حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

افزونه جلالی را نصب کنید. Sunday, 7 December , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1263 تعداد نوشته های امروز : 0×
17 اسفند 1396 - 12:47
شناسه : 6525
بازدید 377
3

  بیست و دو سال قبل كتابی چاپ شد به نام «فقرعلوم» نوشتة دكتر مهدی توسلی فرید1؛ كه به موضوعی بسیار دقیق و مهم اشاره كرده بود و مطابق قاعده ای كه برای این گونه كتابها می شناسیم، نه آن روز چندان به آن توجه شد و نه بعدها اثری از آن ماند. گویی خود […]

ارسال توسط :
پ
پ

 

بیست و دو سال قبل كتابی چاپ شد به نام «فقرعلوم» نوشتة دكتر مهدی توسلی فرید1؛ كه به موضوعی بسیار دقیق و مهم اشاره كرده بود و مطابق قاعده ای كه برای این گونه كتابها می شناسیم، نه آن روز چندان به آن توجه شد و نه بعدها اثری از آن ماند. گویی خود نویسنده هم سرنوشت آن را حدس می زد كه در اولین صفحة آن نوشته است: در «قسمت اول، تشریح عواملی است كه در چهل سال گذشته موقعیت علوم را در جوامع صنعتی به طور ماهوی تغییر داده است و در این زمینه نه تنها هنوز در زبان فارسی، نوشته ای ندیده ام … در جوامع صنعتی هم در این زمینه غمضِ عینی آشكار وجود دارد و گویا بحث در این زمینه را دیواری از توطئه سكوت و تحریم دربر گرفته است…»2
و اما اصل مطلب و آن این كه «قرن بیستم را باید قرن سقوط همه بنیانها، انحطاط همه ارزش ها و بی ارجی همه اعتبارها دانست؛ قرن به زانو درآمدن دیرپاترین كلاس های تاریخی و اجتماعی در برابر قدرت پول و سرمایه.»3 و چگونه؟
«در مدتی كمتر از یك دهه – در فاصله كشف ایوری در سال 1944، سال آخر جنگ دوم تا ساختمان طرح واتسون و كریك (1954) … تحولاتی صورت گرفت كه موقعیت و سیمای علوم را در جامعه بطور ماهوی تغییر داد. نطفة این تحولات شاید بسی پیشتر منعقد شده بود اما در این فاصلة كوتاه بود كه جنین آغاز به رشد كرد و سرانجام دیوار زهدان را شكافت … آنچه زاده شد، غول بی شاخ و دمی بود كه دیدنش حالت تهوع ایجاد می كرد و با هر حركت حساب نشده اش می توانست بخشی از تمدن بشری را یك جا منهدم كند. علوم كه تا این زمان سیمای خود را – شاید به غلط- به عنوان یك تعقّل كنجكاوانة بشر در پدیده های طبیعت و عموماً بدون ارتباط با مسائل جامعه- حفظ كرده بود، در نتیجه این تحولات به صورت كالایی قابل خرید و فروش در آمد و محقق، موقعیت فاحشه ای دوره گرد و در خدمت صنایع و سرمایه داری بزرگ را پیدا كرد. بعضی از عواملی را كه به این تحولات انجامید با هم بررسی كنیم:
الف: نخستین عامل، انتقال مركز ثقل علوم از اروپا به آمریكا بود. تا پیش از جنگ جهانی دوم، اروپا مركز ثقل علوم بود … تمام یافته های فیزیك نوین در اوائل این قرن، و شیمی و فیزیولوژی، در قرن نوزدهم، در اروپا و به خصوص در محوری از اروپای مركزی و شمالی متمركز بود … عدم اولویت علمی آمریكا در این دوره نباید چندان شگفت آور باشد. فقرِ روشنفكری در جامعة آمریكایی سابق دار است. پایه این جامعه بیش از هر كشور سرمایه داری دیگربه سود آنی بنا شده است و تعقل و تفكراگر از آن بوی سودی بر نخیزدهرگز تشویق نشده است. از نظر سنتی، سرمایه های آمریكایی با تكنولوژی و اختراعات كه كاربرد مشخص داشتند (برق گیر، لامپ برق، تلگراف و غیره) سر و كار بیشتری داشت تا با علوم خالص؛ كه تلاشی فكری و در جستجوی