حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

افزونه جلالی را نصب کنید. Friday, 4 October , 2024 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1225 تعداد نوشته های امروز : 1×

تازه ترین مطالب

هر ضربه به رژیم صهیونی از سوی هر کس و هر مجموعه، خدمت به کلّ منطقه و بلکه به کلّ انسانیّت است عزای ما در فقدان آقای سیّد حسن نصرالله از جنس عزای حضرت سیدالشهداء علیه‌السلام است یعنی زنده‌کننده و پیش‌بَرنده و شوق‌آفرین برای کار و پیشرفت لزومِ گرفتنِ «انتقام سخت» و تاریخ‌ساز از سران و رهبران جبهه‌ی جهانی قوم یهود و رژیم تروریست «اسرائیل» ضربات جبهه‌ی مقاومت بر پیکر فرسوده و رو به زوال رژیم صهیونی، بحول و قوه‌ی الهی کوبنده‌تر خواهد شد پیام مهم رهبر انقلاب اسلامی درباره قضایای اخیر لبنان فلسطین، به وسیله‌ی خبیث‌ترین کفّار عالم غصب شده؛ حکم قطعی شرعی و بر همه واجب است فلسطین را به مسلمانها، به صاحبان اصلی‌اش برگردانند ایجاد وحدت و تشکیل «امّت اسلامی» دشمنانی دارد؛ روی «دشمنان اسلام» فکر کنید، تکیه کنید؛ دشمن فلان کشور، مهم نیست؛ کسانی هستند دشمن اسلامند. اینکه دختر عزیز ما مدال خودش را اهدا می‌کند به بچّه‌های غزّه یا فلسطین، این در دنیا خیلی پُرمعنا است

28 شهریور 1398 - 12:14
شناسه : 7255
بازدید 226
4

این گفت و گو را دولتمداران و مدیران ارشد دیپلماسی نخوانند! مدخل: محمّدتقی تقی ‌پور از پژوهشگران باسابقه در حوزه ی مباحث و مسایل تاریخی، سیاسی، بین المللی، یهود و صهیونیسم است. تاکنون ده ها کتاب و مقاله ی پژوهشی و نیز گفت و گو از ایشان منتشر شده است. بعضی آثار و نوشته های […]

ارسال توسط :
پ
پ

این گفت و گو را دولتمداران و مدیران ارشد دیپلماسی نخوانند!

مدخل:

محمّدتقی تقی ‌پور از پژوهشگران باسابقه در حوزه ی مباحث و مسایل تاریخی، سیاسی، بین المللی، یهود و صهیونیسم است. تاکنون ده ها کتاب و مقاله ی پژوهشی و نیز گفت و گو از ایشان منتشر شده است. بعضی آثار و نوشته های آقای تقی پور در سطح اروپا و آمریکا و به خصوص جامعه صهیونیست های آن سامان و حتی در اسرائیل بازتاب پیدا کرده و یا مورد نقد و بررسی قرار گرفته است. گفت و گوی حاضر با ایشان درباره ی ماهیت، اصول و مبانی فکری دولتمداران آمریکایی و اروپایی در دوران معاصر است. عمده ی سؤال ها این است که برنامه ریزان، سیاستگذاران و تصمیم سازان دنیای غرب در یکی دو قرن اخیر و نیز در دوران کنونی، به کدام جریان فکری و اعتقادی گرایش، وابستگی و پیوستگی دارند و در تعقیب کدام آرمان و راهبرد هستند و در نهایت ریشه و اساس ناسازگاری آن ها با نظام جمهوری اسلامی ایران چیست؟

پاسخ این قبیل پرسش را در گفت و گوی حاضر می خوانید.

