کریس هجز یکی دیگر از نویسندگان آمریکایی می افزاید: در ایالات متحده، دیگر هیچ ایده ای برای دستیابی به اصلاحات قابل توجه یا احیای دموکراسی از طریق مکانیسم های تثبیت شده قدرت باقی نمانده است.
روند انتخابات از سوی شرکت ها به سرقت رفته است. سیستم قضایی فاسد و خریداری شده است. رسانه ها مهم ترین صداهای موجود در کشور را خاموش کرده اند و ابتذال و پوچی را به خورد ما می دهند. دانشگاه ها هم چون فاحشه ها خود را برای دلارهای شرکتی واگذار کرده اند و اتحادیه های کارگری به حاشیه رانده شده و به قدرت هایی فاقد تأثیر تبدیل شده اند. اقتصاد به دست شیادان و سفته بازان شرکتی افتاده است. در درون ساختار قدرت، هیچ ابزاری برای مبارزه جهت متوقف کردن چپاول شرکت ها، باقی نمانده است.23 این نویسنده آمریکایی می افزاید: محاصره کامل قدرت از سوی صاحبان منافع شرکتی به این معناست که آن دسته از ما [آمریکایی ها] که به دنبال تغییرات غیر خشونت آمیز و با این حال عمیق هستیم، هیچ کس را در درون نخبگان قدرت مدار نداریم تا برای جلب نظر به او اعتماد کنیم. کودتای شرکتی، ساختارهای قدرت را از بین برده است. این ساختار تمام نظارت ها بر تخلفات شرکتی را کنار زده و ما را از ابزارهای لازم جهت ساماندهی توده ای عاری کرده است.24
محمدتقی تقی پور
پاورقی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
23- سیاحت غرب، شماره نود، به نقل از: www.truthdig.com
24- همان.
ثبت دیدگاه