با خبر شدیم كه آقای علیرضا سلطانشاهی حدود ده سال پیش از این، از سوی كمیته حمایت از انقلاب اسلامی مردم فلسطین در نهاد ریاست جمهوری، پی گیر پرونده ای با عنوان تجدید نظر در تألیف كتب درسی بودند و با همین هدف جلسات متعددی نیز با مسؤولین آموزش و پرورش داشته اند. بدلیل ارتباط موضوع این شماره نسیم قدس، گفت¬وگویی با ایشان ترتیب دادیم تا از كم و كیف این پرونده و عاقبت آن مطلع شویم.
برای چه به سراغ كتاب های درسی رفتید؟
در آن زمان یعنی سال 1377 كه كار را شروع كردیم جمعیت دانش آموز كشور 18 میلیون نفر بود. یعنی با ورود جدی بحث فلسطین و صهیونیسم در كتاب های درسی براحتی 18 میلیون ذهن آماده، پذیرای مطالبی بود كه بعدها در انتقال آن شاید به این راحتی نمی شد اقدام كرد.
مگر تا آن زمان در كتاب های درسی بحث جدی در مورد فلسطین صهیونیسم وجود نداشت؟
خیر.
طوری می گویید خیر كه گویی اشكالاتی هم وجود داشت؟
بله. در آن زمان و حتی حال حاضر باید به حال كتاب های درسی گریست. در واقع به غیر از اندك مطالب مستقل همچون “نامه به یك كودك فلسطینی” كه بعدها جای خود را به “معلم فلسطینی”داد، ما در كتاب های درسی مطالب قابل اعتنائی نداشتیم. در آن زمان 18 میلیون ذهن آماده را از دست دادیم و هم اكنون 13 میلیون و هشتصد هزار نفر را از دست می دهیم.
اشكالات چه بود؟
كتا ب های درسی ما با سه نوع ضعف در قبال موضوع فلسطین مواجه است. اولاًدر نوع نگاه به این موضوع یك اشكال اساسی وجود دارد. وقتی ما از موضوع فلسطین سخن می گوییم طبیعتاً به ریشه آن در بحث صهیونیسم، یهود، اسرائیل نیز بپردازیم و به موضوعات مرتبط دیگر از جمله لبنان و یا فراماسونری نیز اشاره كنیم.
ثانیاً مطالب مندرج در كتاب های درسی راجع به موضوع فلسطین با اشتباهات فاحش مواجه است مثلاً موضوع فروش اراضی فلسطینی از سوی فلسطینی ها كه دائماً در برخی محافل مطرح می شود، ریشه در كتاب های درسی دارد و می توانید آن را در تاریخ ایران و جهان سال سوم متوسطه مشاهده كنید. بگذریم از مواردی مثل این كه اینشتین یهودی را بی مورد در برخی موارد معلم اخلاق معرفی كرده است و …
ثالثاً فقدان مطالب پیرامون موضوع آن قدر فاحش است كه دانشآموز ایرانی به هیچ عنوان نمیتواند نسبت به این موضوع دید و اطلاعات مناسب را به دست آورد.
با این اوصاف به دنبال یك تحول زیر بنایی در آن جا هستید؟
همین طور است. منتهی به همین سادگی نیز نیست.
موانع چیست؟
سیستم آموزش و پرورش و نظام آموزشی.
یعنی چه؟ مگر با سیستم هم شما مشكل دارید؟
در واقع مشكل اساسی سیستم موجود و نگاه حاكم بر آن در سطح كارشناسی است.
با مسئولین چطور؟
از زمانی كه شروع به این كار كردیم و اولین نامه در مورخ 4/3/1377 برای وزیر وقت آموزش و پرورش از سوی كمیته ارسال شد، از سوی مسئولین به غیر از اهمال در اندك موارد، كوتاهی و یا سنگ اندازی ندیده ایم.
