حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

افزونه جلالی را نصب کنید. Monday, 12 May , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1250 تعداد نوشته های امروز : 0×
28 تیر 1391 - 10:35
شناسه : 1027
بازدید 301
8

صهیونیسم و تعالیم حضرت موسی(س) مسأله‌ای که حداقل طی یک قرن اخیر، همواره موضوع گفت‌و‌گو و مناقشه میان پژوهشگران و اندیشمندان و تاریخ‌نگاران بوده، و هرکس و هرگروه براساس دیدگاه و نگرش خود آن را مورد بررسی، تحلیل، ارزیابی و داوری قرار داده، بحث درباره تشابه یا تفاوت«صهیونیسم»،«یهود» و تعالیم حضرت موسی(س) بوده است. پاره‌ای […]

ارسال توسط :
پ
پ


صهیونیسم و تعالیم حضرت موسی(س)
مسأله‌ای که حداقل طی یک قرن اخیر، همواره موضوع گفت‌و‌گو و مناقشه میان پژوهشگران و اندیشمندان و تاریخ‌نگاران بوده، و هرکس و هرگروه براساس دیدگاه و نگرش خود آن را مورد بررسی، تحلیل، ارزیابی و داوری قرار داده، بحث درباره تشابه یا تفاوت«صهیونیسم»،«یهود» و تعالیم حضرت موسی(س) بوده است.
پاره‌ای محققان و اندیشمندان و مورخان، هیچ‌گونه تفاوتی بین یهود و صهیونیسم قایل نشده و نیستند. آن‌ها معتقدند و مدعی‌اند که این هر دو از اصول و مبانی فکری و سیاسی مشترک و واحدی برخوردارند.
براساس این دیدگاه، پدیده‌ای به نام صهیونیسم، منشاء و ماهیتی کاملاً یهودی، توراتی و تلمودی دارد و نمی‌توان تمایزی بین آن دو مشاهده و یا آن‌ها را از هم مجزا و تفکیک کرد.
گروهی دیگر صهیونیسم را پدیده‌ای جدای از یهود دانسته و معتقدند، صهیونیست‌ها از یهودیت به عنوان دست‌آویزی در مسیر مطامع و آرمان‌های سیاسی و دنیایی خود بهره‌برداری می‌کنند.
بر اساس این نگاه، صهیونیسم پدیده‌ای سیاسی تلقی می‌شود که آیین‌یهود را پوششی برای اهداف و مقاصد سیاسی خود قرار داده است.
علی‌رغم تفاسیر، تحلیل‌ها و دیدگاه‌های متفاوت از دیدگاه‌های امام‌خمینی در این‌باره، به جرأت می‌توان ادعا کرد، اغلب این تفاسیر، تحلیل‌ها و برداشت‌ها، از سخنان و پیام‌های آن حضرت، چندان صحیح و یا مقرون به واقع نبوده است.
واقعیت این است که امام‌خمینی، به دور از هرگونه ملاحظات سیاسی و بی‌اعتنا به جنجال‌ها و جریان‌های تبلیغاتی، با ظرافت، دقت و ژرف‌نگری تمام، ضمن تعیین شاخص‌ها و معیارهای اصلی، این مسأله را تبیین و تفسیر نموده‌اند.
حضرت امام، چند شاخص و معیار اصلی و عمده را که در قرآن و معارف اسلامی نیز از آن‌ها یاد شده مورد تأکید قرار داده‌اند. از دیدگاه امام، تعالیم حضرت موسی(س)، همان«تعلیمات الهی» است. یعنی ایمان و اعتقاد به وحدانیت خدا، رسالت الهی انبیا و معاد.
معیار و شاخص دیگری که حضرت امام تصریح فرمودند؛ قیام و ایستادگی آن پیغمبر الهی در برابر استبداد و قدرت استکباری دوران خود، در مسیر استقرار عدالت به نفع مستضعفین و در راه مصالح ستم‌دیدگان بود. زندگی ساده، بی‌پیرایه و شبانی موسی(س) و پرهیز او از دنیا و دنیاگرایی، شاخص و معیار دیگری است که حضرت امام درباره سیره آن حضرت اشاره کرده‌اند. بنابراین بر اساس نگرش امام‌خمینی، ملاک و شاخص اصلی و عمده برای شناخت پیروان حقیقی حضرت موسی(س)، در دوران کنونی، میزان اعتقاد و پایبندی آن‌ها به اصول و مبانی مورد اشاره است.
«وقتی که ملاحظه می‌کنیم[…] حضرت موسی سلام‌الله‌علیه را، وضع زندگی حضرت موسی و کیفیت تبلیغ او و مبارزه‌ای که او کرده است با طاغوت؛ او را وقتی که ملاحظه می‌کنیم، بعد می‌رویم سراغ امت موسی، آن‌هایی که می‌گویند ما امت حضرت موسی هستیم و ما پیرو حضرت موسی هستیم؛ موسی معارضه می‌کرد با طاغوت، و این‌ها که می‌گویند ما پیرو حضرت موسی هستیم، خودشان طاغوتند. در عین‌حال می‌گویند ما پیرو حضرت موسی هستیم.
رادیو اسرائیل بسیار نصایح حضرت موسی را هم نقل می‌کند، اما اسرائیل چه جور است؟ وضع او چی است؟ آن‌هایی که خودشان را انتساب می‌دهند به حضرت موسی، و موسی وضع زندگی‌اش یک شبان بود[…] آن وقت هم پاشد رفت سراغ بزرگترین قدرتی که در آن وقت بود[فرعون] و با او معارضه کرد و از دنیا و توجه به دنیا به هیچ وجه نداشت. آن وقت ببینیم که این‌هایی که خودشان را از حضرت موسی می‌دانند چقدر به دنیا چسبیده‌اند.»1
حضرت امام طی‌سخنان دیگری، در جمع اعضای جامعه کلیمیان ایران در سال 1358ش، در همین‌باره فرمودند:
«قيام بر ضد مستكبرين، طريقه حضرت موسى‌سلام‌اللّه عليه بوده و درست اين معنى بر خلاف آن چیزی است كه اين طايفه صهيونيست‌ها برنامه دارند. اين‌ها اتصال به مستكبرين پيدا كردند؛ جاسوس آن‌ها هستند، نوكر آن‌ها هستند و بر ضد مستضعفين عمل مى‏كنند؛ عكس تعليمات حضرت موسى.»2
حضرت امام کسانی را که علی‌رغم آگاهی نسبت به ماهیت دولت صهیونیستی، باز هم دل در گرو رژیم جعلی اسرائیل داشته و دارند و با انواع کمک‌های مالی، تبلیغاتی و سیاسی از آن رژیم جنایت پیشه حمایت و پشتیبانی به عمل می‌آورند و یا تحت برنامه‌های صهیونیسم جهانی به فلسطین کوچ کرده و در اراضی اشغالی اسکان یافته‌اند، در ردیف دشمنان حضرت موسی و تعالیم او برشمرده‌اند.
