حضرت آیت الله العظمی سیّدعلی حسینی خامنه ای
مقدمه
سقوط نظام سلطنت پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران سرآغاز تحولات بزرگ در تاریخ معاصر جهان بوده است. برچیدن پایگاه های صهیونیسم و امپراتوری سلطه در ایران و به بیان دیگر، انهدام کانون مرکزی توطئه و دسیسه علیه مردم ایران و بلکه امت اسلامی از خاورمیانه اسلامی تا شمال آفریقا، سرفصل دگرگونی ها و تغییرات بنیادی دنیای کنونی است.
از دیدگاه حضرت آیت الله العظمی خامنه ای، این تحولات بزرگ تاریخی به چند مرحله یا موج، قابل تقسیم بندی است.
موج اوّل، مرحله سقوط نظام شاهنشاهی و پیروزی انقلاب اسلامی مردم مسلمان ایران به پرچمداری و قیادت بزرگ مردی از سلاله انبیای الهی، یعنی حضرت امام خمینی است.
موج دوم، مرحله سقوط نظام کمونیستی حاکم بر اتحاد جماهیرشوروی و دنیای شرق و موج سوم، مرحله جدید و کنونی جهان است. یعنی امواج بیداری اسلامی در جهان اسلام و گسترش تدریجی بیداری و قیام موحدان و آزادگان و مظلومان شرق و غرب عالم در برابر نظام سرمایه داری و لیبرال دموکراسی و تزلزل پایه های حکومت پنهان جهان، به رهبری زرسالاران صهیونیست و صاحبان کمپانی های صهیونیستی که آمریکا و اتحادیه اروپا مقهور قدرت، سیاست، اراده و تصمیم آن هاست. همان ها که سران و رهبران کنونی اروپا و آمریکا، از جرج بوش، باراک اوباما، رایس، کلینتون تا دیوید کامرون، سارکوزی، مرکل و …، در واقعیت، پادوها و کارمندان و غلامان حلقه به گوش آن ها هستند.
در ذیل گزیده عین دیدگاه و اندیشه حضرت آیت الله العظمی خامنه ای را در این باره مرور می کنیم:
موج اول:
پیروزی انقلاب اسلامی
حادثه عظیمی که غرب را تکان داد
انقلاب اسلامى كه پيروز شد، اسلام در دنيا يك رونق تازهاى پيدا كرد. خيلىها در دنيا به فكر افتادند كه اين چه بود؟ اين كدام موتور پرقدرت بود كه توانست يك چنين حادثه عظيمى را به وجود بياورد كه غرب را تكان داد؟ پيروزى انقلاب اسلامى و عظمت امام، غرب را تكان داد، نظام سلطه را تكان داد. خيلىها به فكر افتادند بروند ببينند اين چيست. به قرآن مراجعه كردند، حقايقى از اسلام دستشان آمد؛ لذا مشتاق اسلام شدند، گرايش به اسلام پيدا كردند. در آن برهه، يك فصل، يك حمله، يك موج به سمت اسلام به وجود آمد، كه ادامه هم پيدا كرد1.
سقوط نظام سلطنتی و عقب نشینی آمریکا
امام عزيز ما، آن مرد يگانه تاريخ ما، در مقابل طرح كاپيتولاسيون و مصونيت آمريكائىها ـ كه آن روز در ايران همهكاره بودند ـ ايستاد و به خاطر اين اعتراض، روز 13 آبان با حال غربت و تنهائى، به وسيله مزدوران آمريكا از ايران تبعيد شد. در آن روز و در اين تبعيد، هيچ كس در كنار امام نبود. البته دلهاى مردم با امام بود؛ اما امام را از خانهاش ربودند و در غربت كامل، او را در روز 13 آبان سال 43 از ايران تبعيد كردند.
