گزارشی از وضعیت سلاحهای كشتار جمعی (اتمی، شیمیایی و بیولوژیك) رژیم صهیونیستی
رژیم صهیونیستی در مقایسه با همسایگانش بسیار كوچك است و مساحت آن از ایالت نیوجرسی آمریكا نیز كمتر است. به عبارت دیگر، یك جنگنده متخاصم حتی با سرعتی كمتر از سرعت صوت میتواند فاصله میان رود اردن تا دریای مدیترانه را در عرض 4 دقیقه طی كند.(1)
همچنین رژیم صهیونیستی نمیتواند در مقایسه با كشورهایی كه در مقابلش قرار دارند، نیروهای آماده به رزم داشته باشد و باید بیشتر بر نیروهای ذخیره خود متكی باشد. جمعیت اندك رژیم صهیونیستی عامل دیگری است كه آسیبپذیری آن در جبهه داخلی و نیردهای نظامی را بیشتر میكند. از این رهگذر، رژیم صهیونیستی برای جبران آسیبپذیریهای خود در حوزههای كمی، بایستی تا آنجا كه ممكن است در مولفههای كیفی برتری داشته باشد. برای نمونه، نیروی دفاعی اسراییل (IDF) كوچك بودن خود را با انعطافپذیری و قدرت مانور بالا، قدرت آتشبار و اتكا به اطلاعات قوی جبران میكند. در مورد توازن نظامی هم، رژیم صهیونیستی بیشتر متكی به تسلیحات راهبردی و نامتعارف است. از این رو، گزارش حاضر تحلیلی بر جایگاه تسلیحات نامتعارف در دكترین (رهنامه) راهبردی اسرائیل است.
1) سلاحهای كشتار جمعی در رهنامه راهبردی رژیم صهیونیستی
رهنامه امنیت ملی اسرائیل بر این بنیان استوار است كه این رژیم نمیتواند و نباید در جنگی شكست بخورد. چراكه اولین شكست آن، آخرین شكست خواهد بود. از این رو، بهترین راه جلوگیری از نابودی این است كه جنگی با قابلیت تهدیدات امنیتی و راهبردی برای این رژیم روی ندهد. راهبرد صهیونیستی با حفظ وضعیت بازدارندگی مطلق و اقتدارگرایانه آغاز میشود. از این رو، میل به اجرای عملیات نظامی پیشگیرانه در آن نمایان است. در مرحله بعد، اگر بازدارندگی شكست بخورد. رژیم اشغالگر بایستی درصدد جلوگیری از تصاعد بحران باشد و نیز برونداد جنگ را به سرعت و قاطعانه به نفع خود تغییر دهد. همچنین بایستی از ورود دشمن به قلمرو خود ممانعت و سریعاً جنگ را به قلمرو دشمن منتقل كند.(2)
رژیم صهیونیستی تسلیحات هستهای را در همه مراحل این دستورالعمل به عنوان قابلیتی تهدیدآمیز به كار میگیرد. مجموع ذخایر هستهای این رژیم در برگیرنده چند صد بمب و كلاهك از انواع مختلف است كه شامل بمبهای هستهای غنی شده، بمبهای نوترونی، رادیواكتیو ضعیف شده و نیز كلاهكهای قابل حمل با موشك است. رژیم صهیونیستی به طور راهبردی قادر به استفاده از موشكها، هواپیماهای با قابلیت حمل تسلیحات اتمی و زیردریاییهایی با تجهیزات پرتاب موشكهای كروز در حملات و نبردهای متعارف و نامتعارف است.
