نظریه توطئه ماسونی عصرجدید: ایلومیناتی
هنگامي كه فکر میکردم این مقاله را تمام کرده ام از طریق پست الکترونیکی، متن زیر از اورشليم به دست من رسید.
نمی توانم اطلاعات آن را تأیید یا انکار کنم. فقط آنچه را به من عرضه شده در اختيار خوانندگان مي گذارم. منبع این گزارش سرویس اطلاعاتی R&B است و نویسنده آن باریچامیش است. من با این سازمان یا فرد آشنا نیستم و همانطور که گفتم نمی توانم درستی ادعاهای مطرح شده را در اینجا مورد بحث قرار دهم. اما پس از بیان منظور نهایی خود درباره مداخلات و علایق سیاسی ماسونی- كه شامل ایلومیناتی نيز مي شود- من این متن را بسیار جالب و تفکر برانگیز یافتم.
«بِت شِمِش، اسرائیل، 11 مارس، 1998، ریشه و شاخه: این هفته چه هفتة عجیبی برای تحولات نظم جدید جهانی در اسرائیل بود! بدون شک چیزی به شدت تکان دهنده در فضای جامعه اتفاق افتاده است و 100 نفر مقامات مهم اسرائیل از آن اطلاع دارند. نخست وزیر بنیامین نِتانیاهو که توسط انجمن سِری ایلومیناتی آمریکا تربیت شده و به قدرت رسيده، در دوم مارس تصمیم گرفت وفاداری خود را به جای این انجمن به انجمن ایلومیناتی اروپا تغییر دهد.
برای کسانی که با روند توطئه مدرن و مشهور به نظریه نظم نوین جهانی نا آشنا هستند، باید گفت دیپلماسی جهان به نحوی سِری توسط گروهی متشکل از مردان بسیار ثروتمند و پر نفوذ کنترل میشود که به ایدوئولوژی خلق یک حکومت جهانی معتقدند. (31) در این طرح پشت پرده، دو رقیب وجود دارد. یکی از آنها آنگلوساکسون و دیگری اروپایی است. آنها در هدف مشترکند اما درباره اینکه چه کسی این استبداد جهانی را اداره كند، تفاوت دارند.
مقر نظریه نظم نوین جهانی در آمریکا شورای روابط خارجی (CFR) در منهتن نیویورک است. برای رسیدن به اجماع با بقیه گروههای پشت پرده، CFR یک سازمان خواهر خوانده در دهه 1970 ایجاد کرد که کميسیون سه جانبه نام داشت و به سازمان دیگری به نام بیلدربرگ پیوست که نام خود را از هتلی هلندی گرفته است که افرادی پشت پرده، اولین بار در آنجا جمع شدند تا نظم مورد نظر خود را در کره زمین مستقر کنند.
طراحان نظم نوین جهانی، حکومت های سراسر جهان را به فساد میکشند و اگر آن حکومتها از همکاری سر باز زنند، جنگ، تورم شدید، گرسنگی و امثال آن را به راه میاندازند تا آن حکومت ها را رام کنند. اسحاق رابین کاملاً در دستان شاخه آنگلوساکسون قرار داشت و شیمون پرز در دستان اروپائیان است. بنیامین نتان یاهو نیز به نظر می آمد که به اربابان آمریکایش وابسته بود تا آنکه هفته اول مارس فرا رسید.
پس از آنکه سه سرباز اسرائيلي در جنوب لبنان در سال 1998 کشته شدند، نتانیاهو (در كابينة اول خود در آن زمان) اولین نخست وزیری بود که اجرای قطعنامه سازمان ملل برای عقب نشینی اسرائیل از منطقه امنیتی لبنان را خواستار شد و اگر این موضوع به حد کافی تکان دهنده نبود، این را نیز بدانید که او از فرانسوی ها دعوت کرد که جانشین اسرائیل در لبنان شوند و طرح امنیتی خود را به این منطقه بیاورند. کمتر از یک روز بعد نتان یاهو از اتحادیه اروپا دعوت کرد که طرح صلح خود را برای این منطقه ارائه کند تا جایگزینی برای برنامه شورای روابط خارجی آمریکا شود که ماه ژوئیه قبل از آن در غالب نیروی ویژه طراحی شده بود، ایده شورای روابط خارجی درباره صلح این بود که اسرائیل به مرزهای پیش از 1967 در همه مناطق از جمله اورشليم عقبنشینی کند.
