منطقه ای را که «داعش» برای تصرف در نظر گرفته، تقریباً همان محدوده ای است که ده ها سال قبل رهبران توطئه گر صهیونیسم به عنوان بخشی از «اسرائیل بزرگ» اعلام کرده اند.
متن ذیل مصاحبه سایت رحما وابسته به مجمع اتحاد دانشجویان جهان اسلام با اقای محمدتقی تقی پور نویسنده و پژوهشگر در ارتباط با جریان داعش در جهان اسلام به ویژه در تعامل با اسراییل است.
به اعتقاد شما ریشه ها و علل پیدایش داعش در خاورمیانه چیست؟
درباره ریشه ها و علل پیدایش «داعش» تاکنون اخبار، تحلیلها و نظریه های فراوان و متفاوتی منعکس شده است. در مجموع اختلاف آراء و دیدگاه های پژوهشگران و تحلیگران چه در جهان اسلام و چه دنیای غرب، سبب گردیده تا افکار عمومی، به خصوص نسل جوان، به ویژه در غرب، یک فهم و شناخت درست و دقیق و حتی مقرون به واقع، نسبت به این جریان نسبتاً نو ظهور نداشته باشد.
بدون شک برای شناخت واقعی پدیده ای به نام «داعش» نمی توان رویدادهای بزرگ دنیای معاصر، به خصوص جهان اسلام در سده ی اخیر را نادیده گرفت. به بیانی دیگر، این مسأله را نباید پدیده ای مستقل و اتفاقی و حرکتی خودجوش دانست. بنابراین ضروری است ضمن پرهیز از هرگونه سطحی نگری و محدود اندیشی، با یک نگاه و تحلیل جامع سیاسی، تاریخی و معرفتی، آن را بررسی کرد. متأسفانه رسانه ها و دستگاه های خبری و تبلیغاتی در نظام سلطه جهانی به دلیل وابستگی و پیوستگی با کانون های قدرت سیاسی و اقتصادی ذی نفوذ و بلکه برخوردار از سیطره ی همه جانبه، با استفاده از شیوه ها و شگردهای همیشگی سعی کرده اند با بمباران خبری و تبلیغاتی، هم واقعیت ها را تحریف و وارونه جلوه دهند و هم مخاطب را از واقع نگری و شناخت درست دور کنند و به انحراف و بیراهه بکشانند.
در جوامع اسلامی نیز متأسفانه بسیاری براساس دیدگاههای فردی و شخصی خود مسأله را مورد بررسی و تحلیل قرار می دهد. در حالی که فهم این واقعیت چندان دشوار نیست در شرایطی که مهمترین مسأله امت اسلامی در دوران معاصر، مسأله قدس و فلسطین است.
توطئه ی اشغال فلسطین، یعنی قلب جهان اسلام و اسکان یهود و ایجاد دولت یهودی در آن سامان، امروز و دیروز بزرگترین مسأله و استراتژی بین المللی اسلامی است. اگر جنگ «کریمه» در اواسط قرن نوزدهم میلادی را صرف نظر کنیم؛ حداقل از این مهم نمی توان چشم پوشی کرد که جنگ اول و دوم جهانی هردو یک برنامه و سناریوی یهودی- صهیونیستی در مسیر اشغال فلسطین و ایجاد دولت یهود در آن سرزمین بود که طراحی و اجرا شده است. بنابراین دولت اسرائیل ماحصل همان پیشینه با پشتوانه تکاپوی همه جانبه صهیونیست ها در عرصه جهانی است.
