این روزها «آخرالزمان»1 ترکیب سهل و ممتنعی است که در بسیاری از محافل دینی، هنری، تاریخی و سیاسی، به کرات مورد استفاده قرار میگیرد و این واژگان حتی در ادبیات شفاهی و فرهنگ فولکلوریک برخی اقوام و ملل جهت بیان یک حس مشترک بشری از پایان تاریخ به کار میرود.
اکنون سوال این است که در ورای این ترکیب کلی و تعریف مشترک، چه کلیدواژههای مشخصی را میتوان سراغ گرفت.
طبعاً پیش از ورود به این بحث لازم است تعریفی کلی و اجمالی از مفهوم «آخرالزمان» عرضه داریم و طبیعتاً محصول این تعریف، یک گزاره جامع و مانع یا به بیان دیگر یک «تعریف علمی» نخواهد بود. بر اساس این رویکرد، «آخرالزمان» یک باور مشترک بشری در خصوص فرجام کار عالم ناسوت است که عالم ماده را در نگاهی برداری و زمانمند، دارای نقاط ابتدا و انتهایی میداند. طبق این تعریف، عالم ماده ازلی و ابدی نیست و همانگونه که در زمان معینی ایجاد شده، در وقت مشخصی نیز به پایان خواهد رسید. حال اگر عالم ماده را به یک کتاب قطور و سالهای عمر این عالم را به صفحات آن کتاب تشبیه کنیم، «آخرالزمان» آخرین فصل از کتاب ناسوت خواهد بود. از آن جا که خالق گیتی، کتاب خلقت عالم را بیغایت و بیهدف قلم نزده، لاجرم چکیده عمر عالم و همه مقصود از آفرینش، در واپسین فصل این کتاب ظهور خواهد کرد و همه قصههای ناتمام این کتاب، در آخرین فصل آن، پایانی شایسته و مقبول خواهند یافت.
آخرالزمان و نبرد نهایی
طبق آنچه گفته آمد، «آخرالزمان» پاسخ تمام سوالهای ناتمام عالم هستی است و آنچه در آخرین فصل این کتاب به وقوع خواهد پیوست، هدف از خلقت عالم و آفرینش انسان را محقق و آشکار خواهد ساخت. به بیان دیگر، آخرالزمان، برههای از تاریخ است که طی آن عالم ناسوت، هویت لاهوتی خویش را باز خواهد یافت و در واپسین چالش میان حق و باطل، شناسنامه توحیدی عالم ماده دوباره پیدا و پدیدار خواهد شد.
باورمندی نسبت به مقوله «آخرالزمان» و شرایط آن، در میان همه ادیان و اقوام، به حدی عمیق و مشترک است که جز پذیرش فطری بودن این باور، راه دیگری باقی نمیگذارد. یعنی همان پدیدهای که «کارل گوستاو یونگ»2 آن را به عنوان قسمتی از «ضمیر ناخودآگاه مشترک»3 آدمی به رسمیت میشناسد و از آن با عنوان «کهن الگو»4 یاد میکند. در حقیقت «آخرالزمان» یک کهن الگوی عام و مشترک بشری است که آدمیان را صرفنظر از سرزمین و رنگ و نژاد، حول محور یک باور مشترک در خصوص پایان عمر دنیا گرد هم میآورد. بر اساس این باور، آخرالزمان به عنوان آخرین فصل کتاب عالم، به نوبۀ خود به سه مقطع زمانی قابل تقسیم است: مرحله اول، موعد آزمونهای سخت و فتنههای آخرالزمانی است. طی این مرحله که به «عصر عسرت»5 موسوم است، فتنههای آخرالزمانی یکی ازپی دیگری آشکار میشوند و انسان را در ورطهای از بلایای مافوق تصور غرق میکنند. مرحله دوم، مقطع «آشکار شدن منجی»6 و باز شدن دریچه امید است. در این مرحله جدال میان حق و باطل به اوج میرسد و «نبرد نهایی»7 آغاز میشود. مرحله سوم، در پی غلبه حق بر باطل و هزیمت اهریمن از گیتی آغاز میشود و به «عصر طلایی»8 موسوم است. در این مرحله انسان به نهایت رشد و کمال نایل میشود و تمام ظرفیتهای نهفته عالم هستی بروز میکنند.
بر اساس یک الگوی آخرالزمانی مشترک، در تمامی ادیان الهی و بسیاری از اساطیر کهن اقوام و ملل، تقریبا همین روایت سه مرحلهای را میتوان یافت و در اکثر این روایات یک ضدمنجی یا «آنتاگونیست»9 مهمترین مانع پیشروی منجی10 و یاران اوست که تمام تاریکیها و نیروهای اهریمنی در پشت سر او قرار گرفتهاند. براساس اکثر روایات، نبرد نهایی میان خیر و شر، نبردی سهمگین و خونبار است که طی آن منجی و یارانش به امداد الهی بر لشکر اهریمن پیروز خواهند شد و بقیۀالسیف این نبرد، ظهور عصر طلایی یا آرمان شهر11 آخرالزمانی را شاهد خواهند بود.