یعنی مسئولین آموزش و پرورش با این دیدگاه شما برای تحول در كتب درسی موافقت كامل دارند؟
دقیقاً همین طور است. بدین معنا كه با موافقت رئیس جمهور در آن زمان، نامه مذكور به سه واحد در آموزش و پرورش از جمله اداره كل همكاری های علمی، اداره كل دفتر برنامه ریزی و تألیف كتب درسی و سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی ارجاع شد. و مسئولین این واحدها با نگاه مثبت ضمن تمجید و تأكید بر اجرای این برنامه ها، نامه را به بخشهای مربوط ارجاع دادند. و حتی در یك مورد وقتی بنده پیرامون روند كار، جلسه ای با وزیر آموزش و پرورش داشتم و گلایه می كردم، ایشان حضوراً با مدیر كل مربوطه در این خصوص صحبت تلفنی داشت و موكداً خواستار تسریع در این مورد شد.
با این اوصاف نتایج كار باید خیلی عالی باشد؟
دریغ از تأثیر به اندازه یك كلمه.
با وجود چنین همراهی از سوی مسئولین چطور چنین چیزی ممكن است؟
همان طور كه گفتم سیستم و كارشناسی دچار مشكل است.
می شود كمی توضیح دهید؟
بله. مثلاً از چهارم خرداد تا پنجم آبان 77 كه نامه نگاری های مختلفی در سطوح مدیریتی جهت انجام تجدید نظر در تألیف كتب درسی اتفاق افتاد، ما از سوی كمیته به عنوان مركز مطالعات فلسطین وارد بخش كارشناسی موضوع شدیم. بدین معنا كه از جایگاه مدیریت برای انجام این مهم هیچ مشكلی وجود نداشت و با اطمینان در بخش كارشناسی وارد شدیم كه كار انجام شود.
استقبال بخش كارشناسی چگونه بود؟
بلافاصله پس از این مكاتبات، جلسات مرتبی با مشاور مدیر كل دفتر برنامه¬ریزی و تألیف كتب درسی داشتیم كه از 20 آبانماه 77 تا 25 آذر 77 ادامه داشت. در این جلسات بحث های مختلفی در خصوص نحوه اجرای كار صورت پذیرفت. از جمله آن ها اهداف، ملاحظات ضروری، محورها، كارشناسان مطرح و توافق بر سر آن ها بود.
اگر اجازه بدهید از تك تك موارد توافق شده سوال كنم؟
بله. منتهی قبل از آن متذكر شوم كه اتفاقاً ما از همین ابتدا همه خواستها و توافقات را مكتوب كردیم مثلاً از دلایل خود برای این كار سه دلیل مهم و عمده را به شرح ذیل مكتوب كرده توافق كردیم.
1. اهمیت روز افزون قضیه فلسطین و به ویژه صهیونیسم كه ابعاد مختلف آن نه تنها برای جهان اسلام یك معضل واقعی است، بلكه سراسر جهان را نیز همواره مورد تهدید و خطر قرار داده است.
2. كم رنگ بودن طرح قضیه فلسطین و صهیونیسم در كتب درسی و ناكافی بودن مطالب مطروحه برای دانش آموزان.
3. وجود نقائص و اشتباهات متعدد در تبیین قضیه فلسطین در كتب درسی.
به غیر از این، ملاحظاتی را هم مطرح كردید. آن ها چیست؟
از جمله ملاحظات و موارد قابل تأكید، همه جانبه بودن و جامع بودن، علمی بودن، پرهیز از پرداختن به احساسات مگر در جای خود، شعاری نبودن مباحث، ارائه اطلاعات موثق، پرهیز از افراط و تفریط، درك و تشریح اهمیت مسئله فلسطین، ارائه مطالب با توجه به نیاز دانش آموز، بوده است.