با این حال رژیم صهیونیستی، رهنامه روشنی در حوزه تسلیحات هستهای ندارد و به قول «آونر كوهن» (Avner Cohen) كارشناس مسائل نظامی، اسرائیل تابع راهبردی «ابهام هستهای» است. در این راهبرد، موضع شفافی درقبال بهرهمندی یا استفاده نكردن از تسلیحات هستهای ابراز نمیشود. این راهبرد، رژیم صهیونیستی را قادر ساخته است تا از مزایای بازدارندگی یك كشور دارای تسلیحات هستهای بهرهمند شود، بدون اینكه از انعكاس بینالمللی تایید زرادخانههای هستهاش دچار دردسر شود. این رژیم همچنین میل شدیدی به جلوگیری از اتمی شدن رقبای خود در منطقه دارد. همان گونه كه در حمله هوایی 1981 این رژیم به تاسیسات اتمی اوزیراك عراق و در حمله سپتامبر سال گذشته به سوریه، آن را به اثبات رساند.(3)
رژیم صهیونیستی همیشه تجهیزات دوربرد خود را به موازات تسلیحات هستهای خود گسترش داده است. چراكه معمولا دشمن قدرتمند آن در فاصله دورتری از مرزهای اشغالی است. به عنوان مثال، سامانه پرتاب موشك جریكو-2 كه قبل از دهه 80 مستقر شد با هدف پاسخگویی و بادارندگی در برابر تهدیدات احتمالی شوروی سابق طراحی شده بود زیرا در آن زمان شوروی تهدید اتمی اسرائیل به شمار میرفت. مفروض سران رژیم صهیونیستی این بود كه هیچ كشور عربی بدون كمك شوروی نمیتواند به این رژیم حمله كند. مضافا اینكه خرید پنجاه فروند هواپیمای جنگنده اف4 از آمریكا در سال 1968 رژیم صهیونیستی را قادر میساخت بمبهای اتمیاش را تا مسكو حمل كند. به علاوه این رژیم شدیدا در پی كسب اطلاعات نظامی شوروی بود تا اینكه در سال 1979 ایالات متحده موافقت خود را با دسترسی مقامات صهیونیست به تصاویری با كیفیت بالا كه توسط ماهواره جاسوسی KH-11 گرفته شده بود، اعلام كرد. به این ترتیب، رژیم صهیونیستی قادر به رصد اهداف موردنظر خود در غرب روسیه شد. همین اطلاعات بود كه بعدها زمینه موفقیت رژیم مذكور در حمله به اوزیراك عراق را نیز فراهم كرد.(4)
شایان ذكر است كه راهبرد امنیت ملی رژیم صهیونیستی، گزینه هستهای را تنها عامل اتكای این رژیم در تأمین امنیت ملی خود نمیداند بلكه برعكس، رژیم صهیونیستی را بر آن میدارد تا در پی تفوق بیچون و چرا درزمینه توانمندیهای نظامی متعارف در مقابل كشورهای متخاصم باشد.(5)
2) فرایند دستیابی رژیم صهیونیستی به تسلیحات هستهای
روند دستیابی رژیم صهیونیستی به تسلیحات كشتار جمعی، پیچیده، پرفراز و نشیب و به دقت برنامهریزی شده است. در این قسمت، سعی در شناخت روندها، بازیگران و نتایج حاصل از تلاش پنجاه ساله رژیم صهیونیستی در مسیر دستیابی به سلاحهای راهبردی خواهیم داشت.
با گذر از مراحل مخفیانه دستیابی به فناوری هستهای و سرقت اطلاعاتی جاسوسان این رژیم از مراكز اتمی آمریكا، تاسیس كمیسیون انرژی اتمی رژیم صهیونیستی (IAEC) در سال 1952 گام دیگری به جلو برداشت. ارنست دیوید برگمن (Ernest David Bergman) رئیس این سازمان در حمایت از ساخت «بمب اسرائیلی» به روشنی اعلام كرد: «دیگر اجازه نخواهیم داد ما را مانند بره قتل عام كنند»(6) برگمن رئیس بخش مطالعات دفاعی و پشتیبانی وزارت دفاع رژیم صهیونیستی (EMET) هم بوده است. تحت ریاست برگمن، فاصله میان نهادهای IAEC و EMET بسیار كاهش یافت و این دو نهاد، طرح ماخون چهار (Machon4) را به طور مشترك اجرایی كردند. تا سال 1953، طرح ماخون چهار، نهتنها به فرایند استخراج اورانیوم از منطقه نقب منجر شد، بلكه روش جدیدی نیز برای تولید آب سنگین ابداع كرد و بدین ترتیب رژیم صهیونیستی توان تولید مهمترین اجزای سلاح هستهای را به دست آورد.(7)
