اوهام اسرائیلی:
آنچه در این مقوله گفتنی است دلایل و توجیهات صهیونیستها در اشغال فلسطین است. آنها مدعیاند این سرزمین چند هزار سال پیش متعلق به قوم بنیاسرائیل بوده و صهیونیستهای امروز به عنوان وارثان آنها حق دارند كه با هر وسیله و شیوه، این خطه را از وجود اعراب مسلمان خالی كنند و آن را به تصرف خود درآورند.
استاد مرتضی مطهری(ره) با بیانی رسا، مستدل، منطقی، تاریخی، حقوقی و در عین حال بسیار كوتاه و زیبا در پاسخ به ادعای موهوم یهود، ثابت مینمایند كه فلسطین متعلق به این جماعت نبوده و زندگی چند ده سالهی قوم بنیاسرائیل، آن هم در چند هزار سال قبل، نه فقط حقی نمیآفریند كه خود به خود خط بطلانی است بر ادعای موهوم و توجیهات دروغین صهیونیان.
پاسخ شهید مطهری(ره) در اینباره چنین است:
«گذشته از جنبهی اسلامی، فلسطین چه تاریخچهای دارد؟ قضیهی فلسطین مربوط به دولتی از دولتهای اسلامی هم نیست، مربوط به یك ملت است، ملتی كه او را به زور از خانهاش بیرون كردهاند. تاریخچهی فلسطین چیست؟ مدعی هستند كه سه هزار سال پیش، دو نفر از ما (بنیاسرائیل) (داود و سلیمان) برای مدت موقتی در آنجا سلطنت كردهاند. تاریخ را بخوانید، در تمام این مدت دو سه هزار ساله، چه زمانی بوده است كه سرزمین فلسطین به یهود تعلق داشته است؟ چه هنگام بوده است كه بیشتر سرزمین فلسطین از آن ملت یهود است؟ قبل از اسلام هم مال آنها نبود، بعد از اسلام هم مال آنها نبود. روزی كه مسلمین فلسطین را فتح كردند، یكی از مواردی كه در صلحنامه گنجاندند این بود كه شما یهود را در اینجا راه ندهید. گفتند ما با شما زندگی میكنیم ولی با یهود زندگی نمیكنیم. چطور شد كه یك دفعه نام وطن یهودی به خود گرفت؟»
موضوع مهم دیگری كه شهید مطهری(ره) بر آن تأكید داشتند، عدم ارتباط نژادی بسیاری از یهودیهای جهان با قوم بنیاسرائیل است. «صهیونیستها» یعنی یهودیانی كه دهها قرن بود در گوشههای دیگر دنیا زندگی میكردند و از نژادهای دیگر بودند. من خودم فكر میكردم كه یهودیان موجود، همه از نسل اسرائیلاند. حالا میبینیم تاریخ تشكیك میكند: میگوید این حرف دروغ است. بسیاری از یهودیها اصلاً از نسل اسرائیل نیستند؛ جامع مشتركشان فقط مذهب است و بس. حتی نژادشان هم خالص نمانده است.» اسناد و دادههای تاریخی نیز این دیدگاه استاد شهید مطهری(ره) را مورد تأیید قرار داده است.
آرتور كستلر یهودی معتقد است: اكثریت یهودیان امروز جهان از تبار خزران بتپرستی هستند كه بین قرون هفتم تا دهم میلادی (حدود دویست سال) در مناطقی بین قفقاز و ولگا، حكومتی تحت عنوان خزر یا خزران داشتند. به گفتهی كستلر یهودی، این جماعت ابتدا از آیین شمنی، یعنی نوعی بتپرستی پیروی میكردند، لیكن بعدها به دلیل اغراض سیاسی، به یهودیت گرویدند و پس از انقراض پادشاهی خزران، به مناطق مختلف جهان به ویژه اروپا كوچ كردند.
دولتها و نهادهای غربی:
نكتهی حساس و تاریخی مهم كه شهید مطهری(ره) به آن اشاره كردهاند، نقش سازمانها، مجامع و نهادهای بینالمللی و دولتهای غربی و تبانی آنها با صهیونیسم در اشغال سرزمین فلسطین است:
«چطور شد كه یك دفعه نام «وطن یهودی» به خود گرفت؟ یكی از قضایایی كه كارنامهی قرن ما را تاریك میكند این قرنی كه به دروغ نام حقوق بشر، نام آزادی، نام انسانیت بر آن گذاشتهاند، همین قضیه است.»
و در ادامه در تبیین و تشریح این بخش از واقعیتهای تاریخی افزودند:
«بعد كه انگلستان وسیلهی مهاجرتشان را فراهم كرد به این سرزمین مهاجرت كردند.»