طی دو روز اتحادیه اروپا طرح خود را برای شکستن «بن بست در فرایند صلح» اعلام کرد. این خیلی سریع بود. این طرح که در روزنامه ی هاآرتس چاپ شد «شامل عقب نشینی چشمگیر اسرائیل از کرانه غربی، بازگشایی فوری فرودگاه فلسطین در دهانیه، و توقف بی قید و شرط همه شهرک سازی های اسرائیل میشد» و اگر فکر میکنید چیزی به نفع اسرائیل نداشت «شامل تعهد دو جانبه در اجرای اقدامات امنیتی میشد».
در مجموع این به همان بدی بود که شورای روابط خارجی میخواست، اما در چهارم مارس نتان یاهو برای نظم نوین جهانی به اروپا رفت. ابتدا او با خوان کارلوس پادشاه اسپانیا، سپس با هلموت کُهل صدر اعظم آلمان، بعد با تونیبلر نخست وزیر انگلیس، و در روز آخر با نخست وزیر نروژ ملاقات کرد. من نام فرد آخر را نمیگویم زیرا در هیچ یک از گزارشهای مطبوعاتی اسرائیل، خبرنگاران نام او یا همسرش را که در این ملاقات حضور داشت، نبرده اند.
اکنون باید بپرسیم که چرا اولین توقف نتان یاهو برای ملاقات با پادشاه اسپانیا بود. اصلاً چرا اسپانیا؟ اسپانیا چقدر در خاورمیانه یا حتی در اروپا نفوذ دارد؟
در اینجاست که نوشتههای مربوط به عملیات پشت پرده واقعاً کمک میکند که قطعات را در کنار هم بچینیم. بیایید نگاهی به زندگینامه کوتاهی در کتاب «تِکس مارس» به نام «حلقه دسیسه» بیاندازیم:
«خوان کارلوس مدعی عنوان «پادشاه اورشلیم» است. او همچنین ملقب به «مدافع منافع کاتولیکها در سرزمین مقدس» است. خوان کارلوس پیوندهای نزدیکی با منافع صهیونیسم یهودی دارد. پادشاه اسپانیا به همراه رئیس جمهور وقت اسرائیل حییم هرتزوك به دیدار کنیسه یهودیان مادرید رفت تا این پیوندها را محکم کند… خوان کارلوس نه تنها عضوی از حلقه داخلی ایلومیناتی است، او همچنین عضوی ازOpus Dei به عنوان محفلی قدرتمند و اصرارآمیز در کلیسای کاتولیک است». (32)
شما چنین اطلاعات و سوابقی را در رسانههای حاکم نخواهید یافت. پس از انتخاب تونیبلر، رسانههای افشاگر توطئه سریعاً اعلام کردند که تونی بلر عضو گروه بیلدربرگ بوده و در آخرین جلسه سالانه آن شرکت داشته است. درباره هلموت کُهل نوشتههای بسیاری منتشر شد که از کنترل او روی مجمع جهانی سوسیالیستها حكايت مي كند كه هدفش تحكيم اتحادیه اروپا با پول واحد آن به عنوان بخشی از طرح بزرگ حکومت واحد جهانی است.