از دیدگاه حضرت امام، یهودی حقیقی کسی است که کاملاً معتقد و پایبند به تعالیم الهی حضرت موسی(س) است. چنین کسی و چنین کسانی نمی‌توانند با مشی و مرام صهیونیستی هم‌خوانی، هم‌سویی و هم‌راهی داشته باشند. امام از این گروه‌ها و افراد به عنوان«جامعه‌یهود» یاد کرده و حساب آن‌ها را غیر از حساب صهیونیست‌ها اعلام کرده است. نتیجه این‌که، اگر گروهی، قومی یا طایفه و جامعه‌ای، اگر چه خود را یهودی بدانند، اما اشغال فلسطین از سوی صهیونیست‌ها را به صورت تلویحی یا آشکار مورد تأیید قرار دهند؛ از رژیم نامشروع اسرائیل به صورت مالی یا سیاسی و تبلیغی جانبداری کنند، این‌ها از جرگة پیروان حضرت موسی و تعالیم آن حضرت یعنی«جامعه یهود» خارج هستند.
«اين مقدار از يهودي‌هايى كه بازى خوردند و از اقشار عالم؛ جمع شدند آن‌جا[فلسطین]، شايد آن‌ها الآن پشيمان باشند‌ ـ‌ از اين‌كه ـ آنان‌که يهودى هستند و نمى‏خواهد غير تعاليم موسى(س) را داشته باشد پشيمان باشند از اين‌كه رفته‏اند آن‌جا؛ براى‌ اين‌كه كسى كه برود و ببيند اين‌ها چه برنامه‌هایی دارند و چه جور آدمكشى بی‌خود مى‏كنند و چه جور اتصال به آمريكا و ديگر اقشار دارند، اين نمى‏تواند تحمل كند كه يك طايفه‏اى به اسم اين‌كه ما از«جامعه يهود» هستيم بر ضد تعاليم موسى عمل بكنند. ما مى‏دانيم كه حساب‌»جامعه يهود» غير از حساب جامعه آن‌هاست. و ما با آن‌ها مخالف هستيم. و مخالفتمان براى اين است كه آن‌ها با همه اديان مخالف هستند، آن‌ها يهودى نيستند، آن‌ها يك مردم سياسى هستند كه به اسم يهود يك كارهايى را مى‏كنند و يهودي‌ها هم از آن‌ها متنفر هستند و همه انسان‌ها باید از آن‌ها بايد متنفر باشند.»3
این فرمایشات نشان می‌دهد که ملاک ارزیابی حضرت امام دربارة جامعة یهود، میزان اعتقاد و پایبندی آن‌ها به تعالیم الهی و سیره حضرت موسی(س) و دوری و مخالفت آن‌ها با اسرائیل و صهیونیسم است.
یهودی و یا جامعه یهودی به دلیل اعتقاد و پایبندی به تعالیم الهی حضرت‌موسی(س) نمی‌تواند، آرمان صهیونیستی و رفتار و عملکرد صهیونیست‌ها در اراضی اشغالی فلسطین را تحمل کند و یا مورد تأیید قرار دهد، حتی اگر به فلسطین کوچ نکرده و در آن سرزمین ساکن نشده باشند.
به بیان دیگر، آن دسته از یهودی‌ها که به اهداف، آرمان و برنامه‌های صهیونیستی کمک و مساعدت می‌کنند و از آن حمایت و پشتیبانی به عمل می‌آورند و جنایات اسرائیل را در سرزمین‌های اشغالی فلسطین علیه مردم مظلوم و بی‌دفاع فلسطین، به اشکال مختلف تحمل و تأیید می‌کنند و ثروت‌اندوزی و دنیاگرایی را هدف و پیشه خود ساخته‌اند، حتی اگر در خارج از فلسطین هم باشند، باز هم در زمرة صهیونیست‌ها به حساب می‌آیند.
[حضرت‌موسی]«از دنیا و توجه به دنيا به هيچ وجه نداشت. آن وقت ببینیم اين‌هايى كه خودشان را از حضرت موسى مى‏دانند چقدر به دنيا چسبيده‏اند. سرمايه‏هاى بزرگ آمريكا در دست آن‌هاست، قدرت مادى آمريكا در دست آن‌هاست و مى‏گويند ما هم به شريعت موسى معتقديم.»4
اهمیت این بحث، زمانی آشکارتر و برجسته‌تر می‌شود که بدانیم، حضرت امام در تمام دوران حیات و عمر پربرکت خویش، به ویژه دوران سخت مبارزات و نهضت‌اسلامی، همواره نسبت به توطئه‌ها و دسیسه‌های مدعیان دروغین پیروی از تعالیم حضرت‌موسی(س) اعلام خطر کرده است. چه آن‌جا که این مدعیان دروغین، دغل‌باز و منحرف تحت عنوان نام صهیونیست و یا تعلیمات صهیونیسم شیطنت و جنایت کرده‌اند، یا آن‌گاه که تحت نام و پوشش یهود، علیه‌ اسلام، مسلمانان و جهان بشریت جنایت و خیانت مرتکب شده‌اند.
نتیجه این‌که، حضرت امام در همه دوران مورد اشاره، هر جا که نسبت به عملکرد، اقدام، توطئه، اهداف، برنامه‌ها و حرکت این گروه، چه با عنوان «یهود» و چه «صهیونیسم»، اعلام خطر کرده و هشدار داده، پیداست که مقصود آن حضرت، مدعیان دروغین پیرو حضرت موسی(س) بوده است.
امام در تمام دوران مبارزات و نهضت اسلامی، حداقل از سال 1341ش، تا زمان رحلت، همواره به مردم مسلمان ایران و بلکه جهان، نسبت به توطئه و خطر مدعیان دروغین پیروی از حضرت موسی هشدار داده است. مع الوصف همان‌گونه که یادآوری شد، آن حضرت، مطابق ملاک‌ها و شاخص‌های یادشده، در پاره‌ای مواقع از آن‌ها به عنوان یهود و در مواقع دیگر صهیونیست یاد کرده است.