حقیقت بود … بهترین و معروفترین دانشگاه های این سرزمین كمی بیشتر از مدارس حرفه ای بودند كه هدف آن تربیت گروهی بازرگان برای تسلط بر بازار بود … تا پیش از جنگ دوم، یافته های علمی در انحصار سرمایه ها نبود كه حتی قبل از انتشار در نشریات علمی، امكانات كاربرد آن را به مانند امروز به «ثبت» برسانند یا در بسیاری موارد از انتشار آن با عنوان كردن «امنیت ملی» جلوگیری كنند. یافته های علمی همیشه به نحوی وسیع و آزاد و با سرعتی بیش از این دوره منتشر می شد … اما جنگ جهانی دوم، صحنه را عوض كرد. اروپای مصدوم- اعم از ممالك بازنده یا برنده چنان در ویرانی دست و پا می زد كه هرگونه قدرت تحمل فعالیت های علمی را از دست داد … اروپای پس از جنگ با مسأله حاد بازسازی جامعه روبرو بود و در موقعیتی نبود كه بتواند علوم را در سطح گسترده ای حمایت كند. آمریكا تنها برندة واقعی جنگ بود؛ عاری از خسارات مستقیم و با اقتصادی كه در اثر جنگ شتابی تازه یافته بود و تنها جامعه ای كه می توانست حمایت خود را از فعالیت های علمی تشدید كند.4
در نتیجه، سیلی از مهاجرت محققین از اروپا به آمریكا آغاز شد. سرنوشت غم انگیز این دانشمندان مهاجر در جامعه ای كه سود، محرك همه فعالیت ها و هر چیز حتی قریحه و نبوغ، كالایی قابل خرید و فروش است، قابل مطالعه و موضوع چند بررسی در سالهای اخیر بوده است. اما آمریكا با این قرائح و نوابغ چه كرد؟ همآنچه كه با هر ماده طبیعی و انسانی و حتی روحانی می كند. نخست آنها را به صورت كالایی قابل عرضه به بازار در آورد و سپس با قدرت تبلیغات و خم و چمهایی كه بازاریابان جامعه در آن استاد شده اند، بازاری طبیعی – مصنوعی، برای آنها ایجاد كرد تا این قرائح را هم در معرض فروش بگذارد و به سودی دست یابد. چه توقع دیگری است از جامعه ای كه در آن بزرگترین فضیلت، ارزان خریدن و گران فروختن است؟ از این مهاجرین، آنها كه خبرگیشان با فعالیت های جنگی ارتباطی داشت، قابلیت بیشتری برای كالا شدن داشتند و بازار آماده ای هم فراهم بود … اما آنها كه تخصص شان با فعالیت های جنگی مربوط نبود با دشواری بیشتری استقرار یافتند … هر چه مقام این مهاجرین، ارشد و در نتیجه سن آنها بیشتر، قابلیت كالا شدنشان كمتر و راه و روششان متحجرتر بود …»5
مطالب این كتاب بسیار خواندنی است ولی برای پرهیز از طولانی شدن، به همین مقدار بسنده می كنیم تا اشاره كنیم كه همین بلا بر سر هنر و ورزش هم در آمد. در دست پر قدرت ثروتمندان خر پول آمریكایی و در واقع جهودان عموماً صهیونیست هر هنری كه می توانست متصل به سرمایه باشد و سودآور شود- مثل سینما- بیشتر رشد كرد و البته با معیار پول. فیلمها برای گیشه و با ارزش گذاری «پرفروش» و «كم فروش» و اجزا سینما هم همگی با محك پول سنجیده شدند و محك خوردند. هنر پیشه و فیلمبردار و كارگردان و فیلمنامه نویس بهتر كسی بود كه قراردادهایش با رقمهای بالاتر و حاصل كارش پرفروش تر باشد. طبعاً هنرهایی كه این گونه نمی توانست پول ساز باشد از دور خارج می شد.ایضاً ورزش. یك روز بوكس و روز دیگر بسكتبال و بعد هم فوتبال و بقیه هم برای حفظ در آرشیو و تاریخ. ورزشكاران این رشته ها هم مثل گلادیاتورها و برده ها خرید و فروش می شدندو می شوند.
