حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

افزونه جلالی را نصب کنید. Sunday, 16 February , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1240 تعداد نوشته های امروز : 0×
03 اسفند 1396 - 12:46
شناسه : 6524
بازدید 176
4

آلبرت اینشتین- 1879 تا 1955- واضع نظریه نسبیت و برندة جایزه نوبل؛ متولد آلمان؛ كارمند دفتر ثبت اختراعات در شهر برن سوئیس؛ با روی كار آمدن هیتلر در سال 1933 به آمریكا كوچ كرده و به تابعیت آن كشور در آمد. عبدالوهاب المسیری دربارة اینشتین می نویسد: « اینشتین در دوران جنگ، نقش عمده ای […]

ارسال توسط :
پ
پ

آلبرت اینشتین- 1879 تا 1955- واضع نظریه نسبیت و برندة جایزه نوبل؛ متولد آلمان؛ كارمند دفتر ثبت اختراعات در شهر برن سوئیس؛ با روی كار آمدن هیتلر در سال 1933 به آمریكا كوچ كرده و به تابعیت آن كشور در آمد. عبدالوهاب المسیری دربارة اینشتین می نویسد:
« اینشتین در دوران جنگ، نقش عمده ای در پیشبرد بمب اتمی ایفا كرد. البته او علاوه بر مخالفت با بكارگیری آن خواهان تحریم بمب های اتمی و هیدرژنی شد. دیدگاه اینشتین نسبت به دین تا اندازه ای قابل تأمل است. نظر او به دیدگاه بسیاری از اندیشمندان لائیك فاقد ایمان شباهت داشت… اینشتین معتقد بود كه انسان یك موجود عجیب آكنده از اسرار و معماهای مختلف است. او یك بار تصریح كرد كه قانون جاذبه مسئولیتی در برابر عشق ندارد. به عبارت دیگر قانون طبیعت تفسیرگر وجود انسانها نیست. البته او در بعضی از اظهارات نسبت به آنچه می توان آن را دیانت انسان نام نهاد توجه كرده است. او نسبت به قدرت انسان در درك محیط پیرامون خویش ابراز شگفتی كرده است. او معتقد بود كه این قدرت یك نوع برتری بی پایان بر طبیعت است. بر همین اساس وظایف اخلاقی بر انسان واجب می شود. البته این مسوؤلیت اخلاقی در برابر خویشتن خویش است نه پروردگار… او تصریح می كند كه خدا در جهان نقشی ندارد… این خدا از بعضی جهات شبیه خدای اسپینوزا است. چنین پروردگاری فاقد عشق و مهربانی نسبت به انسانهاست. او انسان ها را پاداش نمی دهد و یا مجازات نمی كند بلكه یك اصل كلی ذاتی است… انیشتین حداقل در آغاز زندگی با صهیونیسم مخالفتی نداشت… انیشتین خاطر نشان می سازد كه یهودی حتی اگر از دینش دست بردارد، یهودی باقی می ماند و این موضوعی اساسی در یهودستیزی بر پایة نژاد به شمار می رود… این دیدگاه او البته تااین مرحله، فرق چندانی با دیدگاه صهیونیسم ندارد… انیشتین، قبل از ظهور نازیسم، تصریح كرد كه خود را یك شهروند آلمانی و یا حتی شهروند آلمانی پیرو دین یهود نمی داند؛ بلكه او یك یهودی است و به این امر افتخار می كند. انیشتین به مناسبت های مختلف با شور و شوق طرح صهیونیسم را مورد تأیید قرار داد و حتی در تعدادی از فعالیت های صهیونیستی مشاركت جست… بعدها از این مواضع عقب نشست…گرایشهای صهیونیستی خود را بر اساس پایه فرهنگی مبتنی ساخت. او تصریح كرد كه ارزش صهیونیسم از نظر وی اساساً در آموزش و متحد كردن یهودیان كشورهای مختلف نهفته است. این اظهار نظر در بر دارنده اعتقاد به لزوم حفظ گروههای یهودی پراكنده در نقاط مختلف جهان و میراث آنهاست… چیزی كه انیشتین را بیش از دیگران ناراحت ساخته بود، مشكل اعراب بود. انیشتین با ارسال نامه ای به وایزمن در سال 1920، نسبت به نادیده گرفتن مشكل اعراب هشدار داد و صهیونیست ها را نصیحت كرد كه از اتكاء بیش از اندازه به انگلستان اجتناب ورزند… در سال 1948 لزوم رواج اندیشه بر پایی دولت مشترك عربی – یهودی را مورد تأیید قرار داد… انیشتین پیشنهاد تصدی پست ریاست جمهوری دولت صهیونیستی را نپذیرفت…1»
المسیری می كوشد با نگاهی بی طرفانه و علمی – با تعریفی كه در غرب از این دو وضعیت رایج است- به مسائل نگاه كند و لذا می توان او را تا حدودی محافظه كار دانست بنا بر این با همین نگاه هم می توان دانست كه اینشتین:
اولاً به نژاد یهودی و اصالت و ارزش آن اعتقاد داشته است.
