدانند، باید به کتاب «قضاوت نهایی»17رجوع کنند که ویرایش ششم 768 صفحهای آن اکنون موجود و کاملاً مستند است. نتیجه نهایی آن است که بیشک ترور کندی اتفاقی مهم بود که به افزایش بیحد و حصر قدرت صهیونیسم در تاریخ آمریکا (چنان که امروز میبینیم) یاری رساند. خلاصه آنکه نه تنها برونفمنها میتوانند رئیس جمهور آمریکا را تعیین کنند، بلکه قدرت نابودی وی را هم دارند و این قدرت واقعی است! خانواده برونفمن از هر نظر «خانواده نخست» و بهعبارتی «خانواده سلطنتی» طبقه مسلط صهیونیست و یهود آمریکاست.
ترور کردن یک رئیسجمهورِ ناهمراه!
ترور جان اف. کندی به راستی نقطهی عطفی در نظام آمریکا و در واقع جهان بود. اگرچه قدرت صهیونیستها مدتها در واشنگتن و سراسر آمریکا نفوذ داشت، اما دولت اسرائیل در سال 1963 تقریباً تازه متولد شده بود. به هر حال، رئیسجمهور کندی که در مقابل درخواستهای لابی صهیونیسم ـ بویژه تمایل آنها برای کمک به اسرائیل، به منظور تبدیل شدن به نیروگاه سلاحهای هستهای ـ به سختی ایستادگی میکرد، بهای کارش را با جانش پرداخت. این اتفاق صحنه را برای تجدید ساختار اساسی سیاست آمریکا در مورد اسرائیل آماده کرد و جهان عرب نیز به نقش لابی اسرائیل در واشنگتن قدرت تازه ای بخشید. این نفوذ از آن زمان تاکنون به سرعت رشد کرده است. گسترش سلاح های هسته ای در جهان عرب و مسلمان، واکنش مستقیمی بوده است به افزایش سلاح های هسته ای اسرائیل ـ چیزی که جان اف. کندی سعی در جلوگیری از آن داشت و هیچ اغراق نیست که بگوییم اگر جان اف کندی میتوانست مانع دستیابی اسرائیل به سلاح های هسته شود، به احتمال آمریکا هرگز درگیر فاجعۀ عراق نمی شد.18 داستان پنهانی مبارزۀ پشتپرده جان اف. کندی با اسرائیل چیزی است که باید برای همگان آشکار شود تا آمریکاییها ـ و بقیه مردم جهان ـ بفهمند چگونه و چرا صهیونیسم این چنین بر زندگی آمریکایی ها مسلط شده است؟ صهیونیسم تسلط یافته است. زیرا در 22 نوامبر 1963 رئیس جمهور آمریکا که قدرت آنان را زیر سؤال برده بود، در اقدامی علنی و زشت (در جنایتی که تا امروز بی مجازات مانده) به قتل رسید.19
قمرهایی گوناگون اطراف سیارۀ قدرت!
