اِنَّ صاحِبَ الدّينِ فَكَّرَ فَـعَـلَـتْهُ السَّكينَةُ وَ اسْتَـكانَ فَـتَواضَعَ وَ قَنِعَ فَاسْتَغْنى وَ رَضىَ بِما اُعْطىَ وَ انْفَرَدَ فَكُفىَ الاْخْوانَ وَ رَفَضَ الشَّهَواتِ فَصارَ حُرّا وَ خَلَعَ الدُّنْيا فَتَحامَى الشُّرورَ وَ اطَّرَحَ الْحَسَدَ فَظَهَرتِ الْمَحَبَّةُ وَ لَمْ يُخِفِ النّاسَ فَـلَـمْ يَخَفْهُمْ وَ لَمْ يُذْنِبْ اِلَيْهِمْ فَسَلِمَ مِنْهُمْ وَ سَخَتْ نَفْسُهُ عَنْ كُلِّ شَىءٍ ففازَ وَ اسْتَكْمَلَ الْفَضْلَ وَ اَبْصَرَ العافيَةَ فَاَمِنَ النَّدامَةَ؛
آدم ديندار چون می انديشد، آرامش بر جان او حاكم است. چون خضوع میكند متواضع است. چون قناعت می كند، بی نياز است. به آنچه داده شده خشنود است. چون تنهايى را برگزيده از دوستان بی نياز است. چون هوا و هوس را رها كرده آزاد است. چون دنيا را فرو گذارده از بدیها و گزندهاى آن در امان است. چون حسادت را دور افكنده محبتش آشكار است.مردم را نمیترساند پس از آنان نمی هراسد و به آنان تجاوز نمیكند پس از گزندشان در امان است. به هيچ چيز دل نمیبندد پس به رستگارى و كمال فضيلت دست می يابد و عافيت را به ديده بصيرت مینگرد پس كارش به پشيمانى نمی كِشد.
امالى مفيد، ص 52
ثبت دیدگاه