آنچه بیان شد در حقیقت خویش به فطرت آدمی برمیگردد و همین الگوی فطری به دلیل برخورداری از ساختار اولیه درام (جدال خیر و شر و روایت فرازمانی) دستمایۀ بسیاری از رمانهای مشهور و فیلمنامههای سینمایی قرار ]گرفته است[ و همذاتپنداری کودک با شخصیت منجی به عنوان مهمترین عامل جذابیت این قبیل آثار برای کودکان و نوجوانان در نظر گرفته شده است.
گونههای آخرالزمانی در نظام تصویری هالیوود
طبعاً نظام تصویری هالیوود12 نیز به عنوان بزرگترین امپراتوری سینمایی جهان، به دلایل عدیده این سوژه جذاب و جهانی را محور بسیاری از محصولات تصویری خویش قرار داده است؛ تا جایی که هم اکنون در سینمای آمریکا، انواع مختلفی از آخرالزمان را میتوان مشاهده نمود و به همان میزان منجیان آخرالزمانی نیز متکثر و متنوعاند. این گونههای آخرالزمانی در یک طبقهبندی ساده عبارتند از: آخرالزمان تکنولوژیک13، آخرالزمان طبیعی14، آخرالزمان دینی15، آخرالزمان علمی- تخیلی16 و آخرالزمان اسطورهای17 که هر یک واجدالشرایط و قهرمانان متخصص خویش هستند.
آخرالزمان تکنولوژیک
در «آخرالزمان تکنولوژیک» آدمی با آفریدههای تکنولوژیک خویش در جدال است و این مصنوع شوریده بر صانع، شرایط آخرالزمانی را برای انسان پدید میآورد. جرقههای آغازین این گونه را در آثاری مانند: «دکتر فرانکنشتاین»18 و تداوم آن را در «ترمیناتور2»19 و «ماتریکس»20 میتوان دید. در اکثر این آثار انسان در مقابل مصنوع و مخلوق خویش کم آورده و دچار بحران هویت است. منجی این قبیل آثار معمولا یک انسان دانا و شجاع است که با در آمیختن دانش و شهامت در ضمیر خویش، پیروان اندک خود را هدایت و رهبری میکند. در پایان نیز این تکنسین اخلاقگرا، آنتاگونیست تکنولوژیک را شکست میدهد و بر نیروهای دشمن غلبه میکن
آخرالزمان طبیعی
در «آخرالزمان طبیعی» طبیعت صبور و مقهور انسان، به دلیل عمده (از جمله تخریب طبعیت به دست آدمی) بر علیه نسل بشر عصیان میکند و وقایعی مانند: گردباد، سیل، زلزله، آتشفشان و برخورد شهابسنگهای عظیم به کره زمین، شرایط آخرالزمانی را پدید میآورند. گاهی نیز به دلیل دخالتهای نابجای انسان در پروسههای طبیعی و دستکاریهای ژنتیک، هیولاهای ناشناختهای از دل طبیعت پدیدار میشوند و حیات بشر را به مخاطره میافکنند. فیلمهایی نظیر: «برخورد عمیق»21، «آرماگدون»22، «قلعه دانته»23، «دنیای آب»24، «گودزیلا»25 و «پارک ژوراسیک»26 هر یک به سهم خود، مصادیقی از آخرالزمان طبیعی محسوب میشوند.
آخرالزمان دینی
«آخرالزمان دینی» مهمترین و قابل بحثترین رویکرد سینمای هالیوود به بحث آخرالزمان است که به دو شیوه: پرداخت مستقیم یا رویکرد نمادین و استعاری، شرایط آخرالزمانی را به تصویر میکشد. در این رویکرد آنتاگونیست در غالب یک ضد ارزش دینی (مثلاً: شیطان27، ضد مسیح28 یا دجّال) در یک زمان خاص از زندان خود رها میشود و حیات بشر را برروی کره زمین مورد تهدید قرار میدهد. طبعاً در این قبیل آثار، منجی یک شخصیت متدین (مثلاً یک کشیش29 یا یک قدیس)30 است که با تلفیقی از ایمان و شهامت و ایثار، آنتاگونیست را شکست میدهد و سحر شیطان را باطل میکند. در این قبیل آثار گاهی مسیح31 و گاهی پیروان او محور مقابله با شرارتاند و در پروسهای تقدیری و حساب شده، شیطان را مقهور و منکوب میکنند. فیلمهایی نظیر، «جنگیر 1 و 2»32، «طالع نحس3»33 و «پایان روزگار»34 مصادیق اینگونه آخرالزمانی به شمار میروند.
