دير زماني بود كه چرايي بكارگيري اين بيان از حضرت امام (ره) كه انقلاب ما انفجار نور بود، ذهنم را به خود مشغول مي كرد و تصورات و تعابير ريز و درشتي از آن در ذهنم نقش مي بست تا اينكه با عبارت «زيتون نور» در بخشي از فرمايشات ايشان بشرح ذيل برخورد كردم:
«ملت عزيز و دلاور ايران مطمئن باشند كه حادثه مكه (1)، منشأ تحولات بزرگي در جهان اسلام و زمينه مناسبي براي ريشه كن شدن نظام هاي فاسد كشورهاي اسلامي و طرد روحاني نماها خواهد بود و با اين كه بيشتر از يكسال از حماسة برائت از مشركان نگذاشته است، عطر خون های پاك شهداي عزيز ما در تمامي جهان پيچيده و اثرات آن را در اقصي نقاط عالم مشاهده مي كنيم. حماسة مردم فلسطين يك پديده تصادفي نيست آيا دنيا تصور مي كند كه اين حماسه را چه كساني سروده اند و هم اكنون مردم فلسطين به چه آرماني تكيه كرده اند كه بي محابا و با دست خالي در برابر حملات وحشيانه صهيونيستها مقاومت مي كنند؟ آيا تنها آواي وطن گرايي است كه از وجود آنان دنيايي از صلابت آفريده است؟ آيا از درخت سياست بازان خود فروخته است كه بر دامن فلسطينيان ميوه استقامت و زيتون نور و اميد مي ريزد؟ اگر اين چنين بود اينها كه سالهاست در كنار فلسطينيان و بنام ملت فلسطين نان خورده اند! شكي نيست اين آواي الله اكبر است اين همان فرياد ملت ماست كه در ايران شاه و در بيت المقدس، غاصبين را به نوميدي كشاند و اين تحقق همان شعار برائت است كه ملت فلسطين در تظاهرات حج دوشادوش خواهران و برادران ايراني خود فرياد رساي آزادي قدس را سر داد و مرگ بر آمريكا، شوروي و اسرائيل گفت و بر همان بستر شهادتي كه خون عزيزان ما بر آن ريخته شد او نيز نثار خون و به رسم شهادت آرميد. آري فلسطيني راه گم كردة خود را از راه برائت ما يافت و ديديم كه در اين مبارزه چطور حصارهاي آهنين فرو ريخت و چگونه خون بر شمشير و ايمان بر كفر و فرياد بر گلوله پيروز شد و چطور خواب بني اسرائيل در تصرف از نيل تا فرات آشفته گشت و دوباره كوكب دريه فلسطين از شجرة مباركه لاشرقيه و لاغربيه ما برافروخت و امروز به همان گونه كه فعاليتهاي وسيعي در جهان براي به سازش كشيدن ما با كفر و شرك در جريان است براي خاموش كردن شعله هاي خشم ملت مسلمان فلسطين نيز به همان شكل ادامه دارد و اين تنها يك نمونه از پيشرفت انقلاب است.»(2)
زيبايي، قاطعيت و سرنوشت ساز بودن اين كلام گوهربار و پيوستگي انقلاب اسلامي با خروش و قيام بحق مردم فلسطين زماني زيباتر مي شود كه آنرا ملهم از كلام خداوند متعال ببينم آنچنان كه در سورة نور به اين آيه مي رسيم: «الله نور السموات و الارض مثل نوره كمشكوه فيها مصباح المصباح في زجاجه الزجاجه كانها كوكب دري يوقد من شجره مباركه زيتونه لاشرقيه ولا غريبه، يكاد زيتها یضی ء ولو لم تمسسه نار نور علي نور يهدي الله لنوره، من يشاء و يضرب الله الامثل للناس والله بكل شي عليم» (آيه مباركه 35).