رژیم صهیونیستی برای طراحی و ساخت رآكتور به كمك فرانسه نیاز داشت. همكاری هستهای این دو به سال 1950 یعنی همكاری آنها در ساخت رآكتور آب سنگین نیروگاه 40 مگاواتی فرانسه و تاسیسات شیمیایی در ماركوله (Marcoule) بازمیگشت. فرانسه و اسرائیل منافع یكسانی در این زمینه داشتند، چراكه هر دو، از گزینه استقلال هستهای به عنوان ابزاری برای افزایش توانمندیهای نظامی خود در محیط دو قطبی دوره جنگ سرد استفاده میكردند. در پاییز 1956، فرانسه موافقت خود را با ایجاد رآكتور تحقیقاتی 18 مگاواتی در سرزمینهای اشغالی اعلام كرد. اما بحران كانال سوئز مسیر همكاریها را تغییر داد. در پی بسته شدن كانال سوئز به دستور جمال عبدالناصر رئیسجمهور مصر، دولتهای فرانسه و انگلیس و رژیم صهیونیستی، تصمیم به حمله به مصر گرفتند. در این حال، تهدید شوروی به این كشورها، نهتنها باعث ترغیب رژیم صهیونیستی برای دستیابی به سلاح هستهای شد، بلكه رهبران فرانسه را هم به تقویت همپیمان منطقهای خود با تسلیحات هستهای متقاعد كرد. البته نقش یهودی دوستی سیاستمداران فرانسه و لابیهای قدرتمند صهیونیستی را نمیتوان نادیده گرفت. در همین زمینه، گای موله (Guy Mollet) نخستوزیر فرانسه در سخنرانی محرمانهای گفت: «فرانسه، به اسرائیل، بمب اتم بدهكار است».(8)
در 3 اكتبر 1957، فرانسه و رژیم صهیونیستی توافقنامهای را امضا كردند كه به موجب آن فرانسه متعهد میشد یك رآكتور 24 مگاواتی در اراضی اشغالی بسازد. در حالی كه به گفته كارشناسان، سامانه خنككننده و سایر تاسیسات برای سه برابر این ظرفیت طراحی و نیز پروتكلی محرمانه برای ایجاد تاسیسات شیمیایی امضا شده بود. این مجتمع به طور مخفیانه و دور از چشم بازرسان آژانس بینالمللی انرژی اتمی، با تلاش تكنسینهای اسرائیلی و فرانسوی در صحرای نقب و زیر نظر مینز پرات (Manes Pratt) از فرماندهان ارتش صهیونیستی ساخته شد. سپس، سازمان اطلاعاتی جدیدی باعنوان اداره ارتباطات علمی لخم (LEKEM) با دو هدف كسب اطلاعات و ایجاد امنیت برای طرح ایجاد شد. مسئولان فرانسوی در توجیه نقل و انتقال اجزای بزرگ رآكتور، مانند تانكر آب سنگین، اعلام كردند كه این اجزا به منظور ساخت تاسیسات نمكزدایی از آب دریا كه در آمریكای لاتین احداث شده است منتقل میشوند و نیز پس از خرید آب سنگین از نروژ، نیروی هوایی فرانسه 4 تن آب سنگین را مخفیانه به فلسطین اشغالی منتقل كرد.
اما در ماه می 1960، در پی فشار فرانسه بر رژیم صهیونیستی برای آشكارسازی فعالیتهای هستهای این رژیم، روابط آنها به تیرگی گرایید. دوگل رئیسجمهور وقت فرانسه از این مسئله نگران بود كه همكاری كشورش با رژیم مذكور، بخصوص درزمینه تاسیسات شیمیایی، پیامد منفی بر موقعیت فرانسه در صحنه بینالملل داشته باشد. در همین زمینه، دوگل در ملاقات با دیوید بن – گوریون نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی، پیشنهاد فروش هواپیماهای جنگنده را در ازای توقف تاسیسات هستهای این رژیم ارائه كرد اما در حالی كه به نظر میرسید رژیم صهیونیستی این پیشنهاد را پذیرفته است، مقامات صهیونیستی تصمیم گرفتند كه رآكتور خود را بدون كمك فرانسه تكمیل كنند.(9)
در سال 2005 شبكه BBC با ارائه اسنادی از آرشیو ملی انگلیس گزارش داد كه انگلیس در سال 1958 حدود 20 تن آب سنگین را در ازای دریافت یك و نیم میلیون پوند به رژیم صهیونیستی فروخته است. جالب آنكه امضاكنندگان این قرارداد درصدد مخفی نگهداشتن این معامله از آمریكا بودهاند. در سال 1961، رژیم صهیونیستی تقاضای خرید مقادیر دیگری آب سنگین از انگلیس را مطرح كرد كه به سبب افشای فعالیتهای مخفی این رژیم در دیمونا و ترس انگلیس از واكنش افكار عمومی، با این تقاضا مخالفت شد.