 نسيم قدس: با تشكر از اين كه وقتتان را در اختيار ما گذاشتيد، به عنوان اولين سوال بفرماييد فلسفه و انگيزه‌ ي مشترك آمريكا و برخي اعضاي اتحاديه‌ ي اروپا در تقابل با جمهوري اسلامي چيست و آيا آن‌ ها از اختيار و استقلال لازم و كافي در حل و فصل مساله‌ ي مورد ادعا با ايران برخوردارند؟

تقي‌پور: تاريخ چند قرن اخير اروپا و آمريكا از داستان بسيار تلخ و تكان ‌دهنده‌اي روايت مي ‌كند كه در تاريخ ‌نگاري رسمي و رايج غرب هيچ اشاره ‌اي به آن نشده، بلكه با سكوت معنادار از كنار آن عبور شده است.

مردم عموما از تاريخ رسمي و آشكار اروپا و دنياي غرب آشنايي و آگاهي دارند. زيرا در مدارس و دانشگاه ها تدريس و در رسانه‌ ها همواره تكرار مي ‌شود. مطالعات، بررسي‌ ها و تحليل ‌هاي سياسي و تاريخي دوباره‌ ي اروپا و بلكه مجموعه‌ ي دنياي غرب، در همه‌ ي جهان، ازجمله جهان اسلام و حتي ايران، براساس همين داده‌ ها و از دريچه ‌ي همين روايت‌ هاي آشكار و رسمي است. در حالي كه در آن سوي اين پرده ‌ي آشكار؛ واقعيت ‌هاي شگفت ‌آور، اسرارآميز و تكان‌ دهنده‌ اي پنهان است كه عموما نسبت به آن وقوف و توجه ندارند؛ لذا در معادلات، محاسبات و تحليل ‌هاي خود نيز جايگاهي براي آن قائل نمي‌ شوند.

از همين زاويه است كه طرف ‌هاي گفت و گو و معامله با دنياي غرب، در چند سده‌ ي اخير، همواره از اين ناحيه آسيب ‌ديده و دچار خسران شده‌ اند.

مستندات تاريخ پنهان غرب، به ويژه اروپاي شمالي و غربي، حكايت از آن دارد كه حداقل از دوراني كه اقتدار كليساي كاتوليك درهم شكست و فروريخت؛ به تدريج اصول، ارزش‌ ها و آداب مبتني بر فرهنگ و تعاليم «عهد عشق» بر حيات فكري، فرهنگي و اجتماعي آن سرزمين سايه گسترد. انسان ‌مداري جانشين خدا محوري شد. نهضت رنسانس و در كنار آن جنبس اصلاحات مذهبي يا همان پروتستانيسم در تثبيت، تحكيم و گسترش مكتب «اومانيسم» از هيچ تلاشي فروگذار نكرد. خاستگاه اين حركت سيل ‌آسا و بنيان ‌برافكن، برخي مناطق غرب و شمال اروپا بود كه تحت نفوذ اسرارآميز «مارانو» ها قرار داشت.

يعني همان نوكيشان مسيحي كه در آشكار اسامي مسيحي داشتند و به اصول و آداب مسيحيت تظاهر مي ‌كردند و حتي خود و فرزندانشان را غسل تعميد مي‌ دادند ليكن در پنهان يهودي و در اصول و كيش يهوديت پايدار بودند.