ایشان در یکی از سخنرانی‌ها، در همان آغاز دوران علنی شدن مبارزات و نهضت اسلامی در این‌باره فرمود:
«حالا كه خطر بر اسلام وارد شده است و آن خطر يهود است.»5 «آقایان بدانند که خطر امروز بر اسلام کمتر از خطر بنی امیه نیست.»6
حضرت امام، در این سخنان، نسبت به فعالیت‌ها و اقدامات توطئه‌آمیز مدعیان دروغین پیروی از حضرت‌موسی(س) به شدت اعلام خطر می‌کند و چندی بعد، خطاب به مسلمانان ایران و جهان، همین هشدار را با عنوان و شکل دیگری تکرار می‌کند.
«اين‌جانب، حسب وظيفه شرعيه، به ملت ايران و مسلمين جهان اعلام خطر مى‏كنم قرآن كريم و اسلام در معرض خطر است، استقلال مملكت و اقتصاد آن در معرض قبضة صهيونيست‌هاست‏.»7
تردیدی نیست که امام، در این پیام، مدعیان دروغین پیروی از حضرت موسی را نشانه گرفته و در قبال توطئه‌های آن‌ها علیه امت اسلام، اعلام خطر کرده است.
اعلام خطر حضرت امام درباره توطئه‌های پیروان دروغین و دغل‌باز حضرت موسی(س) از زوایای مختلف به شرح زیر قابل بررسی و ارزیابی است.

مسأله فلسطین

از دیدگاه حضرت امام، مسأله فلسطین اصلی‌ترین و اساسی‌ترین مسأله جهان اسلام در سدة اخیر بوده است. اهمیت و جایگاه مسأله فلسطین در اندیشه امام، آن چنان بالا و والا بود که آن حضرت، قضیه مزبور را در گستره‌ای فراتر از شعاع زمان یا تاریخ و وسیع‌تر از قلمرو مکان یا جغرافیای جهان می‌دید. بی‌شک چنین نگاهی از یک سو نشان دهندة اهمیّت بسیار بالای‌قضیه فلسطین و از سوی‌دیگر بیانگر‌خطر روزافزون و فراگیر صهیونیسم در منطقه و بلکه در کل جهان است.
عبارات و تعابیری که امام‌خمینی در تبیین جایگاه مسأله فلسطین در جهان امروز به کار برده‌اند، نه تنها بی‌نظیر و بی‌بدیل، بلکه نیازمند تأمل، بررسی و تحلیل دوباره از سوی اندیشه‌مندان، صاحبان نظر و آگاهان سیاسی و فرهنگی است.
«مسأله قدس يك مسأله شخصى[…] و يك مسأله مخصوص به يك كشور و يا يك مسأله مخصوص به مسلمين جهان در عصر حاضر نيست، بلكه حادثه‏اى است براى موحدين جهان و مؤمنان اعصار گذشته و حال و آينده، از روزى كه مسجدالاقصى‏ پى‏ريزى شد، تا آن‌گاه كه اين سياره در نظام هستى در گردش است.»8
از منظر امام، مسأله قدس، مسأله همه مؤمنان و موحدان جهان، در همة اعصار است، چرا که مؤمنان و موحدان در همة اعصار در مقابل کفار و مشرکان قرار داشته‌اند. مبارزه و تقابل بین ایمان و کفر و توحید و شرک، از زمان حضرت آدم(ع) تا دوران حضرت خاتم(ص) و بلکه تاکنون، همواره تداوم و استمرار داشته است. بر این اساس، می‌توان چنین تعبیر کرد که از نظر حضرت امام، مسألة قدس، معرکه نبرد بین ایمان و کفر، توحید و شرک و حق و باطل در دنیای کنونی است.
همه کسانی که در جبهه اشغالگران قدس قرار دارند و با آن‌ها همسو و همراه هستند و از آرمان و عملکرد آن‌ها جانبداری و پشتیبانی و حمایت‌مالی، سیاسی و تبلیغاتی به عمل می‌آورند و به اشکال مختلف بر موجودیت اشغالگران صهیونی در سرزمین اسلامی فلسطین مهر تأیید و حمایت می‌زنند؛ همگی با هر نام و عنوانی، در جبهه کفر و شرک و شیاطین قرار دارند. از سوی دیگر، آن‌ها که در جبهه مقابل اشغالگران صهیونیست، از آرمان آزادسازی قبله‌اول مسلمانان و معراجگاه خاتم‌النبیین(ص) و رهایی سرزمین اسلامی فلسطین و صاحبان اصلی و حقیقی آن حمایت و پشتیبانی می‌کنند؛ چه آنان‌که در صف مقدم نبرد، خون پاکشان سنگ‌فرش خیابان‌ها، کوچه‌ها، اردوگاه‌ها و مزارع و باغستان می‌شود و چه‌ آنان‌که فرسنگ‌ها دورتر از آن سرزمین، دل در گرو آرمان قدس دارند و به اشکال و طرق گوناگون برای آزادی فلسطین و قدس به تلاش و تکاپو مشغولند و خشم مقدس آن‌ها علیه اشغالگران همواره شعله‌ور است؛ همة این‌ها در صف واحد ایمان و توحید قرار دارند. حضرت امام با چنین نگاه و دیدگاهی، از همان آغاز علنی شدن نهضت اسلامی در سال‌1341ش، نوک پیکان مبارزه را به سمت اشغالگران فلسطین و حامیان و یاوران و دوستان آن‌ها در سراسر جهان، از جمله ایران شاهنشاهی، نشانه گرفت و حمایت بی‌دریغ خود را از آرمان آزادی فلسطین اعلام کرد. آن حضرت، به میزانی که مبارزه با رژیم سفاک و مستبد پهلوی را به عنوان یک تکلیف الهی و دینی در دستور فعالیت خود قرار داده بود، به همان میزان در قبال مسأله فلسطین اهتمام داشت:
«من از خداى تبارك و تعالى مى‏خواهم كه ملت برادر ما فلسطين را بر مشكلات خودش غلبه دهد. ما با آنها برادر هستيم و من از اولى كه اين نهضت، قبل از پانزده‌سال كه ابتداى اين نهضت بود[1341]، همیشه در نوشته‏ها، و گفته‏ها راجع به فلسطين و راجع به جناياتى كه اسرائيل در آن حدود كرده است، هميشه متذكر مى‏شدم.»9
«من از سال‌هاى بسيار طولانى، شايد بيست‌سال قبل نسبت به فلسطين و نسبت به اسرائيل نظرهاى خودم را كراراً گفته‏ام و حالا هم مى‏گويم؛ ما اسرائيل را محكوم مى‏كنيم. اسرائيل غاصب در محلى كه آمده است به طور غصب آمده است و قدس بايد نجات پيدا كند.»10
به گفته حضرت‌امام، از همان دوران‌آغاز مبارزات اسلامی علیه سلطنت‌پهلوی، مسأله فلسطین هدف اصلی نهضت و جزء جدایی ناپذیر و غیرقابل تفکیک آن بوده است.