ثانیاً به اسرائیل و وجود آن مباهات می كرده است و اگر باآن مخالفتی می داشت او را برای «تصدی پست ریاست جمهوری دولت صهیونیستی» پیشنهاد نمی كردند.
ثالثاً بر خلاف اندیشه های رایج كه از اینشتین یك عارف معتقد به خدا تصور می كنند، او نظر گاهی داشته است شبیه «بسیاری از اندیشمندان لائیك فاقد ایمان» و به نوعی « دیانت انسانی» كه همان هومانیسم است و انسان را به جای خدا گذارده است معتقد بوده و برای انسان در مقابل خدا مسئولیتی قائل نبوده است و اینها همه عناصر اندیشة كابالایی است.
رابعاً درباره استفاده از بمب اتمی در منابع بسیار متعددی بر خلاف نظر المسیری و تبلیغات غربی و یهودی ذكر شده است كه استفاده از این سلاح را انیشتین به روزولت، رئیس جمهوری آمریكا توصیه می كرده است. لوئیس مارشارلكو در كتاب خود فاتحین جهانی می نویسد: «فرمول ساخت بمب اتمی، از همان اوائل كار و در همان مراحل تحقیقات اولیه به دست جامعة یهودیان عالم افتاده بوده انیشتین از همان زمان ورود به آمریكا، اطلاعات كامل تئوری اتمی پروفسور روتوهان و نتایج جدید حاصل از تحقیقات انیستیتوقیصرویلهلم را در اختیار داشت. وی به پرزیدنت روزولت توصیه كرد كه این تحقیقات و تجربیات، با هدف نهایی تولید بمب اتمی برای آمریكا ادامه پیدا كند… از آن زمان به بعد بزرگترین راز عصر ما توسط یك تیم مرموز و غریب از تحت الحمایه های انیشتین احاطه شده ناگهان یك یهودی آلمانی به نام رابرت اپنهایمر فارغ التحصیل دانشگاه گوتینگن به این تیم یهودی ملحق شد… اساساً به نظر می رسد كه تحقیقات اتمی با روحیه و ذهنیات یهودیان بسیار سازگار است. انفجار اتمی یك دانش نوعاً یهودی است…»2
اما از این عجیب تر، ارتباط بمب اتمی با شوروی و جاسوسی یهودی های آمریكا به نفع شوروی و اطلاع و همدستی اینشتین از این قضایاست. مارشالكو می نویسد:
«این مطلب كه در بین دانشمندان اتمی آمریكا، تعدادی از كمونیستها هم وجود داشتند دارای اهمیت درجه دوم بود. آنان همواره چشمهای خود را بر یهودیانِ درنده خوتر، بی رحم تر، فناتیك تر و بالاخره انتقام جوتر روسیة شوروی دوخته بودند و به هیچكس دیگری جز آنها اعتماد نداشتند. یهودیان شرقی به خوبی از این مطلب آگاه بودند. دیویدزاژلاوسكیج و ایلیاارنبورگ مرتباً در روزنامه پراودا از آلبرت انیشتین به عنوان یكی از بهترین دوستان شش گانه روسیة شوروی در ایالات متحده آمریكا و یكی از دوستان شخصی استالین یاد می كردند. آنان همچنین برای اینكه میزان قابل اعتماد بودن خویش را نزد یهودیان آمریكا بالاتر ببرند، سلیمان آبراهام مویچ ریباخ را به عنوان كمیسر عالی برنامة تحقیقات اتمی شوروی منصوب كردند… آبراهامویچ یكی از رهبران سازماندهی تشكیلات پلیس مخفی شوروی بود. در آن سوی آبهای آتلانتیك، نمایندگان كوهن لوئب، بانكداران بین المللی مهمترین نقش را در تولید بمب اتمی بازی كردند. همین سرمایه داران بزرگ غربی كه هزینة انقلاب بلشویكی سال 1917 روسیه را تأمین كرده بودند و ارتباط نیرومندی با تروتسكی (برونشتاین) داشتند این بار هرگز زحمت پنهان داشتن احساسات خویش را نسبت به جامعة یهودی شرقی به خود نمی دادند. آلبرت انیشتین هرگز چنین چیزی را انكار نكرد. وی به عنوان دموكرات سرسخت، بسیار شیفته و مجذوب شوروی بود. جان زیكمن از اعضاء كنگرة آمریكا رسماً انیشتین را به داشتن رابطه با بلشویكها متهم می ساخت…»3 برای پی جویی نقش انیشتین در ترویج و بكارگیری بمب اتمی، می توان به مأخذ دیگری هم رجوع كرد:4 «شاید جنگ جهانی دوم را بتوان آغاز پدیده ای دانست كه با آن نه تنها استثماری بی سابقه از علوم آغاز شد بلكه این استثمار با قبول ضمنی در مواردی متزاید با تشویق خود محققین همراه شد… در طول تاریخ دانشمندان و محققین یا از همكاری با طبقات غالب جامعه سر باز می زدند و یا دست كم – تا آنجا كه میسر بودامكان سوء استفاده از یافته هاشان را در اختیار جباران قرار نمی دادند… در برابر این مردم