محمدتقی تقی پور
سلسله رویدادها و تحولات دنیای غرب و شرق، طی سالهای اخیر، گواه روشنی مبنی بر تغییر نقشه سیاسی جهان کنونی است.
آن چه امروز در پوشش بحران اقتصادی و در اصل بحران فکری و فرهنگی و معنوی، نیمکره غربی را تحت تأثیر قرار داده و اعتراض 99 درصد را برانگیخته، مستندات محکم این مدعاست.
به دنبال بحران پولی و شرایط بسیار سخت اقتصادی و معیشتی، امواج اعتراض، سراسر نیمکره غربی را درنوردیده و در برخی مناطق نيز چون آتش زیر خاکستر، دیر یا زود، شعلهور خواهد شد.
اینها همة واقعیتهای این بخش از جغرافیای جهان نیست. سرخوردگیهای فکری، فرهنگی، معرفتی، سیاسی، اجتماعی و بلکه روحی و روانی مردم، به خصوص نسل جوان در این مناطق، محصول و دستاورد دهها سال فرمانروایی مشتی ثروتمدار پولسالارِ یهودی است که نه فقط پول و ثروت و بلکه ارکان قدرت سیاسی آن سامان را در قبضه گرفته؛ فرهنگ و معتقدات مردم این سرزمین را در پای اندیشه و تعلیمات بنیاسرائیلیِ مبتنی بر حسگرایی، مادهپرستی و دنیاگرایی یهودی ذبح کرده و انسان را از مدار انسانی خارج و از جایگاه و مرتبه والای انسانی تنزل داده و به درّه بهیمیّت سوق داده است.
آن چنان امروز، فقر معرفتی و معنوی در مناطق یاد شده جهان، بر روح و پیکر مردم شلاق میزند و بیداد میکند.
فریاد امروز مردم غرب که در قالب مطالبات اقتصادی نمود پیدا کرده، در اصل و باطن، عکسالعملی است برای بازیابی خود. یعنی بازگشتن به هویت، معرفت و اصول و باورهای انسانی خویش. و این در تعارض با مقاصد و برنامههای فکری و سیاسی اربابان قدرت است که سالیان سال برای اهداف خود برنامهریزی و تلاش دسیسهآمیز گسترده و بیوقفهای داشتهاند. امروز آنها به دلیل سیطره بر مراکز بزرگ پول، صنعت، تولید، تجارت، بورس و خرید و فروش سهام، نبض اقتصاد آمریکا و اروپا را در دست خود دارند. آن چنان که اغلب دولتمداران، کارگزاران حکومتی و نمایندگان مجالس قانونگذاری، جز حقوقبگیران و کارمندان و فرمانبران آنها نیستند.
آنها امروز نمیتوانند قبول و تحمل کنند و شاهد و ناظر باشند که حاصل دهها سال تلاش دسیسهآمیز آنها از بین برود.
بازگشت مردم به اصل و بازیابی هویت خویش، سرآغاز سقوط و اضمحلال فرمانروایی و تلاشي قدرت امپراتوری اختاپوسی آنهاست، بنابراین راهی جز تقابل با این تحولات و دگرگونیها در خود نمیبینند. سرکوب مردم، تلاش برای انحراف اذهان و افکار عمومی، با جعل دروغ و تحریف واقعیتها، تنها بخشی از اقدامات و عملیات پیشگیرانه امپراتوری قدرت است.
آنها امروز به این تحلیل و جمعبندی رسیدهاند که باید کانون این خودآگاهی و بیداری را مهار کنند.
از دید آنها، کانون اصلی بیداری مردم جهان و به خصوص بیداری دینی در جوامع اسلامی، ایران اسلامی است. فشارها، تهدیدها، توطئهها، جنگها، کشتارها، ترورها، تحریمها و همه ابزارها و اهرمهایی که امپراتوري سلطه در اختيار و توان داشته، طی سی و سه سال گذشته علیه مردم و دولت ایران به کار گرفته و اعمال كرده است. به جرأت میتوان گفت دشمن از همه آن چه که برایش ممکن و مقدور بوده علیه مهار کانون بزرگ بیداری ملتها استفاده کرده و بهره گرفته است. البته هر دوره و مقطع با یک شعار و بهانه. امروز همه دنیا فهمیده است که اتهام و هیاهوی تبلیغاتی «تلاش ایران برای ساخت و تولید بمب اتم» یک دروغ، فریب، تحریف و شیطنت بزرگِ تبلیغاتی بیش نیست.
