تهران دیگر همین جاست!
به دنبال شکست و عقب نشینی تدریجی و متوالی تروریست های تکفیری و حامیان جهانی و منطقه ای آن ها از عراق و شام از یک سو و پیشروی های اعجاب آور نیروهای جبهه مقاومت از سوی دیگر، یعنی دو سال و نیم قبل از شهادت سردار سلیمانی، روزنامه اسرائیلی معاریو، طی مقاله ای با عنوان «تهران دیگر همین جاست»، با اشاره به نقش و حضور ایران در منطقه، به خصوص در سوریه و نیز بحران های داخلی در جامعه یهودی اراضی اشغالی فلسطین و شکست های پی در پی و ناتوانی های نتانیاهو نخست وزیر رژیم صهیونیستی نوشت:
«روند رخدادها در منطقه ما به خودی خود کافی است که ]در جامعۀ یهودی[ حتی برای کسانی که در جای خود بی تفاوت نشسته اند، سرگیجه و سردرگمی به همراه آورد. طی یک هفته موصل در عراق از دست داعش خارج شد و به دست شیعیان تحت الحمایه ایران افتاد. قاسم سلیمانی فرمانده سپاه قدس به یک کارشناس بزرگ در ارزیابی و تشخیص ضعف منطقه تبدیل شده است. به دنبال خلاء [قدرت] ایجاد شده […]، کشتی ما [ اسرائیلی ها] در این دریای خروشان به دست ناخدایی [به ویژه نتانیاهو نخست وزیر] است که نه می بیند و نه می فهمد.»[۱۹]
هراس اسرائیلی ها از موقعیت برتر جبهه مقاومت اسلامی و شکست پی در پی طرح ها و نقشه های توطئه آمیز صهیونی در منطقه، به شدّت موجب سردرگمی برنامه ریزان و سیاستگذاران صهیونیست به ویژه در عرصه های اطلاعاتی و امنیتی شده بود.
روزنامة اسرائیلی هاآرتص با اشاره به پاره ای موضع گیری های متفاوت در داخل ایران، تلویحاً اذعان می کند که این مسایل تأثیر آن چنانی در موقعیت و جایگاه برتر ایران در منطقه نداشته و سردار سلیمانی هم چنان به عنوان پرچمدار این برتری در جهان شهره است:
«ایران شاهد اختلافات شدید داخلی در رابطه با حجم حمایت مالی از فعالیت های حزب الله است. رئیس جمهور روحانی تلاش می کند تا این کمک ها را محدود کند. [… با این حال هم چنان] ایران با قدم های موفقش چگونگی نجات رئیس جمهور بشار اسد را سامان داده است. […] ژنرال قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس سپاه پاسداران ایران [عامل عمده این موفقیت]، شخصیت معروفی محسوب می شود. سلیمانی چند سال پیش شاهد انتشار مقاله ای بود که در مجله « نیویورک» دربارة شخصیت او منتشر شده بود.»[۲۰]
جایگاه محوری قاسم سلیمانی
مرکز پژوهش های امنیت ملی دانشگاه تل آویو در اکتبر ۲۰۱۷ (مهر۱۳۹۶)، با انتشار مقاله ای درباره حضور ایران در منطقه و نقش جبهة مقاومت اسلامی در شکست توطئه غربی ـ عبری و عربی در جهان اسلام، به جایگاه محوری سردار سلیمانی اشاره کرد و نوشت:
بین سال های ۲۰۱۲(۱۳۹۱) تا ژوئن ۲۰۱۴ [خرداد ۱۳۹۳] افراد نیروی قدس سپاه پاسداران ایران به فرماندهی قاسم سلیمانی نقش محوری در کمک و ارائۀ مشاوره به بشار اسد ایفاکردند که مهترین آن ها فعال سازی نقش حزب الله لبنان و گروه های شیعه عراقی [حشدالشعبی] در این کشور بود.
