حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

افزونه جلالی را نصب کنید. Monday, 12 May , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1250 تعداد نوشته های امروز : 0×
09 اسفند 1396 - 12:44
شناسه : 6523
بازدید 322
4

بیست و سه چهارسال قبل كتابی منتشر شد به نام «كنترل فرهنگ»1این كتاب توضیح می داد كه سه بنیاد آمریكایی وابسته به سه قطب ثروت و سرمایة آمریكا، چگونه برنامه ریزی كرده اند تا به وسیلة فرهنگ و فكر، سلطه خود را چه بر آمریكا و چه بر كشورهای دنیا و مخصوصاً كشورهای جهان سومی […]

ارسال توسط :
پ
پ

بیست و سه چهارسال قبل كتابی منتشر شد به نام «كنترل فرهنگ»1این كتاب توضیح می داد كه سه بنیاد آمریكایی وابسته به سه قطب ثروت و سرمایة آمریكا، چگونه برنامه ریزی كرده اند تا به وسیلة فرهنگ و فكر، سلطه خود را چه بر آمریكا و چه بر كشورهای دنیا و مخصوصاً كشورهای جهان سومی اعمال كنند. آنها با كمك مالی به دانشگاه ها و موسسات تحقیقاتی و با پولهای هنگفت نقطه نظرات و مقاصد خود را به آنها دیكته كرده و با تعیین هدف مشخص، آن موسسات را وا می دارند تا تحقیقاتی كنند كه به همان اهداف و مقاصد آنها برسند.
«از آغاز، بنیادهای كارنگی، فورد و راكفلر نسبت به مسائل آموزشی و فرهنگی توجهی ویژه مبذول داشته اند. این فعالیت باعث گردید بنیادها نقش حساس را در تولید و اشاعه انواع خاصی ار دانش و باورها ایفاكنند… همچنین … سلطه ایدئولوژیك چگونه در جهت پیشبرد منافع و علایق طبقه صاحب ثروت به كار گرفته می شود و در عین حال توجه عالم را از آن دسته از مسائلی كه از نظر این طبقه كم اهمیت و یا تهدید كنندة منافع است، منحرف می كند.. استدلال مشابهی توجیه گر تخصیص منابع مالی هنگفتی بوده است كه پس از سال 1950 از سوی بنیادهای كارنگی، فورد و راكفلر به توسعة نهادهای آموزشی در آفریقا، آسیا و آمریكای لاتین اختصاص داده شده است.»2
«پس از جنگ جهانی دوم،3 زمانی كه رفاه ملی ایالات متحده، ابعاد جهانی یافت، بنیادهای عمده به طور روافزون به حمایت از نهادهای آموزشی در مناطق مهم استراتژیكی جهان مبادرت ورزیدند با این امید كه این نهادها بتوانند به تربیت افرادی توفیق یابند كه نگرش آنان در مورد منافع ملی ایالات متحده، سازگار با همان دیدگاهی باشد كه از سوی بنیادهای حامی چنین نهادهایی پذیرفته شده است. این افراد نیز به نوبه خود جهان پیرامون خود را به گونه ای شكل می دهند كه متضمّن حفظ و گسترش منافع آمریكا باشد.»4
این بیان صریح را كه متعلق به نیم قرن قبل است مقایسه كنید با روشنفكران ما كه معتقد بودند اینقدر مرگ بر آمریكا نباید گفت و نباید رابطة ما با آمریكا گسسته شود و منافع ملی ما ایجاب می كند كه با آمریكا رابطة دوستانه داشته باشیم. روشنفكران غربزده ای كه با سوروس – سرمایه دار یهودی آمریكایی- پالوده می خوردند و در میهمانیهایش شركت می كردند و وقتی جایشان در ایران تنگ می شد به انگلیس و آمریكا پناهنده می شدند تا در رادیوهای فارسی – كه با سرمایه های ماردوخ (مورداك)، ثروتمند یهودی دیگر، راه اندازی شده – علیه كشور ما و دین ما سخن پراكنی كنند.
«… بنیادها به واسطة منابع مالی سرشاری كه در اختیار گردانندگانشان قرار دارد، در موقعیتی قرار گرفته اند كه بتوانند پژوهش دربارة موضوعات خاصی را تشویق كنند و موضوعات دیگر را مورد بی توجهی قرار دهند یا آن را بی اهمیت جلوه دهند… وظیفه «قبولاندن» را عمدةً روشنگرایی تقبل می كنند كه به گفته بتیز(Bates) می خواهند جهان بینی حكومت كنندگان را به حكومت شوندگان منتقل كنند و به این وسیله توافق توده ها را برای پذیرش آزاد نظم و قانون كشور تضمین نمایند.»5
«برنامه های بنیادها به منظور تربیت رهبران اصلاح طلب طراحی شدند.»6
«یكی از نخستین طرح هایی كه اندكی پس از تأسیس بنیاد كارنگی در سال 1902 از سوی هیأت امنای مزبوربه مرحله اجرا در آمد نوشتن تاریخ اقتصادی ایالات متحده بود. نتایج این پروژه از پیش تعیین شده بود چرا كه مورخان و اقتصاد دانانی كه انتخاب شده بودند با ای. آر. ا. سلیگمن7مشاور این طرح – كه فرزند یكی از خانواده های سرشناس بانكدار نیویورك بود- اتفاق نظر داشتند كه هدف علم اقتصاد نشان دادن این است كه ثروت خصوصی و رفاه عمومی مانعة الجمع نیستند.»8
در حالیكه هدف علم اقتصاد باید منطقاً تدبیر مجموعة عواملی باشد كه روابط مالی و تولید و مصرف را به نفع همه مردم نشان دهد این كاملاً با منافع ثروتمندان كه می خواهند بالاتر و بیشتر از تودة مردم ثروت های هنگفت داشته باشند مغایر است. ما در روز خودمان و در این مملكت اسلامی می بینیم كسانی كه با سوءاستفاده از رانتها و روابط و وابستگی ها به ثروت های باد آورده ای دست یافته اند، چه بلایی بر سر اسلام و انقلاب و مملكت و مردم در می آورند. چطور ممكن است عدهّ ای جهود كه خود را قوم برگزیده و نژاد برتر و تافتة جدا بافته می دانند با گردآوری ثروت، به فكر رفاه عمومی باشند؟ حتی قبلاً دیدیم كه مافیای مشروبات الكلی و فحشا را تحت عنوان «خیریه» اداره می كردند. بله، آنها عنوان «رفاه» و لذت جویی و راحت طلبی را وسیله قرار می دهند تا هوای نفس مردم را تحریك كرده و آنها را به مصرف كالاهای مورد نظر خود تشویق كنند و جیب خود را پر نمایند.
یك نگاهی به تبلیغات تجاری، این حقیقت را به خوبی نشان می دهد. با كمك رنگ و طرح و لطیفه و بازیگر و صحنه سازی، پوك ترین و پوچ ترین كالاهای مورد نظر خود را تشویق می كنند و جیب خود را پر نمایند.
و البته برای اینكه مردم، آمادگی این اثر پذیری را داشته باشند باید بعضی اندیشه ها و باورها را هم در آنها تقویت كنند: زندگی یعنی خوش بودن؛ آدم باید شاد باشد؛ باید خوش بگذراند؛ و… و خوشی و شادمانی و خوش گذراندن یعنی خوردن و زیاد خوردن و بیشتر خوردن و … و البته بقیه انواع خوشی ها و لذتها و خوشی هایی كه با شكم و حوالی شكم ارتباط دارد. و نه لذتها و خوشی های معنوی و سالم.
بعضی افراد چنان غرق در این فضا می شوند كه حتی یك سؤال دقیق و یا یك مطلب جدی و یا یك بحث اساسی و گفتگوی منطقی را نمی توانند تحمل كنند و زود عكس العمل نشان داده می گویند: ای بابا، كی حوصله این حرفها را دارد؟ به چه درد می خورد؟ بگذار خوش باشیم؛ به ما چه؛ … و همین افراد خودباخته، وقتی كمترین گرفتاری در زندگی پیدا می كنند، عالم و آدم را مقصر می خوانند و كمترین قصور و تقصیری را متوجه خودشان نمی دانند. غربیها و آمریكاییها و صهیونیستها هم همین افراد را دوست دارند و از آنها دفاع می كنند.
«ساده اندیشی است اگر تصور كنیم این امكان وجود دارد كه بنیادها از میراث خود صرفنظر كنند و از نگرشهایی حمایت كنند كه كشورهای جهان سوم رابه اتحاد استراتژی هایی فرا می خوانند كه متضمن قطع پیوند این كشورها با اقتصاد سرمایه داری جهانی باشد؛ چرا كه همین نظام جهانی است كه بنیادها از آن منتفع می شوند.»9
این، تجربه ای است كه كشور ما طی 30 سال اخیر مداوماً به خاطر احساس استقلال طلبی خود دچار آن بوده است.
همه كینه و نفرت غرب و آمریكا و صهیونیسم نسبت به جمهوری اسلامی به همین دلیل است كه این كشور حاضر نیست تحت امر صهیونیستها و آمریكاییها قرار گیرد و متصل به نظام سلطة سرمایه داری غربی باشد و می خواهد خودش روی پای خودش بایستد و بابت این خواست هم حاضر است هر مقدار گرفتاری و سختی را تحمل كند.

