حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

افزونه جلالی را نصب کنید. Wednesday, 11 December , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1231 تعداد نوشته های امروز : 0×

تازه ترین مطالب

28 شهریور 1391 - 20:37
شناسه : 1263
بازدید 264
2

برخی لبنانیان دقیقا همان کاری را می‌کنند که اسرائیل می‌خواهد. همان چیزی را می‌گویند که اسرائیل می‌خواهد. خواسته یا ناخواسته.

ارسال توسط :
پ
پ


بخش دوم

دسیسۀ اسرائیلیِ جنگ داخلی در لبنان

دربارۀ پذیرش قطعنامه 1701 از جانب اسرائیل می‌گوید: «اسرائیل راه دیگری برای اتمام جنگ نداشت. جنگی که حتما باید پایان می‌یافت.» موشه یعلون رئیس سابق ستاد مشترک ارتش اسرائیل و وزیر کنونی دولت ناتنیاهو و کسی که دارد خود را برای نخست‌وزیری آماده می‌کند و خود را نظریه‌پرداز استراتژیک می‌داند، می‌گوید: «برای من روشن است که حزب الله یک پدیدۀ ریشه‌دار است و با عملیات نظامی ریشه‌کن نخواهد شد و راه حل نظامی قطعی در برابر سیستم موشکی حزب‌الله وجود ندارد. …» این‌ها را رئیس ستاد مشترک و نظریه‌پرداز راهبردی اسرائیل می‌گوید: «به همین خاطر من از فعالیتی سیاسی که در نهایت موجب خلع سلاح مقاومت در پی روندی در داخل لبنان شود حمایت کردم.» می‌گوید راه‌حل نظامی وجود ندارد. می‌خواهید مسئلۀ سلاح حزب الله را حل کنید؟ در آستین لبنان دنبال آن بگردید. با «روندی در داخل لبنان» و «در پی جنبشی داخلی» مسئلۀ سلاح حزب‌الله را حل کنید.
برخی لبنانیان دقیقا همان کاری را می‌کنند که اسرائیل می‌خواهد. همان چیزی را می‌گویند که اسرائیل می‌خواهد. خواسته یا ناخواسته. قطعا ناخواسته. چرا؟ چون نمی‌خوانند. ادامه می‌دهد: «دریافتم که راهی برای ریشه‌کن کردن حزب‌الله از قلب‌های شیعه در لبنان وجود ندارد. و پس دریافتم راهی برای از بین بردن تهدید موشک‌های کاتیوشا وجود ندارد. و به همین خاطر پیشنهاد یک تلاش سیاسی-نظامی را برای مهار حزب‌الله و محدود کردن حوزۀ فعالیت‌هایش دادم. تلاشی که در نهایت منجر شود حزب‌الله را در لبنان نامشروع ببینند.»
هدف این است که ملت لبنان و لبنانیان حزب‌الله و سلاحش را نامشروع ببینند. راه حل این است. اسرائیل راهی جز این ندارد. نه جنگ جولای، نه جنگ آگوست، نه جنگ سپتامبر، نه جنگ اکتبر، نه جنگ نوامبر و… هیچ جنگی نمی‌تواند این حزب مؤمن مجاهد شهادت‌طلب فداکار را شکست دهد.
به همین خاطر بر روی اطلاعات داخلی شرط می‌بندند. خب این‌جا لبنانیان باید بیدار شوند. پیش از این که به بخش دوم این بخش یعنی موضوع سوریه و ایران بپردازم، می‌خواهم در این باره به شما اطمینان بدهم. چون می‌خواهم به آرامش فرا بخوانم می‌خواهم به شما اطمینان بدهم. بعضی برادران، هواداران و عزیزان کمی نگرانند و برخی تحلیل‌ها رویشان تأثیر گذاشته. هیچ کس نگران نباشد. راحت، آرام و مطمئن باشید. جنگی مانند جنگ سی و سه روزه نتوانست به مقاومت و سلاح، اراده، مردان، روحیه و کرامتش صدمه‌ای بزند، پس بدگویان این طرف و آن طرف نیز نخواهند توانست. و آن‌ها که… بگذریم.
مسأله سوریه