البته تأسیس دولت غاصب و جعلی اسرائیل آرمان وهدف غایی این توطئه گران نبوده بلکه سرآغاز و مقدمه ای برای ایجاد دولت بزرگ تر یهودی به پهنه ی «نیل تا فرات»است. آن چنان که در متون، منابع و اسناد صهیونیستی به آن تصریح و تأکید شده است که «یهود یک حکومت و قدرت جهانی با مرکزیت فلسطین تأسیس خواهد کرد و همه ی اقوام دربرابر آن کرنش خواهند نمود».1
برهمین اساس بلافاصله پس از تأسیس دولت اسرائیل در ماه مه 1948 م/ اردیبهشت 1327 شمسی، سران و رهبران صهیونیسم، اذعان کردند که استراتژی اسکان یهود و ایجاد دولت یهود در فلسطین محقق شده و برای تحقق مراحل بعدی باید برنامه ریزی وراهبرد نهایی را تعقیب کرد. براین اساس تلاش همه جانبه برای تعقیب راهبرد «اسرائیل بزرگ» به گستره سرزمین های مابین رود نیل در کشور مصر و فرات در سرزمین عراق و نیز طراحی «استراتژی پیرامونی اسرائیل» بلافاصله در دستور کار رهبران صهیونیسم قرار گرفت.
«استراتژی پیرامونی اسرائیل» یعنی اینکه سرزمین های پیرامون فلسطین، از افغانستان و پاکستان و ایران و کشورهای عربی منطقه تا شمال آفریقا، شامل الجزایر، مصر، لیبی، تونس و… باید به گونه ای دچار تغییر و تحول و مدیریت شوند که در نهایت در مسیر تثبیت، تقویت و تحکیم دولت اسرائیل در منطقه باشند.
به جرأت می توان گفت که رویدادهای چند دهه اخیر در این مناطق، کاملاً در مسیر یاد شده مدیریت شده است. به بیان دیگر آنچه بعد از تأسیس دولت اسرائیل در کشورهای اسلامی فوق الذکر روی داده است براساس این سناریوی صهیونیستی و در مسیر راهبرد غایی صهیونیسم در جهان اسلام بوده است. البته سقوط سلطنت پهلوی و برچیده شدن پایگاه های آمریکا و اسرائیل براثر پیروزی انقلاب اسلامی در ایران سرآغاز سلسله تحولات بزرگ در منطقه و بلکه در جهان بود. که پدیده ای کاملاً ناسازگار و حتی مغایر با برنامه ریزی ها و سیاست گذاری نظام سلطه جهانی بود. برنامه ریزان و سیاستگذاران نظام سلطه برای مقابله و پیشگیری از امواج فراگیر و رو به گسترش انقلاب اسلامی، استراتژی های مختلفی را علیه ایران و نظام نوپای اسلامی طراحی کردند که جنگ تحمیلی صدام، ترور رهبران و اندیشمندان وشخصیتهای برجسته این کشور تا تحریم و محاصره اقتصادی، آشوب ها وفتنه های داخلی و… تنها نمونه های کوچکی از آن است. این توطئه ها نتوانست مانع بازتاب وتأثیر گفتمان انقلاب اسلامی در جهان و به خصوص در میان امت اسلامی در اقصی نقاط عالم شود.گرایش روزافزون و گسترده مردم جهان به سمت پیام و گفتمان انقلاب اسلامی از یک سو، و شکست طرح ها و برنامه های بلند مدت توطئه گران بین المللی در جهان اسلام و مهمتر از همه، فروریزی هیمنه نظام سلطه و تزلزل پایه های قدرت صهیونیسم و لیبرال دموکراسی غرب، برنامه ریزان و سیاست گذاران یهودی و ماسونی نظام سلطه جهانی را به وحشت و سردرگمی دچار کرد.
آنها کاملاً به این حقیقت رسیدند که گفتمان جدیدی در فرهنگ، ادبیات و سیاست جهانی و منطقه ای وارد شده که نه تنها کاملاً در تعارض و تقابل با فرهنگ، سیاست و ادبیات غربی- عبری است بلکه آن را به چالش کشیده است. بنابراین برای تغییر فضای فکری و سیاسی جدید جهان توطئه بزرگ جدیدی به نام ماجرای «یازده سپتامبر» طرح ریزی و اجرایی کردند.
به جرأت می توان گفت که حادثه یازده سپتامبر و به دنبال آن لشگرکشی آمریکا به عنوان پیاده نظام صهیونیسم جهانی به افغانستان و عراق یک دسیسه بزرگ یهودی در ادامه سناریوی جنگ جهانی اول و جنگ جهانی دوم بود. آنها به این نتیجه رسیده بودند که نه القاعده و طالبان و نه صدام درعراق، هیچ کدام توانایی اجرای برنامه ها در تعقیب اهداف آنها را در منطقه ندارند، لذا به دست آویزهای دیگری متوسل شدند.