بر سر محورها چگونه توافق كردید؟
قبل از تعیین محورها قرار شد كه كار علمی بر عهده مركز مطالعات فلسطین وابسته به كمیته حمایت از انقلاب اسلامی مردم فلسطین باشد. به همین دلیل ما چند نفر از كارشناسان مطرح در این عرصه كه به فضای آموزش و پرورش و كتب درسی هم ورود داشته باشند را دعوت به همكاری كردیم از جمله آقایان شمس الدین رحمانی، مجید صفاتاج، محمدتقی تقی پور و حجت الاسلام سید مهدی آیت اللهی و طی چند جلسه اول با این عزیزان محورها را مشخص و به تأیید رساندیم.
طبیعی بود كه پس از این مراحل باید كار به صورت جدی آغاز شود؟
بله ما با تهیه تمام كتب درسی و كار بر روی مقطع ابتدائی جلسات متعدد را ظرف یك سال با حضور كارشناسان بر پا كردیم.
چگونه مطالب و مصوبات را در كتاب های درسی اعمال می كردید؟
بر طبق آن چه شیوه آموزش و پرورش بود یعنی یا به صورت مستقل مطلبی را پیشنهاد می دادیم كه آن را در هم تنیدگی كامل می گفتند و البته ما در این خصوص 28 عنوان كتاب معرفی كردیم. شكل دوم درج مطلب به اندازة حداكثر یك پاراگراف در درس های دیگر بود كه آن را در هم تنیدگی ناقص می گفتند و شكل سوم بر حسب نیاز و در قالب یك مثال و بسیار جزئی بود كه آن را در هم تنیدگی تصادفی نام گذاری كرده بودند.
در چه زمانی كار را تحویل دادید؟
نتیجه كار ما در مقطع ابتدائی طی نامه¬ای مورخ 29/5/79 به وزیر داده شد.
نتیجه چه بود؟
پس از یك جلسه توجیهی با كارشناسان ادبیات، تاریخ و جغرافیا و سایر دروس این مقطع، هیچ.
چرا؟
به همان دلیلی كه قبلاً گفتم. آن ها دلائل متعددی ذكر كردند ولی حتی دریغ از یك كلمه.
شما چه كار كردید؟
ما پیگیری های خود را ادامه دادیم ولی به دلیل برخی تغییرات مهم مدیریتی در آن مقطع، كار ما با تعویق اجباری مواجه شد. در واقع ما در آن سیستم متوجه نشدیم كه با چه كسی طرف هستیم.
این قابل قبول نیست كه پس از یك سال زحمت، با این برخورد مواجه شوید.
مسائل و مشكلات ما با آن سیستم بسیار فراتر از افراد بود بعضی اوقات جواب هایی می شنیدیم كه هنوز هم تأسف آور است.
می شود چند نمونه را تعریف بفرمائید؟
یك بار به ما می گفتند با مشاور مدیر كل كه توافق كرده اید، بازنشسته شده. یك بار می گفتند تا انتخاب مدیركل جدید صبركنید. یك بار می گفتند كه اساساً كل كتاب های مقطع ابتدایی تغییر كرده و تمام این اصلاحات شما بر روی كتاب های قبلی بلا استفاده است. یك بار گفتند كه اعمال نقطه نظرات شما بدلیل تعدد مطالبات سازمان های دیگر از كتب درسی، امكان پذیر نیست و …
این آخری یعنی چه كه مطالبات سازمان ها متعدد است؟
مثلاً این كه سازمان آب نیز از آن ها خواسته كه در كتب درسی مطالبی مطرح شود كه بچه ها در مصرف آب صرفه جوئی كنند یا ستاد مبارزه با مواد مخدر برای پیشگیری از گسترش و استفاده از مواد مخدر خواستار اقدام در سطح كتب درسی شده و یا راهنمایی و رانندگی چنین تقاضاهایی را از اداره كل دارد.
واقعاً این ها دلیل است یا بهانه؟
به نظر من همه این ها بهانه است. چرا كه با مدیریت محتوا میتوان به ترتیب اولویت به همه این مطالب پاسخ متناسب با شأن موضوع و اهمیت آن داد.