آمریكا برای اولین بار در سال 1958 توسط عكسهای هواپیمای U-2 از وجود دیمونا آگاه شد، اما تا دو سال گمان نمیبرد كه دیمونا یك نیروگاه هستهای باشد! مقامات رژیم صهیونیستی در پاسخ به پرسش آمریكا آن را تاسیسات ذوب آهن گزارش كرده بودند. تا اینكه بن- گوریون در سال 1960 اعلام كرد مجتمع دیمونا یك مركز تحقیقات هستهای است كه برای مقاصد صلحآمیز احداث شده است!(10) البته به نظر میرسد كه آمریكا از ابتدا در جریان فعالیتهای هستهای رژیم صهیونیستی قرار داشته است. شاهد این مدعا جاسوسان هستهای رژیم صهیونیستی و عكسهای هوایی است. به ویژه آنكه واكنش آمریكا بعد از آشكار شدن مسئله، نهتنها بازدارنده نبود بلكه خود در ساخت سلاح هستهای این رژیم به مشاركت پرداخت. در تاریخ 8 دسامبر 1960، سیا گزارشی را درباره پیامدهای منفی دستیابی اسرائیل به سلاح هستهای بر تضعیف پیمان منع گسترش سلاحهای هستهای منتشر كرد. ماموران سیا در تلآویو در اواسط دهه 1960 اعلام كردند: برنامه هستهای اسراییل تكمیل شده و برگشتناپذیر است.(11) بازرسان آمریكایی در دهه 1960، هفت بار از دیمونا بازدید كردند، اما نتوانستند از فعالیتهای درون آن اطلاعات دقیقی ارائه كنند. چرا كه رژیم صهیونیستی كنترل شدیدی بر زمانبدی و دستور كار بازدیدها اعمال میكرد. بازرسان اعلام كردند كه رآكتوری با این حجم برای تحقیقات و استفاده صلحآمیز توجیهپذیر نیست اما با این حال مداركی دال بر انحراف به سوی تسلیحات نیافتهاند. بهرغم این ابهام هستهای و احتمال قوی مبنی بر انحراف فعالیتهای هستهای رژیم صهیونیستی، آمریكا برای ممانعت از فعالیت آن هیچ اقدامی نكرد. گواه این بیاعتنایی آمریكا، سخنان «والورق باربور» (Walworth Barbour) سفیر اسبق این كشور در اراضی اشغالی است كه در سالهای حساس برنامه هستهای اسرائیل، عهدهدار این مقام بوده است. وی در زمان حضور خود در اراضی اشغالی، گفت: «رئیس جمهور مرا اینجا نفرستاده است كه برایش مشكل درست كنم.»(12) نقش باربور در هستهای شدن رژیم صهیونیستی زمانی پررنگتر میشود كه میبینیم وی بعد از جنگ 1967، جمعآوری اطلاعات نظامی درباره دیمونا را ممنوع كرد. به علاوه در سال 1966 كه رژیم اشغالگر، موشكهای دوربرد خودرا به كلاهك اتمی مجهز كرد، وی با استفاده از اختیارات خود باعث شد این مسئله، در گیرودار بوروكراسی اداری معطل شود و اقدامی صورت نگیرد. در سال 1968، سیا گزارشی را منتشر كرد كه اعلام میداشت اسراییل با موفقیت اقدام به تولید سلاح كرده است. اما این ارزیابی مبتنی بر مصاحبه غیررسمی «كارل دوكت» (Carl Duckett) رئیس دایره علوم و فناوری سیا با «ادوارد تلر» (Edward Teller) پدر بمب هیدروژنی بود. تلر در این مصاحبه گفته بود: «اسراییل توانسته سلاح هستهای بسازد و آمریكا نباید منتظر آزمایش هستهای باشد چراكه هرگز چنین اتفاقی روی نخواهد داد.»(13)
3) ارزیابی وضعیت سلاحهای هستهای رژیم صهیونیستی:
حجم واقعی زرادخانه رژیم صهیونیستی به طور دقیق تعیین نشده و موضوع ارزیابیهای متفاوت بوده است. در سال 1967 ارزیابیها حاكی از وجود دو بمب در زرادخانه این رژیم بوده است كه در طی جنگ شش روزه، «لوی اشكول» نخستوزیر وقت رژیم صهیونیستی دستور داد آنها را مسلح كنند. همچنین در جنگ یوم كیپور در اكتبر 1973، ترس از نابودی، رژیم صهیونیستی را مجبور كرد تا 13 بمب 20 تنی را مسلح كند. در سال 1974 «دوكت» در ارزیابی خود عنوان كرد كه رژیم صهیونیستی 20 بمب هستهای دارد. در سال 1986 توضیحات و تصاویر تهیه شده توسط «مردخای وانونو» افشاگر مسائل هستهای اسراییل كه در نشریه ساندی تایمز به چاپ رسید، نشان میداد كه رژیم صهیونیستی حداقل 100 تا 200 سلاح هستهای مختلف دارد. در اواسط دهه 1990 ارزیابی جامعه اطلاعاتی آمریكا حاكی از این بود كه رژیم اشغالگر قدس 75تا 130 سلاح هستهای دارد و درنهایت گزارش محرمانه آژانس اطلاعات دفاعی آمریكا كه در سال 1999 منتشر شد، گویای برخورداری رژیم صهیونیستی از 65 الی 80 بمب هستهای است.(14)