شکست مکرر سناریوهای صهیونیسم جهانی از یک سو، و پیروزی های تاریخی و خیره کننده ی نیروهای مقاومت اسلامی در فلسطین و لبنان ثابت کرد که تاریخ دوباره ورق خورده است. حزب الله لبنان با اقتدار تمام اسرائیل را از جنوب لبنان اخراج و وادار به فرار مفتضحانه کرد و برای اولین بار طعم تلخ شکست را به اسرائیل چشاند. مقاومت اسلامی در غزه موجب برچیده شدن شهرک های یهودی نشین در این منطقه و شکست خفت بار مهاجمان و اشغالگران یهودی در چند جنگ نابرابر شد. این ها بیش از پیش برنامه ریزان و کانونهای ذی نفوذ صهیونیست در ارکان قدرت سیاست گذاری و تصمیم سازی نظام سلطه را به تکاپو انداخت. آنها سناریوهای جدیدی در مسیر آرمان های پیش گفته ی صهیونیستی از یک سو وحفظ و حراست از دولت جعلی و غاصب اسرائیل را در حالی در دستور کار خود قرار دادند که امواج بیداری متأثر از گفتمان مردم سالاری دینی، عدالت خواهی، عزت طلبی، احیای هویت دینی و شرافت و کرامت انسانی، استکبار ستیزی و… سراسر جهان را فراگرفت. خیزش مردمی از بازار بورس و مرکز مبادلات پولی و بازرگانی کشورهای اتحادیه ی اروپایی تا قلب «وال استریت» در آمریکا ثابت کرد که بیداری و آگاهی نوینی نسبت به ماهیت دشمنان اصلی انسانیت یعنی همان زرسالاران یهودی و صاحبان کمپانی ها و تراست های بین المللی صهیونیستی آغاز شده است.
در جهان اسلام نیز از بحرین و یمن، مصر، مراکش و لیبی با خیزش خونین نسل جوان مسلمان، حاکمان وابسته و مزدوران دیکتاتور کشورهای اسلامی به چالش کشیده شدند و پایه های حکومت و قدرتشان به لرزه درآمد بنابراین، این بار نیز برنامه ریزی همه جانبه نهادها، بنیادها و مؤسسات مطالعاتی، پژوهشی جاسوسی و کانونهای پشت پرده ی قدرت نظام سلطه با توسل به روش ها و شگردهای مبتنی بر فریب کاری و حقّه بازی و بدل کاری به ایجاد و سازمان دهی دسته ها و گروه هایی تحت پوشش و نام اسلام و مسلمانان دست زدند که امروز «داعش» از معروف ترین و مشهورترین آنان است.
از آن جا که موضوع صحبت درباره ی «داعش» است، ناگزیر از ورود به بحث درباره دیگر گروه های مشابه از قبیل القاعده، النصره،… غیره صرف نظر می کنیم. براساس شواهد و مستندات موجود، داعش نه تنها هیچ شباهتی از بعد معرفتی، فکری، اخلاقی، رفتاری و عملکرد با دین اسلام و سیره و سنت پیامبر اعظم ندارد بلکه فقط از این نام و پوشش بهره برداری می کند.
برخلاف آنچه در اذهان و افکار عمومی رواج پیدا کرده و رسانه ها و نظام تبلیغاتی و خبر رسانی غربی-یهودی آن را تبلیغ وترویج و القا کرده است، «داعش» نه تنها مخفف « دولت اسلامی عراق و شام» نیست بلکه «دولت اسرائیلی عراق وشام» است. در این باره گفتنی ها و مستندات فراوان و محکمی قابل ارائه است :
1. منطقه ای را که «داعش» برای تصرف در نظر گرفته، تقریباً همان محدوده ای است که ده ها سال قبل رهبران توطئه گر صهیونیسم به عنوان بخشی از «اسرائیل بزرگ» اعلام کرده اند. با شکست طرح های صهیونیسم، رهبران و سران آن به این جمع بندی رسیده اند که تحت پوشش «یهود» امروز امکان تصرف، اشغال و تسلط بر این مناطق را نداشته و ندارند. تنفر و انزجار نسبت به آنها در میان امت اسلامی، امری اعتقادی و استراتژیک است. آنها به خوبی پی برده اند سناریوی «اسرائیل بزرگ» و «استراتژی پیرامونی اسرائیل» امروز با توجه به همه ی آنچه که گفته شد، در منطقه جایی ندارد. بنابر این مناسب ترین و کاراترین گزینه ایجاد جریانی با پوشش اسلامی است تا آنها با کمترین هزینه و آسان ترین مسیر، اهداف توسعه طلبانه خود را تعقیب کنند.