مجموعه ای متنوع از دیگر خانواده های قدرتمند صهیونیست، همچون اقماری حول خاندان برونفمن میچرخند و منافع مالی و خانوادههایی اقماری دارند. یکی از نمونههای خوب آن مورتیمر زوکرمن است که در عرصه معامله های املاک بوستون فعالیت دارد. موفقیت اولیه زوکرمن ناشی از معاملههای تجاری وی با خانواده برونفمن بود و باعث شد به قدرتی مهم، در جامعه صهیونیست تبدیل شود. زوکرمن سپس مالک ماهنامه مشهور آتلانتیک (که 1999 فروخت) و یو.اس. نیوزاند ورد ریپورت شد، هر دو ماهنامه مهم بود. همچنین مالکیت نشریه های کوچکتر ولی با نفوذی چون نیویورک دیلی نیوز را از آن خود کرد. او سرانجام به سِمَت بسیار مؤثر ریاست کنفرانس سران سازمان های یهودی اصلی آمریکا برگزیده شد. با این حال، زوکرمن در سالهای بعد جامعه صهیونیست را با درآمدهای خود تغذیه کرد و به دانیال اسنیدر (که تاجر و تبلیغاتچی جوان و مستعدی در واشنگتن بود) یاری و کمک رسانید. او در طول چند سال چنان سرمایهای اندوخت که توانست کنترل تیم فوتبال مشهور رد اسکینز واشنگتن را حتی از دست مالک قدیمی و افسانه ای اش، جک کنت کوک، خارج کرده و به چنگ آورد. در پایان می توان گفت اسنیدر از اقمار زوکرمن بود و از اقمار خانواده برونفمن به حساب می آمد. آنها نیز از ابتدا مدیون حمایت خیریههای مشهور روچیلد اروپا بودند. همه آنان بخشی از طبقه نخبه بسیار ویژه و برگزیده هستند. حقیقت این است که قدرتمندترین خانواده های صهیونیست آمریکا، به اشکال گوناگون همکاری نزدیک بلند مدتی با یکدیگر داشتهاند.20
کنترل خانوادگی رسانههای آمریکا21
تا سال 1950، خانوادههای یهودی، دو روزنامه از سه روزنامۀ تأثیرگذار ایالات متحده، یعنی نیویورک تایمز و واشنگتن پست را تصاحب کرده بودند.22 اگر خانواده برونفمن «خانواده سلطنتی» جامعه صهیونیست آمریکا است، بیتردید خانوادههای دیگری نیز از نظر ثروت و قدرت، در مرتبه مشابه قرار دارند. با توجه به نقش حیاتی کنترل رسانهها در افزایش قدرت نخبگان صهیونیست، بهتر است بررسی درباره دیگر خانوادههای برجسته صهیونیست آمریکا را آغاز کنیم که قدرت ویژه آنان از نفوذ شدیدشان در مجموعه وسیعی از رسانههای (چاپی و رادیو ـ تلویزیونی) سراسر ایالات متحده سرچشمه میگیرد. خاندان مشهور سولزبرگر که امپراتوری رسانهای مشهور (و به گفتۀ برخی «بدنام») «نیویورکتایمز» را در کنترل دارند، از این جملهاند. نکتۀ اصلی در مورد سولزبرگرها آن است که از طریق امپراتوری نیویورکتایمز خود دقیقاً چه رسانههایی را کنترل میکنند؟ تایمز صد درصد یکی از دو روزنامه قدرتمند آمریکا ـ یا شاید جهان ـ است. امپراتوری رسانهای تایمز بسیار بزرگتر از این روزنامه مشهور است.23 خانوادۀ سولزبرگر، افزون بر سهمی 50 درصدی در اینترنشنال هرالد تریبیون، سرویس خبری نیویورک تایمز را هم در کنترل دارند که اخبار و اطلاعات 650 روزنامه، مجله و همچنین مجموعهای از ایستگاههای رادیو ـ تلویزیونی را تأمین میکند. با آنکه سولزبرگرها معروفترین نخبگان رسانهای صهیونیست هستند، عظمت خانوادههای «مِیِر ـ گراهام»24 و نیوهاوس نیز بسیار قابل ملاحظه است و بررسی دقیق آنها ارزشمند خواهد بود. زیرا نمونۀ کسانی هستند که بر آمریکا ـ اورشلیم جدید ـ تسلط دارند! خانوادۀ «مِیِر ـ گراهام» با واشنگتنپست معروف شدهاند