يعني خدا نور آسمانها و زمين است مثل نور او چون چراغداني است كه در آن چراغي و آن چراغ در شيشه اي است.آن شيشه گويي اختري درخشان است كه از درخت با بركت زيتوني كه نه شرقي است و نه غربي افروخته مي شود. روغنش گرچه آتشي به آن نرسد، نزديك است روشني دهد روشني بر روي روشني است. خدا هر كه را بخواهد به نور خويش هدايت مي كند و اين مثلها را خدا براي مردم مي زند و خدا بر هر چيزي داناست.(3)
با مراجعه به تفسير آيه مورد نظر در مجموعه تفسير الميزان اثر علامه طباطبايي به ويژه در بخش بحث روايتي، نكات عجيب و زيبايي از اين آيه مي توان استفاده كرد كه به شكلي ديگر از تفسير يك جلدي مبين اثر استاد ابوالفضل بهرام پور به صورت خلاصه تفسير از آيه مورد نظر بشرح ذيل قابل استفاده است: «الله نور السموات و الارض …» اين آيه با آيات بعدي در مقام مقايسه مؤمنان – كه به نور ايمان منورند – با كفاري است كه غرق در ظلمات اندر ظلمات هستند، «او كظلمات في بحر لجي» مؤمنان به وسيله نوري از ناحيه پروردگارشان راه يافته اند كه معرفتي بسيار روشن به خدا دارند. چرا كه خدا بسي روشن و واضح است و براي كسي مجهول نيست و او نوردهنده عالم هستي است. نور او مانند اين است كه از چراغداني و از چراغي و از روغني سر مي زند كه همه آنها زلال و شفاف هستند و چيزي كه مانع عبور نور شود در ميان نيست. گويي كه همه ادوات آن از جنس نور است حتي روغنش نيز از جنس نور است. نور خدا مانند نورهاي طبيعي نيست كه اشياء را بطور ناقص و سايه روشن نمايان كند. اين خصوصيت نورهاي معمولي است كه فقط ظاهري از اشياء را نمايان مي كنند چون تابش اين نورها قوت و ضعف دارد و برخي قسمتها را فرا نمي گيرد ولي نور خدا حقايق را آنطور كه هست نشان مي دهد تا آنجا كه اصل وجود اشيا هم از خداست.
لذا فرموده: «وصف نور خدا همانند چراغداني است كه در آن چراغي باشد و اين چراغ با روغني افروخته مي شود كه از درخت پر بركت زيتوني گرفته شده كه نه شرقي است و نه غربي.» يعني اين درخت بطور متناوب آفتاب مي خورد و بطور يكسان و از همه جانب نور و حررات مي گيرد و روغن آنچنان صاف و خالص است كه بدون تماس با آتش روشني مي دهد. نوري است بر نور؛ اينها همه وصف نور خداوند است كه هيچگونه بازدارنده اي از عبور نور آن در ميان نيست و هيچگونه تاريكي و ناصافي در آن وجود ندارد و نور هدايت الهي نوري است كه در وجود مؤمنان توليد نور مي كند و چنين نوري در شأن افراد شايسته است كه با ميل و شوق از احكام الهي و پيامبرش استقبال مي كنند.
لذا فرمود: «خداوند هدايت مي كند به نور خالص خود، هر كس را بخواهد و خداوند نور را بعنوان هدايت الهي بيان نموده است.» از جمله اين آيه كه مي فرمايد: «او من كان ميتا فاحييناه و جعلنا له نورا …» یعنی آيا كسي كه مرده بود و ما او را زنده كرديم و برايش نوري قرار داديم كه با آن ميان مردم راه مي رود … (آيه مباركه 122 انعام).
در اينجا مراد از نور، نور ايمان در قلب مؤمن است. يا مي فرمايد: «آيا كسي كه خدا سينه اش را براي پذيرش اسلام باز كرده او بر نوري از جانب پروردگارش است است.» (آيه مباركه 22 زمر). در اينجا نيز اشاره به نور ايمان در قلب مؤمن شده.(4)
با اين اوصاف آیا فهم و درك نور در بيانات حضرت امام (ره) به بركت قرآن، آسان تر نخواهد بود؟ هم اكنون با وجود برپايي فريضه باشكوه حج در هر سال، بسيار شايسته است كه با الهام از اين عبارات نوراني رحماني، امور مسلمين به ويژه مردم مظلوم فلسطين با تأكيدات حضرت امام (ره) و خلف صالح ايشان، مورد توجه جدي قرار گيرد آنچنان كه خداوند متعال مسير را مشخص كرده و مؤمنين را هدايت و كمك مي كند.
علیرضا سلطانشاهی
پانویس
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1- منظور جنايت آل سعود نسبت به حجاج ايراني در سال 1366 مي باشد كه طي آن بيش از 400 تن از حجاج ايراني به شهادت رسيدند تا نداي برائت از مشركين ، خواب پیروان اسلام آمریکایی را آشفته نسازد.
2- پيام حضرت امام (ره) در 29/4/67؛ فلسطين از ديدگاه امام خميني (ره)، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام (ره)، ص 156.
3- تفسیر یک جلدی مبین،اثر استاد ابوالفضل بهرام پور، انتشارات آوای قرآن، قم، ص 354
4- همان.
ثبت دیدگاه