بنابراین، انسان باید متوجه این معنا باشد، و خصوصاً این طبقه، این طبقهای که میخواهند مردم را ارشاد کنند، اینها باید اقوالشان با اعمالشان موافق باشد، یعنی شمایی که مردم را تحذیر از دنیا میکنید، اگر خدای نخواسته، خودتان توجهتان به دنیا باشد و حریص در دنیا، مردم دیگر از شما باور نمیکنند؛ بلکه انحرافات در آنها پیدا میشود.
آن کلمهای که آن حاجی گفته است که شاید در پشت کتاب یک چیز دیگری باشد، این تکان دهنده است.
اگر خدای نخواسته، به واسطه اعمال روحانیون، در عقاید بعض اشخاص ضعیف که هستند، سستی پیدا بشود، آن وقت این چه مصیبتی است که ما تحملش را باید بکنیم. این یک باب واسعی است که در حوزهها باید اشخاص متقی و اشخاص آشنای به حقایق اسلام، طلبهها را تربیت کنند و آقایانی هم که در بلاد هستند دوستان خودشان را، طلبههایی که در آنجا هستند، جوانهایی که آنجا هستند، آنها را ارشاد کنند به اینکه مبادا خدای نخواسته، یک وقت از این زی طلبگی خارج بشوند و خروج آنها موجب تزلزل عقیدتی در مردم بشود.
شمایی که برای هدایت مأمور شدید و خودتان را در سنخ اشخاصی که ارشاد میکنند مردم را، وارد کردید، مبادا خدای نخواسته، به واسطه اعمال – اعمال بعضی – عکس آن مطلبی که در ایده شماست تحقق پیدا بکند. این یک مطلب است که البته میدانید که طولانی است و محتاج به این است که همه در آن توجه کنند.
۲۸ تیر ۱۳۶۲ / ۸ شوال ۱۴۰۳
صحیفه امام خمینی؛ جلد 18؛ صفحه 15.
ثبت دیدگاه