گروی، به دامنِ آلوده آلبرت انیشتین توجه كنید: در اوت 1939 وی نامه ای به روزولت رئیس جمهور آمریكا نوشت و در آن یادآور شد كه : «بعضی از كارهای اخیر ا. فرمی و ل. زیلارد كه به صورت دست نویس به نظر من رسیده است سبب شده است كه بتوانم پیش بینی كنم كه عنصر اورانیوم می تواند به یك منبع مهم انرژی تبدیل شود.» و سپس ادامه می دهد: «یك بمب از این نوع اگر در بندری منفجر شود، می تواند تمام بندر را با مناطق اطراف آن از بین ببرد.» و بدین نحو بود كه چندی بعد نه تنها یك بندر كه دو تا – هیروشیما و ناكازاكی با خاك یكسان شد و امروز بشر در آستانة انهدام اتمی قرار دارد. به این كار انیشتین جز فحشا علمی چه می توان نام داد؟
البته انیشتین اگر چه تنها امضاء كنندة این نامه بود، در این آلودگی تنها نبود. وی نماینده گروهی بود كه فرمی، زیلارد و فون ویگز اعضاء دیگر آن بودند. از این گذشته گروهی كه با رهبری رابرت اوپنهایمر به عزلت در لوس آلاموس تن دادند تا مقدمات اولین انفجار اتمی را … فراهم كنند،5 همه دامانشان ملكوك (لكه دار) است. اما لوثی كه این نامه بر دامان انیشتین گذاشت، تخیل علمی او را برای همیشه ملوّث كرده است. این نخستین بار بود كه محققی در سطح بالا به تشویق و راهنمایی سبعانة جباران برای استثمار سبعانه تری از یافته های علمی دست زد و علوم را همچون كالایی6 برای فروش در اختیار گردانندگان یك جامعه سودجو قرار داد…»
نكته ای راكه نویسندة سطور بالا یا توجه ندارد و یا نمی خواهد تصریح كند آن است كه جنگ جهانی دوم برای یهودی های آمریكا یك نعمت بزرگ بوده و آنقدر سودمند كه می توان حدس زد كه خود آنها آن را برنامه ریزی كردند تا همین استفاده ها را از آن ببرند. چنانكه اولاً با سیراب كردن روحیه عمیق برگزیدگی قومی و برتری نژاد كاملاً بر جهان مسلط شوند و دمار از روزگار بشر در آورند – كه یك قلم نزدیك 60 میلیون كشته در جنگ جهانی ببار آوردند- و ثانیاً با دروغ بسیار وقیحانه و بزرگ هولوكاست خود را در زیر تبلیغات مظلوم نمایانه بپوشانند و بكنند آن كاری را كه كردند چرا كه دستگاه های تبلیغاتی و رسانه ای هم در اختیارشان بود و برای تحمیق مردمان غیر یهودی خود را مجهز می دیدند و با پولهای هنگفت و ثروتهای باد آورده و غارتی، همه را هم می توانستند بخرند؛ مگر بعضی افراد بسیار سفت و سخت را كه آنان را می شد با ترور از سر راه برداشت و با مجموعه ای از تدابیر از این نوع، كار جهان را یكسره كرده و كاملاً در اختیار خود بگیرند.
رابرت كندی وزیر دادگستری دولت جان كندی- كه چندی بعد از برادرش ترور و كشته شد- در كتاب قهرمانان فساد از قول سران اتحادیة كامیون داران آمریكا نقل می كند كه گفته بود: هر كس یك قیمتی دارد. یعنی یا افراد را می توان با مبلغی رشوه تطمیع كرد و یا با دادن مبلغی به آدمكُشان، از سر راه برداشت.
وقتی علم و سیاست و جامعه و سرنوشت بشر و خلاصه همه چیز با پول قابل خرید و فروش باشد غیر از این توقع و انتظار دیگری نمی توان داشت.

 

شمس الدّین رحمانی

پی نوشت:
1 – دایرة المعارف یهود، یهودیت و صهیونیسم؛ عبدالوهاب المسیری: ج 2؛ ص 62
2و3- فاتحین جهان (جنایتكاران حقیقی جنگ)؛ نوشته لوئیس مارشالكو؛ ترجمه دكتر عبدالرحیم گواهی؛ از انتشارات موسسه فرهنگی تبیان؛ سال 1377؛ گزیده صفحات 226 تا 229. گفتنی است كه در این كتاب؛ فصل چهاردهم با عنوان «یهودیان بمب اتمی دارند» از صفحه 225 تا 236 مطالب بسیار خواندی و شگفت آوری دارد. باید توجه كرد كه این كتاب در سال 1958 تألیف شده است.
4 – فقر علوم؛ دكتر مهدی توسلی فرید؛ انتشارات سهروردی؛ سال 1366؛ ص 22 تا 24.
5 – همه این افراد و عدة دیگری از آنان یهودیند.
6 – امروز به عنوان یك «نظریه مدرن» نه فقط علم بلكه به طور كلی اطلاعات را یك «كالا» می دانند و می خوانند كه می توان آن را خرید و فروخت و قیمت دارد و بازار و رقابت و…

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.