«از اول مبارزات، قضاياى لبنان و فلسطين جزء مقاصد اصلى ما بوده است و از مسائل ايران جدا نبوده است.»11
حضرت امام در طول مبارزات خود علیه رژیم دیکتاتوری شاه، به طور فراوان، از قضیه فلسطین به عنوان، مسأله اولی و اصلی نهضت اسلامی خود یادکرده و نام برده است.
آن حضرت در یکی از پیام‌های خویش، با اشاره به گرفتاری‌های مسلمین و جهان اسلام و نیز جنایات حکومت پهلوی، از آن‌ها به عنوان مصیبت‌های‌دنیای مسلمانان یاد و مسأله‌قدس را در رأس‌همه مصیبت‌های دنیای اسلام اعلام کرده است:
«[…] و این‌هم فلسطین که رأس مصیبت‌هاست.»12
آمریکا متحد استراتژیک اسرائیل
بر کسی پوشیده نیست که اسرائیل ثمره و حاصل تعامل و تبانی صهیونیسم و قدرت‌های بزرگ جهانی است. به بیان دیگر، یکی از ارکان سلطه اشغالگران در فلسطین، تبانی سازمان جهانی صهیونیسم با قدرت‌های جهانی و در رأس آن‌ها آمریکا و انگلیس بوده است. به جرأت می‌توان ادعا کرد که اگر چنین تبانی و تعاملی نبود، پدیده‌ای به نام اسرائیل در صفحه جغرافیای خاورمیانه خودنمایی نمی‌کرد و مسأله‌ای به نام فلسطین در تاریخ معاصر، به شکلی که دنیا شاهد آن است، وجود نداشت. حضرت امام با ژرف‌نگری تمام، ضمن تصریح این مهم، آمریکا و انگلیس و دیگر قدرت‌های غربی و شرقی را شریک جنایات و ددمنشی‌های اسرائیل در فلسطین و بلکه کل منطقه دانسته و فرموده‌اند:
«اسرائيل با تبانى و همفكرى دولت‌هاى استعمارى غرب و شرق زائيده شده و براى سركوبى و استعمار ملل اسلامى به وجود آمد و امروز از طرف همه استعمارگران حمايت و پشتيبانى مى‏شود. انگليس و آمريكا با تقويت نظامى و سياسى و با گذاشتن اسلحه‏هاى مرگبار در اختيار اسرائيل، آن را به تجاوزات پى‌در‌پى عليه اعراب و مسلمين و ادامة اشغال فلسطين و ديگر سرزمين‌هاى اسلامى تحريص و وادار مى‏سازند و شوروى با جلوگيرى از مجهز شدن مسلمانان و با فريب و خيانت و سياست سازشكارانه، موجوديت اسرائيل را تضمين مى‏نمايد.»13
موضوع اساسی و مهم دیگری که امام پیوسته به آن تأکید داشتند، هم‌پیمانی و اتحاد استراتژیک آمریکا و رژیم صهیونیستی بود. آن حضرت در بسیاری از سخنرانی‌ها و پیام‌های خویش، آمریکا را شریک جنایات اسرائیل در فلسطین و لبنان و دیگر ممالک اسلامی دانسته و فرموده ‌است:
«آمريكا است كه از اسرائيل و هواداران آن پشتيبانى مى‏كند. آمريكا است كه به اسرائيل قدرت مى‏دهد كه اعراب مسْلم را آواره كند.»14
«الآن تمام گرفتارى‌های ما از آمريكا است. تمام گرفتارى‌های مسلمين از آمريكا است، از اين آمريكايى است كه صهيونيسم را آن‌طور تقويت كرده است و آن‌طور دارد تقويت مى‏كند و برادران ما را فوج فوج مى‏كُشند.»15
بر اساس دیدگاه حضرت امام، رابطه بین آمریکا و رژیم صهیونیستی حتی فراتر از همکاری متقابل دو دولت و حمایت و پشتیبانی آمریکا از رژیم صهیونیستی است.
حضرت امام معتقد بودند که نه تنها آمریکا، متحد و هم پیمان استراتژیک اسرائیل است، بلکه ایالات متحده تحت سیطره صهیونیسم و سرمایه‌داری یهود قرار دارد:
«ببینیم اينهايى كه خودشان را از حضرت موسى مى‏دانند چقدر به دنيا چسبيده‏اند. سرمايه‏هاى بزرگ آمريكا در دست آنهاست، قدرت مادى امريكا در دست آنهاست، و مى‏گويند ما هم به شريعت موسى معتقديم‏.»16
آن‌چه مسلم است، دستگاه‌های فرهنگی، خبری و تبلیغاتی غرب نیز از این قاعده مستثنی نیستند. امام‌خمینی در این‌باره نیز چنین فرموده‌اند:
«آمریکا برای سیطرة سیاسی و اقتصادی و فرهنگی و نظامی خویش بر جهان زیر سلطه، از هیچ جنایتی خودداری نمی‌نماید. او مردم مظلوم جهان را با تبلیغات وسیعش که به وسیله صهیونیسم بین‌المللی سازماندهی می‌گردد، استثمار می‌نماید.»17

خطر اسرائیل و صهیونیسم

بر اساس آن‌چه گفته شد، نتیجه می‌گیریم که امام خمینی رژیم غاصب اسرائیل و صهیونیسم را بزرگترین خطر برای مسلمانان و ممالک اسلامی و بلکه تهدیدی برای جهان بشریت، در ابعاد گوناگون فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و نظامی می‌دانست؛ به طوری که ده‌ها سال پیش از این طی پیامی فرمود:
«من نزديك به بيست سال است خطر صهيونيسم بين‌الملل را گوشزد نموده‏ام و امروز خطر آن را براى تمامى انقلابات آزادي بخش جهان و انقلاب اصیل اسلامى ايران نه تنها كمتر از گذشته نمى‏دانم كه امروز اين زالوهاى جهان‌خوار با فنون مختلف براى شكست مستضعفان جهان قيام و اقدام نموده‏اند. ملت ما و ملل آزاد جهان بايد در مقابل اين دسيسه‏هاى خطرناك با شجاعت و آگاهى ايستادگى نمايند.»18
حضرت امام اصلی‌ترین و بزرگترین خطر و تهدید علیه اسلام و کشورهای اسلامی و ملت های مسلمان منطقه را مسأله اشغال فلسطین و پیدایی دولت جعلی و غاصب اسرائیل و مهم‌تر از آن، تعقیب استراتژی اشغال سرزمین‌های زرخیز اسلامی از سوی اشغالگران تحت عناوینی چون «اسرائیل بزرگ» می‌دانستند.