پس چرا نتانیاهو به این سفر رفت؟ نویسنده معتبر در زمینه اقدامات پشت پرده به نام «جوئل بینرمان» نویسنده کتاب «جرائم یک رئیس جمهور» میگوید «نتانیاهو در زمانی که رهبر مخالفان در اسرائیل بود، به ملاقات میتران (رئیس جمهور وقت فرانسه)، کُهل (صدر اعظم وقت آلمان) و میجر (نخست وزیر وقت انگلیس) رفت و گزارشها و شایعات بسیاری قویاً حکایت از این دارد که او وعده کرد که قرار داد اسلو را پس از انتخاب به نخست وزیری دنبال کند. این اولین باری نیست که او روابط محکم اروپائیش را آشکار کرده است. شاید آمریکاییها تاكنون ارباب او باشند اما او توانایی شورش علیه آنها را دارد».
خیانت به متّحدان در نظم نوین جهانی بسیار احمقانه و مهلک است. در سال 1995، پِرز (نخست وزير وقت) توسط شاخه آنگِلوساکسون مجبور به ترک شاخه اروپایی شد و مجازات او رشته ای از بمب گذاری های انتحاری خونین و جنگی کوچک اما پر تلفات در لبنان بود. (33)
تغییر متّحدان برای پرز باعث از دست دادن شغلش شد ولی ترک وعده ها درباره نظم نوین جهانی می تواند منجربه مرگ نیز شود چنانکه در مورد اسحاق رابین چنین شد.
به نظر مي آمد كه نتانیاهو در دورة اول نخست وزیري، پیوند خود با واسطه های آمریکایی قدرت را قطع کرده و به حلقه های اروپایی پیوسته است. اگر تاریخ سال های اخیر چیزی را به ما آموخته باشد، اسرائیل باید منتظر تلافی خونین باشد و یا نتانیاهو بهتر است مراقب محافظان خود باشد». (34)
نتیجه گیری
آشکار است که ماسونها از تعالیم حکیمانه کابالا بسیار آموخته اند. اما به عقیده من، این نیز آشکار است که کابالای ماسونی شامل بسیاری از عناصر غیر یهودی است. هر چه باشد، هرمی با یک چشم، نمادی نیست که بتوان در منابع کابالایی یهودی یافت. صرف نظر از اینکه ماسونها تحت تأثیر کابالای یهودی یا غیر یهودی بوده اند، این تعاليم، بنیانهای فلسفی آزادی و حقوق بشر در آمریکا را گذاشته است. گر چه بنیانگذاران ایالات متحده بیشترین ارزش را برای آزادی و مساوات داعيه داشتند، کشوری که آنها پایه ریزی کردند به مدتی طولانی در مسیری که آنها تلاش داشتند ایجاد کنند، باقی نماند.
تعصبات ماسونها در سراسر قرن 19 و اوایل قرن 20 نشان میدهد که گرچه ماسونها از نمادهای کابالایی استفاده هایی کردند، آنان قطعاً به آنچه این نمادها ارائه میکردند، عمل نکردند. این یک شرمساری بزرگ است.
اینکه چه زمان و چگونه ماسونها راه غلط را رفتند من نمیتوانم بگویم. شاید ماسونها به جای اینکه محفلی روحانی باشند بیشتر علاقه به سیاست دارند. به نظر میآید چنین باشد. دخالت ماسونها در سیاست به وضوح از اینجا مسجل میشود که آنان انقلاب استقلال آمریکا را به راه انداختند. همان طور که نشان داده شده، در سالهای اخیر ماسونها هنوز در مرکز مباحث سیاسی بسیاری قرار دارند. لژ P2 در ایتالیا و ارتباطات منتسب به ماسونها در واتیکان، سیا و مافیا تا چه حد واقعیت دارد و تا چه حد داستان سرایی است؟ ارتباط ماسونها با این قضایا چه کم باشد و چه زیاد، نشان میدهد که دستور کار سیاسی آنها هنوز زنده و پابرجاست.