آن چه امروز آنها را نگران کرده، این کانون بیداری به تدریج در حال پیشروی برای فتح قلّههای علمی، فرهنگی، فکری و معنوی در چارچوب تعلیمات ناب محمدی (ص) در جهان امروز است. حتی اهانت به مقام قدسی پیامبر اعظم و رسول خاتم را نیز باید از این منظر بررسی و ارزیابی کرد. این حرکت اگرچه نشانة جنون، اما دلیل روشنی بر وحشت و ترس آنها از گسترش اسلام ناب رسول رحمت است.
تهاجم سیاسی، اقتصادی، فرهنگی، اطلاعاتی و امنیتی و مهمتر از همه روانی و تبلیغاتی امپراتوری سلطه صهیونیستی از طریق همه ابزارها و امکانات خود علیه ایران اسلامی و محور مقاومت در منطقه، از این زاویه قابل بررسی و تفسير و تحلیل است.
ایران اسلامی تا زمانی که به آرمان و اندیشه و رسالت خود پایبند و پابرجا باشد، آنها از توطئه و دسیسه و تهاجم و تقابل دست برنخواهند داشت. نظام اسلامی نیز هیچ گزینه، گزیر و گریزی ندارد جز این که بر اساس اصل «حکمت، عزّت و مصلحت» نظام اسلامی به «تکلیف» خود عمل کند. بنابراین مقامات، دولتمردان و کارگزاران نظام اسلامی در هر مرتبه، به خصوص در سطوح عالی، در هر حوزه و عرصهای، تکلیفشان معلوم است. امروز هر مقام و مسؤولی، یا هر سازمان و دستگاهی، با هر دلیل و توجیهی، به خصوص در مسیر تعقیب منویات شخصی، سیاسی، گروهی و حزبی، به این تکلیف تن ندهد و عمل نکند، دانسته یا نادانسته در صف دشمن قرار خواهد گرفت.
متأسفانه امروز عدهای در داخل کشور، دوش به دوش و پا به پای تحریم، توطئه، تهاجم و جنگ دشمن در عرصه سیاست، اقتصاد، بازار پول، ارز و سكه، فرهنگ و …، حرکت میکنند.
این جماعت برای اثبات فرضیة دشمنِ مهاجم، نقشِ یهودِ مدینه را در جنگ احزاب بازی میکنند و از شگردهای مزورانه یهودی بهره میگیرند و برای ايجاد نارضايتي و يأس در ميان مردم، با هدف متوقف ساختن چرخ انقلاب و نظام اسلامی، به عنوان عقبه دشمن عمل میکنند. البتّه با پوششهاي گوناگون یا هدف تأمین منافع اقتصادی و یا سیاسی شخصی خویش. با این جماعت باید مطابق سیره پيامبر اعظم (ص) و حضرت امیر (س) مقابله کرد، چه در عرصه پول، اقتصاد و بازار آزاد باشد چه در عرصه سیاست و قانونگذاری و قضا.
به قول سعدي شيرازي در بوستان:
مَكُن صبر بر عامِل ظلم دوست كه از فربهي بايدش كند پوست
سَرِ گُرگ بايد هم اوّل بريد نه چون گوسفندان مردم دريد
و در ادامه ميافزايد:
هر آن كس كه بر دزد رحمت كند به بازوي خود كاروان مي زند
جفا پيشگان را بده سَر به باد ستم بر ستمپيشه عدل است و داد
آن چه در این میان از همه مهمتر است، سکوت، تعلل، مماشات، سیاستبازی و سیاستپیشگی بعضی دستگاهها و مقامات و مسؤولان و دستدرکاران در قوای اجرایی، قضایی و قانونگذاری و … است.
این روش نه فقط به نفع نظام اسلامی و مردم مسلمان صاحب انقلاب اسلامی، يعني ولینعمت مسؤولان کشور نیست بلکه بیانصافی، جفا و خیانت نابخشودنی در پیشگاه حضرت حق و نیز در تاریخ است. امروز با کمترین فهم و درک در سیاست، میتوان جایگاه ایران اسلامی و مردم مسلمان ایران را در نقشه سیاسی جهان ترسیم و مشاهده کرد و نقش و تأثیر آن را در تحولات بزرگ کنونی و «جابه جایی قدرت» دنیای امروز دید.
مردم ايران، «فرعون»ها، «قارون»ها و «بلعم باعورا»ها را به زیر کشیده و به خاک ذلّت کشانده است، بنابراین اجازه نخواهند داد با هر دلیل، بهانه، تقصیر یا قصوری، به موقعیت و جایگاه رفیع و بلند آنها در «نقشه جهان» تعرض یا آسیب وارد شود.

سلسله رویدادها و تحولات دنیای غرب و شرق، طی سالهای اخیر، گواه روشنی مبنی بر تغییر نقشه سیاسی جهان کنونی است.
ثبت دیدگاه