به طوری‌که هشدارهای امام دربارة خطر فراگیر صهیونیسم در جهان اسلام، در بسیاری از سخنرانی‌ها و پیام‌های ایشان تکرار و تصریح شده است.
این تأکید و تکرار مداوم، نشان از شناخت دقیق ابعاد و دامنه خطر صهیونیسم و ماهیت آن از سوی حضرت امام دارد. صهیونیسم پدیده‌ای سیاسی و مبتنی بر قوم‌گرایی و نژاد پرستی است. ایده قوم برگزیده و نژاد برتر بدان معناست که این جمعیت بر اساس جهان‌بینی صهیونیستی، هیچ حقوقی برای دیگر ابناء بشر به عنوان انسان قائل نیست. براساس ایدة صهیونیستی، برتری و برگزیدگی ایجاب می‌کند که همة اقوام و ملل باید قربانی این قوم شوند و از همه حقوق و منافع خود در برابر قوم برگزیده چشم پوشی و صرف نظر نمایند. حتی فراتر از این، براساس آیین مزبور، دیگر ابنای بشر در برابر قوم برگزیده از هیچ‌گونه حقوق انسانی برخوردار نیستند. زیرا غیر از قوم برگزیده بقیه اقوام و امم در ردیف موجوداتی غیر از انسان هستند.
چنین آیین و تعالیمی بیش از هر چیز بدان معناست که، قوم ویژه و برگزیده ذاتاً مجوز دارد که همه چیز را برای خود بخواهد، حتی اگر به قیمت نابودی دیگر ابنای بشر منتهی شود. این بود که امام هیچ‌گاه از تذکر و هشدار نسبت به ماهیت صهیونیسم و خطر فراگیر آن در ممالک اسلامی خودداری نمی‌کرد:
«آقايان بدانند كه خطر امروز بر اسلام كمتر از خطر بنى اميه نيست‏ […] خطر اسرائيل و عمال آن را به مردم تذكر دهيد.»19
بزرگ پرچم دار اسلام پابرهنگان و مستضعفان، هرگونه حرکت مرموز صهیونیستی در ایران و کشورهای اسلامی را توطئه‌ای در مسیر آیین نژاد پرستی و قوم گرایی و در جهت تحقق استراتژی توسعه طلبانه صهیونیسم و ترویج فرهنگ یهودی ـ اسرائیلی و خطر بسیار بزرگی برای اسلام و امت اسلامی می‌دانست. از این‌رو هرگونه سکوت، بی‌تفاوتی و یا بهانه‌های بنی اسرائیلی عافیت‌طلب و دنیاخواهان را در برابر این توطئه‌ها و دسیسه‌ها برنمی‌تافت وآن را ناموجه و غیرقابل توجیه می‌شمرد:
«كفايت مى‏كند كه ما جمع بشويم در مسجد كذا و كذا و فقه بخوانيم و اصول بخوانيم، لكن غافل باشيم از همه جهات مسلمين؟ غافل باشيم از اين‌كه اين يهود مى‏خواهد ممالك اسلامى را قبضه كند؟ تا اين‌جا برسد؛ تا همه جا برسد؛ اين امور را مى‏خواهد خراب كند. ما بايد غافل باشيم از اين؟»20
راهبرد نهایی
براساس اندیشه امام خمینی، تساهل و تسامح دولت‌ها و کشورهای اسلامی در قبال تأسیس دولت جعلی اسرائیل و نیز دست اندازهای مکرر رژیم صهیونیستی در منطقه، طی چند دهة اخیر، نه تنها زمینه‌ساز ذلت و سرسپردگی بسیاری از کشورهای منطقه خاورمیانه در قبال آمریکا و صهیونیسم، که بیش از همه موجب گستاخی مهاجمان اشغالگر گردیده است. اکثر سران و رهبران ممالک اسلامی و دولت‌های کشورهای عربی منطقه در تقابل اعراب و اسرائیل در سال 1948م/ 1327ش، جنگ سوئز در سال 1956م/ 1335ش، در جنگ سوم سال 1967م/ 1346ش و نیز جنگ رمضان در سال 1973م/ 1352ش، و همچنین در قبال حوادث و جنایات فجیع صهیونیست‌ها، چون کشتارهای معروف دیر یاسین، کفر قاسم، صبرا و شتیلا، و نیز لشکرکشی وحشیانه دژخیمان اسرائیلی به لبنان در سال 1982م/ 1361ش، و پیشروی ددمنشانه متجاوزان تا پشت دیوارهای بیروت، که باعث قتل‌عام هزاران مسلمان فلسطینی و لبنانی شد، عمدتاً خود را با سکوتی مرگبار آرامش دادند و در کمال سهل‌انگاری و بی‌تفاوتی و بی توجهی از کنار این رویدادهای بزرگ گذشتند. اما حضرت‌امام، همواره در طول مبارزات اسلامی، هرگونه مماشات با اسرائیل غاصب و تسامح نسبت به مطامع پلید صهیونیسم و تساهل در قبال این توطئه‌های خطرناک را مورد نکوهش قرار داده و آن‌را در ردیف بزرگترین خیانت‌ها در حق مسلمانان و مظلومان جهان برشمرده‌اند. حضرت امام از همان آغاز اشغال فلسطین، کشورهای اسلامی را از هرگونه کوتاهی و تسلیم‌طلبی در مقابل اشغالگران بر حذر داشتند و نسبت به هرگونه طرح یا قرارداد سازش که موجب شناسایی رژیم صهیونیستی از سوی دولت‌ها و کشورهای عربی و اسلامی شود، به شدت عکس‌العمل نشان دادند. بر اساس چنین دیدگاهی، در زمانی که دولت مصر به ریاست انورسادات و با وساطت کارتر رئیس جمهور وقت آمریکا با مناخیم بگین نخست وزیر وقت اسرائیل قرارداد صلح کمپ دیوید را امضا کرد، حضرت امام به شدت در مقابل این سازش ایستاد و فرمود:
«قرارداد «كمپ‌ديويد» و يا هر اقدامى‌كه موقعيت‌ اسرائيل را محكم‌تر‌ مى‏كند، اصولًا نه تنها به ضرر فلسطينى‏ها و اعراب، بلكه به ضرر همة كشورهاى منطقه و در نتيجه تقويت همه نيروهاى ارتجاعى منطقه است.»21
«كمپ‌ديويد چيزى جز يك فريب و بازى سياسى، براى ادامه تجاوز اسرائيل به مسلمين نيست.»22
حضرت امام قراداد کمپ‌دیوید و هرگونه سازش را که به رسمیت شناخته شدن رژیم صهیونی از سوی کشورهای اسلامی منتهی شود، مردود اعلام و از آن به عنوان رشته‌های اسارت و ذلت مسلمانان و ممالک اسلامی منطقه یاد کردند:
«من طرفدارى از طرح استقلال اسرائيل و شناسايى او را براى مسلمانان يك فاجعه و براى دولت‌هاى اسلامى يك انفجار [انتحار] مى‏دانم و مخالفت با آن را يك فريضه بزرگ اسلام مى‏شمارم و به خداوند بزرگ از اين نقشه‏ها كه به دست مسلمان‏نماها براى اسلام كشيده مى‏شود پناه مى‏برم.»23
حضرت امام، هرگونه طرح و یا قرارداد سازش با اسرائیل را مایه تثبیت و تحکیم موقعیت رژیم صهیونیستی و موجب افزایش گستاخی اشغالگران در تعقیب استراتژی توسعه‌طلبانه صهیونیسم می‌دانست و معتقد بود که این طرح‌ها در نهایت منجر به اسارت و ذلت مسلمانان و ممالک اسلامی در قبال آمریکا و صهیونیسم خواهد شد.