زرادخانه رژیم صهیونیستی شامل كلاهكهای قابل حمل با موشكهای جریكو1 و جریكو2 و نیز بمبهای قابل حمل با هواپیماهای فالكن اف16 آی و اف 15 به همراه مقدار چشمگیری از انواع سلاحهای تاكتیكی است. رآكتور دیمونا منبع اصلی تأمین پلوتونیوم سلاحهای اسراییل است و میزان سلاحهای هستهای اسراییل را میتوان برمبنای حجم انرژی این رآكتور حدس زد. اطلاعاتیكه وانونو در سال 1986 افشا كرد حاكی از تولید سالانه 40 كیلوگرم اورانیوم غنی شده بود. بر این اساس كارشناسان، ظرفیت این نیروگاه را 150 مگاوات تخمین زدهاند كه دو برابر ظرفیتی است كه در دهه 1970 پیشبینی شده بود. رآكتور دیمونا به طور متوسط 200 تا 300 روز در سال فعال است و میتواند به ازای هر روز حدود 9/0 تا یك گرم پلوتونیوم تولید كند. رژیم صهیونیستی برای هر سلام اتمی خود 4 تا 5 كیلوگرم پلوتونیوم مصرف میكند. با ارزیابی این اطلاعات میتوان حجم كلی زرادخانه اتمی رژیم صهیونیستی را میان 250 تا 375 سلاح تا سال 2008 تخمین زد.
تصاویر دریافتی از ماهواره IKONOS و نیز تصاویر محرمانه ماهواره جاسوسی CORONA حاكی از این است كه بین سالهای 1971 تا 2000، برج خنككننده جدیدی در دیمونا احداث نشده است.(15) باتوجه به این عوامل سرعت تولید پلوتونیوم رژیم صهیونیستی 20 كیلوگرم در سال است. برخی ارزیابیها هم حاكی از این است كه این رژیم به فناوریهایی دست یافته كه میتواند كارآیی برجهای خنككننده را بدون نیاز به ساخت برج جدید افزایش دهد. با فرض ثابت بودن توان نیروگاه دیمونا و با استفاده از محاسبه رگرسیون، حجم زرادخانه و توانمندی هستهای اسراییل را تا سال 2010 میتوان حدود 125 سلاح هستهای تخمین زد، ولی در صورت افزایش حجم دیمونا و ملاك قرار دادن ارزیابیها، این میزان تا حداكثر 250 سلاح قابل افزایش است.
سایر تاسیسات رژیم صهیونیستی كه در برنامه سلاحهای اتمی استفاده میشود عبارتند از: پایگاه «ایلابون» كه محل انبار سلاحهای اتمی تاكتیكی است، كارخانه «تویاكوو» كه محل ساخت موشكهای جریكو با توان حمل كلاهك هستهای است، دو كارخانه تولید كیك زرد كه توان تولید 30 تا 60 تن از این ماده را دارند، «ریهووت»، مركز تولید آب سنگین، «كفار زاخاریا» كه محل نگهداری كلاهكهای اتمی در بانكرهای زیرزمینی است، «ناحال سوریق» كه نیروگاه تحقیقاتی و آب سبك است و «یودفات» كه كارخانه تسلیحاتسازی است.(16)
به عنوان تحلیل سیاست هستهای این رژیم میتوان گفت: تا سال 1988، رژیم صهیونیستی به سیاست ابهام هستهای پایبند بود، اما تغییرات عرصه بینالمللی و قضایای جنوب آسیا و «بمب اسلامی» كه پاكستان آزمایش كرد، این رژیم را به ارزیابی مجدد سیاستهای پیشین خود واداشت. لیكن در ژوئیه 1998 شیمون پرز وزیر خارجه وقت رژیم صهیونیستی آشكارا اعلام كرد كه اسراییل به توانایی ساخت تسلیحات هستهای دست یافته است.(17) مدتها بعد آزمایش ایران بر روی موشك شهاب 3 – كه توان ضربه زدن به اسراییل را دارد- عامل دیگری شد تا این رژیم تهدید به تجدیدنظر در سیاست ابهام هستهای و تمایل به سیاست «نمایش هستهای» تهدید كند. منابع حكومتی و پارلمانی رژیم صهیونیستی در اواخر ژوئن 1998 تهدید كردند كه این رژیم به طور رسمی در سیاست ابهام هستهای خود تجدیدنظر میكند.(18) اظهارات اولمرت در سال 2007 مبنی بر اعتراف ضمنی به بهرهمندی از سلاح هستهای و انكار آن طی روزهای بعد نیز در زمره تهدیدات مذكور بود.
