…اكنون بخشی از اطلاعات استثنایی و بازگو نشده شاهاك را به اتفاق مرور میكنیم. شاهاك، بیپروا مینویسد:
«1- باید پذیرفت كه تلمود و سایر كتب مربوط به آن، جدای از ضدیت با غیریهودیان كه در سرتاسر آن به چشم میخورد، محتوی اظهارات و احكام اهانتآور زیادی به ویژه علیه مسیحیت است. برای مثال، علاوه بر اتهامات جنسی سخیف علیه مسیح در تلمود آمده است كه، مجازات مسیح در جهنم فروبردن او در نجاست جوشان است؛ عبارتی كه قطعا ارزش تلمود را نزد مسیحیان متدین بالا نخواهد برد. یا میتوان حكمی را از تلمود نقل كرد كه طبق آن یهودیان دستور دارند، حتیالمقدور در ملاء عام هر نسخهای از انجیل عهد جدید را كه به دستشان رسید، بسوزانند (این حكم همچنان معتبر است و عملاً اجرا میشود، در 23 مارس 1980 صدها نسخه از انجیل عهد جدید در ملا عام و طی مراسمی در اورشلیم تحت نظارت یك سازمان مذهبی یهود به نام «یادلاخیم» كه از وزارت مذهب اسرائیل یارانه دریافت میكند، سوزانیده شد.1
2-شاهاك مفصل توضیح میدهد چگونه آن دسته از یهودیانی كه با دقایق تلمود آشنایی داشتند، تحت تاثیر فلسفه مسیحیت ـ با آن ویژگی قدرتمند ارسطوییاش ـ قرار گرفتند و به مسیحیت، تغییر مذهب دادند. این دگرگونی سبب شد تا آرام، آرام بر آشنایی و اطلاع مسیحیان از متون محرمانه تلمود افزوده شود. درنتیجه، محتوای توهینآمیز تلمود حساسیت مسیحیان را برانگیخت و مسیحیان كه قبلا برمبنای كتاب مقدس به یهودیت حمله میكردند، از آن پس در حملاتشان به یهودیت به آن چه از مطالب موهن تلمود كه به آن دست یافته بودند، اشاره میكردند.
بزرگان یهود در برابر این وضعیت برای حفظ تلمود، راهكارهایی را برگزیدند. «سادهترین راه، همان سلاح قدیمی ارتشاء و تطمیع بود. در اغلب كشورهای اروپایی خیلی اوقات رشوه كارساز بود. در هیچ كجای اروپا این قاعده كلی به اندازه رم زمان پاپهای رنسانس مصداق نداشت.».2 بزرگان یهود با پرداخت پول به صاحبان نفوذ و قدرت، راه انتشار بدون سانسور متون دینی خود را – بی آن كه مورد حمله حاكمان قرار گیرند – همواره میكردند.
شاهاك راهكار دیگر را «مقاومت پنهانی همراه با موافقت ظاهری» نام میبرد. در این روش، یهودیان به واسطه فشارهای حكمرانان مسیحی دست به تحریف، و تغییر و تبدیل در واژگان متون مقدسشان میزنند و به كتمان جدی باورهای مذهبی خود نزد «غیریهودیان» میپردازند. او مینویسد:
«كاری كه انجام شد، این بود كه قسمتهایی از اهانتآورترین بخشها از كلیه نسخ چاپ شده اروپای بعد از قرن شانزدهم به طور كلی حذف شد. در سایر بخشها تعابیری ازقبیل «غیركلیمی»، «غیریهودی» و «بیگانه» كه در تمام نسخ خطی و چاپی و نیز كلیه نسخههای منتشره در كشورهای اسلامی وجود داشت، جای خود را به واژههایی نظیر «بتپرست»، «كافر» یا حتی «كنعانی» یا «سامری» داد كه نسبت به تعابیر قبلی هم از معنای اصلی دور نبود و هم خواننده غیریهودی آن را بد تعبیر نمیكرد.
هرچه حمله بالا میگرفت، دفاع نیز شكلی استادانهتر مییافت. در بعضی از دورهها كه سانسور تزاری روسیه شدیدتر میشد، حتی مشاهده كلماتی نظیر آنچه در بالا بهعنوان جایگزین واژههای قبلی ذكر شد، موجب گردید كه استفاده از آنها نیز ممنوع شود. درنتیجه از آن به بعد مقامات مذهبی یهود، از لغات «عرب» یا «مسلمان» (و در زبان عرب از واژه یشمائیلی كه به معنای هر دو است) یا گاهی اوقات از كلمه «مصری» به جای معادلهای «غیریهودی» استفاده میكردند، چون حدس میزدند كه مقامات تزاری با این سوءاستفاده مخالفتی نخواهند كرد و این حدس درستی بود.