صرف نظر از رهبران «داعش» از قبیل ابوبکر بغدادی که هویت چندان معلوم و شناخته شده ای ندارند، بلکه وابستگی و پیوستگی به آن ها به یهود در برخی اسناد و مدارک نیز تصریح و تأکید شده است، این جریان با توجه به مصداق آیه شریفه قرآن که یهود را سخت ترین دشمن اهل ایمان و مسلمانان معرفی می کند (آیه 82 سوره مائده)، قائدتاً باید نوک پیکان مبارزه خود را به سمت مهاجمان اشغالگر یهودی در فلسطین نشانه بگیرد. در حالی که آن ها بهترین ارتباط، تعامل و سازگاری را با دولت غاصب اسرائیل دارند. اسرائیل نه فقط به درمان و مداوای مجروحان و بیماران گروه داعش در فلسطین اشغالی، می پردازد بلکه فرماندهان نظامی اسرائیلی به آن ها مشاوره می دهند و در برنامه ریزی های داعش، مشارکت فعال و اساسی دارند. آن چنان که بعضی آگاهان سیاسی و اطلاعاتی بر این باور مصرند که نقش های نظامی و عملیات جنگی و حتی فرماندهی پشت پرده داعش در عراق و سوریه به عهده افسران بلند پایه موساد و دستگاه اطلاعاتی ارتش اسرائیل قرار دارد.
2. داعش، مردمِ کشورها و مناطقی را هدف قرار داده که در خطّ مقدّم مقاومت علیه اشغالگران یهودی بوده اند. سوریه که سالیان سال در خط اوّل جنگ و مقاومت با رژیم صهیونیستی بود و حامی و پشتیبان حزب الله لبنان و گروه های مقاومت اسلامی فلسطین از غزه تا کرانه باختری بوده است، امروز به همان میزان مورد بغض و کینه اشغالگران صهیونیست قرار دارد که داعش با آن در جنگ و نبرد است. عراق هم از وقتی که سناریوی آمریکایی و صهیونیستی شکست خورد و طیفی از مسلمانان طرفدارِ جبهه مقاومت و نهضت اسلامی در آن کشور، دولت تشکیل دادند و حکومت را به دست گرفتند، مورد تهاجم داعش به نیابت از اسرائیل واقع شد.
3. جنگ نیابتی که داعش در منطقه آغاز کرده و استمرار بخشید، سبب شد تا مسأله فلسطین و آرمان مقدس آزادسازی قبله اوّل مسلمانان آن گونه که شایسته و بایسته بود از جایگاه خود خارج شود و مورد توجه و اهتمام قرار نگیرد. بنابراین تلاش برای خارج کردن مسأله اصلی و اولویت استراتژیک آزادسازی فلسطین و حتی دسیسه برای به فراموش سپردن این مسأله، حرکتی کاملاً غیراسلامی و بلکه اسرائیلی بوده است که داعش مجری و عهده دار این مأموریت صهیونیستی است.
4. از سوی دیگر در سده ی اخیر بزرگترین تهدید و خطر برای جهان اسلام و امت اسلامی خطر اسرائیل و صهیونیسم بوده که اکثر عالمان و رهبران بزرگ اسلامی بدان تصریح و تأکید داشته اند. بنابراین تلاش داعش برای به حاشیه راندن این خطر بزرگ در فکر و ذهن مسلمانان و کشورهای اسلامی و غافل کردن امّت مسلمان و بلکه بشریت نسبت به این خطر عظیم، کاملاً یک برنامه سازماندهی شده صهیونی است.