در این ایام6كه دانشگاهیان بسیجی با رهبر معظم انقلاب دیدار كردند و با ایشان مسائلشان را مطرح نمودند، تقریباً هیچكدام به این مسائل ارتباط پول و علم و دانشگاه – هیچ اشاره ای نكردند و هم زمان با پخش گفتگوی آنان در شبكه اول سیما، در كانال دیگر، یك دانشمند مترجم بزرگوار محترم، نكتة تازه ای را یافته بود و عنوان می كرد كه: «ما در گذشته، نوابغی داشته ایم كه فرداً و مستقلاً دنبال علم بودند اما امروز دیگر دوران تولید علم به وسیله فرد گذشته و سازمان های و نهادها هستند كه تولید علم می كنند. ما هنوز به دنبال تشویق افراد به كار بیشتر و اختراع و اكتشاف و فعالیت علمی هستیم در حالیكه باید به فكر ایجاد نهادهایی باشیم كه سازمان یافته از كار جمعی علمی حمایت كند… »(نقل به مضمون)
نه این بزرگوار و نه مجری دانشمند و نه قاعدﺓً برنامه ریزان صدا و سیما توجه نكردند كه اساساً علم واقعی، با انگیزة فردی تولید می شود و نهادها و برنامه های جمعی خصوصاً در غرب و علی الخصوص در آمریكاانگیزة پول كار می كنند و محصولشان هم علم نیست، كالاست؛ برای بازار؛ برای خرید و فروش؛ برای قدرت؛ برای سلطه. ما اگر به قوارة آنها دربیاییم، به كلی قافیه را باخته ایم؛ نه تنها در مقابل آنها، بلكه در مقابل روح علم و تعالی بشر و به علت واگذاردن راه مسیر الهی و اخلاص و به دنبال دنیا و سود و بهره دویدن.
البته نهاد علمی و كار جمعی هم ذاﺓًو ماهیةً غلط و نادرست نیست؛ به شرطی كه مهار كار در دست عالم و دانشمند مؤمن مسلمان مخلص باشد و نه در دست سرمایه دار یا دولت معمولی یا دیگران. و انگیزه، انگیزة الهی و دینی و معنوی باشد نه مادی و دنیوی. تولید یك مجموعه علمی – هنری مثل مسجد امام اصفهان كار فردی كه نبوده، كار یك مجموعه بوده است اما مجموعه ای كه تحت امر یك استاد بزرگ با برنامه ریزی و با عشق و ایمان و علم كار می كرده اند. مثل یك حوزة علمیه تحت نظر یك عالم روحانی.
و اما درد دلهای استادان و دانشگاهیان بسیجی با رهبر معظم انقلاب. این بزرگواران كه به پول و پول پرستی و معیار مادی برای كارهای علمی اشاره نمی كردند، به یك عنصر دیگر هم اشاره نكردند كه این هر دو محصول برنامه ریزی جهودان اروپایی و حاصل غرب زدگی صد سالة ماست. یعنی عنصر فراماسونری. اصلاً تأسیس دانشگاه تهران به دست یك استاد اعظم فراماسونری كه یهودی الاصل هم بوده – محمد علی خان فروغی ذكاء الملك- انجام شد تا دولت فراماسونری رضاخان را با پول نفت، تبدیل كند به یك نهاد دائمی برای تمام قرن بیستم و دانشگاه هم محل تربیت روشنفكر غرب زدة پوك و پوچ و بی محتوی باشد در خدمت آن دولت و بلكه در خدمت آمریكا و انگلیس و اسرائیل و دشمن دین و سنت و اصالت و اخلاق و ارزش های معنوی و خانواده. دانشگاهی كه محصولش شریف امامی باشد7كه رئیس لژ بزرگ ایران و استاد اعظم فراماسونری بود.
به دو جلد كتاب اسناد فراماسونری8 كه بر اساس گزارش های ساواك تنظیم شده رجوع كنید تا صورت استادان دانشگاه های ایران را كه همه از برجسته ترین متخصصان و نام آورترین اساتید بزرگ ایران بودند در آن ملاحظه بفرمایید. استادانی كه شیوه و روش و نگاه و تألیفات و برنامه هاشان تقریباً عموماً، همچنان در دانشگاه های ما باقی مانده است.
چرا دانشجویان دانشگاه های ما عموماً می خواهند فقط مدرك بگیرند؟
چرا دانشجویان ما از بهترین خانواده ها و سالم ترین تربیت ها و با عالی ترین استعدادها وارد دانشگاه می شوند و پس از چند سال بخشی از آنها دیگر نماز نمی خوانند و عدهّ ای از ایشان جمهوری اسلامی را قبول ندارند و بعضاً گرفتار مواد مخدر و بقیه لوازم و توابع این بدبختی هستند؟