[…] امام در آن غربت در تبعيد ايستاد، با كمال استقامت راه را دنبال كرد و مردم را كمكم و به مرور آورد وارد صحنه كرد. امـام مردم را بيـدار كرد؛ احساس استقـلال و آرمانخـواهـىِ همراه با مجاهدتى كه در آن هيچ خوف و ترسى وجود ندارد، در مردم زنده كـرد. مـردم به ميدان آمدند و انقلاب پيروز شد. مردم در انقلاب، شاه را از ايران راندند؛ در 13 آبان، آمريكا را از ايران راندند. لذا امام فرمود: انقلابى بزرگتر از انقلاب اول. اين يك عبرت است. يعنى يك ملت وقتى در راه درست، با هدايت صحيح و با بصيرت، ايستادگى و استقامت می كند، هيچ قدرتى در مقابل او تاب مقاومت ندارد. همه مانعها برداشته شد. اين مسئله، محال به نظر مىآمد. حكومت سلطنتىِ دو هزار و پانصد ساله، آن هم با پشتيبانى همه قدرتهاى مادى دنيا، از ايران برچيده شود؟ باوركردنى بود؟ اما ارادهى اسلامى و ايمانى ملت ايران به رهبرى امام، اين امر محال را ممكن كرد؛ اين امر نشدنى، واقع شد. همه در مقابل چشمشان اين را بوضوح ديدند و آن را لمس كردند. و از اين بالاتر، پرچم تسلطِ ظالمانة متكبرانه آمريكا از بام ايران پائين كشيده شد؛ زير پاى جوانهاى مؤمن ما لگدمال شد. اين هم نشدنى به نظر مي رسيد. اين هم يك كار ناممكن به نظر مي رسيد. تحليل مي كردند، مي گفتند، مي نوشتند كه ايران اسلامى چون در مقابل آمريكا ايستاده است، پس قطعاً شكست مي خورد و مجبور به عقبنشينى مي شود. تحليلهاى مادى اين را مي گفت، اين را نشان مي داد. خيلى از روشنفكرنمايان ما كه خود را اهل تحليل سياسى و زير و رو كردن حوادث و استنتاج از حوادث مي دانستند، اينجور تحليل مي كردند. اما بعكس شد؛ اسلام پيروز شد، جمهورى اسلامى پيروز شد، آمريكا مجبور به عقبنشينى شد2.
اراده، عزم و حضور مردم ضامن حفظ و تداوم انقلاب
ما وقتى تجربه سى ودو سالة انقلاب را بازخوانى مي كنيم، ژرفِ ژرفائى حكمت امام و تدبير امام را درمىيابيم؛ چرا؟ چون هر نظامى مثل نظام جمهورى اسلامى، با اين آرمانهاى بلند، با اين ضديت و مخالفتى كه با استكبار و بىعدالتى بينالمللى دارد، با ايستادگىاى كه در مقابل شياطين قدرت در سرتاسر جهان دارد، دشمنهاى گردنكلفتى دارد. چالش ايجاد مي كنند، مشكل به وجود مىآورند. اگر اينچنين نظامى بخواهد بماند، بايد يك نيرو و ظرفيت عظيمى از او نگهبانى كند، تا بتواند ايستادگى كند، تا بتواند پيشرفت كند و متوقف نماند. در انقلاب اسلامى، با تدبير امام ـ كه از متن اسلام گرفته شده بود ـ اين نيروى نگهبان عبارت است از ارادهى مردم، عزم مردم، حضور مردم. لذا نظام اسلامى چالشها را درنورديد و بر چالشها پيروز شد. به اطمينان كامل ميشود گفت كه جمهورى اسلامى تا امروز بر همة چالشهاى سخت و نرم كه در مقابل او قرار گرفت، پيروز شده است و به عون الهى، به فضل الهى، به هدايت الهى، بر هر چالش ديگرى هم در آينده پيروز خواهدشد3.