5. ایجاد حاشیه امن برای اشغالگران مهاجم صهیونیست و زمینه سازی برای تقویت و تحکیم موقعیت و جایگاه دولت جعلی اسرائیل و تضمین و تأمین امنیت صهیونیست ها در منطقه در مقابل تضعیف جبهه دشمنان اسرائیل، یعنی خطّ پایداری و مقاومت از افغانستان و پاکستان و ایران تا عراق، فلسطین، لبنان، مصر، سوریه و …، نه تنها یک اتفاق نیست بلکه یک پروژه ی صددرصد طراحی و تدوین شده و هدفمند از سوی کانون ها و مراکز و سازمان های قدرتمند یهودی در پشت پرده قدرت نظام سلطه جهانی است.
6. مسلمان کشی، ایجاد جنگ های طایفه ای و محلی، مشغول کردن امّت اسلامی در داخل مرزها و سرزمین خود، انهدام زیرساخت های بعضی کشورهای اسلامی، از بین بردن ثروت و سرمایه های ملی، افزایش هزینه های نظامی این کشورها و همه و همه یک حرکت و اقدام کاملاً اسرائیلی علیه مسلمانان و کشورهای اسلامی و تضعیف بنیه و عقب نگه داشتن آن ها با هدف بر هم زدن موازنه و معادله قدرت انسانی، اقتصادی و نظامی در مسیر توسعه طلبی صهیونیست هاست که داعش به عنوان پیاده نظام آن ها، با پوشش و پرچم دروغین اسلامی آن را دنبال می کند.
7. وضعیت و شرایطی که امروز در مناطق گسترده ای از سوریه، عراق و مناطق کردنشین آن کشور بوجود آمده و متأسفانه برخی دولت های منطقه نیز محرک این معرکه هستند، کاملاً مطابق نقشه و طرحی است که مقامات و رهبران اسرائیل در سال 1948م/1327ش تحت عنوان «استراتژی پیرامونی اسرائیل» آن را تدوین کردند و پس از تأسیس اسرائیل در دستور کار آن ها قرار گرفت.
8. صرف نظر از برخی رفتارها و اقدامات پوششی و فریبکارانه، داعش برای اسلامی معرفی کردن خود، در سال های اخیر به خوبی ثابت کرد که کاملاً در تقابل و تعارض با احکام، اعتقادات و اخلاق اسلامی قرار دارد. ارزیابی و سنجش اقدامات و عملکرد داعش طی چند سال اخیر، کاملاً این مهم را تأیید و تثبیت کرده که داعش هیچ قرابتی با تعالیم اسلام و سیره و سنت نبوی نداشته و ندارد.
9. با مروری به تاریخچه و عملکرد گروه های تروریستی یهودی مثل «هاگانا»، «ایرگون» و غیره در همان سال تأسیس دولت جعلی اسرائیل به طور دقیق می توان ثابت کرد که رفتار و عملکرد داعش در عراق و سوریه، عیناً با همان تئوری، سبک، شیوه و قواعد گروه های نظامی – تروریستی یهودی است، کشتار فجیع زنان، مردان، جوانان و کودکان با قساوت و بی رحمی غیرقابل توصیف و هتک حرمت زنان و دختران، انهدام شهرها و روستاها و … در عراق و سوریه از سوی داعش، دقیقاً با همان شیوه و روش گروه های تروریستی یهودی در فلسطین و منطبق با آن است.
این روش ها نه فقط با اصول و اخلاق و احکام و ارزش های اسلامی هیچ نسبتی ندارد بلکه در بعضی متون و منابع و احکام یهودی در تورات و عهدعتیق تصریح و تأکید شده که باید علیه اقوام غیریهودی از سوی یهود به عنوان قوم برگزیده مورد بهره برداری قرار گیرد.
منبع: سایت رحماء (وابسته به مجمع اتحاد دانشجویان جهان اسلام)
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. جولیوس گرینستون، دانشمند و نویسنده ی برجسته ی یهودی در کتاب «انتظار مسیحا در آیین یهود» دراین باره به صراحت اعتراف کرده است.
ثبت دیدگاه