تغییر دیگر در رهیافتهای تدوین سیاست هستهای رژیم صهیونیستی عبارتست از: طرح ضربه پیشگیرانه، اگرچه سیاست بازدارندگی هستهای كماكان در دكترین امنیت ملی رژیم صهیونیستی مهم است، اما ایجاد و توسعه توان ضربه پیشگیرانه بسیار ضروری است، چراكه این رژیم به علت محدودیت قلمروی اشغالی نمیتواند مدت زمان طولانی درگیر جنگ باشد. اسحاق موردخای در زمان تصدی وزارت دفاع رژیم صهیونیستی اعلام كرد كه مقامات حكومتی را زیر فشار گذاشته است كه به ارتش اجازه دهد در صورت مورد حمله قرار گرفتن، متوسل به تلافی هستهای شود.(19)
4) ارزیابی تسلیحات شیمیایی
رژیم صهیونیستی تحقیقات در مورد سلاحهای شیمیایی را از سال 1948 آغاز كرده است. فعالیتهای شیمیایی و بیولوژیك رژیم صهیونیستی با تاسیس موسسه مطالعات بیولوژیك در سال 1952 در «نس تونا» (Nes ona) وارد مرحله جدیدی شد. در سال 1982 گزارشی درباره ساخت تاسیسات تولید گاز اعصاب و خردل در منطقهای نزدیك دیمونا تكذیب شد. اما طبق گزارشهای دیگر، این رژیم به تولید سایر گازهای قابل استفاده در بمبها و راكتها دست یافته بود.(20)
در 4 اكتبر 1992 هواپیمای بوئینگ 747 متعلق به شركت هواپیمایی العال رژیم صهیونیستی در جنوب آمستردام سقوط كرد و به كشته شدن 43 نفر از ساكنان محلی منجر شد. طی تحقیقات مشخص شد كه این هواپیما حامل 50 گالون «دیمتیل متیل فوسفونات» بوده است كه از آن در ساخت گاز اعصاب استفاده میشود. این ماده از موسسه تولید مواد شیمیایی سولكاترونیك (Solkatronic) در آمریكا خریداری شده و به مقصد موسسه تحقیقات بیولوژیك رژیم صهیونیستی حمل میشد. طبق گزارشها، این مقدار فقط بخشی از [حدود یك سوم] قرارداد بوده و بقیه در پروازهای مشابه به فلسطین اشغالی حمل شده بود. رژیم صهیونیستی در ابتدا منكر این مسئله شد اما بعدها اعلام كرد این موارد برای آزمایش ماسكهای گاز خریداری شدهاند.(21)
رژیم صهیونیستی كنوانسیون مربوط به سلاحهای شیمیایی را در تاریخ 13 ژانویه 1993 امضا كرد اما هرگز به تصویب كنست نرساند. طبق ارزیابی سازمانهای جاسوسی در سال 1998، این رژیم توانمندیها و تاسیسات خود ازجمله مؤسسه مطالعات بیولوژیك در «نس تونا» را گسترش نداده است، چراكه از پیامدهای آن بر جمعیت ساكن در منطقه هراس دارد اما ممكن است پایگاه جدیدی احداث و فعالیتهایش را به جای دیگری منتقل كرده باشد.(22)
در اكتبر 1997 موساد تلاش كرد خالد مشعل رهبر سیاسی جنبش مقاومت حماس را با استفاده از نوعی گاز سمی به قتل برساند. اما اولین عملیات شیمیایی عوامل این رژیم با شكست مواجه شد و عوامل موساد در اردن دستگیر شدند. در همین سال یك تاجر اسراییلی به فروش عناصر سلاحهای شیمیایی ازجمله گاز خردل و اعصاب به برخی كشورهای منطقه متهم شد.(23)