این واقعیت تاریخی را نمیتوان نادیده گرفت كه كانون دسیسهها و توطئههای صهیونیستی در كشورهای اروپایی، به ویژه انگلستان بود. از دورانی كه سرمایهداران و ثروتاندوزان صهیونیست، چون «موسی مونته فیوری»ها و «روچیلد»ها با تشكیل اتحادیههای اقتصادی و مالی در جهت پیشبرد آرمان صهیونیسم و اشغال فلسطین از هیچ تلاش و كوشش دریغ نورزیدند. كانونهای صهیونیستی با تشكیل «اتحادیهی جهانی اسرائیلی در فرانسه» و «سازمان عبری ـ لندنی استعمار اراضی مقدس» در انگلستان، در سال 1861، گامهای اولیه را در مسیر توطئهی جهانی صهیونیسم برداشتند.
از زمانیكه داستانهای جعلی و افسانههای ساختگی از سوی صهیونیستهای انگلیسی در اروپا، جهت تحریك و فریب یهودیان برای كوچ به فلسطین نشر گردید؛ كه داستان تخیلی «دیوید آلروی» نوشتهی بنیامین دیزرائیلی یهودی در سال 1833 و نخستوزیر آتی استعمار بریتانیا و رمان صهیونیستی «دانیل دروند» اثر «جرج الیوت» انگلیسی، از آن جمله است.
معاملهی پنهان و وعدههای فریبندهی استعمار انگلیس به خاندان «شریف حسین» و به مزدوری واداشتن این خانواده و همزمان انعقاد قرارداد سریسایكس ـ پیكو میان فرانسه و انگلستان به منظور اشغال خاورمیانه و تقسیم مناطق عربی بین این دو كشور در سال 1916م، نیز توطئهی جنگ جهانی اول و سپس صدور اعلامیهی بالفور توسط انگلستان در سال 1917، مبنی بر موافقت آن كشور با ایجاد كانون ملی یهود از سوی سازمان جهانی صهیونیسم در فلسطین تنها بخشی از این تبانی است. زمینهسازیهای تدریجی حكومت، سرپرستی انگلستان طی مدت 30 سال برای برپایی دولت صهیونی «اسرائیل» در سال 1948 م/1227 ش، و تلاش و اقدامات پیوسته برای تحكیم و تقویت بنیهی این رژیم نامشروع، به ویژه در مقاطع حساس و بحرانی، فراموشناشدنی است؛ چنانكه در سال 1965 م، با تبانی مشترك فرانسه و انگلستان و اسرائیل جنگ سوئز آغاز شد و چند صد جنگنده و بمبافكن فرانسوی، انگلیسی و اسرائیلی به طور مشترك و همزمان به سرزمین مصر یورش نظامی بردند و جنایات گسترده و بیشماری را مرتكب شدند. با كمك همین دولتهای غربی، اسرائیل در سال 1967م/ 1346 ش، كرانهی غربی رود اردن، نوار غزه و بلندیهای جولان را در مسیر ایجاد اسرائیل بزرگ اشغال كرد. در سال 1973 م/1352 ش، در جنگ رمضان نیز همین دولتهای غربی و در رأس آنها امریكا، به یاری اشغالگران شتافتند و از فروپاشی و انهدام اسرائیل جلوگیری به عمل آوردند. این همكاریها و حمایتهای همهجانبه و مستمر، نه تنها در ایجاد اسرائیل و اشغال فلسطین، بلكه در تحكیم و تداوم حیات رژیم صهیونیستی نقش و تأثیر اصلی و اساسی داشته است.
استاد مطهری(ره) در كمال تدبیر و فراست، چون سیاستمداری بزرگ، در همان دوران خفقان رژیم ستمشاهی كه یهودیها در ایران نفوذ فراوان و گسترده داشتند، در اینباره چنین فرمود:
«جنگ بینالملل اول پیش میآید. متفقین با عثمانیها میجنگند (من نمیخواهم از عثمانیها دفاع كنم ولی هرچه بود، حكومت واحدی بود؛ اگر ظالم هم بود، بالاخره واحد بود.) اعراب سادهلوح كه از حكومت عثمانی به ستوه آمده بودند، تحریك متفقین را پذیرفتند. از داخل علیه حكومت عثمانی جنگیدند و به وعدهی اینكه به خود آنها در مقابل عثمانیها استقلال بدهند. انگلیسیها به اینها قول قطعی دادند كه ما به شما استقلال میدهیم به شرط اینكه به نفع ما با عثمانیها بجنگید. این بیچارهها جنگیدند. در خلالی كه این بدبختهای نادان ناآگاه داشتند با دولت تا حدودی اسلامی خودشان میجنگیدند، انگلستان قول و قرار خودش را با حزب صهیونیسم ـ كه تازه تشكیل شده بود ـ محكم كرد كه فلسطین را به شما میدهیم در قلب كشور اسلامی؛ جامعهی ملل به وجود میآید (عدالت را ببینید!) و تصویب میكند كه در دنیا ملتهایی هستند (خصوصاً ملتهایی كه از عثمانی جدا شدهاند) كه چون رشد ندارند، ما باید برایشان سرپرست معین كنیم تا اینها را اداره كنند. درواقع میخواستند ارثیهی عثمانیها را تقسیم كنند، قسمتی از آنها را دادند به انگلستان و … از جمله جاهایی كه انگلستان گرفت فلسطین بود. گفت من قیم و سرپرست شما هستم، رسماً شد كفیل؛ بعد به صهیونیستها وعده داد (وعدهی معروف بالفور) كه من اینجا را به شما میسپارم … بعد كه انگلستان وسیلهی مهاجرتشان را فراهم كرد و به این سرزمین مهاجرت كردند.»