آخرالزمان علمی- تخیلی
«آخرالزمان علمی- تخیلی» سوژۀ گروه دیگری از آثار هالیوودی است که طی آن، تلفیقی از خیال و واقعیت یک خط آخرالزمانی را پدید میآورند. در این الگوی روایی، آنتاگونیستها در غالب موجودات فضایی، از آن سوی کهکشان و از اعماق تاریک فضا، پدیدار میشوند و حیات انسان را بر روی زمین مورد تهدید قرار میدهند. منجی این قبیل آثار با ترکیبی از دانش و مسائل ماوراءالطبیعه به جنگ بیگانگان میرود و در نبردی سخت و خونین، مهاجمان فضایی را از سر راه بر میدارد. فیلمهایی نظیر: مجموعه 4 قسمتی «بیگانه»35، «روز استقلال»36، «عنصر پنجم»37 و مجموعه «جنگ ستارگان»38 از جمله این قبیل آثارند.
آخرالزمان اسطورهای
«آخرالزمان اسطورهای» دستمایۀ گونهای دیگر از آثار هالیوودی است که طی آن آنتاگونیست از آن سوی مرز واقعیت و رویا و از دنیای رمزآلود افسانه و اسطورههای کهن سر بر میدارد و به دنیای امروز پا میگذارد و پارادوکس ماهوی آنتاگونیست با دنیای مدرن امروز، شرایط آخرالزمانی را پدید میآورد. در این گونه آثار، منجی و یاران او هیچ چارهای جز سفر به دنیای اسرارآمیز اسطوره و خیال ندارند؛ زیرا هیچ سلاح و شیوه مدرنی بر آنتاگونیست ماقبل تاریخی کارگر نیست و صرفاً او را با تمهیدات اسرارآمیزی از جنس خود او میتوان از میان برداشت. سرانجام با کشف یک طلسم یا ابزاری سحرآمیز، قدرت جادویی آنتاگونیست باطل میشود و بحران فرو مینشیند. از مصادیق تصویری اینگونه آخرالزمانی میتوان به فیلمهای: «مومیایی»39، «بازگشت مومیایی»40، «عقرب شاه»41 و «ارباب حلقهها»42 اشاره نمود.
علاوه بر آنچه ذکر شد، در سایر گونههای سینمایی نیز ردپایی از سوژه آخرالزمان و منجیان آخرالزمانی میتوان مشاهده نمود. به بیان دیگر موضوع آخرالزمان، امروزه به چاشنی و مکمل برخی از گونههای دیگر سینمایی تبدیل شده که توضیح در این مقوله نیازمند مقالۀ جداگانهای است.
اهداف امپراتوری سینمایی جهان
در یک جمع بندی کلی به نظر می رسد که سیاست گذاران امپراتوری تصویری آمریکا و اعضای اتاق فکر هالیوود، با کشف جاذبۀ کمنظیر سوژههای آخرالزمانی و براساس چند هدف مشخص، تولید آثار سینمایی سالیان اخیر را در دستور کار خویش قرار دادهاند:
هدف اول، سوءاستفاده از احساس نیاز فطری و کنجکاوی طبیعی انسان امروز درخصوص آخرالزمان در مسیر جلب سرمایه و کسب ثروت بیشتر است. به هر حال سوژههایی از این دست در زمره پرفروشترین محصولات سینمایی تاریخ سینما محسوب میشوند و این اقبال بیش از حد بینندگان طبعاً از چشمان تیزبین ارباب سینما به دور نمانده است.
هدف دوم، ترویج نگاه آخرالزمانی مطلوب هالیوود و تعریف مفاهیمی نظیر: منجی، دجال و علائم پایان دنیا براساس آموزههای توراتی و انجیلی است. در این گونه آثار موضوعاتی از قبیل: شیطان، ضدمسیح، بهشت43 و دوزخ44 و نبرد نهایی خیر و شر همگی بر مدار توصیفات کتاب مقدس مطرح میشوند و همین امر به ترویج آموزههای بعضاً تحریف شده کتاب مقدس منجر میگردد.
هدف سوم، از پرداختن به موضوع آخرالزمان ترسیم مقرضانه مختصات پیروان شیطان و نسبت دادن شر و پلیدی به بلاد مشرق زمین و کشورهای اسلامی است. در اکثر این آثار، شیطان یا آنتاگونیست ریشه و منشأ شرقی دارد و بعضاً از یک کشور اسلامی بر میخیزد و نیمه غربی عالم را عرصه تاخت و تاز خود و یارانش قرار میدهد. جالب این که حتی موجودات فضایی چهرههای شرقی دارند و گاهی هم با مردم مشرقزمین ارتباط یا نسبتی برقرار کردند! طبعاً در این قبیل آثار سینمایی، اتاق فکر هالیوود به صورت نمادین، خطوط اصلی نبرد آینده خود را با دنیای اسلام ترسیم میکند.