32 سال توطئه
از آن روز تا امروز، سى ودو سال مي گذرد. جوانهاى عزيز! در اين سى ودو سال، هيچ سالى نبوده است كه از سوى استكبار به رهبرى آمريكا و صهيونيسم، عليه ايران توطئهاى يا توطئههائى شكل نگيرد؛ به قصد شكست دادن ملت ايران، به قصد شكست دادن انقلاب و نظام جمهورى اسلامى. و به فضل الهى، به حول و قوة الهى، به همت مردم عزيز ما، و در هر دوره، به همت پيشروى جوانان عزيز ما، ايران اسلامى در همة اين توطئهها پيروز شد و آمريكا شكست خورد. بعد از اين هم همين جور خواهد بود. تحليل درست، اين است. نگاه درست به آينده، اين است4.
موج دوم:
شکست کمونیسم و امواج بازگشت به اسلام
موج دوم، آن وقتى شد كه نظام ماركسيستى شكست خورد. حتّى در كشورهاى اسلامى، جوانهاى زياد و مردمان بااخلاصِ زيادى بودند كه اميد خودشان را به نظام ماركسيستى بسته بودند؛ فكر مي كردند با تشكيل دولت سوسياليستى خواهند توانست فقر و بىعدالتى و چه و چه و چه را از كشورهاشان دور كنند؛ بعضىهاشان هم واقعاً مردمان صادقى بودند؛ بنده بعضى از اينها را ديده بودم؛ چه از مسلمانهاشان، چه از غير مسلمانهاشان؛ مردمان صادقى بودند، اما به اسلام هيچ اعتقادى نداشتند؛ ماركسيست شده بودند براى خاطر اينكه خيال می كردند در ماركسيسم اميدى براى مردم هست؛ بعد كه ماركسيسم شكست خورد، اينها ديدند نه، فايدهاى ندارد؛ لذا به سمت اسلام آمدند.
همه اين گروههاى جوانى كه شما ديديد در مصر و تونس و ليبى و يمن و جاهاى ديگر، شعار اسلام مي دادند، اينها در دهههاى 60 و 70 ميلادى ـ يعنى حدود چهل سال پيش، سى سال پيش ـ همهشان شعارهاى چپ ميدادند، شعارهاى كمونيستى مي دادند؛ اگر هم كسى از اسلام چيزى مي گفت، لابهلايش حرفهاى ماركسيستى بود. حتّى در كشور خود ما هم مواردى از اين قبيل بود؛ من نمي خواهم اسم بياورم. بودند كسانى كه از اسلام مي گفتند، اما لابهلاى حرف اسلامى، در واقع تفكرات ماركسيستى بود كه داشت تبليغ و ترويج مي شد. خب، اينها يك جائى اثر خودش را مي بخشد.
بعد از آنكه ماركسيسم شكست خورد، همة اين گروهها كه از ماركسيسم مأيوس شدند، به اسلام برگشتند؛ به اسلام نگاه كردند، به قرآن نگاه كردند، به احكام اسلامى نگاه گردند، به جمهورى اسلامى نگاه كردند؛ ديدند عجب، يك نظامى بر پايه اسلام سر پا آمده، همه شعارهاى مدرن و مترقى را سر دست گرفته، همة قدرتهاى ظالم و ستمگر و مكندگان خون ملتها با او دارند مبارزه مي كند، اين هم مثل كوه ايستاده و نميلرزد. به شگفت آمدند؛ گفتند عجب، خب بيائيم ببينيم اين چيست.
همانهائى را كه مي خواستند و در ماركسيزم دنبالش مي گشتند و نتوانسته بودند آنها را پيدا كنند، بعد هم كه بكلى شكست خورد، مي ديدند حالا در اسلام هست. اين هم يك مقطع بود كه گرايش به اسلام پيدا شد5.

سقوط نظام سلطنت پهلوی و پیروزی انقلاب اسلامی در ایران سرآغاز تحولات بزرگ در تاریخ معاصر جهان بوده است.
ثبت دیدگاه