حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

افزونه جلالی را نصب کنید. Sunday, 16 February , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1240 تعداد نوشته های امروز : 0×
09 مهر 1396 - 16:37
شناسه : 5276
بازدید 299
3

گذری به اندیشه های استاد شهید مرتضی مطهری اشاره: شهید مطهری عاشورا را «روز تجدید حیات» مسلمانان می داند. او می گوید: در این روز می خواهیم در کوثر حسین شست  و شو کنیم، تجدید حیات کنیم، روح و روان خودمان را شست و شو بدهیم، خودمان را زنده کنیم، از نو مبادی و مبانی […]

ارسال توسط :
پ
پ

گذری به اندیشه های استاد شهید مرتضی مطهری

اشاره: شهید مطهری عاشورا را «روز تجدید حیات» مسلمانان می داند. او می گوید: در این روز می خواهیم در کوثر حسین شست  و شو کنیم، تجدید حیات کنیم، روح و روان خودمان را شست و شو بدهیم، خودمان را زنده کنیم، از نو مبادی و مبانی اسلام را بیاموزیم، روح اسلام را از نو به خودمان تزریق کنیم. ما نمی خواهیم حس امربه معروف و نهی از منکر، احساس شهادت، احساس جهاد، احساس فداکاری در راه حق، در ما فراموش بشود؛ نمی خواهیم روح فداکاری در راه حق در ما بمیرد.

این فلسفه عاشورا است، نه گناه کردن و بعد به نام حسین بن علی(ع) بخشیده شدن. گناه کنیم، بعد در مجلسی شرکت کنیم و بگوییم خوب دیگر گناهانمان بخشیده شد. گناه آن وقت بخشیده می شود که روح ما پیوندی با روح حسین بن علی(ع) بخورد»1.

اباعبدالله (ع) در روز عاشورا شعارهای زیادی داده است که در آن ها روح نهضت خودش را مشخص کرده [است] که من برای چه می جنگم، چرا تسلیم نمی شوم، چرا آمده ام تا آخرین قطره خون خودم را بریزم؟ متأسفانه این شعارها در میان ما شیعیان فراموش شده و ما شعار دیگری به جای آن ها گذاشته ایم که این شعارها نمی تواند روح نهضت اباعبدالله(ع) را منعکس کند».2

بر این اساس، شهید مطهری سعی دارد علاوه بر تبیین اهداف، انگیزه و فلسفه عاشورا و حماسه حسینی، نسبتِ مسلمانان را با این رویداد بزرگ نیز یادآوری کند. این که اساساً خطری که امروز دین اسلام و امت اسلامی را تهدید می کند کدام است؟ تکلیف مسلمانان در برابر این خطر چیست؟ اگر امام حسین(ع) امروز بود در برابر این خطر و تهاجم چگونه عمل می کرد؟ متن زیر گزیدة اندیشه های استاد شهید مرتضی مطهری در این باره است که از نظر خوانندگان می گذرد:

دو صفحه عاشورا

حادثه عاشورا و تاریخچه کربلا دو صفحه دارد: یک صفحه سفید و نورانی، و یک صفحة تاریک و سیاه و ظلمانی که هر دو صفحه اش یا بی نظیر است یا کم نظیر.

اما صفحه سیاه و تاریکش از آن نظر سیاه و تاریک است که در آن فقط جنایت بی نظیر و یا کم نظیرمی بینیم3.

از این نظر حادثه کربلا یک جنایت و تراژدی است، یک مصیبت است، یک رثاء است. این صفحه را که نگاه می کنیم، در آن کشتن بی گناه می بینیم، کشتن جوان می بینیم، کشتن شیرخوار می بینیم، اسب بریدن مرده تاختن می بینیم،آب ندادن به یک انسان می بینیم، زن و بچه را شلاق زدن می بینیم، اسیر را بر شتر بی جهاز سوار کردن می بینیم. از این نظر قهرمان حادثه کیست؟ واضح است، وقتی حادثه را از جنبه جنایی نگاه می کنیم، آن که می خورد قهرمان نیست، آن بیچاره مظلوم است. قهرمان این حادثه در این نگاه یزیدبن معاویه است، عبیدا… بن زیاد است، عمر سعد است، شمربن ذی الجوشن است، خولی است و یک عدة دیگر.