اين نوكيشان مسيحي يا «يهود مخفي» با پيدايش مذهب جديد پروتستان در جهان مسيحيت، پوشش موجه و مناسب ديگري يافتند كه براي آن‌ ها موقعيت و بستر بسيار ممتازي را در مسير تعقيب اهداف اصلي ‌شان فراهم و مهيا مي‌ كرد. به اين ترتيب بود كه حال و هواي فكري، فرهنگي، اجتماعي و سياسي اروپا چنان دگرگون و دستخوش تحولات بنيادي شد كه از آن رويدادها با عنوان «رستاخيز عبري» ياد شده است. به دنبال اين تحولات، آنان كه تا ديروز بر مبنا و دلايل متعدد اعتقادي، فرهنگي و اجتماعي، مطرود و منفور مردم و جوامع پيرامون بودند، در زمره‌ ي دوستان و ياران و اصحاب مسيح (ع) قرار داده شدند. براساس مباحث تئوريك نوين و نظريه ‌پردازي‌ هاي جديد، «بازگشت به صهيون»، «تاسيس دولت عبري» و «برپايي هيكل» از سوي «فرزندان يهوه» يا «قوم برگزيده» در فلسطين و در جوار قدس، مقدمه و لازمه‌ ي ظهور مسيح (ع) و آغاز «هزاره خوشبختي» قلمداد و اعلام شد. بنابراين هركس در تقويت و پيش ‌برد اين حركت همكاري و مساعدت مي ‌كرد، مشمول رحمت و در جرگه‌ي رستگاران قرار مي‌ گرفت. كتاب «مسيح يهودي متولد شد»، نوشته‌ ي مارتين لوتر به انواع زبان‌ ها ترجمه و مكرر چاپ و منتشر شد. فرقه‌ هاي متعدد پروتستان، به ويژه پيورتين‌هاي شبه‌يهودي كه همه‌ي عالم و آدم را از دريچه‌ي عهد عتيق روايت و تفسير مي‌كردند تا آن جا قدرت يافتند و پيش رفتند كه در سال 1649م، چارلز اول پادشاه انگلستا را از سلطنت خلع كردند و حتي گردن زدند و حكومت دلخواه خود به رهبري «اوليور كرامول» پيورتين را برپا ساختند.

به اين ترتيب، اصول، آداب و مباني فكري و فرهنگي پيورتين‌هاي پروتستانيسم يا همان «صهيونيسم مسيحي» كه پيش از «صهيونيسم يهودي» در دنياي نوين چهره‌اش آشكار و علني شده بود، به طور گسترده و فزاينده، سراسر انگلستان و به تدريج نقاط ديگر اروپا را فراگرفت.

در اين مثلث جديد، «مارانو»ها، يعني يهودياني كه به اصطلاح به آئين مسيحيت گرويده ولي دراصل يهودي باقي مانده بودند يكي از اضلاع مهم، در كنار ضلع ديگر، يعني فرقه‌هاي جديد مسيحي زير عنوان پروتستانتيسم با فرهنگ و تعاليم شبه‌يهودي، يا همان «مسيحيان صهيوني» قرار داشتند كه ضلع سوم آن، «صهيونيسم يهودي» بود كه قاعده‌ي اين مثلث را تشكيل مي‌داد. همكاري، همراهي و تعامل همه‌جانبه در چارچوب اين مثلث، شرايط و موقعيت بسيار استثنايي و تاريخي و در عين حال شگفت‌انگيز و رازآلودي را از جنبه‌ي فرهنگي، اجتماعي، رواني و به ويژه اقتصادي در اروپا و بلكه كل دنياي غرب رقم زد كه تاكنون استمرار و ادامه داشته است.

در سراسر سده‌ي شانزدهم، هفدهم، هيجدهم و نوزدهم، نظام اقتصادي و پولي در اروپا، از هلند، اسپانيا، پرتغال تا انگلستان، فرانسه، آلمان، اتريش و… به طور كامل در قبضه‌ي مثلث يادشده قرار داشت، آن چنان كه، آن‌ها لقب «سلطان پول» را به خود اختصاص دادند.

در پاره‌اي كشورهاي اروپايي، آنها وام‌دهندگان حكومت و نيز خزانه‌دار پادشاهان و در عمده‌ي اين ممالك مشاوران مالي سلطان و به تبع آن مشاوران امور حكومتي و سلطنتي و صاحب نفوذ در اركان قدرت و تصميم‌گيري بودند.

اكثر مديران، روسا و صاحبان بازار بورس و سهام در اين دوران يهودي بودند. براي مثال در دهه‌هاي اول قرن هجدهم، اولين نمونه‌ي اسناد اعتباري در فرانسه را به دليل سيطره‌ي بي‌چون و چراي «ساموئل برنارد»، «برناردين» مي‌گفتند. در تمام اين دوران، يهوديان طرف قرارداد ارتش كشورهاي اروپايي براي تامين اقلام موردنياز آنها از مواد غذايي تا البسه‌ي نظاميان و وسايل جنگي بودند. تامين جواهرات و لباس‌هاي فاخر شاهزادگان و بانوان دربار يك حرفه‌ي انحصاري در دست يهود بود.