از قومگرایی تا آیین صهیونی:
از دیدگاه شهید مطهری، قومگرایی یهودی و تعلیمات صهیونی، دو عنصر مؤثر در تقویت و تحكیم اركان و موجودیت رژیم نامشروع صهیونیستی از یكسو و جنایات وحشیانهی صهیونیستها در سرزمین فلسطین از سوی دیگر، بوده است.
ایشان دربارهی قومگرایی و به بیانی دیگر، جایگاه تعامل و همگرایی قومی یهودیها و میزان تأثیر آن در تقویت جامعهی صهیونیستی میافزایند:
«در سال گذشته (1348 هجری شمسی) یهودیان سایر نقاط دنیا، نه یهودیانی كه فعلاً شناسنامهی اسرائیلی دارند، پانصد میلیون دلار برای اینها (اشغالگران صهیونیست) فرستادند كه با این پولها فانتوم بخرند و بر سر مسلمانان بمب بریزند؟! شنیدهایم یهودیان ایران خودمان در سال گذشته معادل پول دو فانتوم فرستادند. سی و شش میلیون دلار پول از یهودیان ایران خودمان برای آنها به عنوان كمك رفت و من، آنها، آن یهودی را به عنوان اینكه یهودی هستند ملامت نمیكنم، ما باید خودمان را ملامت كنیم. او به همكیشش كمك كرده است؛ با كمال افتخار پول میفرستد، رسیدش هم از موشه دایان میآید و آن را در بازار نشان میدهد، میگوید بیا رسیدش را ببین. مگر همین دو سه شب پیش ننوشتند (من بریدهاش را از «اطلاعات» دارم) كه الآن فقط یهودیان مقیم امریكا روزی یك میلیون دلار به اسرائیل كمك میكنند.»
براساس اندیشهی شهید مطهری(ره)، به موازات عنصر تعامل و همگرایی قومی یهودیها، عنصر تعلیمات یهودی نیز در تشدید و گسترش جنایات صهیونیستها در فلسطین اشغالی و به علاوه تحكیم موقعیت آنها تأثیر بسزایی داشته است.
استاد مطهری(ره) پس از اشاره به كشتار مسلمانان در فلسطین، در اینباره میافزاید:
«یك عده روشنفكر در میان اعراب بود؛ قیام كردند، انقلاب كردند. اینها را كشتند، اعدام كردند، به دار كشیدند، مرتب یهودیها را فرستادند. همین كه عده (یهودیها) زیاد شد اسلحهی زیادی هم در میانشان پخش كردند. بعد اینها افتادند به جان مسلمانان بومی؛ كشتند و زدند و بعد هم آواره كردند. پشت سر یكدیگر، از كشورهای اروپایی مهاجرت میشد (یهودیها) آمدند و آمدند. این یهودیانی كه شما امروز اسمشان را میشنوید، موشه دایان، زوی اشكول، گلدامایر، زهرمار! آخر ببینید اینها از كجای دنیا آمدهاند؟! مدعی هستند كه این سرزمین، سرزمین ماست. امروز در حدود سه میلیون نفر مسلمان، آواره از خانه و زندگیشان هستند.»
شهید مطهری(ره) پس از اشاره به ددمنشیهای اشغالگران علیه ملت مسلمان فلسطین، ریشه و منشأ اصلی این جنایات صهیونیستهای در سرزمینهای اشغالی را، تعلیمات یهودی دانسته و در ادامه، چنین میافزاید:
«به دلیل اینكه (یهودیها) مردم خیانتپیشهای هستند و به دلیل اینكه كتاب مقدسشان به آنها اجازه داده كه اگر به سرزمینی رفتید، رحم نباید در شما وجود داشته باشد و از هیچ وسیلهای برای پیشبرد هدفتان امتناع نكنید.»
جالب اینكه، اشغالگران صهیونیستها نیز در توجیه جنایاتشان در فلسطین اشغالی به عهد عتیق استناد میكنند:
«و چون یهوه خدایت آن شهر را به تو داد، جمیع مردان آن را بكش»، «در شهرهای داخل مرزهای سرزمین موعود، (فلسطین) هیچكس را نباید زنده بگذارید، هر موجود زندهای را از بین ببرید.»
محمدتقی تقی پور

اوهام اسرائیلی: آنچه در این مقوله گفتنی است دلایل و توجیهات صهیونیستها در اشغال فلسطین است. آنها مدعیاند این سرزمین چند هزار سال پیش متعلق به قوم بنیاسرائیل بوده و صهیونیستهای امروز به عنوان وارثان آنها حق دارند كه با هر وسیله و شیوه، این خطه را از وجود اعراب مسلمان خالی كنند و آن […]
ثبت دیدگاه