لذا وقتی که صفحه سیاه این تاریخ را مطالعه می کنیم، فقط جنایت و رثاء بشریت را می بینیم […]

این تاریخچه یک صفحه دیگر هم دارد که قهرمان آن صفحه، دیگر پسر معاویه نیست، پسر زیاد نیست، پسر سعد نیست، شمر نیست. در آن جا قهرمان حسین است. در آن صفحه، دیگر جنایت نیست، تراژدی نیست، بلکه حماسه است، افتخار و نورانیت است. تجلی حقیقت و انسانیت است، تجلی حق پرستی است. آن صفحه را که نگاه می کنیم، می گوییم بشریت حق دارد به خودش ببالد. اما وقتی صفحه سیاهش را مطالعه می کنیم می بینیم که بشریت سرافکنده است4.

صفحه سفید

چرا باید حادثه کربلا را همیشه از نظر صفحه سیاهش مطالعه کنیم و چرا باید همیشه جنایت های کربلا گفته شود؟ چرا همیشه باید به حسین بن علی از آن جنبه ای که مورد جنایت جانیان است مورد مطالعه ما قرار بگیرد؟ چرا شعارهایی که به نام حسین بن علی می دهیم و می نویسیم، از صفحه تاریک عاشورا گرفته شود؟ چرا ما صفحه نورانی این داستان را کمتر مطالعه می کنیم در حالی که جنبه حماسی این داستان صد برابر جنبه جنایی آن       می چربد و نورانیت این حادثه بر تاریکی آن خیلی می چربد. پس باید اعتراف کنیم که یکی از جانی های بر حسین بن علی ما هستیم که از این تاریخچه فقط یک صفحه اش را می خوانیم  و صفحه دیگرش را نمی خوانیم. جانی های بر امام حسین آن هایی هستند که این تاریخچه را از نظر هدف منحرف کرده و می کنند.

حسین را یک روز کشتند و سر او را از بدن جدا کردند، امام حسین که فقط این تن نیست، حسین که مثل من و شما نیست، حسین یک مکتب است و بعد از مرگش زنده تر می شود. دستگاه بنی امیه خیال کرد که حسین را کشت و تمام شد، ولی بعد فهمید که مردة حسین از زندة حسین مزاحم تر است، تربت حسین کعبه صاحبدلان است5.

نمی دانم کدام جانی یا جانی هایی جنایت را به شکل دیگری بر حسین بن علی وارد کردند و آن این که هدف حسین بن علی را مورد تحریف قرار دارند و همان چرندی را که مسیحی ها در مورد مسیح گفتند درباره حسین گفتند که حسین کشته شد برای آن که بار گناه امت را به دوش بگیرد، برای این که ما گناه بکنیم و خیالمان راحت باشد.

من نمی گویم آن صفحه تاریک را نباید دید بلکه باید آن را دید و خواند، اما این مرثیه همیشه باید مخلوط با حماسه باشد. این که گفته اند رثای حسین بن علی باید همیشه زنده بماند، حقیقتی است و از خود پیغمبر گرفته اند و ائمه اطهار نیز به آن توجه کرده اند. […] باید اشک مردم را همیشه بگیرید، اما در رثای یک قهرمان. پس اول باید قهرمان بودنش برای شما مشخص شود و بعد در رثای قهرمان بگریید. […] در رثای قهرمان بگریید برای این که احساسات قهرمانی پیدا کنید، برای این که پرتوی از روح قهرمان در روح شما پیدا شود و شما هم تا اندازه ای نسبت به حق و حقیقت غیرت پیدا کنید. شما هم عدالت خواه باشید، شما هم با ظلم و ظالم نبرد کنید، شما هم آزادی خواه باشید، برای آزادی احترام قائل باشید، شما هم سرتان بشود که عزت نفس یعنی چه، شرف و انسانیت یعنی چه، کرامت یعنی چه6.

روح بزرگ

حسین بن علی(ع) یک روح بزرگ و یک روح مقدس است.

اساساً روح که بزرگ شد تن به زحمت می افتد و روح که کوچک شد تن آسایش پیدا می کند.

[…] روح بزرگ آرزو می کند که در راه هدف های الهی و هدف های بزرگ خودش کشته شود یا فرقش شکافته شود، خدا را شکر می کند. روح وقتی بزرگ شد خواه ناخواه باید در روز عاشورا سیصد زخم به بدنش وارد شود. آن تنی که زیر سُمّ اسب ها لگدمال می شود، جریمة [هزینه] یک روحیة بزرگ را می دهد، جریمه یک حماسه را می دهد، جریمه حق پرستی را می دهد، جریمة روح شهید را می دهد. شهید به خون خودش ارزش می دهد.7

حسین بن علی درس غیرت به مردم داد، درس تحمل و بردباری به مردم داد، درس تحمل شداید و سختی ها به مردم داد. این ها برای ملت مسلمان درس های بسیار بزرگی بود.