چرا كعبه آمال بسیاری از این دانشجویان غرب و خصوصاً آمریكاست؟
چرا بدترین انواع ضد انقلاب و فاسدترین عناصر خدمة فتنه های مختلف از همین محیط های دانشگاهی یارگیری شده اند؟
و ده ها چرای دیگر از این قبیل؛ اما یك چرای مشخص دیگر: چرا در دانشگاه های ما هیچ تحقیق و بررسی دربارة فراماسونری انجام نمی شود و استادان ما این موضوع را بی ارزش می دانند و اجازه نمی دهند در این زمینه بررسی شود؟9البته باید تصریح كنیم كه این عبارات كلی كه در بالا ذكر شد به معنی فراماسون زدگی علی الاطلاق و كامل دانشگاه ها نیست. اما حتی درصد پایینی از این مقدار هم اگر باشد، قطعاً سمّ مهلك و زهر قتال است به ویژه اگر به آن حساسیتی نشان داده نشود؛ گذشته از این كه قطعاً در معدودی از محیط های دانشگاهی ما كه رؤسا و مدیران انقلابی و بیدار و متعهدی دارد، وضع كاملاً بر عكس فضای ذكر شده است.
این هم گفتنی است كه اگر به موضوع فراماسونری توجه نكنیم، بخشی از مشكلات هم چنان باقی می ماند و حتی با قیافه اسلامی به حیات خود ادامه می دهد مثل آن خانم محترم استاد دانشگاه كه با چادر و حجاب اسلامی به حضور رهبری آمده و با زیبایی و رسایی مسائل را مطرح می كند اما بخشی از صحبتهایش دقیقاً همان مسائل فمینیستهاست. ایشان كه پیداست حساسیت اسلامی و اعتقادی دارد اما چون از موضوع ماسونها و اندیشه ها و شیوه هایشان خبر ندارد، گمان می كند دارد از حقوق خانم ها دفاع می كند.
در پایان چند جمله ای هم از كتاب درسی عمومی دانشگاهی: انقلاب اسلامی ایران10نقل می كنیم تا فضایی را كه می خواستیم ترسیم كنیم، مستند باشد.
درباره دوره نخست وزیری رضا خان در این كتاب می نویسد: «سر انجام پس از دو سال وی از فرماندهی نظامی به نخست وزیری ارتقا یافت1302در طی دو سالی كه وی نخست وزیر ایران بود، كشمكش و نزاع میان مخالفان و موافقان رو به اوج خود رسید. در مجلس چهارم، فراكسیون تجدّد كه از روشنفكران تحصیل كردة غرب تشكیل می شد، عمده ترین گروه طرفدار رضاخان بود و سرانجام رضاخان به كمك اینان به سلطنت رسید. داور، تیمورتاش، تدین، تقی زاده و فروغی از اعضاء و طرفداران مهم این حزب به شمار می رفتند. جدایی دین از سیاست، ایجاد ارتش منظم و بوروكراسی كار آمد، پایان دادن به امتیازات اقتصادی، صنعتی كردن كشور، تغییر زندگی عشایر از كوچ نشینی به كشاورزی و نیز گسترش ملی گرایی و زبان فارسی، بخشی از خواسته های اصلی این گروه را تشكیل می دادند. برای تحقق این اهداف آنان از نوعی تجدّد آمرانه یا دیكتاتوری انقلابی حمایت می كردند و می پنداشتند چنین دولتی ایران را به سرعت به توسعه می رساند. رضاخان توانست خود را به عنوان شخصیت مطلوبی كه می تواند خواسته های آنان را بر آورده سازد معرفی كند و لذا آنان به سرعت به او نزدیك شدند. اینها رضا خان را ناجی ایران و پایان دهندة تمام مشكلات و خاصّه عقب ماندگی می دانستند… گروه دیگری كه در مقابل اینها قرار داشتند بازماندگان جریان مشروطه خواهی و مخالفان اصلی استبداد بودند. مهمترین نمایندة اینها ؛ آیت الله سیدحسن مدرس روحانی آزاده ای بود كه جز بیانی جذاب، طنز آمیز و بُرنده، ابزاری در اختیار نداشت…»11
و تو، خود صد حدیث مفصّل بخوان از این مجمل؛ و باقی بقایتان.