الان در چه نقطه ای ایستاده اید؟
در دولت نهم با حمایت جناب دكتر موسوی رئیس كمیته كه همزمان معاون حقوقی رئیس جمهور هم بودند، پس از مكاتبات متعدد از مسئولین مربوطه برای جلسه دعوت كردیم و ضرورت اقدام جدی در این فضا را برایشان بر شمردیم. ولی در عین وجود مدیران متعهد و دلسوز باز هم هیچ اتفاقی نیفتاد.
پاسخ آن ها در این زمان با توجه به شرایط خاص فعلی چیست؟ به ویژه با عنایت به دیدگاه های صائب و اصولی رئیس جمهور؟
باز هم در سطح مدیران ارشد مشكلی نداریم ولی در بدنه كارشناسی این مشكل وجود دارد. با این تفاوت كه در این فرصت راه¬های دیگری نیز پیشنهاد شده از جمله استفاده از دوره های آموزشی برای دبیران و اقدام در فضای تربیت دبیران و درج مطلب در كتاب های كمك آموزشی.
آیا این روش ها را نمی پسندید؟
به عنوان روش جایگزین، به هیچ عنوان قابل قبول نیست. ولی به عنوان یك روش كمكی تا حدودی. آن هم در یك سطح و اندازه محدود.
وسخن آخر
بسیار متأسفم. به ویژه در زمانی كه رژیم صهیونیستی با دخالت در كتاب های درسی كودكان تحت پوشش آنروا و یا انتقاد از كتب درسی كشورهای عربی و یا ایجاد خط و مرز برای كتاب های درسی تشكیلات خودگردان با این موضوع با دیدی بسیار ریز و جدی، برخورد كرده و مطامع و مقاصد شوم خود را پیگیری می كند و آن وقت ما در جمهوری اسلامی پس از 30 سال از انقلاب اسلامی با كتاب هایی در سطح مدارس مواجه هستیم كه به هیچ عنوان برازنده یك كودك و جوان مسلمان ایرانی در مسیر مبارزه با صهیونیسم و اهداف سلطه طلبانة آن در سطح جهان نیست.
جوان ایرانی با آرمان های مقدس انقلاب اسلامی بسیار و بیشتر و بهتر از این باید صهیونیسم و ریشة پیدایی قضیه فلسطین و نابسامانی های جهان امروز را بداند. چرا وقتی هولو كاست به عنوان یك موضوع اجباری در دروس دانش آموزان آمریكایی با فشار یك كارگردان یهودی آمریكایی درج می شود ما اینقدر نسبت به این موضوع باید كم اطلاع باشیم. نتیجه این وضع برای ما بسیار خطرناك است. اولین خطر آن، ایجاد علامت سوال مقابل یكی از آرمان های مقدس ما از ابتدای نهضت حضرت امام (ره) و شیوع شبهات و سوالات مشكوك و نهادینه شدن آن به كمك دستگاه تبلیغاتی صهیونیسم است.
اگر چه بنده با مسئولیتی كه دارم سعی خود را كردم ولی متاسف هستم كه با شرایط حاكم بر سیستم آموزش و پرورش نتوانستم آنچه مطلوب دیدگاه های نظام مقدس اسلامی پیرامون قدس شریف است، محقق سازم. از خداوند متعال توان افزون با روحیهای مضاعف می طلبم تا این مهم با عنایت و توجه خاص دست اندركاران و آگاهی افزون همگان به سرانجام مطلوب برسد. بعون ا…
ان شاء ا… با تشكر از وقتی كه در اختیار نسیم قرار دادید.
منبع: نسيم قدس شماره11
با خبر شدیم كه آقای علیرضا سلطانشاهی حدود ده سال پیش از این، از سوی كمیته حمایت از انقلاب اسلامی مردم فلسطین در نهاد ریاست جمهوری، پی گیر پرونده ای با عنوان تجدید نظر در تألیف كتب درسی بودند و با همین هدف جلسات متعددی نیز با مسؤولین آموزش و پرورش داشته اند. بدلیل ارتباط […]
ثبت دیدگاه