بسياري از شركت‌ها و مراكز بزرگ بازرگاني و پولي كاملا در سيطره‌ي آنها بود كه كمپاني‌هاي بزرگ هلندي هند غربي و هند شرقي با مركزيت آمستردام تنها دو نمونه‌ي بارز آن بود.

اگرچه از اوايل قرن هجدهم، لندن، جاي آمستردام را گرفت. اما حداقل از سال 1649 م، يعني با شبه كودتاي پيورتين‌ها به رهبري كرامول، امور مالي انگلستان تحت كنترل يهود قرار گرفت.

«آنتونيوفرناندز كاراواهال» معروف به «يهودي كبير» در اواسط قرن هفدهم، يكي از بازرگانان بزرگ لندن و طرف قرارداد ارتش انگلستان براي تامين تمامي مايحتاج آن نهاد و مورد اعتماد شوراي شهر بود. پس از اين، «سر سالامون مداينا» معروف به «مدايناي يهود» جاي او را پر كرد.

خانواده‌هاي «سواسو»، برادران «داسيلوا» در دوره‌ي پادشاهي «خاندان استيوارت»، خانواده‌هاي «مندز» و «دوكاستا» (كه بعدا درهم ادغام شدند و خانواده «مندز دوكاستا» را تشكيل دادند)، «مناشه لوپز» در دوران ملكه «آنه»، «سامسون گيدئون» ستون اصلي حكومت و سلطنت در نيمه‌ي اول قرن هجدهم، «فرانس» و «جوزف سالوادور» تا پايان قرن هجدهم، بزرگترين قدرت اقتصادي و منابع مالي انگلستان را در دست داشتند. از اين پس، خاندان «روچيلد» رهبري پشت پرده‌ي حكومت و سلطنت را با قبضه‌ي امور مالي انگلستان به دست گرفت.

سيطره‌ي مالي خاندان روچيلد در انگلستان و انحصار بازار بورس، موقعيتي يگانه را براي آنها فراهم كرد. آن چنان كه در بسياري از مناطق اروپا، اگر رئيس خزانه‌داري با كمپاني‌ها و موسسات مالي خاندان روچيلد كنار نمي‌آمد و سازگاري نشان نمي‌داد، بايد كليه خزانه‌داري را به فرد ديگر مي‌سپرد. به دليل اين ميزان قدرت و سيطره، در ميان عموم مردم، اين گفته رايج بود كه در اروپا فقط يك كانون قدرت وجود دارد و آن بنياد روچيلد است. اين نفوذ و سيطره در قرن نوزدهم و بيستم نيز هم‌چنان ساري و جاري بوده است.

آمريكا نيز از اين وضعيت و تحولات مستثني نبود. اولين مهاجمان و مهاجران پيورتين به آن سرزمين يورش بردند. افزايش و گسترش موج مهاجرت به جايي رسيد كه آمريكا را «سرزمين موعود» و «كنعان جديد» ناميدند. سرمايه‌گذاري عظيم يهوديان در سهام كمپاني هلند، زمينه ورود و حضور آنها را به سوي مستعمره‌نشين هلند، ناحيه‌اي كه اكنون «نيويورك» نام دارد آسان نمود. نيويورك به بندر اصلي آمريكا تبديل شد و جمع كثيري از يهوديان كه در دوران انقلاب آمريكا به «فيلادلفيا» گريخته بودند نيز به نيويورك بازگشتند. به اين ترتيب، اين شهر را «اورشليم» و رشته كوه‌هاي «راكي» را «كوه‌هاي صهيود» خواندند. آن چنان كه امروز نيز اين شهر بزرگترين مركز تجمع يهود در دنياست. به دنبال اين سلسله رويدادها بود كه بزرگ‌ترين و گسترده‌ترين قتل عام تاريخ بشر عليه سرخ‌پوستان بومي و ساكنان اصلي و اوليه‌ي آمريكا با شعار و پيروي از «قوانين جنگ در عهد عتيق» و با استناد به مندرجات سفر «تثنيه» تورات و كتاب «يوشع» آغاز شد و گسترش يافت. تا جايي كه ده‌ها ميليون سرخ‌پوست، قرباني توطئه‌اي حساب شده در عرصه‌ي جهاني واقع شدند. به اين ترتيب آمريكا تحت نفوذ دلخواه آنها درآمد. در زمان جنگ‌هاي داخلي و انقلاب آمريكا، آذوقه و مهمات موردنياز ارتش و جنگجويان و نيازهاي پولي انقلابيون را يهوديان تامين مي‌كردند. پس از انقلاب آمريكا بود كه يهوديان به تدريج در اين كشور حضور و نفوذي گسترده و همه‌جانبه پيدا كردند. به طوري كه امروز كمتر از ده خانواده‌ي يهودي اقتصاد و منابع مالي آمريكا را تحت اداره و كنترل خود دارد. آنها در كنار نئومحافظه‌كاران يعني فرزندان خلف (!) همان مسيحيان صهيونيست، ايالات متحده را مديريت و رهبري مي‌كنند.