 

شمس الدّین رحمانی

پی نوشت:
1– فقر علوم؛ دكتر مهدی توسلی فرید؛ شركت انتشارات سهروردی؛ سال 1366؛ چاپ اول؛ قطع رقعی؛ 130 صفحه.
2 – همان؛ اولین صفحه مقدمه.
3 – همان؛ ص 62.
4 – یادمان باشد كه آلكسی دوتوكویل در اواسط قرن نوزده پیش بینی كرده بود كه قرن آینده – یعنی قرن بیستم – قرنی است كه آمریكا و روسیه ابرقدرت می شوند. و چندی بعد با واقعه پوگرومها، 5/2 میلیون یهودی از روسیه و اروپای شرقی به آمریكا مهاجرت كردند و بلافاصله بعد از جنگ جهانی اول در آمریكا شورای روابط خارجی راه اندازی شد و دو سه سال بعدش فریاد هنری فورد از نفوذ و سلطة یهودی ها در آمد و از همین سلها، انواع مافیاهای یهودی بر همة اجزاء و ابعاد آمریكا سلطه پیدا كرد تا كم كم رسید به دوران جنگ جهانی دوم با این داستانی كه دكتر توسلی نقل می كند. آیا اینها با این تسلسل و ارتباط مرتب و منظم یك برنامة واحد با هدف مشخص نبوده است؟
5 – همان، صفحات 17 تا 20.
6– روزهای اول تیرماه 1389؛ هم زمان با برگزاری مسابقات جهانی فوتبال در آفریقای جنوبی و اعلام صدا و سیمای خودمان كه در سراسر تابستان 400 فیلم سینمایی از سیما پخش خواهد شد تا یك عملیات فرهنگی بزرگ انجام شود!
7 – حضرت امام خمینی (ره) می فرمودند: دانشگاهی كه محصولش شریفی امامی باشد نمی خواهیم.
8 – اسناد فراماسونری در ایران؛ موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی؛ 1380؛ دو جلد؛ قطع وزیری: جلد اول 537 صفحه و جلد دوم 661 صفحه.
9 – جمعیت حامیان آزادی قدس شریف؛ هم برای منعكس كردن جواب سوالات بالا و هم برای معرفی آثاری كه در زمینه فراماسونری در دانشگاه ها انجام شده اعلام آمادگی می كند.
10 – انقلاب اسلامی ایران؛ ویراست چهارم؛ جمعی از نویسندگان؛ تدوین نهاد نمایندگی مقام معظم رهبری در دانشگاه ها؛ معاونت پژوهشی دانشگاه معارف اسلامی؛ چاپ چهلم؛ 1388؛ قطع وزیری؛ 288 صفحه.
11 – همان، ص 73و 74

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.