6-اصولا در مذهب یهود، شوخطبعی و لطیفهگویی به شدت نهی شده است؛ مگر لطیفههایی كه علیه مذاهب دیگر گفته شود. هجو كردن ربیها و رهبران جوامع یهودی هرگز، حتی ذرهای – آن گونه كه در مسیحیت لاتین وجود داشت- به یهودیت راه نیافت.9
7-از یك نكته بسیار مهم در نقد پرسشها و پاسخهای رد و بدل شده بین «لئو روستن» و «خاخام كرتزر» نباید غفلت كرد. لئو روستن هم یهودی است.10 به دیگر معنا در كتاب «فرهنگ تحلیلی مذاهب آمریكایی» این یهود است كه به تحلیل مذاهب دیگر میپردازد. برای نگارنده این سطرها بسیار جای تعجب شد كه چرا نه ناشر و نه مترجم به یهودی بودن «روستن» نپرداختهاند؟! آیا نباید به یهودی بودن نویسنده در چنین متنی كه اتفاقاً موضوع آن دین یهود نیز هست، توجه خوانندگان را جلب میكردند؟
8-خاخام كرتزر در بیان دیدگاههای خود، تعریف از یهودی به دست میدهد كه كاملاً محل تأمل است. او میگوید: «یهودی، اسرائیل را سرزمین اجدادی اسلافش میداند كه خاستگاه دین و كتاب مقدس اوست. یهودیان پس از تحمل مصیبتها، پریشانیهای وحشتزا، قتلعامها و زنده سوزانده شدن در اردوگاههای نازی كه در مجموع سبب شد تا چهل درصد از جمعیت خود را در سراسر جهان از دست بدهند، اكنون اسرائیل را مامنی میدانند برای تقریبا سه میلیون یهودی كه در آن گرد آمدهاند. پس اگر اسرائیل برای یهودیان سراسر عالم، معنایی خاص و باشكوه دارد، جای تعجب نیست.»11
به این ترتیب در معنا كردن واژه «یهودی» در روزگار ما، دو عنصر جدید كه دو دروغ بزرگ بیش نیست، به طور جدی وارد فرهنگهای لغت میشود! یكی لزومِ داشتن نگاهی «خاص و باشكوه» به اسرائیل و دیگر، باور داشتن به قتل عام شش میلیون یهودی و ترویج آن.
به نظر نگارنده این افزایش معنایی درباره تعریف هویت یهودی رخ داده است. البته در این میان ما باید مواظب رفتار خودمان هم باشیم.
بدون تردید هر كس، هر نهاد و ارگان و سازمانی كه در نكوداشت اسرائیل و واقعی دانستن ماجرای دروغین قتل عام شش میلیون یهودی كمترین قدمی بردارد، همان اندازه «یهودی» شده است. این موضوع استثنابردار نیست و به عنوان قاعدهای عمومی همه ما را دربر میگیرد.12
9- خاخام موریس كرتزر میگوید: در آیین یهود، مهربانی به حیوانات نابترین شكل احسان دانسته شده13 زیرا این عمل به امید هیچ پاداشی انجام نمیگیرد.14
وی در تلاش خود به منظور ترسیم چهرهای مهربان از دین یهود میگوید: «یهودیت بر این موضوع پای میفشارد كه بهره بردن از فیض ربانی تنها در عبادت نیست. شفقت و مهربانی و اعمال خیر و حسنات نیز در محضر خداوند اهمیتی همسنگ دعا و نماز دارند». از خاخام اسرائیل سالانتر داستان شیرینی نقل میكنند كه او در یكی از شبهای عید یوم كیپور نتوانست در مراسم نیایش شركت كند. جماعتی كه در كنیسه منتظرش بودند به خشم آمدند، زیرا برایشان تصورنشدنی بود كه خاخام محبوبشان در چنان شبی كه از مقدسترین لیالی است، حاضر نشود. سرانجام پس از تجسسی طولانی او را در طویله همسایهای مسیحی یافتند و چون از حالش پرسیدند، دانستند كه خاخام در راهش به كنیسه متوجه میشود گوساله همسایه مسیحی در میان بوتهها و خار و خس گرفتار شده؛ زبانبسته را از بند میرهاند و به طویلهاش باز میگرداند. او این عمل خیر را با عبادت مقدسترین شب برابر میگیرد.15