بنابراین، از دیدگاه امام برای حل قضیه فلسطین و اسرائیل یک راه حل بیشتر وجود نداشته و ندارد و آن حذف و نابودی رژیم صهیونیستی از جغرافیای منطقه است.
«اسرائيل غاصب است و هر چه زودتر بايد فلسطين را ترك كند و تنها راه حل اين است كه برادران فلسطينى هر چه زودتر اين ماده فساد را نابود گردانند و ريشه استعمار را در منطقه قطع كنند تا آرامش به منطقه بازگردد.»24
این راهبرد نهایی برای حل مسأله خاورمیانه از ابتدای نهضت اسلامی همواره از سوی آن بزرگ مرد طرح و تکرار شده است:
«ما از اوّلى كه در اين امور و در اين نهضت وارد شديم، يكى از مسائل مهم ما اين بود كه اسرائيل بايد از بين برود.»25
«ما مى‏گوييم اسرائيل بايد از صفحه روزگار محو شود و بيت‌المقدس مال مسلمين و قبله اول مسلمين است‏.»26
ایده نابودی اسرائیل همواره به عنوان یک راهبرد قطعی و کلیدی از سوی حضرت امام برای حل ریشه‌های بحران منطقه خاورمیانه و مسأله فلسطین اعلام شده است:
«من در طول نزديك به بيست سال خطر اسرائيل را گوشزد نموده‏ام. بايد همه بپاخيزيم و اسرائيل را نابود كنيم و ملت قهرمان فلسطين را جايگزين آن گردانيم‏.»27
راه‌کار رهایی
در مسیر راهبرد مقدس آزادسازی سراسر فلسطین و حذف و نابودی رژیم غاصب اسرائیل و سلطه صهیونیسم از این سرزمین، راه‌کارها و شیوه‌های چندی از سوی امام طرح و ارایه شده و فراروی امت اسلام قرار داده شده است.
1.رویکرد به اصول و ارزش های اسلامی
براساس دیدگاه حضرت امام، اولین گام و راه در مسیر تحقق آرمان آزادسازی فلسطین و غلبه بر سلطه صهیونیسم، اتکال به قدرت لایزال الهی و رویکرد به اصول، ارزش‌ها و تعالیم دین مبین اسلام است:
«ما تا به اسلام برنگرديم […]، تا به اسلام رسول اللَّه برنگرديم، مشكلاتمان سر جاى خودش هست، نه مى‏توانيم قضيه فلسطين را حل كنيم و نه افغانستان را و نه ساير جاها را؛ ملت‌ها بايد برگردند به صدر اسلام؛ اگر حکومت‌ها هم با ملت‌ها برگشتند که اشکالی نیست و اگر برنگشتند، ملت‌ها باید حساب خودشان را از حكومت‌ها جدا كنند.»28
امام پیروی از تعالیم و فرامین قرآن را رشته محکم پیروزی و غلبه بر دشمنان مهاجم، به ویژه اسرائیل می‌دانست. آن حضرت مقابله با رژیم غاصب صهیونیستی را بر اساس تعلیمات قرآن، همواره تأکید و تصریح می‌کردند:
«بايد قرآن در همه شؤون وارد بشود […] در همه شؤون انسانى اسلام بايد قرآن وارد بشود […].