درباره تحلیل توان شیمیایی رژیم صهیونیستی باید به چند نكته اشاره كرد: اول اینكه رژیم صهیونیستی توانایی كامل برای تولید حداقل دو نوع از سلاحهای شیمیایی را دارد و بیشك برای تولید نسلهای جدید سلاحهای شیمیایی مطالعه میكند. رژیم صهیونیستی در جهت افزایش توان دفاعی خود، به توسعه سامانههای دفاع شیمیایی شامل ادوات حفاظتی صنایع شالون، سامانه رایانهای البیت (Elbit) مخصوص كشف و شناسایی گاز و سامانه حفاظت هوایی بزال (Bezal) كه سامانهای برای محافظت ازكاركنان نیروی هوایی است، اقدام كرده است. هزینههای دفاع در برابر حملات شیمیایی تاكنون حجم عمدهای از منابع مالی را از آن خود كرده است. برای مثال طی جنگ اول و دوم خلیجفارس ماسكهای گاز بسیاری تولید، انبار و به صورت همگانی در اختیار مردم قرار داده شد.(24)
رژیم صهیونیستی در حوزه تهاجمی، توان پرتاب سلاحهای شیمیایی را دارد و میتواند از بمبها، راكتها و موشكهای دوربرد استفاده كند. اما بنا به نظر كارشناسان تاكنون توان مسلح كردن موشكها با كلاهك شیمیایی را به دست نیاورده است. البته گزارش تایید نشدهای در 4 اكتبر 1998 در ساندی تایمز منتشر شد كه براساس آن هواپیماهای اسراییلی قابلیت حمل سلاحهای شیمیایی و بیولوژیك را به دست آوردهاند.(35) با این حال منابع صهیونیستی منكر وجود زرادخانه شیمیایی در سرزمینهای اشغالیاند.
5) ارزیابی سلاحهای بیولوژیك:
تحقیقات زیادی درباره تسلیحات بیولوژیك و دفاع در برابر حملات بیولوژیك انجام میشود اما درباره حجم و جزئیات برنامه تسلیحات بیولوژیك در جهان اطلاعات اندكی موجود است. بنا به ارزیابی سازمان اطلاعات نظامی آمریكا، رژیم صهیونیستی آمادگی ساخت سریع سلاحهای بیولوژیك را دارد اما شواهدی مبنی بر تلاشهای عملی برای تولید آن دیده نشده است.(26)
سابقه فعالیتهای بیولوژیك اسراییل به آوریل 1948 بازمیگردد كه بن- گوریون دستور تحقیق در این حوزه را صادر كرد و مركزی به نام همد بیت (Hemed Beit) در این زمینه ساخته شد، اما هیچ وقت فعالیت در زمینه سلاحهای بیولوژیك تایید نشد. براساس گزارشها، همد بیت در سال 1952 جای خود را به موسسه تحقیقاتی سلاحهای بیولوژیك در مركز مطالعات بیولوژیك نس تونا در 12 كیلومتری جنوب تلآویو داده است. این موسسه شبكه امنیتی و حفاظتی فوقالعادهای دارد. كارمندان آن را حدود 300 نفر و دانشمندان آن را 120 نفر تخمین زدهاند. احتمالا رژیم صهیونیستی توان تولید ویروس سیاهزخم، توكسین برتولینوم، تولارمیا، طاعون و تب كیو (Q) را دارد.(27)
مقامات آمریكایی اعلام كردهاند كه رژیم صهیونیستی را در فهرست كشورهای دارای تسلیحات شیمیایی و بیولوژیك، قرار دادهاند. به نظر آنها این رژیم حداقل، انباری از تسلیحات مرتبط با گاز اعصاب دارد و توانسته است به فناوری خشك كردن و ذخیرهسازی مواد بیولوژیك در شكل میكرو پودرها (Micropowder) دسترسی پیدا كند.(28) اما هنوز به طور رسمی مواضعی اتخاذ نشده است و به نظر میرسد، سیاست ابهام در این حوزه نیز به كار گرفته میشود.