[…] حسین بن علی روح تازه دمید، خون ها را به جوش آورد، غیرت ها را تحریک کرد، عشق و ایده آل به مردم داد، حس استغناء در مردم به وجود آورد، درس صبر و تحمل و بردباری و مقاومت و ایستادگی در مقابل شداید به مردم داد، ترس را ریخت؛ همان مردمی که تا آن مقدار می ترسیدند، تبدیل به یک عده مردم شجاع و دلاور شدند.8

این رثاء و مرثیه باید به شکلی باشد که در عین حال آن حس قهرمانی حسینی را در وجود ما تحریک و احیا کند. حسین بن علی یک سوژه بزرگ اجتماعی است. حسین بن علی در آن زمان یک سوژة بزرگ بود؛ هر کسی           می خواست در مقابل ظلم قیام کند، شعارش «یا لَثاراتِ الحُسین» بود.

امروز هم حسین بن علی یک سوژه بزرگ است، سوژه ای برای امربه معروف و نهی از منکر، برای اقامه نماز، برای زنده کردن اسلام، برای این که احساسات و عواطف عالیه اسلامی در وجود ما احیا شود.9

در مورد حسین بن علی به حق می توان گفت که به اصل امربه معروف و نهی از منکر ارزش و اعتبار داد؛ آبرو داد به این اصل که آبروی مسلمین است.10

به همین دلیل ما باید امربه معروف و نهی ازمنکر را از نظر اسلام بشناسیم که این چه اصلی است؟ این چیست که آن چنان اصالت و قدرت دارد و آن چنان از نظر اسلام اهمیت دارد که مردی مانند حسین بن علی(ع) را وادار می کند که در راه خودش جان خویش را از دست بدهد، خون خود را بریزد، خون عزیزان خود را بریزد، خون یاران خود را بریزد و تن به فاجعه ای بدهد که واقعاً در دنیا کم نظیر است.11

تکلیف و مقتضیات زمان ما؟

ما بنشینیم و بگوییم عنصر امربه معروف و نهی ازمنکر در نهضت حسینی، یک عامل بزرگ که حسین(ع) را به حرکت واداشت، او را از جا تکان داد، امربه معروف بود، حسین بن علی به امربه معروف و نهی ازمنکر ارزش داد؛ اسلام برای امربه معروف و نهی ازمنکر ارزش درجة اول قائل است، یعنی آن را یکی از ارکان تعلیمات خودش می داند، اگر این رکن نباشد سایر تعلیمات نمی توانند کار کنند؛ این ها درست، ولی ما چه کار کنیم؟ آیا ما دائم از گذشته صحبت کنیم؟ یا گذشته برای آینده است؟ آینده و گذشته را باید با یکدیگر متصل کرد. از نهضت حسینی در همین زمینه استفاده کرد، مردم را آگاه نمود.

ببینید چه می کنند؟ چگونه تبلیغ می کنند؟ چگونه کتاب می نویسند و چگونه باید بنویسند؟ دربارة چه مسائلی باید فکر کنند و دربارة چه مسائلی حساسیت دارند؟ ببینیم علی بن ابیطالب(ع) و حسین بن علی(ع) روی چه مسائلی حساسیت داشتند، ما هم روی همان مسائل حساسیت نشان دهیم. چرا آن ها روی مسائلی حساسیت نشان می دهند و ما روی مسائل دیگر؟12

این مطلب را که امربه معروف و نهی ازمنکر ارزش نهضت حسینی را بالا برد و هم چنین نهضت حسینی امربه معروف و نهی ازمنکر را ارزش و اعتبار و آبرو داده فهیمیدیم.

حال چه کار کنیم که خودمان ارزش پیدا کنیم، به صورت یک ملت با ارزش درآییم، به صورت یک ملت معتبر و با آبرو درآییم؟13 اگر می خواهیم به خودمان ارزش بدهیم، اگر می خواهیم قیمت پیدا کنیم، اگرمی خواهیم در نزد خدا و پیغمبر خدا محترم باشیم، در نزد ملل جهان محترم باشیم، باید این اصل را زنده کنیم.