حال به چشمه دیگری نیز از شفقت و مهربانی كه یهود نه با گوساله همسایه غیریهودی خود، بلكه با چنین همسایهای نشان داده است و میدهد، نظر میافكنیم. اسرائیل شاهاك میگوید:
«من در اورشلیم به چشم خود دیدم كه یك یهودی مذهبی افراطی، مانع شد كه در یك روز سَبَت از تلفن او استفاده كنند تا آمبولانسی را برای یك همسایه غیریهودی كه در اثر حملهای از پا درافتاده بود خبر كنند. به جای این كه خبر این رویداد را خیلی ساده از طریق مطبوعات منتشر كنم، با دادگاه خاخامی اورشلیم گفت و گویی را درخواست كردم. این دادگاه مركب از ربیونی (خاخامهایی) است كه دولت اسرائیل آنان را منصوب كردهاند. من از آنان پرسیدم كه آیا این شیوه رفتار با تفسیر آنها از مذهب یهود سازگار است. به من پاسخ دادند كه یهودی مزبور رفتاری صحیح و حتی مومنانه داشته است و مرا به بخشی از خلاصه قوانین تلموذی كه در قرن ما گردآوری شده است، ارجاع دادند.16
شاهاك میافزاید:
«بیحرمتی به سَبَت – یعنی انجام دادن كاری كه طبق اصول در روز شنبه ممنوع است- به صورت فریضهای درمیآید، اگر این امر برای نجات جان یك یهودی ضروری باشد. تلموذ نجات جان یك بیگانه در روز سَبَت را به صورت مسئله محوری درنمیآورد، چراكه این امر حتی طی هفته ممنوع است؛ با وجود این، این نكته به دو علت اساسی، به موشكافیهای بیپایانی دامن زده است.
نخست: اگر گروهی از اشخاص در یك روز شنبه در خطر مرگ باشند و شاید (حتی اگر این امر قطعی نباشد) دستكم یك یهودی میان آنان وجود داشته باشد، آیا باید سَبَت را برای نجات آنان بیحرمت كرد؟ این مسئلهای است كه در عمل مطرح و به آن پرداخته شده است. شولهان عاروخ كه از مراجعی كهنتر، ازجمله ابنمیمون و خود تلموذ الهام گرفته است، مواردی از این نوع را طبق قانون احتمالات حل و فصل میكند. مثلا فرض كنیم كه نه بیگانه و یك یهودی در ساختمانی زندگی میكنند. یك روز شنبه این ساختمان فرومیریزد یكی از ده نفر – كه معلوم نیست كدامیك- در آن زمان غایب است، اما نه تای دیگر در زیر آوارها به سر میبرند. آیا باید آوارها را كنار زد و سبت را بیحرمت نمود، حال آن كه آن یهودی شاید همان كسی باشد كه غیبت كرده است؟ شولهان عاروخ میگوید كه باید به پاكسازی پرداخت، بیتردید از این رو كه به احتمال قوی (نه در برابر یك) آن یهودی زیر آوار است. اما اكنون فرض كنیم كه نه نفر خارج شدهاند و تنها یكی – در این جا هم، معلوم نیست كدام یك- در خانه مانده باشد. در این حالت اجبار به كار وجود ندارد، احتمالا از این رو كه این بار، احتمال قوی وجود دارد (نه در برابر یك) كه یهودی همان شخصی نباشد كه زیر آوار گیر كرده است. به همان ترتیب: اگر دیده شود كه یك كشتی كه یهودیانی را حمل میكند در خطر است، وظیفه هر كسی است كه سَبَت را برای نجات او نقض نماید. با وجود این، بنا بر تفسیری از خاخام عاكیوایگو (متوفی سال 1837)، این قاعده فقط زمانی اعتبار دارد كه بدانند یهودیانی در عرشه كشتی هستند. اما […] اگر از هویت مسافران چیزی ندانند، [سبت] نباید نقض گردد، زیرا كه […] بیشتر آدمهای دنیا از زمره بیگانگان و غیریهودیان هستند.17 بدین ترتیب، از آن جا كه احتمال بسیار كمی وجود دارد كه كسی از مسافران یهودی باشد، باید گذاشت كه غرق شوند.