[…] دخالت نظامی ایران در سوریه که به طور اساسی در سال ۲۰۱۴ [۱۳۹۳] آغاز شد، اقدامی بی سابقه در منطقه و بیانگر پارامترهای جدید در رفتار ایران است. […] هسته مرکزی مدیریت و هدایت کننده نیروهای اعزامی به سوریه، نیروی قدس سپاه پاسداران است که دو محور از نیروهای جنگی را هدایت می کند.»[۲۱]
محور اوّل، نیروهای ایرانی و محور دوّم هزاران نفر از داوطلبان کشورهای عراق، افغانستان، پاکستان، سوریه و… هستند. مرکز اطلاعاتی و امنیتی اسرائیلی یاد شده، به طور تلویحی ورود روسیه به جنگ سوریه و حضور نظامیان و مستشاران روسی را در این جنگ، متأثر از نقش ایران و به طور مشخص سردار حاج قاسم سلیمانی ارزیابی و تصریح کرده است:
« ظاهراً ایرانی ها با ذکاوت رفتار می نمایند. […] جولای ۲۰۱۵ (تیرماه ۱۳۹۴ ) بود که قاسم سلیمانی به مسکو سفر کرد، در این سفر دو طرف بر سر دخالت نظامی روسیه در سوریه با همکاری و هماهنگی ایران و از طریق تقسیم وظایف فیمابین به توافق رسیدند […] پس از توافق، اتاق عملیات مشترکی با حضور نمایندگانی از ایران، روسیه، ارتش سوریه و حزب الله لبنان تشکیل شد.»[۲۲]
این مرکز امنیتی اسرائیلی، پس از همۀ تحلیل ها و ارزیابی های اطلاعاتی، نتیجه گیری کرده که علی رغم حضور مقاومت اسلامی متشکل از نیروهای کشورهای مختلف در عراق و سوریه، خطر و چالش اصلی و واقع گرایانه برای اسرائیل، هم چنان حزب الله لبنان است که در جنگ سوریه بسیار تجربه آموخته و آبدیده شده است:
«تلاش های نظامی اسرائیل هم چنان به سمت حزب الله متمرکز و در مسیر نحوه بازدارندگی حسن نصر الله است. با این همه در آینده این تهران است که مشخص خواهد کرد، چگونه حزب الله جنگ خود علیه اسرائیل را آغاز می کند؛ بنابر این دشمن واقعی، ژنرال قاسم سلیمانی فرمانده نیروی قدس؛ واحد عملیات های خارجی سپاه پاسداران ایران است.»[۲۳]
وحشت کانون های دسیسه گر صهیونی و توطئه گران عرصه سیاسی، اطلاعاتی و امنیتی اسرائیلی، نسبت به جایگاه برتر جبهة مقاومت اسلامی در منطقه و در جوار و مرزِ جامعه صهیونی در فلسطین اشغالی، به وضوح در رسانه ها و اظهارات کارشناسان، نویسندگان و مقامات صهیونیست طی سال های اخیر قابل رؤیت بوده است. یکی از پایگاه های خبری اسرائیلی، چند ماه قبل از شهادت سردار سلیمانی با اشاره به گفت و گوی خبرنگار این پایگاه با یک مقام ارشد اطلاعاتی صهیونیست، بدون ذکر نام وی می نویسد: «طی سه سال گذشته، کلنل Q[ کیو]، گزارش هایی را درباره پیچیده ترین دشمن اسرائیل در اختیار مراکز تصمیم گیری ذی ربط قرار داده است. [… از او سؤال می شود:] چگونه قاسم سلیمانی از تمامی سوء قصدها [ترورها] جان سالم به در برده است؟
ج [جوابQ]: « با لبخند تمسخر آمیز» مگر چه کسی او را تعقیب می کند؟!»[۲۴]
اظهارات و اعترافات پی در پی مقامات صهیونیست و رسانه های اسرائیلی درباره شخصیت، جایگاه و نقش بی بدیل سردار سلیمانی، نشانگر بی چون و چرای عظمت این سردار بزرگ در نگاه کانون های صهیونی است.
روزنامه اسرائیلی «یسرائیل هیوم» طی مقاله کوتاهی با عنوان «تلاش ایران برای جلوگیری از سقوط [عادل عبدالمهدی] نخست وزیر عراق»، ضمن اشاره به « جایگاه راهبردی عراق در معادلات منطقه، به رایزنی ها، تلاش ها و توفیق سردار سلیمانی به ایجاد همفکری، تفاهم و هماهنگی در میان برخی مقامات، سران و رهبران احزاب و گروه های عراقی اشاره و از این بابت ابراز نگرانی کرده است. این نشریه اسرائیلی هم چنین با یادآوری نقش این سردار بزرگ ایرانی در کاهش و کنترل جریان اغتشاشات و نا آرامی های داخلی در شهرهای مختلف عراق که کانون های توطئه گر آمریکایی و اسرائیلی به آن دامن می زدند، به شدت نسبت به این مسأله اعلام نگرانی و آن را به ضرر اسرائیل ارزیابی کرده است.[۲۵]
از کابوس اسرائیلی تا مظلوم نمایی یهودی
بحران امنیتی، سیاسی و اجتماعی در جامعة یهودیان اراضی اشغالی فلسطین از یک سو و نیز سردرگمی و آشفتگی روانی مقامات، برنامه ریزان و سیاستگذاران سیاسی و اطلاعاتی اسرائیلی و حتی سرایت آن به درون جامعۀ صهیونیست ها و شهرک نشین های یهودی، به شدت موجب شکنندگی و هراس صهیونیست ها، به ویژه در سال های اخیر بوده است.
