برخلاف یهود که معمولاً بخاطر حرص بر ثروتاندوزی، با البسهی کهنه و ظاهری همچون فقرا تردد میکردند، ائمهی شیعه در عین زندگی زاهدانه، همیشه از لحاظ ظاهری، مرتب و تمیز بوده و اصحاب خود را نیز به پاکیزگی و آراستگی امر میفرمودند.
در همین راستا روزی یک یهودى با سوءاستفاده از این وضعیت ظاهری، جلوی امام حسن (ع) را گرفته و گفت: یابن رسول اللَّه از تو میخواهم که از براى من انصاف بدهى! امام (ع) فرموند: در چه چیز؟ یهودی گفت: در آنکه جدّ تو فرموده: «دنیا زندان مؤمنان است و بهشت کافران»، و تو مؤمنى و من کافر، در حالی که من نمىبینم دنیا را مگر که بهشتى است از براى تو که به آن تنعم میکنى و به آن لذت مییابى و نمیدانم آن را مگر که زندانى است از براى من که مضرّت آن مرا به سر حد هلاک رسانیده و فقر و فاقهی آن مرا زهر فوات چشانیده [اشارهی یهودی به ظاهر مرتب امام (ع) و ظاهر فقیرانهی خودش است].
امام حسن (ع) فرموند: اى شیخ اگر نظر کنى به آنچه حق سبحانه و تعالى براى من و مؤمنین در سراى آخرت آماده کرده است، از آن تنعمات که هیچ چشمی ندیده و هیچ گوشی نشنیده، هر آینه خواهى دانست که پیش از انتقال به سوى آن، من در این دنیا در تنگناى زندانم و اگر ببینى آنچه حق جل و علا در آخرت براى تو و کافران مهیا ساخته، از سعیر نار جحیم و نکال عذاب مقیم، هر آینه بدانى قبل از بازگشتِ تو به آن سراى، [فعلاً] در بهشت نعیمى با اصناف نعمت و وسعت!
ثبت دیدگاه