 

شمس الدّین رحمانی

پی نوشت:
1 – كنترل فرهنگ (نقش بنیادهای كارنگی، فورد و راكفلر در سیاست خارجی آمریكا)؛ تألیف ادوارد برمن؛ ترجمه دكتر حمید الیاسی؛ نشر نی؛ چاپ اول؛ 1366؛ قطع رقعی؛ 314 صفحه. قابل توجه است كه كارنگی یهودی است و راكفلر یهودی الاصل و ظاهراً پروتستان و فورد- همان هنری فورد آمریكایی است كه ثروتمند و صنعتگری آمریكایی و ضد یهود بود، تحت فشارهای فراوان، مجموعة ثروتها و داراییهایش عاقبت در جهت همراهی و همدلی با یهودی ها قرار گرفت. احتمالاً تعمداً بنیاد فورد را در این گونه برنامه ها وارد كرده اند تا خاطرة ضدیت او با یهود یها و دفاع از خانواده و اخلاق را مخدوش و نابود كنند.
2 – همان، ص 17 و 18.
3 – جنگ جهانی دوم از سال 1939 شروع و در 1945 تمام شد.
4 – همان، ص 19
5 – همان؛ ص 20
6 – همان؛ ص 22
7 – سلیگمن ها یك خانواده یهودی آمریكایی اند.
8 – همان؛ ص 28
9 – همان؛ ص 244

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.