خطر امروز

اگر پیغمبر اسلام زنده بود امروز چه می کرد؟ دربارة چه مسأله ای می اندیشید؟ واللهِ و باللهِ قسم می خورم که پیغمبر اکرم در قبر مقدسش امروز از یهود می لرزد. این یک مسأله دو دوتا چهارتاست. اگر کسی نگوید، گناه کرده است. من اگر نگویم والله مرتکب گناه شده ام، و هر خطیب و واعظی اگر نگوید مرتکب گناه شده است.14

باید در منابر، این گونه قضایا به اطلاع مردم رسانده شود.

آیا الان شما می دانید که بر سر برادران مسلمان شما در شهرهایی که سابقاً جزء ایران بود و امروز جزء کشورهای کمونیستی است چه می گذرد؟ آیا می دانید در ترکستان شرقی بر مسلمانان چه می گذرد؟ آیا می دانید وضع مسلمین در کشمیر چگونه است؟ آیا از آوارگان فلسطین اطلاعی دارید؟ آیا می دانید که اسرائیل امروز چه خطر بزرگی برای عالم اسلام است؟15

واللهِ و بالله ما در برابر این قضیه مسؤولیم. به خدا قسم مسؤولیت داریم. به خدا قسم ما غافل هستیم. والله  قضیه ای که دل پیغمبر اکرم را امروز خون کرده است، این قضیه است. داستانی که دل حسین بن علی را خون کرده است این قضیه است.

[…] اگر حسین بن علی بود می گفت: اگر می خواهی برای من عزاداری کنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز تو باید فلسطین باشد، شمر امروز موشه دایان است. شمر هزاروسیصد سال پیش مُرد، شمر امروز را بشناس.16

ما امروز دو خطر بزرگ داریم، دو خطر بزرگ متوجه عالم اسلام است.

[…] آن دو خطر یکی کمونیزم است و دیگر صهیونیسم، یعنی خطر جهود؛ یکی کفر صریح است و دیگری نفاق.

[…] این دو تا شاهرگ اسلام را می زنند، مثل دو تیغه یک   به کار افتاده اند که ریشه اسلام را ببُرند. مسلمانان باید کاملاً هوشیار باشند و به این دو خطر توجه داشته باشند. شما می شنوید در کشورهای عربی روابط فلان دولت با فلان دولت چه شد، سوریه با مصر چطور؟ اردن با سوریه چطور، عربستان سعودی چطور؟ بدانید که در همه این قضایا انگشت اسرائیل در کار است.

این خطر را باید به مردم گفت. باید مردم را هوشیار و آگاه کرد.

[…] ما باید بدانیم ماتریالیسم چه فعالیت ها دارد، صهیونیزم چه فعالیت ها دارد. اطلاع و آگاهی از این ها و گفتن و بازگو کردن این ها واجب است.

کرسی حسین بن علی علیه السلام اگر این طور باشد می تواند حافظ اسلام باشد. فلسفه عزاداری حسین بن علی این ها است. و الا چه فایده ای به حال حسین بن علی که برایش گریه بکنیم؟

او چه احتیاجی دارد به گریة ما و شما.

حسین بن علی می خواهد نام او، مکتب او زنده باشد، در مکتب او با هر باطلی بجنگیم، با کمونیزم بجنگیم؛ با ظلم، با بی عدالتی، با فساد، با فحشا، با قمار، با مسکرات مبارزه کنیم.

[…] آرزوی شرکت در حادثه ای که از آن هزاروسیصد سال گذشته، معنی ندارد؛ این ها برای این است که ما همیشه به خودمان تلقین کنیم و حسین بن علی را به صورت یک مکتب زنده حفظ کنیم اگر شخص حسین بن علی شهید شد، مکتب او زنده است؛ در مکتب حسین و در زیر لوای حسین مبارزه کنیم، در سایة حسین در راه حق قدم برداریم.17

 

 

پاورقی:

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

1-  استاد شهید مرتضی مطهری، حماسه حسینی، جلد اول، انتشارات صدرا، چاپ سی و یکم، تیر 1378، صص 188- 187

2-  همان، ص 182

3-  همان، ص 18

4-  همان، ص 19-20

5-  همان، ص 21

6-  همان، ص 23

7-  همان، ص 33

8-  همان، ص 50

9-  همان، ص 51

10-  همان، ص 151

11-  همان، ص 228

12-  همان، ص 287

13-  همان، ص 286

14-  همان، ص 288

15-  استاد شهید مرتضی مطهری، ده گفتار، انتشارات صدرا، چاپ پانزدهم، مهر1378، ص 274

16-  استاد شهید مرتضی مطهری، حماسه حسینی، پیشین، ص 291

17-  استاد شهید مرتضی مطهری، ده گفتار، پیشین، صص 276-275

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.