در آن زمان در صفحه اول هر جلد از كتاب مربوط به تلمود یك «انكارنامه» چاپ میشد كه به طور رسمی و بعضی اوقات همراه با قسم اعلام میداشت كه منظور از تعابیر خصومتآمیز موجود در این كتاب، بتپرستان زمان قدیم یا حتی كعنانیهایی هستند كه در زمانهای دور میزیستهاند و امروز اثری از آنان باقی نیست، نه مردمی كه ما در سرزمینشان زندگی میكنیم. پس از آن كه انگلستان، هند را تصرف كرد بعضی از ربّیها بهانه و مفرّ خوبی پیدا كردند و میگفتند مراد از تعبیرات موهن در این كتاب، هندیها بودهاند. گاهی اوقات هم بومیان استرالیا را آماج این تغییرات موهن در كنار هندیها و دیگران قرار میدادند.
ناگفته پیدایست كه همه این اینها دروغی حساب شده بود. زیرا پس از تأسیس دولت اسرائیل و به محض آن كه ربّیها احساس امنیت كردند، بلافاصله تمام این تعبیرات و واژههای اهانتآور را در چاپهای جدید آوردند.
ربیها با فریبكاری، بعضی از عبارات را تحت فشار خارجی، حذف یا اصلاح كردند، اما نه آن چه را این عبارات انجام دادن آن را تجویز میكرد و این واقعیتی است كه یهودیان حداقل خودشان باید آن را به خاطر بسپارند كه قرنهاست جامعه استبدادی ما مجموعهای از رسوم غیرانسانی و وحشیانه را برای مسموم كردن افكار مردمش به كار گرفته است و همچنان به این عمل ادامه میدهد.3
3-شاهاك در ادامه نمونههای آشكاری از كتمان اعتقادات واقعی یهودیان، نزد غیریهودیان ذكر میكند و ازجمله به بخشی از دیدگاههای موسیابن میمون (میمونیدس = Maimonides) میپردازد. موسیابن میمون (1135م .- 1204م.) فیلسوف، طبیب و عالم دینی از بزرگترین افراد جهان یهود محسوب میشود. شاهاك پس از آن كه كتاب وی «راهنمای سرگشتگان» را «یكی از شاهكارهای فلسفه مذهبی یهود» میخواند، درباره بعضی دیدگاههای او در این اثر مینویسد: «متاسفانه میمونیدس علاوه بر دیدگاهش درباره غیریهودیان به طور اعم، و مسیحیان به طور اخص، نژادپرستی ضد سیاهپوست بود. وی به این موضوع میپردازد كه چگونه گروههای مختلف بشر میتوانند به عالیترین ارزشهای مذهبی یعنی پرستش واقعی خداوند دست یابند. به نظر وی كسانی كه حتی قادر به دستیابی به پرستش خداوند هم نیستند؛ عبارتند از: بعضی از تركها (یعنی نژاد مغول) و عشایر شمال و سیاهپوستان و عشایر جنوب و كسانی كه خود را با اوضاع اقلیمی ما تطبیق دادهاند، اما طبیعت آنان مثل حیوان، غیرناطق است. به نظر، اینها در سطح افراد بشر نیستند بلكه سطح آنها در میان كائنات، پایینتر از انسان و بالاتر از میمون است، زیرا دارای تصورند و كارهایشان به اعمال انسان شبیهتر است تا كارهایی كه میمونها انجام میدهند.
حال، انسان با مشاهده چنین عبارتی در مهمترین و واجبالاطاعهترین منابع یهود چه باید بكند؟ در مشهورترین ترجمه آمریكایی از كتاب «راهنمای سرگشتگان، كلمه عبری «كوشیم» به معنای سیاهپوستان به سادگی به «كوشیت» ترجمه شد، واژهای كه برای كسانی كه از عبری چیزی نمیدانستند، یا ربی نبود كه شفاهی به آنان توضیح دهد، هیچ معنایی نداشت. در طول این سالها حتی یك كلمه درباره این فریبكاریها اشارهای نشده است.»4 شاهاك در بیان علت حمایت بعضی یهودیان سرشناس از سیاهان به موضوعی اشاره میكند كه به هیچ عنوان نباید از آن غفلت كرد: «منافع یهود». سپس توجه خوانندگان را به این مطلب جلب میكند: «میخواستند برای منافع یهودیان آمریكا و سیاستهای اسرائیل در مسابقه حمایت از سیاهان، برنده شوند.»5
4-شاهاك در ادامه به افشای موردی میپردازد كه اتفاقا به مولفی كه موضوع بحث ماست بازمیگردد؛ یعنی به «لئوروستن» كه اظهارات «خاخام دكتر كرتزر» را در تالیف خود آورده است. شاهاك توضیح میدهد كه چگونه «روستن» در اثر دیگرش به نام «شیرینیهای زبان ییدیش»6 در پی كتمان باورهای یهودیان، به دروغگویی روی آورده است.