در احكام سياسى، دستور قتال مى‏دهد با كسانى كه با مسلمين مقاتله مى‏كنند و امروز اسرائيل در مقابل مسلمين ايستاده و مقاتله مى‏كند، آمريكا در مقابل مسلمين ايستاده و مقاتله مى‏كند […] خدا دستور داده است به اين‌كه با اشخاصى كه بر ضد مسلمين، بر ضد طايفه‏اى از مسلمين قيام كرده‏اند، با آنها مقاتله كنيد.»29
2.اتحاد مسلمین
حضرت امام جدایی، افتراق و عدم اتحاد مسلمانان را باعث‌جسارت روزافزون اسرائیل و حامیان او و افزایش و تداوم جنایات آمریکا و صهیونیست‌ها دانسته و می‌فرماید:
«اگر اين افتراق بين مسلمين نبود، ممكن بود كه اسرائيل با يك جمعيت كمى اين طور جسور بشود و همه حيثيت مسلمين را زير پاى خودش بگذارد؟ اگر اختلاف بين كشورهاى اسلامى، دولت‌هاى اسلامى نبود، آمريكا مى‏توانست حكومت كند بر همه كشورها، منافع همه كشورها را غارت كند؟»30
از دیدگاه حضرت امام، اتحاد مسلمین زیر بیرق اسلام، نه فقط موجب آزادی قدس، بلکه باعث رهایی دیگر کشورها و بلاد اسلامی از سلطه اجانب خواهد شد:
«جمعيت مسلمين قريب يك ميليارد است و چرا بايد با اين‌كه يك ميليارد جمعيت ما داريم، قدس ما را صهيونيست‌ها ببرند و حكومت‌هاى ديگر را هم در تحت سلطه قرار بدهند؟ در صورتى كه اين‌ها اگر با هم مجتمع باشند، حكومت بزرگى خواهند بود؛ هر كدام در محل خودشان و حكومت بر محل خودشان و همه با هم زير بيرق اسلام‏.»31
«در مقابل او توحيد كلمه كنيد. ـ اگر توحيد كلمه بكنيد ـ يك مشت يهودى دزد در فلسطين است، بيش از يك ميليون از مسلمين را ده سال، بيشتر از ده سال است كه متفرق كرده‏اند و ممالك اسلامى نشسته‏اند با هم عزا گرفته‏اند، اگر توحيد كلمه باشد چطور مى‏توانند اين‌ها، اين يك مشت يهود دزد، چطور مى‏توانند فلسطين شما را از دستتان بگيرند و مسلمين را از فلسطين بيرون كنند و نتوانيد هيچ كار بكنيد؟»32
حضرت امام در تمام دوران عمر پربرکت خویش، به ویژه دوران سخت نهضت اسلامی، همواره مسلمانان و کشورهای اسلامی را به اتحاد و پرهیز از تفرقه دعوت می‌کرد و معتقد بود که وحدت مسلمین ضامن پیروزی آن‌ها بر مهاجمان و اشغالگران خواهد بود.
«هان اى مسلمانان جهان! و مستضعفان تحت سلطه ستمگران! بپاخيزيد و دست اتحاد به هم دهيد و از اسلام و مقدرات خود دفاع كنيد و از هياهوى قدرتمندان نهراسيد كه اين قرن به خواست خداوند قادر، قرن غلبه مستضعفان بر مستكبران و حق بر باطل است […]. آيا براى مسلمانان جهان ننگ نيست كه با اين همه سرمايه‏هاى انسانى و مادى و معنوى، با داشتن چنين مكتب مترقى و پشتوانه‌ای، تن به سلطه قدرتمندان مستكبر و دزدان دريايى و زمينى قرن بدهند؟ آيا وقت آن نرسيده است كه هواهاى نفسانيه را كنار گذاشته و با يكديگر دست مودت و اخوت داده و دشمنان بشريت را از صحنه خارج و به حيات ننگين ستم‌بارشان خاتمه دهند؟»33
حضرت امام امید آن داشت که مسلمانان با هم متحد، منسجم و یکپارچه شوند تا با تشکیل هسته‌های مقاومت حزب‌الله در اقصی نقاط جهان، اشغالگران صهیونیست و همه حامیان و هم پیمانان آن را مغلوب و سرزمین اسلامی را از سلطه مهاجمان اشغالگر خارج سازند:
«… به يارى خداوند تعالى از قطرات پراكندة اسلام و توان معنوى امت محمد‌صلى‌اللَّه‌عليه‌و‌آله و سلم و امكانات كشورهاى اسلامى بايد استفاده كرد و با تشكيل هسته‏هاى مقاومت حزب‌اللَّه در سراسر جهان، اسرائيل را از گذشته جنايت‌بار خود پشيمان و سرزمين‌هاى غصب‏شده مسلمانان را از چنگال آنان خارج كرد.»34

3.مسلسل‌های متکی بر ایمان

پس از عنصر کلیدی ایمان و اعتقاد اسلامی و نیز اتحاد مسلمانان، حضرت امام اعتقاد راسخ داشت که مسلمانان، به ویژه فلسطینی‌ها، از طریق جهاد در راه خدا و تکیه بر اسلحه‌های مبتنی و متکی بر اعتقاد و ایمان الهی می‌توانند بر مهاجمان اشغالگر غلبه کنند و سینه دشمن غاصب را بشکافند.
«آيا سران قوم نمى‏دانند و نديده‏اند كه مذاكرات سياسى با سياستمداران قدرتمند و جنايتكاران تاريخ، قدس و فلسطين و لبنان را نجات نخواهد داد و هر روز بر جنايات و ستمگري‌های آنان افزوده خواهد شد؟
بايد براى آزادى قدس از مسلسل‌هاى متكى بر ايمان و قدرت اسلام استفاده شود و بازي‌هاى سياسى را كه از آن بوى سازشكارى و راضى نگه داشتن ابرقدرت‌ها به مشام مى‏رسد، كنار گذاشت.»35
حضرت امام در یکی از پیام‌های معروف خود، ضمن سرزنش و نکوهش سازشکاران و سازشکاری در قبال اسرائیل متجاوز، ملت مبارز فلسطین را به مبارزه مسلحانه علیه اشغالگران صهیونیست دعوت، تشویق و ترغیب می‌نماید و چنین رهنمود می‌دهد:
«آيا وقت آن نرسيده است كه ملت مبارز و غيور فلسطين، بازي‌هاى سياسى مدعيان مبارزه با اسرائيل را شديداً محكوم نموده و با سلاح گرم، سينه اسرائيل دشمن سرسخت اسلام و مسلمين را بشكافند؟»36
تأثیر اندیشه امام