اینکه ماسونها آنچنان که به آنها نسبت داده میشود در مسایل خاورمیانه دخالت دارند یا ندارند، من به طور قطع نمیتوانم بگویم. اما بر اساس طرحهای سیاسی قبلی ماسونها، تعجب نخواهم کرد که دخالت داشته باشند. تا جایی که به من مربوط میشود، هیچ کدام از اینها مسأله اصلی نیست. موضوع مهم برای من معنویت است نه سیاست. به نظر من،کابالا بیشترین عمق معنویت و بلندترین ندای حقوق بشر و آزادی را دارد. چیزی که باید به یاد داشته باشیم این است که کابالا معنوی است نه سیاسی.
من بسیار تکان خوردم از اینکه دریافتم یک فرهنگ لغت رايج کابالا را که تعالیم ماورای طبیعی مقدس بازمانده از یهودیت عصر پیامبران است، به عنوان چیزی مربوط به فرقه ها و گروههای مخفی سیاسی معرفی کرده است. در همه سالهایی که تحقیق کرده ام، به هیچ اقدام سیاسی مخفی از طرف فرد یا گروه اصیل کابالایی برخورد نکرده ام. من این را یک افترا میدانم که دیگران چنین طرز نگاهی ندارند. (35)
پس همه بحثها درباره گروههای کابالایی سیاسی مرتبط با مکتب اصلی کابالا یک جعل کامل و دروغی افترا آمیز است. کابالا چیزی مقدس است. من افتخار میکنم که ماسونها نمادهای کابالایی را برای بیان برخی از آرمانهای بلند بهترین حکومت سیاسی ایجاد شده توسط انسان انتخاب کردهاند و من از اینکه ماسون ها به این آرمانها پایبند نبودهاند احساس یأس میکنم. خداوند پیمانی با غیر یهودیان درستکار گرفته است. این اولین بار با فرزندان نوح آغاز شد. آنگاه 7 اصل جهانی مقرر شد تا همه جهانیان به آن پایبند باشند. ماسونها این را میدانند. آنها خود، این 7 اصل را به عنوان اصولشان اعلام میکنند. من چنین ارتباطی را تحسین میکنم.
اینکه آيا ماسونهای روزگار ما این 7 اصل را رعایت میکنند بهتر است به داوری الهی سپرده شود. من دعا میکنم که با بیان نیاز برای رعایت این 7 اصل و با تشخیص کابالای واقعی، ماسونها و غیر ماسونها هر دو در مسیر صحیح خداوند یکتای مقدس و متعالی با حق و حقیقت گام بردارند. (36)
معرفي نويسنده: آريل بار صادوك (صدوق)، نويسنده كتابهای «راه رفتن در آتش»، «حفظ از پليدي»، و «كتاب آريل فرشته»، از 1983 در شهر قدس، خاخام بوده است. او مؤسس يك سازمان براي مبارزه عليه فرقههای جديد تشكيل شده در ميان يهوديان است.
نویسنده: خاخام آریل بار صادوک
ترجمه از متن اصلي: محمد احمدي
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
31- اين عبارت مشهوری است كه از بنيامين ديزرائيلی، نخست وزير انگلستان در نيمه قرن نوزدهم يعنی حدود 150 سال قبل نقل می كنند و می گويند اشاره او به خانواده يهودی روتچيلد است كه در سراسر قرن نوزدهم در انگلستان و اروپا حكومت می كرد. سلطه و حكومت پنهانی خانواده روتچيلد بر اروپا و بلكه بر جهان تا همين امروز هم ادامه دارد. بعضی شواهد نشان می دهد كه يهوديانِ اروپا با رياست روتچيلدها، گويی در رقابت با يهوديان آمريكا به سركردگی راكفلرها برای کسب قدرتند، كه البته فقط در بعضی مواقع حساس نشانه هايی از آن بروز می كند. جدا شدن نتان ياهو از آمريكا و رفتن به سمت اروپا، ظاهراً نمونه ای از اين رقابت است.
32- دن براون، نويسنده آمريكايی در كتاب مشهور «رمز داوينچی» (يا كُد داوينچی)، درباره اين گروه سری كاتوليك در كتاب خود به تفصيل نوشته است و توضيح می دهد كه اين گروهی مخفی و پيچيده است كه به نفع كليسای كاتوليك با ترور مخالفان، كار خود را پيش می برد.