هدف چهارم، از تولید این قبیل محصولات تصویری و قریبالوقوع نشان دادن آخرالزمان، سعی در اخذ بیعتخوف و به بیان دیگر کسب اختیار ویژه، در مدیریت سیاسی، نظامی عالم است. نکته جالب این است که فیلمهای هالیوود با بزرگنمایی فجایع آخرالزمانی و توصیف دقیق ابعاد هراسانگیز آن، بینندگان خود را به گونهای شرطی و فاقد اختیار میسازند که با تمامی ایدهها و راهحلهای سازندگان فیلم در خصوص مقابله با خطرات آخرالزمانی موافقت نموده و هر عملی را به شرط دافع خطر بودن، تأیید خواهند کرد.
اصولاً با مرور فیلمهای آخرالزمانی سالیان اخیر هالیوود، به نظر میرسد که این قبیل آثار از حد چند محصول سرگرمکننده سینمایی فراتر رفته و به پروتکل نبرد آینده دنیای مدرن غرب با دنیای اسرارآمیز مشرقزمین و فرهنگ غنی اسلامی تبدیل شدهاند. بینندگان میلیونی این قبیل آثار حتی اگر خود از ساکنان نیمهشرقی عالم یا از پیروان آیین اسلام باشند، با مشاهدۀ مکرر محصولات تصویری هالیوود، از فرهنگ بومی و قومی خویش دلزده شده و اقتضائات دنیای مدرن را به عنوان تنها راه مقابله با مشکلات و فتنههای آخرالزمانی به رسمیت خواهند شناخت. بر اساس این تحلیل هدف غایی سازندگان این قبیل آثار آن است تا افکار عمومی مردم جهان، آمریکا را به عنوان رهبر دنیای جدید و سرسلسله نیروهای خیر عالم قلمداد نموده و در قبال تصمیمات تجاوزگرانه و دیکتاتوری نظامی دولتمردان امروز آمریکا، از خود تساهل و تسامح بیشتری نشان دهند. طبعاً در دنیای نهایی میان خیر و شر، مختصری خونریزی و خشونت (خصوصاً اگر از جانب سرسلسله نیروهای خیر اعمال شده باشد) قابل اغماض و چشمپوشی خواهد بود! و این همان اختیار تامی است که سینمای هالیوود (به نیابت از دولت آمریکا) تلویحاً در صدد کسب آن است.
کلام آخر آن که امروز نظام تصویری هالیوود، مشخصاً به عنوان بازوی تصویری سیاستمداران آمریکایی در صدد است تا با مصادره به مطلوب مفاهیم خیر و شر و روایت مغرضانه معجونی از اسطوره و تاریخ، مقدمات رویارویی نهایی غرب را با دنیای اسلام فراهم آورد و در این میان مدیریت فرصتطلبانۀ «احساس قریبالوقوع بودن آخرالزمان» در عالم و موجسواری سیاسی در اقیانوس فطرت انسانها را وجه همت خویش قرار داده است. ولی فارغ از تمام این معادلات شیطانی، گردونه عالم بر مدار رحمانی خویش میگردد و آخرالزمان حقیقی و منجی آخرالزمان (نه آنگونه که یاران شیطان میپسندند) در آستانه بروز و ظهورند و پایان این ماجرا را دست اراده الهی رقم خواهد زد.45
دکتر مجید شاه حسینی
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. Apocalypse.
2. Capl. G. Jung.
3. Collective Unconscious.
4. Archetype.
5. Tribulation Age.
6. Revelation Age.
7. Final Conflict.
8. Golden Age.
9. Antagonist.
10. Savior- Saviour.
11. Utopia.
12. Hollywood.
13. Technological Apocalypse.
14. Natural Apocalypse.
15. Religious Apocalypse.
16. Sciencefictional Apocalypse.
17. Mithological Apocalypse.
18. Dr. Frankenestein.
19. Terminator-2.
20. Matrix.
21. Deep Impact.
22. Aramageddon.
23. Dantes peak.
24. Water world.
25. Godzilla.
26. Jurassic park.
27. Satan- devil.
28. Antichrist.
29. Priest.
30. Saint.
31. Jesus Christ- Nazarin.
32. The exporcist-1&2.
33. The Omen- 3.
34. End of days.
35. Alien.
36. Independence day.
37. The fifth element.
38. Starwars.
39. The mummy.
40. The mummy returns.
41. King scorpion.
42. Wishmaster.
43. Heaven.
44. Hell.
45. پیشگوییها و آخرالزمان، مجموعه مقالات، مؤسسه فرهنگی موعود، 1384.
ثبت دیدگاه