و نیز خانوادۀ نیوهاوس قابل بررسیاند. این خانواده براساس طبقهبندی فوربز از 400 ثروتمند اول آمریکا در 2004، بیستوپنجمین خانوادۀ ثروتمند ایالات متحده هستند و بر امپراتوری رسانهای عظیمی مسلط هستند که به شهرها و اجتماعهای کوچک و بزرگ کشیده شده است.25 در مورد امپراتوری «مِیِر ـ گراهام» گفتنی است که «کاترین مِیِرگراهام» ـ چهرهای قدیمی در گروه قدرتمند بیلدربرگ ـ یکی از شخصیتهای افسانهای انحصار رسانهای جهانی در 17 ژوئیه 2001 درگذشت. او ناشر قدیمی واشنگتنپست، مجله نیوزویک و بانوی بزرگِ یک امپراتوری رسانهای مهم و چند میلیارد دلاری بود. مرورِ داراییهای گسترده امپراتوری «مِیِر ـ گراهام» نشان میدهد چگونه این خانواده ثروتمند انحصار بزرگ رسانههای کشور را در دست دارد: ـ واشنگتنپست ـ نیوزویک ـ 50% سهام اینترنشنال هرالد تریبیون ـ 50% سهام سرویس خبری لوسآنجلس تایمز ـ واشنگتنپست (که اخبار روزنامههای سراسر کشور را تأمین میکند.) ـ 28% سهم: شرکت رسانهای کولز، ناشر مینیاپولین ـ سنت پاول استار ـ تریبیون ـ روزنامههای گازت (یک روزنامه و 15 هفتهنامه محلی در مریلند) ـ هفتهنامه سراسری واشنگتنپست ـ شرکت لگی ـ اسلیت (پایگاه داده آنلاین و ناشر حقوقی) ـ پست ـ نیوزویک کابلی (در 15 ایالت) افزون بر این امپراطوری، «مِیِر ـ گراهام» مالک دستکم شش شرکت رادیو ـ تلویزیونی در شهرهای مهم آمریکا بود:تلویزیون KPRC(هیوستون)؛ تلویزیون WDIV (دیترویت)؛ تلویزیون WJXT(جکسونویل، فلوریدا)؛ تلویزیون KSAT (سن آنتونیو)؛ WFSB (هاتفورد، کانتیکات)؛ تلویزیون WPLG (میامی).26
محمّد طیّب
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
14. همان؛ صص 73 و 74.
15. همان؛ ص 74.
16. همان؛ صص 74 و 75.
17. مشخصات ترجمۀ فارسی این کتاب به این شرح است: قضاوت نهايي (ارتباط مفقود در توطئه ترور جان اف. كندي)؛ مایکل کالینز پایپر؛ محمدعلی شیخعلیان؛ پژوهشگاه فرهنگ، هنر و ارتباطات (وابسته به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی)؛ تهران؛ 1388. ترور جان. اف. كندي، رئيسجمهور ايالات متحدۀ امريكا، يكي از بحثبرانگيزترين و مبهمترين رخدادهاي تاريخ معاصر اين كشور به شمار ميرود. اغلب نظريههاي پذيرفته شده در خصوص اين ترور وجهي مشترك با يكديگر دارند: در هيچيك از آنها حرفي از ارتباط اسراييل با اين موضوع به ميان نيامده است. نویسندۀ این کتاب با بررسي و ريشهيابي عوامل ترور، مدعي است كه سازمان امنيت و جاسوسي موساد در اسراييل همراه با سازمان سيا و اتحاديۀ جنايي لانسكي نقش عمدهاي در ترور كندي ايفا كردند و موساد در حقيقت نيروي محركه و هدايتكنندۀ پشتپردۀ اين توطئه بود. [برگرفته از لوح فشردۀ کتيبه (بانک اطلاعات کتابهاي منتشرشده در ايران)؛ کاري از خانه کتاب (با پشتيباني وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي)].
à 18. اورشلیم جدید: قدرت صهیونیستها در آمریکا؛ ص 248.
19. همان؛ صص 248 و 249.
20. همان؛ صص 78 و 79 و 80.
21.Meyer-Graham and Newhouse .
22. اورشلیم جدید: قدرت صهیونیستها در آمریکا؛ ص 158.
23. همان؛ صص 83 و 84.
24. Meyer-Graham. 25. اورشلیم جدید: قدرت صهیونیستها در آمریکا؛ صص85-83 (با اندکی تغییر).
26. همان؛ صص 85 و 86 و 87 و 88 و 89 و 90 و 91.
ثبت دیدگاه