این واقعیت دوران معاصر را نمی‌توان نادیده گرفت که دیدگاه‌ها و اندیشه‌های ناب امام‌خمینی در خصوص چگونگی مقابله با اشغالگران صهیونیست، روح‌ تازه‌ای در کالبد فسردة جوانان مسلمان، به ویژه در سرزمین‌های اشغالی دمید. چنان‌که چند سال پس از پیروزی انقلاب اسلامی ایران، جوانان و نوجوانان سرزمین‌های اشغالی با تجربه‌ای که از ده‌ها سال اشغال و سفاکی و درنده خویی صهیونیست‌ها ازیک سو و سازش و مماشات برخی سران سازشکار اندوخته بودند، سرانجام فرامین امام را با تمام وجود خود درک کرده و فراروی خود نهادند. آن‌ها با خیزش خونین خویش در سراسر فلسطین اشغالی، حماسه بزرگ «انتفاضه» را آفریدند. چالشگران نستوه و مقاوم مناطق اشغالی نه تنها کارشناسان کهنه کار مرکز مطالعات استراتژیک دایان در دانشگاه تل‌آویو را متحیر و شگفت‌زده‌ کردند، بلکه سربازان و نظامیان تا بن‌ دندان مسلح صهیونیست را دچار یأس و سرخوردگی و جنون ساختند و حصارهای آهنین اشغالگران را به لرزه درآوردند. و این‌ها نبود جز تأثیر اندیشه‌های امام و بازتاب نهضت اسلامی آن بزرگ مرد تاریخ در سرزمین فلسطین و بلکه جنوب لبنان. این نکته‌ای بود که خود امام بیش و پیش از هر کس به رمز و راز آن پی برد و طی پیامی در این باره چنین فرمود:
«حماسه مردم فلسطين يك پديده تصادفى نيست، آيا دنيا تصور مى‏كند كه اين حماسه را چه كسانى سروده‏اند و هم اكنون مردم فلسطين به چه آرمانى تكيه كرده‏اند كه بى‏محابا و با دست خالى در برابر حملات وحشيانه صهيونيست‌ها مقاومت مى‏كنند؟ آيا تنها آواى وطن‌گرايى است كه از وجود آنان دنيايى از صلابت آفريده است؟ آيا از درخت سياست‌بازان خود فروخته است كه بر دامن فلسطينيان ميوه استقامت و زيتون نور و اميد مى‏ريزد؟ اگر اين چنين بود، اين‌ها كه سال‌هاست در كنار فلسطينيان و به نام ملت فلسطين نان خورده‏اند! شكى نيست كه اين آواى اللَّه اكبر است، اين همان فرياد ملت ماست كه در ايران شاه را و در بيت المقدس غاصبين را به نوميدى كشاند. و اين تحقق همان شعار برائت است كه ملت فلسطين در تظاهرات حج دوشادوش خواهران و برادران ايرانى خود فرياد رساى آزادى قدس را سر داد و مرگ بر آمريكا، شوروى و اسرائيل گفت، و بر همان بستر شهادتى كه خون عزيزان ما بر آن ريخته شد، او نيز با نثار خون و به رسم شهادت آرميد. آرى، فلسطينى راه گم كردة خود را از راه برائت ما يافت و ديديم كه در اين مبارزه چطور حصارهاى آهنين فروريخت و چگونه خون بر شمشير و ايمان بر كفر و فرياد بر گلوله پيروز شد و چطور خواب بنى اسرائيل در تصرف از نيل تا فرات آشفته گشت، و دوباره كوكب درّيه فلسطين از شجرة مباركه لا شَرقية و لا غربية ما برافروخت.»37
در این حقیقت نمی‌توان تردید کرد که آن‌چه در جنوب لبنان نیز گذشت و حماسه ای که نیروهای مقاومت حزب الله رقم زدند، جز تأثیر و بازتاب اندیشه‌های امام راحل در میان نسل جوان مسلمان لبنانی نبود. دنیا شاهد است که فرزندان امام در جنوب لبنان مهاجمان غداره‌بند صهیونیست را چنان در هم شکستند و وادار به فرار نمودند که نمونه آن را منطقه خاورمیانه و جهان اسلام طی یک قرن اخیر به خود ندیده است. آن‌ها برای اولین بار در تاریخ اشغال فلسطین و تأسیس رژیم جعلی صهیونیست، بر افسانه صهیونیستی شکست ناپذیری اسرائیل خط بطلان کشیدند. این پیروزی چراغ راهی است که فراروی جوانان مسلمان فلسطینی نیز قرار گرفته است تا با پیروی از اندیشه‌های ناب امام، وعدة الهی را در فلسطین اشغالی تحقق بخشند و بیرق بزرگ فتح فلسطین را در سراسر جهان اسلام و بلکه قلل عالم به اهتزاز درآورند. ان‌شاءالله.
محمّدتقی تقی‌پور
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1.صحيفه امام، ج‏18، ص: 264،1/10/1362.
2. صحيفه امام، ج‏7، ص: 290،24 /2/ 1358.
3. صحيفه امام، ج‏7، ص: 290، 24 /2/ 1358.
4. صحيفه امام، ج‏18، ص: 264، 1/10/1362.
5. صحيفه امام، ج‏1، ص: 216 ، 12 /2/ 1342.
6. صحيفه امام، ج‏1، ص: 230، 28 /2/1342.
7. صحيفه امام، ج‏1، ص: 110، آذر 1341.
8. صحيفه امام، ج‏16، ص: 190، 25/1/1361.
9. صحيفه امام، ج‏6، ص: 179، 28 /11/1357.
10. صحيفه امام، ج‏6، ص: 469، 13 /1/ 1358.
11. صحيفه امام، ج‏15، ص: 339،6 /8/1360.
12. صحيفه امام، ج‏2، ص: 461، 19 /7/ 1351.
13. صحيفه امام، ج‏2، ص: 438، 17/5/1351.
14. صحيفه امام، ج‏1، ص: 411، 4 /8/ 1343.
15. صحيفه امام، ج‏10، ص: 392، 7 /8/ 1358.
16. صحيفه امام، ج‏18، ص: 264، 1 /10/ 1362.
17. صحيفه امام، ج‏13، ص: 212، 21 /6/ 1359.
18. صحيفه امام، ج‏14، ص: 77، 22 /11/ 1359.
19. صحيفه امام، ج‏1، ص: 230، 28 /2/1342.
20. صحيفه امام، ج‏2، ص: 366، 1 /4/1350.
21. صحيفه امام، ج‏5، ص: 82، 2 /9/ 1357.
22. صحيفه امام، ج‏5، ص: 176، 14/9/ 1357.
23. صحيفه امام، ج‏16، ص: 294- 293،15 /3/ 1361.
24. صحيفه امام، ج‏5، ص: 176، 14/9/ 1357.
25. صحيفه امام، ج‏15، ص: 130-129، 2/6/1360.
26. صحيفه امام، ج‏16، ص: 490، 17 /6/1361.
27. صحيفه امام، ج‏12، ص: 148، 22/11/ 1358.
28. صحيفه امام، ج‏13، ص: 89، 18 /5/ 1359.
29. صحيفه امام، ج‏16، ص: 39، 21/11/1360.
30. صحيفه امام، ج‏15، ص: 474، 20/10/1360.
31. صحيفه امام، ج‏14، ص: 181-180 ،13/12/1359.
32. صحيفه امام، ج‏2، ص: 33، 23/8/1344.
33. صحيفه امام، ج‏15، ص: 172-171، 15/6/1360.
34. صحيفه امام، ج‏20، ص: 320، 6/5/1366.
35. صحيفه امام، ج‏15، ص: 60، 10/5/1360.
36. صحيفه امام، ج‏15، ص: 172، 15/6/1360.
37. صحيفه امام، ج‏21، ص: 85- 84، 29/4/1367.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.