33- کنار هم چیدن اطلاعات برای اخذ اين نتيجه و انتساب عمليات حماس و حزب الله به طرح آمريكايی ها، البته مزوّرانه است و اگر شكّ و شبهه ای هم در بعضی حاميان صهيونيسم بر انگيزد، نمی تواند سير جريانات در ده سال اخير را که قضايا را به شكل ديگری نشان می دهد، توجیه کند. اين يك عادت تاريخی يهوديان است كه ناكامی های خود را به توطئه دشمنان و خيانت دوستان نسبت دهند.
34- اكنون در ابتدای دهه دوم از قرن بیستم که نتان ياهو باز هم نخست وزير است، اين بحث ها را چگونه بايد توجيه كرد؟ آيا او دوباره به ماسون های آنگلوساكسون پيوسته، يا بين اروپا و آمريكا سرگردان است و از مجازات خود می ترسد؟
35- آقای خاخام، اين طور كه از نوشته اش بر می آيد، فقط مسائل سياسی را با نيرنگ و مخفی كاری مخلوط می بیند و لذا می خواهد انديشه و اعتقاد يهودی- كابالايی خود را از اين رسوايی نجات دهد. در حالی كه از طریق علم و ادب و اقتصاد و ساير فعالیت های بشری هم می توان توطئه كرد و حتی رسوايی به بار آورد. زيگموند فرويد كه به نام علم، الهام بخش آزادی جنسی و مشوّق ارضای اميال ناخودآگاه برای پرهیز از عقده هاست، يهودی كابالايی است. آلبرت اينشتين كه اين همه در باره اش تبليغ می شود، كسی است كه ساختن بمب اتمی را به روزولت توصيه كرد؛ او هم يهودی و كاباليست است. مارسل پروست و اميل زولا و امثال آنها نويسندگانی يهودی و مشوق و مروّج آزادی جنسی و هم جنس بازی و هر نوع انحراف لذت جويانه به نام آزادی هستند. فيلسوف ها و فعالان اجتماعی از اين قبيل نیز فراوانند. آدام اسميت و ريكاردو نيز كه فعاليّت اقتصادی را به كلی جدا از رعايت اصول اخلاقی می دانند، يهوديند.
اصلاً بازگرديم به منابع دينی يهود نظیر تورات و تلمود كه اين رفتارها را توجيه می كنند و توضيح می دهند و جايز می شمارند. اينها در طول دو سه هزار سال منابع يهوديان بوده اند، و بعدها مورد استفاده ماسونها واقع شده اند. كاباليست ها هم از اواخر جنگ های صليبی با مشاهده عظمت معنوی و اخلاقی اسلام، به تقليد از آن پرداختند و در عين حال با يهودی سازی و مسخ آن معارف، تعاليمی را تدوین کردند كه حاصلش وضعيت فعلی شده است. ظهور انواع فرقه ها و توطئه آنها، سبب شده تلاش هایی برای رفع اتهام، مظلوم نمايی و توجیه گرايی دنبال کنند، با این هدف که نقش تعاليم تورات و تلمود را در این انحرافات انكار كنند.
در اسلام و در زبان قرآن كريم، درباره يهود و دوستان و همراهان آنها نكات ظريفی آمده و اگر كسی بخواهد بداند آنها چه روحیاتی دارند و چگونه اند، می تواند به قرآن كريم رجوع كند و همه مطلب را به روشنی و زيبايی و از جانب خداوند متعال بشنود و بفهمد.
36- ما هم دعا می كنيم كه همه يهوديان دست از مادی گرایی، دنيا طلبی، رباخواری و قوم گرايی بردارند و واقعاً «در مسير صحيح خداوند يكتای مقدس و متعالی با حق و حقيقت گام بردارند.» انشاءالله.
منابع و مأخذ در چهار صفحه در دفتر مجله موجود است.
ثبت دیدگاه