«شیرینیهای زبان ییدیش»، این اثر سرگرمكننده، اولین بار در سال 1968 در آمریكا منتشر شد و بعدا به دفعات از جمله چندین نوبت انتشارات پنگوئن آن را تجدید چاپ كرد. این كتاب در واقع نوعی فرهنگ لغت ییدیش است كه غالبا مورد استفاده یهودیان یا حتی غیریهودیان در كشورهای انگلیسی زبان قرار میگیرد. در مدخل هر واژه علاوه بر تعاریف مفصل و امثال و حِكَم سرگرمكننده، برای نشان دادن موارد كاربرد لغت، ریشهشناسی كلمه نیز آمده است یعنی با دقت زبانی را كه واژه مزبور از آن وارد زبان ییدیش شده است و معنای اولیه آن را معرفی میكند. تنها استثناء واژه «sheygets» است كه معنای اصلی آن «پسربچه یا نوجوان غیریهودی» است. در ریشهشناسی این لغت به صورت رمزگونه آمده است، اصل این لغت عبری است، بدون آنكه شكل یا معنای ریشه اصلی عبری آن را بیان كند. اما در مدخل واژه «shiksa»، كه مؤنث «sheygets» است، مولف ریشه عبری آن یعنی «sheqetz» را (كه تلفظ آن در زبانهای دیگر «sheques» است) میآورد و آن را در زبان عبری «صدمه» یا «عیب» معنا میكند. این دروغ واضحی است كه هر عبریزبان آن را میفهمد. به معنای صحیح، واژه «sheqetz» در فرهنگ لغت انگلیسی – عبری امروزی «مگیدو» منتشره در اسرائیل، عبارت است از: حیوان كثیف، مخلوق نفرتانگیز، پلیدی (كه در محاوره «sheygets» تلفظ میشود)، بدبخت، پسربچه یا نوجوان سركش، پسربچه یا نوجوان غیریهودی.»7
5-شاهاك یكی دیگر از موارد تكاندهندهای را كه در بیان دیدگاه یهودیان به غیریهودیان ذكر میكند، مربوط به هواداران جنبش «حسیدیم» (Hasidim) است. شاهاك آن را جنبشی میداند كه هنوز زنده و موجود است با صدها هزار عضو فعال كه متعصبانه، گوش به فرمان ربیهای خود هستند. ربیهایی كه برخی از آنها در اسرائیل و در میان رهبران اغلب احزاب و حتی بیش از آن در ردههای بالای ارتش، نفوذ فوقالعادهای به دست آوردهاند.
شاهاك كتاب مشهور و اساسی «هاتانیا» (Hatanya) را در بین پیروان این جنبش مثال میزند و مینویسد: «برطبق این كتاب، غیریهودیان مخلوقانی شیطانی هستند كه «در آنها مطلقا چیز خوبی وجود ندارد.» حتی جنین غیریهودی از حیث كیفیت با جنین یهودی فرق دارد. اصولا یك غیریهودی، موجودی «زیادی» است، زیرا تمام كائنات فقط محض وجود یهودیان خلق شده است.»8
برای دریافت میزان تنفر و انزجار یهودیان نژادپرست از پیروان ادیان و اقوام دیگر عالم – كه زیربنای نگاه راهبردی و كلان نظامی یهود را در پهنه بینالمللی سامان میدهد- آشنایی با نوع نگاه ایشان به مقوله دین، لازم است.
یهود، دین الهی را به عنوان یگانه راه نجات ابدی، تنها مخصوص به خود میداند و دیگران را به علل نژادی قابل رستگاری نمیداند!
معنای این سخن این است كه یهودیان سلطهجو به گونهای بنیادین برای نابودی یا به زیر سیطره محض درآوردن همه گروههای انسانی دیگر، انگیزه كافی دارند و مطلقا برمبنای عواطف انسانی چون رحم و شفقت عمل نخواهند كرد. سابقه عملكردی چنین در گذشته و حال، معلوم است و آینده را نیز به همین ترتیب دربر خواهد گرفت.
خشونت و بیرحمی نظامیان رژیم صهیونیستی علیه ملسمانان و حتی مسیحیان پشتوانه دینی دارد.
محمّد طیّب
پی نوشتها:
1- تاریخ یهود، آیین یهود (سابقه سههزار ساله)، صص 52 و 53.
2- همان، ص 53
3- همان، صص 58- 56(با تلخیص)
4- همان، صص 60 و 61 (با تلخیص)
5- همان، ص 62.
6- آرتور كُستلر داستاننویس و پژوهشگر یهودی مینویسد: ییدیش معجون غریبی است كه از اختلاط زبان عبری و آلمانی قرون وسطایی و سایر عناصر اسلاوی و غیره پیدا شده و به خط عبری نوشته میشود. (خزران، آرتور كُستلر، ترجمه محمدعلی موحد، خوارزمی، تهران: 1374، ص217.)
7- تاریخ یهود، آیین یهود (سابقه سههزار ساله)؛ اسرائیل شاهاك؛ ترجمه رضا آستانهپرست، نشر قطره، تهران: 1378، صص 48 و 49.
8- به دو منبع ذیل مراجعه شود:
Who,s Who in World Jewry (A Biographical Dictionary of Outstanding Jews), Chief Editor: I.J. Carmin Karpman, Pitman Publishing Corporation,New york: 1972, vol.3,p. 749.
Encyclopaedia Judaica, Keter Publishing House Jerusalem,Jerusalem: 1996, vol.14,p.321.
ثبت دیدگاه