دوم آن كه، سَبَت دامنه آمادگی و اختیار را برای تجویز نجات یا مداوای یك بیگانه، به منظور جلوگیری از واكنشهای خصمانه، محدود میسازد. طی هفته، آن یهودی كه از او درخواست میشود بیگانهای را یاری كند، تا حدی ناچار به اطاعت است: اقرار به این كه، طبق اصول، مجاز به نجات جان یك بیگانه نیست، خصومت برخواهند انگیخت. روز شنبه به جای رعایت سَبَت میتواند به عنوان بهانهای موجه به یاری خوانده شود. یك مورد كه در تلموذ مفصلاً مورد بحث قرار گرفته است، مورد آن مامای یهودی است كه از او درخواست كردهاند، یك زن غیریهودی را بزایاند. چنین برمیآید كه این ماما میتواند در یك روز هفته «از ترس دشمنی» به یاری زن برخیزد، اما در روز شنبه باید خودداری ورزد، زیرا كه میتواند عذر بیاورد و بگوید: «ما مجاز نیستیم كه سبت را جز برای كسان خود، كه آن ها نیز آن را تقدیس میكنند، نقض نماییم؛ اما برای كسان شما، كه آن را رعایت نمیكنند، این مجوز را در اختیار نداریم.» آیا توضیحی منطقی دركار است یا عذر و بهانهای محض؟ ابنمیمون به روشنی عقیده دارد كه این بهانهای ساده است كه میتوان بدان توسل جست، حتی اگر كاری كه از ماما خواسته شود، نقض سبت را ایجاب ننماید. حتی در این حالت، عذر پذیرفته خواهد شد، بیتردید از آن رو كه در قاعده كلی، بیگانگان از نوع دقیق و مشخص كارهایی كه روز شنبه بر یهودیان ممنوع است، آگاه نیستند. در هر صورت، ابنمیمون چنین حكم میدهد: «حتی در برابر دستمزد، نباید به یك زن غیریهودی كه روز سَبَت در حال زایمان است یاری رساند، از خصومت نیز نباید بیمی به دل راه داد، حتی زمانی كه [با چنین كمكی] بیحرمتی به سَبَت در كار نباشد.»18
محمّد طیّب
پی نوشتها:
9- فرهنگ تحلیلی مذاهب آمریكایی، صص 456 و 457.
10- متاسفانه موارد متعددی را در وسایل ارتباط جمعی این آب و خاك میتوان برشمرد كه به تبلیغ و ترویج خواستههای یهودیان سلطهجو پرداخته است و همچنان میپردازد.
11- به این ترتیب، باتوجه به توانمندی یهودیان برای ایجاد و ترویج تشكلهای رسمی و غیررسمی، معلوم میشود كه چرا سگهای اروپا برای ادامه حیات بیشتر مورد توجه هستند تا سیاهان قاره آفریقا! مبالغی كه صرف رسیدگی به غذا و بهداشت حیوانات خانگی در اروپا و امریكا میشود، كاملا گویای این معناست.
12- فرهنگ تحلیلی مذاهب آمریكایی، ص 439.
13- همان، صص 455 و 456.
14- تاریخ یهود – مذهب یهود، بار سنگین سه هزاره، ص 30.
15-ر. عاكیوا ایگر، مفسر شولهان عاروخ، همان جا. ایگر نیز میافزاید كه اگر نوزادی را در شهری كه عمدتاً بیگانگان ساكن آنند رها شده است، بیابند، باید به یك خاخام مراجعه كنند تا معلوم شود كه آیا این كودك را باید نجات داد یا نه. / پانوشت از اسرائیل شاهاك/
16- تاریخ یهود – مذهب یهود، بار سنگین سه هزار ساله، صص 207- 204.
ثبت دیدگاه