قرآن کریم در سه سوره از قارون نام می برد و به شرح احوال او می پردازد.
اوّل) سوره قصص:
همانا قارون از قوم موسى و از طايفه بنى اسرائيل بود كه به ناحق سلطه جويى مى كرد و در پى بيدادگرى عليه آنان بود، و ما از گنج ها چندان به او داديم كه حمل كليدهاى آن ها حتى بر گروهى نيرومند، گران بود؛ آنگاه كه مردم طايفهاش به او گفتند: «به اين دارايى ها مسرور و سرمست مباش كه خداوند شادمانانِ سرمست را دوست ندارد. با اين ثروتى كه خداوند به تو ارزانى كرده است، در پىِ دستيابى به سراى آخرت باش و براى آبادانى آن بكوش، و بدان كه بهره واقعى انسان از دنيا آن چيزى است كه براى آخرت او سودمند باشد؛ پس مبادا با ترك انفاق بهره واقعى خود را از ثروت دنيا از كف بدهى! از سرِ احسان و نيكوكارى انفاق كن؛ همانگونه كه خداوند به تو نيكى كرده و بى آنكه بر او حقى داشته باشى به تو عطا كرده است. هرگز اين ثروت و شوكت را وسيله فسادجويى در زمين قرار مده، چرا كه خداوند فسادگران را دوست ندارد.»
قارون در پاسخ مردمش گفت: «ثروتى كه به من داده شده در نتيجه دانشى است كه خود دارم. من راه هاى به دست آوردن ثروت را به خوبى مى دانم؛ پس دارايى هاى من حق مسلّم من است، نه آن كه بخششى از سوى خدا باشد.»
آيا قارون نمىدانست كه خداوند از ميان نسلهايى كه پيش از او بودند كسانى را بر اثر گناهانشان نابود كرد كه از او قوىتر بودند و اندوختههايى افزونتر داشتند؟ سنت الهى بر اين است كه از مجرمان درباره گناهانشان پرسش نمىشود و براى عذرخواهى مهلت نمىيابند.
قارون غرق در زينت و زيور خود در ميان قومش حضور يافت. كسانى كه خواهان زندگانى دنيا بودند و از آخرت و پاداشهاى آن بىخبر بودند، گفتند: «اى كاش ما نيز مانند آنچه به قارون داده شده است مى داشتيم؛ راستى او از خوشبختى بهره اى فراوان دارد.»
و كسانى كه از دانش برخوردار شده بودند، به جاهلان گفتند: «واى بر شما؛ پاداش الهى براى كسى كه ايمان آورده و كار شايسته كرده بهتر از همه ثروت و مكنتى است كه او دارد. اين حقيقت را جز به شكيبايان نمى توان فهماند.»
سرانجام، طغيان او سبب شد كه ما زمين را بشكافيم و او و خانهاش را در آن نهان سازيم. در آن حال، او جز خدا هيچ گروهى نداشت كه بتوانند ياريش دهند و از عذاب رهايى اش بخشند، و خود نيز از كسانى نبود كه بتواند از خويشتن دفاع كند. (او دريافت كه نمى تواند از خدا بىنياز باشد، و براى دستيابى به خيرها و دفع ناگوارى ها، نيرو و نبوغ علمى كافى نيست.)
و آنان كه روز گذشته آرزوى موقعيت قارون را داشتند، فرداى آن روز با پشيمانى مى گفتند: «واى! گويى اين انديشه خطا بود كه دستيابى به مال و ثروت فضل خداوندى نيست و علم و درايت آدمى براى آن بسنده است. حقيقت اين است كه خدا روزى دهنده است. او روزى را براى هر كس از بندگانش كه بخواهد فراخ مى گرداند و بر هر كه بخواهد تنگ مى گيرد. اگر خداوند نعمتش را از ما دريغ كرده بود، قطعاً ما را نيز در زمين فرو برده بود.» آنان پندار روز گذشته خود را پندارى كفرآميز خواندند و با پشيمانى مىگفتند: «واى! گويى حقيقت اين است كه كافران به نيكبختى نمى رسند.»
آن خانه آخرت (بهشت برين) را ويژه كسانى قرار مى دهيم كه خواهان زورگويى در زمين و تسلّط بر بندگان خدا نباشند و نخواهند فسادانگيزى كنند و مرتكب نافرمانى خدا شوند. و فرجام نيكو (سراى آخرت) از آنِ تقواپيشگان است.
آنان كه كار شايسته آورند پاداشى بهتر از آن خواهند داشت، و آنان كه كار ناشايسته آورند، كسانى از ايشان كه گناهان بسيارى مرتكب شدهاند جز آنچه كرده اند سزا داده نمى شوند. (قصص ـ آیات 76 تا 84)
دوم) سوره عنکبوت:
و نيز قارون و فرعون و هامان را ياد كن [كه سرنوشتشان چگونه بود]. موسى آن معجزات و دلايل روشن را براى آنان آورد، ولى آنان به دليل اين كه در زمين تكبر ورزيدند، حق را نپذيرفتند؛ اما هرگز بر ما پيشى نگرفتند و پيروز نشدند. (عنکبوت ـ 39)
سوّم) سوره غافر:
و همانا موسى را با معجزاتى كه همه از نشانه هاى ما بود و نيز با سلطه و نيرويى آشكار كه فرعون را از دسترسى به او باز مى داشت، فرستاديم.
او را به سوى فرعون و هامان و قارون به رسالت فرستاديم، ولى آنان گفتند: موسى افسونگرى دروغ پرداز است. (غافر ـ 23 و 24)
پاورقی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
* ترجمه قرآن براساس الميزان؛ سيّد محمّدرضا صفوى؛ مؤسسه بوستان کتاب؛ قم؛ 1385 (چاپ دوّم)؛ صص394، 395، 401 و 469.
ثبت دیدگاه