وقتی اسرائیلیان و آمریکایی‌ها تحقیق را ادامه دادند، به مشکل دومی برخوردند. چطور می‌خواستند مسئلۀ سوریه را حل کنند؟ یک معضل واقعی وجود دارد به نام سوریه. البته نه هر سوریه‌ای. سوریۀ عبدالحلیم خدام معضل به حساب نمی‌آید. بله، این سوریۀ بشار اسد است که واقعا یک معضل است. خب در چند سال گذشته دیده شد که در سوریه تحول مهمی رخ داد. این‌جا هم می‌خواهم با صراحت صحبت کنم. شاید سوری‌ها نتوانند این طور صحبت کنند. بگذارید من بر اساس مسئولیت خودم صحبت کنم.
جایگاه سوریه در محور مقاومت
اولاً: در ده سال گذشته راهبرد نظامی جدیدی در سوریه تعریف و بر روی آن کار شد. یک افق واضح راهبردی. سوریه در ده سال گذشته به یک قدرت نظامی واقعی با توان تهدید راهبردی اسرائیل تبدیل شد. به معنای واقعی کلمه. و بنده می‌دانم چه می‌گویم. مخصوصا در سطح موشکی، پیشرفت صنعت نظامی و خلاقیت در زمینه‌های مختلف…. با در نظر گرفتن شرایط، ظرفیت‌ها و نیروهای موجود یک افق تعریف شد. وقتی خرد سوری به بازنگری و بررسی نقاط ضعف و قوت پرداخت، یک راهبرد نظامی جدید تعریف کرد. به همین خاطر اسرائیل در سال‌های گذشته دربارۀ سوریه نگران و هراسناک‌تر شد. چه این که سوریه به لحاظ نظامی و مخصوصاً موشکی بسیار قدرتمند شده. و امروز توان موشکی یک توان تعیین کننده است. حزب‌الله در جنگ سی و سه روزه چه داشت؟ نیروی هوایی؟ نه. همین توان موشکی بود که برایش راه حلی وجود ندارد. خب این مسئله نیاز به حل داشت.
بعضی دربارۀ سوریه به گونه‌ای صحبت می‌کنند که گویا جاده و پل ارتباطی میان ایران و مقاومت است. چه دربارۀ لبنان و چه دربارۀ فلسطین. این درست است ولی بگذارید امشب بگویم سوریه بیش از این‌هاست. سوریه فقط یک پل نیست. پشتوانۀ واقعی مقاومت است. آن هم نه تنها در سطح سیاسی، روحی، ملی و اجتماعی بلکه حتی در زمینۀ نظامی. و بنده دو شاهد دارم. شاهد اول -چه این که بنده رازی را فاش نمی‌کنم چون اسرائیلیان این مسئله را طی جنگ سی و سه روزه بیان کردند.- این که: مهم‌ترین موشک‌هایی که به حیفا، ورای حیفا و میانۀ فلسطین اشغالی اصابت می‌کرد ساخت سوریه بود که به مقاومت لبنان داده شده بود. سوریه فرودگاه، بندر یا گمرک مقاومت لبنان نبود. سوریه نقطۀ اتکا بود. به مقاومت لبنان سلاح داد. سلاحی که مقاومت به وسیلۀ آن توانست در جنگ سی و سه روزه ایستادگی کند. و بنده صراحتاً به شما می‌گویم: مهم‌ترین سلاح‌هایی که ما در جنگ سی و سه روزه به وسیلۀ آن‌ها جنگیدیم سوری بود. این تنها مال لبنان هم نیست.
در نوار غزه. برادران و خواهران، سلاح و موشک‌هایی که به نوار غزه می‌رسد… -اشکالی ندارد. بگذارید امروز بی‌پرده صحبت کنم.- امروز اسرائیل از نوار غزه می‌ترسد. نوار غزه برای اولین بار در تاریخش یک و نیم میلیون شهرک‌نشین یهودی را به پناه‌گاه‌ها می‌کشاند. امروز اسرائیل برای تل آویو از نوار غزه می‌ترسد. و باید هم بترسد. آخر این موشک‌ها چطور و از کجا به نوار غزه رسیده‌اند؟ آیا نظام سعودی موشک‌ها را تا آن‌جا رسانده؟! آیا نظام مصر این کار را کرده؟! آیا نظام‌های عربی چنین کاری کرده‌اند؟! نخیر. این موشک‌ها ساخت سوریه هستند و از طریق سوریه به غزه رسیده‌اند. این سوریه، این سران سوریه در همۀ سال‌های گذشته منافع، نظام و خود را برای قدرتمند شدن مقاومت لبنان و فلسطین به خطر انداخته‌اند. یک نظام عربی بیاورید که آمادگی چنین خطرکردنی را داشته باشد. همۀ نظام‌های عربی می‌دانند، دادن سلاح به حزب‌الله -که در فهرست سازمان‌های تروریسی است.