به اعتراف استراتژیست ها و تحلیل گران سیاسی و اطلاعاتی اسرائیلی، اگر تا پیش از این، آن ها کنشگر عرصه نظامی و آغاز کننده تهاجم علیه همسایگان و دشمنان خود بودند و به گفتة خود دست برتر را داشتند، امروز این معادله کاملاً بر عکس شده است. روزنامه اسرائیلی معاریو در نوامبر ۲۰۱۹/ آبان ماه ۱۳۹۸، یعنی حدود دو ماه قبل از شهادت سردار سلیمانی طی مقاله ای، ضمن اعتراف به این مسأله، به صراحت نوشت که نه فقط یاد حاج قاسم سلیمانی که برخی فرماندهان میدانی گروه های مبارز و جهادی فلسطینیِ مریدِ سردار بزرگ جبهه مقاومت نیز، موجب وحشت سران و رهبران اسرائیلی است:
« فلج شدن کلی اوضاع اسرائیل که طی چند ماه اخیر دامن بسیاری از سازمان [های اجتماعی، سیاسی و اطلاعاتی اسرائیل] را فرا گرفته، به ساختار امنیتی نیز سرایت کرده است. از چند هفته پیش اسرائیل در شرایط انتظار قرار دارد. انتظار انجام اقدامی توسط ایران. اگر در روزگاری شرایط انتظار مختص طرف مقابل بود؛ مثلاً ناصر [جمال عبدالناصر رئیس جمهور وقت مصر] منتظر اقدام اسحاق رابین [وزیر وقت جنگ اسرائیل] بود، امروز این اسرائیل است که منتظر اقدام سلیمانی است؛ در انتظار اقدامی که توسط او و یا جوجه اش «بهاء ابوالعطا» در غزه انجام می شود.»[۲۶]
اگر چه این واقعیت را نمی توان پنهان کرد که مظلوم نمایی همواره یکی از شگردهای اساسی و کابردی جامعه یهودی در طول تاریخ بوده است. با این حال تردیدی نیست که مهاجمان تروریست و اشغالگر صهیونیست به ویژه جامعه اطلاعاتی اسرائیل، امروز به موقعیت شکننده خود به درستی پی پرده و حیات زودگذر خود را بر روی بشکه های باروت، به خوبی احساس می کنند. این درماندگی و استیصال آن چنان آن ها را به جنون فکری دچار ساخته است که به هر جنایتی برای توجیه حفظ موقعیت خود متوسل می شوند. ترور وحشیانه بهاء ابوالعطا از فرماندهان برجسته جنبش جهاد اسلامی فلسطین در ۲۱ آبان ۱۳۹۸، یعنی سه روز پس از انتشار این مقاله روزنامه صهیونیستی معاریو، گواه روشنی است در صدق این مدعا.
تجربه تاریخی نشان داده است که صهیونیست ها همواره در موقعیت و شرایط مقتضی، از یک فرضیه، و شگرد کهنه یهودی، مثل ماجرای «پوریم»، با شعار «جنگ را به خانه دشمن ببر و اولین ضربه را وارد کن» پیروی می کنند؛ یعنی اقدام پیش دستانه علیه دشمن احتمالی یا فرضی خود. با این حال، اشغالگران صهیونیست از آن جا که رویارویی مستقیم با جمهوری اسلامی و یا هرگونه ضربه مستقیم علیه منافع و امنیت ملی ایران را موجب تزلزل و به خطر افتادن ارکان قدرت و حاکمیّت صهیونی در فلسطین اشغالی ارزیابی می کنند، بنابراین از طریق نفوذ و سیطره ای که در ارکان قدرت تصمیم گیری و سیاستگذاری ایالات متحده دارند، آمریکا را به نیابت از خود وادار به اقدام می کنند. مراکز فرماندهی صهیونیسم مستقر در نیویورک و واشنگتن در چنین مواقعی، رئیس جمهور و دیگر مقامات آمریکا را چون عروسک تحت فرمان و کنترل،به هر اقدام جنایتکارانه ای وادار می کنند؛ حتی اگر این جنایت مغایر با مصلحت، منافع و امنیت ملی ایالات متحده باشد.
ادامه دارد…
محمدتقی تقی پور
پینوشت ها
[۱۹] – آلون بن دیوید، مقالة « تهران دیگر همین جاست»، روزنامه اسرائیلی معاریو، ۱۳ جولای ۲۰۱۷/ ۲۳ تیر۱۳۹۶.
[۲۰] – عاموس هارئیل، روزنامه اسرائیلی هارتص، ۲۵ فوریه ۲۰۱۷ / ۶ اسفند ۱۳۹۵.
[۲۱] – افرایم کام، مرکز پژوهش های امنیت ملی دانشگاه تل آویو، اکتبر ۲۰۱۷ / مهر ۱۳۹۶.همان.
[۲۲] – همان.
[۲۳] – همان.
[۲۴] – عامیر بوحبوط، پایگاه اسرائیلی واللانیوز، ۳۰ سپتامبر ۲۰۱۹ / ۸ مهر ۱۳۹۸.
[۲۵] – روزنامه اسرائیلی یسرائیل هیوم، ۱۱ نوامبر ۲۰۱۹ / ۹ آبان ۱۳۹۸.
[۲۶] – آلون بن دیوید، روزنامه اسرائیلی معاریو، ۸ نوامبر ۲۰۱۹ / ۱۷ آبان ۱۳۹۸.
ثبت دیدگاه