امروز، سيطره و قدرت بلامنازع و همه‌جانبه‌ي آنها در عرصه توليد و عرضه‌ي محصولات فرهنگي سرگرم‌كننده، صنعت فيلم و سينما با مركزيت هاليوود بزرگترين مركز سينمايي و توليد فيلم، چند شبكه‌ي تلويزيوني بين‌المللي، صدها ايستگاه و فرستنده‌ي راديويي، موسسات و مراكز مهم انتشاراتي، توليد و پخش انواع مسكرات، مواد مخدر، مراكز فساد و فحشاء، كمپاني‌هاي بزرگ تجاري و صنعتي و مراكز عمده‌ي اقتصادي و بانكي، كاملا بديهي است. مطابق بررسي‌ها و اطلاعات سال 1983، حدود پنجاه شركت چندمليتي كه همگي داراي وابستگي و منافع مشترك با چند موسسه‌ي عظيم اقتصادي و چندين بانك بين‌المللي بودند، قسمت اعظم اقتصاد، بازار پول، صنعت، تجارت، مراكز فرهنگي، شبكه‌ها و رسانه‌هاي خبري، موسسات سينماي و… آمريكا را در اختيار خود داشتند. پژوهش‌ها و اطلاعات چند سال اخير نشان مي‌دهد كه شياطين پول، اين پنجاه كمپاني و بانك بين‌المللي را در ده موسسه‌ي بزرگ خلاصه، ادغام و متمركز كرده‌اند. آنها ازطريق غارت و چپاول منابع و ثروت‌هاي مردم جهان، سالانه صدها ميليون دلار به بزرگ‌ترين ماشين جنگي جهان يعني ارتش آمريكا اختصاص مي‌دهند. آنها نه فقط از آمريكا به عنوان «ابرپليس» جهان براي ايجاد نظم و نظام بين‌المللي مورد نظر خود ياد مي‌كنند، بلكه در دو سه دهه‌ي اخير با تلفيق و تركيب ميان دسيسه هاي مالي، سياسي، تبليغاتي، اعتقادي و نظامي خود، اين گونه توجيه، تبليغ و ترويج مي‌كنند كه آمريكا درصدد زمينه‌سازي براي ظهور «ماشيح» يا همان «مسيح» و آغاز «هزاره‌ي خوشبختي»، يعني هزار سال سلطنت اين منجي، تحت دستياري و كارگزاري «فرزندان يهودا» بر جهان است. بنابراين، هرگونه تهاجم نظامي، شرارت، جنايت و آدم‌كشي آمريكا در جهان را از اين زاويه و منظر، طرح، توجيه و تفسير مي‌كنند. مطابق ادعاي آنها ماشين جنگي و نظامي ايالات متحده، «آنتی کریست»ها، يعني كساني را كه مخالف، مانع و دشمن ظهور «مسيح» هستند از سر راه برمي‌دارد، آن هم با هدف زمينه‌سازي ظهور منجي!

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.