نتیجهگیری
توان هستهای رژیم صهیونیستی و تلاشهای این رژیم در جهت گسترش تسلیحات كشتار جمعی، از سریترین و محرمانهترین برنامهها و پیشرفتهای نظامی است. اما حساسیتها باعث شده گزارشهای رسمی و غیررسمی و نیز اسناد طبقهبندی شده مختلفی حول و حوش آن وجود داشته باشد. بسیاری از ارزیابیها از برنامه تسلیحات هستهای اسراییل به ارزیابیهای دهههای گذشته بازمیگردد و این رژیم هیچ داده یا گزارش رسمی و قابل اعتمادی درباره توانایی، راهبرد، اهداف، شبكهها و پیشرفتها ارائه نمیكند. ارزیابیها حاكی از این است كه به احتمال بسیار زیاد، رژیم صهیونیستی تسلیحات هستهای كافی در اختیار دارد و توانایی ذخیره و نگهداری و كاربرد آن علیه شهرها، جمعیتها و مناطق نظامی موردنظر را به دست آورده است. از آنجا كه جمعیت رژیم صهیونیستی اندك، متمركز و قلمروی اشغالی آن كوچك است، طبیعی است كه پاسخ رژیم صهیونیستی به حمله موشكی یا هستهای، در قالب «انتقام گسترده» – كاربرد سلاح هستهای در مقیاس گسترده- خواهد بود. البته رژیم صهیونیستی در تسلیحات هستهای تاكتیكی – با كاربرد محدود – هم قابلیتهایی دارد. سامانه تحویل یا سامانههای موشكی كه قادر باشند تسلیحات اتمی و بیولوژیك را به مقصد كشورهای همسایه و ایران حمل كنند نیز توسعه یافتهاند.
برنامه بیولوژیك رژیم صهیونیستی در آغاز به بهانه اهداف دفاعی طراحی شد، اما تعقیب برنامههای دفاعی، دستیابی رژیم صهیونیستی به توان تولید سلاح را نیز امكانپذیر ساخت. كاربرد رژیم بعثی عراق از تسلیحات شیمیایی در جنگ علیه ایران باعث شد، رژیم صهیونیستی كه خود را در معرض تهدید رژیم بعث میدید، به مطالعات و پژوهشهای گسترده بیوتكنولوژیك با هدف ساخت پادزهر و كسب آمادگی دفاعی بپردازد و كمی بعد معلوم شد كه این رژیم از ابتدا در پی تسلیحات شیمیایی و بیولوژیك بوده است.
در وضع حاضر به نظر كارشناسان، رژیم صهیونیستی میتواند به هر كشور عربی منطقه و ایران با موشكهای دوربرد خود كه مسلح به كلاهك شیمیایی و بیولوژیك هستند، حمله كند. در پایان میتوان گفت رژیم صهیونیستی كه به گواه تاریخ مؤلفههای عقلانی محدودی در رفتار راهبردی خود دارد، به انبار خطرناكترین سلاحهای كشتار جمعی تبدیل شده است و این امر به مثابه «نهادن تیغی تیز در كف زنگی مست» است كه صلح و امنیت منطقه و جهان را تهدید میكند.
منابع:
1- CIA fact Book, 2008- www.cia.org/cia/pulication
3-Avner Cohen,Israeland the Bomb (New York: Columbia University Press, 1998), P.5
4- Ibid, p.6
5- اسماعیل عبداللهی و مهدی زیبایی، برآورد استراتژیك اسرائیل، موسسه ابرار معاصر تهران: 1381، ص520
6- Avner Cohen, Ibid, p.12 Press, 1998), P.12
7- Ibid, P.20
9- Ibid
10- Avner, Cohen, op.cit, p.30
11- Ibid
12-Symor Hersh,Israel’s Nuclear Arsenal and American Foreign Policy, (New York: Randon House, 1991)
13- Ibid, p.120-150
14- U.S. Defence Intelligence Agency, The Decades Ahead, July, 1999, p.38 & Anthony Cordesman, Israeli Weapons of Mass Destruction, CSIS, 2008.
16- سعیده لطفیان، زرادخانه اتمی اسرائیل، اطلاعات سیاسی- اقتصادی، شماره 115 و 116 سال 74، ص 80
17-Israelwire, July 14,1998
18- Steve Rodan, Israel Mulls Stance Amid new Threats, Defence News, 29 June 1998, p.3
19- اسماعیل عبداللهی و مهدی زیبایی، همان، صص 530 تا 552
20- Anthony Cordesman, Israeli weapons of Mass Destruction, CSIS, 2008. p.6
21- اسماعیل عبداللهی، همان، ص 550
22- اسماعیل عبداللهی، همان، ص 530
23- همان
24- Anthony Cordesman, op. cit,p.7
25- Uzi Mohnami, Israel Jets Equipped for chemical warfare, Sunday Times, October 4, 1998
26- Anthony cordesman, op.cit,p.6
27- اسماعیل عبداللهی، همان، ص 532
28- Anthony Cordesman, op.cit,p.7
ثبت دیدگاه