- برای آمریکایی‌ها چه معنایی دارد. می‌دانند دادن سلاح به حماس و جهاد اسلامی فلسطین -که در فهرست سازمان‌های تروریسی هستند.- یعنی چه. وقتی نظام‌های عربی غذا، نان و حتی پول را دریغ می‌کردند -در عربستان بعضی حکومت‌های خلیج حتی جمع‌آوری کمک برای غزه را ممنوع اعلام کردند.- وقتی غذا هم از غزه دریغ می‌شد، سوریه سلاح و غذا را با هم به غزه می‌فرستاد. ساکنان غزه باید این را بدانند. سوریه برای انجام این کار خطر می‌کرد. بله، سوریه این است. سوریۀ بشار اسد. سوریۀ سران شهید: داود راشحه، عاصف شوکت و حسن ترکمانی. همین سوریه بود که مقاومت لبنان و مقاومت فلسطین را پیروز کرد. ولی آنان که امروز برای لبنانیان، فلسطینیان و سوری‌ها دلسوزی می‌کنند کجا بودند؟ در جبهۀ دشمن و در کنار آمریکا، اسرائیل و غرب قرار داشتند. چرا از این حقایق چشم‌پوشی می‌کنید؟ چرا؟ در چنین روزی باید حق را بگوییم. هر کس را می‌خواهد خوشحال کند، هر کس را هم می‌خواهد ناراحت کند. هیچ کس نمی‌تواند به خودش دروغ بگوید.
ارتش موردنظر آمریکا و اسرائیل در منطقه:
برادران و خواهران، اصولا یک نگاه آمریکایی-اسرائیلی وجود دارد که نمی‌خواهد ارتش‌های قدرتمند در منطقه وجود داشته باشند. آن هم فقط به خاطر اسرائیل. آن‌چه برای آنان پذیرفتنی است نیروهای امنیتی داخلی هستند در لباس ارتش. در لبنان چه کار می‌کنند؟ ارتش ما نیروی امنیت داخلی است ولی در لباس ارتش. می‌خواهند در حکومت‌های همسایۀ اسرائیل و همسایگان آن‌ها ارتش‌ها فقط نیروهای امنیتی داخلی باشند. و اگر هم می‌خواهند ارتش باشند باید تجهیز، ذخایر، آموزش و به قول معروف همۀ شؤونشان دست آمریکایی‌ها باشد. چون آن وقت ارتش همه چیز خواهند بود جز ارتش جنگ با اسرائیل! برنامۀ آمریکا این است. ارتش‌های عرب را هم که دارید می‌بینید.
می‌خواهم یک سؤال مطرح کنم. آمریکایی‌ها که وارد عراق شدند اولین کاری که کردند چه بود؟ ارتش عراق را منحل کردند. چرا؟ نمی‌توانستند اداره‌اش کنند. ارتش از هر قدرت سیاسی پیروی می‌کند. می‌شد ارتش عراق از قدرت جدید سیاسی پیروی کند. ارتشی که متأسفانه هشت سال با ایران جنگید، کویت را اشغال کرد و حکومت‌های همسایه را تهدید می‌کرد و با شیعه، اهل سنت و کردهای عراق مقابله می‌کرد. ولی چنین ارتشی را منحل کردند. چرا؟ چون نمی‌خواستند یک ارتش قدرتمند وجود داشته باشد که سلاح، آموزش و خردش مال آمریکایی‌ها نباشد. و این ارتش سلاح، آموزش و ذخایرش مربوط به روسیه بود. همه‌اش مال آن‌جا بود.
کار ارتش عراق تمام شد. امروز در عراق چه داریم؟ پلیس. دارند تلاش می‌کنند ارتش ایجاد کنند. ببینیم چه می‌شود. آن‌چه در منطقه پذیرفتنی است، پلیس است. برای حکومت مستقل فلسطینی که نمی‌دانستند چطور بپذیرندش در بهترین حالت حضور پلیس را قبول کردند. نپذیرفتند ارتش داشته باشد.
ادامه دارد…

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.