عبدالعزيز علي عبدالحفيظ رنتيسي در شمار است كه در راه آزادي فلسطين و قدس عزيز جهادگرانه ايستادند و در صف مجاهدان و رزمندان اسلام قرار گرفتند. اوج فعاليتهاي دكتر رنتيسي با حضورش در تأسيس جنبش حماس و رهبري آن رقم خورد. پس از ترور شيخ احمد ياسين، رهبر حماس، به دست گروه ترور صهيونيستي در 22 مارس 2004، دكتر رنتيسي به رهبري و فرماندهس جنبش حماس معرفي و انتخاب گرديد.
عبدالعزيز علي عبدالحفيظ رنتيسي در 23 اكتبر 1947 در روستاي ينبا (روستايي بين عسقلان و يافا) به دنيا آمد. شش ماهه بود كه پس از جنگ سال 1948 خانوادهاش به نوار غزه پناه بردند و در اردوگاه خانيونس سكني گزيدند. عبدالعزيز در ميان 9 برادر و 3 خواهر بزرگ شد.
شش ساله بود كه تحصيلات خود را در مدرسهاي وابسته به سازمان رسيدگي به پناهندگان فلسطيني آغاز كرد و به سبب اوضاع سخت اقتصادي خانوادهاش مجبور شد همزمان با تحصيل، كار كند.
در سالهاي تحصيلي وضعيتي ممتاز داشت. سال 1965 دروس دبيرستان را به پايان برد و به اسكندريه مصر سفر كرد. وي در آنجا تحصيلات دانشگاهي خود را در رشته پزشكي آغاز كرد و در سال 1971 از دانشگاه اسكندريه فارغ التحصيل شد.
دكتر رنتيسي به قصد خدمت به مردم مظلوم فلسطين به نوار غزه برگشت و در بيمارستان “ناصر” در خان يونس به كار مشغول شد. اما به سبب اينكه اداره بهداشت اجازه ادامه تحصيل به كاركنان خود را نميداد، با عدهاي از همكارانش اعتراض و اعتصاب كردند و سرانجام موفق شد براي ادامه تحصيل به اسكندريه بازگردد و در رشته پزشكي اطفال، درجه تخصص بگيرد.
در سال 1981 جمعيت پزشكان در اعتراض به ماليات گزافي كه اشغالگران صهيونيسم وضع كرده بودند، سه هفته اعتصاب كردند. در سازماندهي اين اعتصاب، رنتيسي يكي از مهرههاي اصلي به شمار ميرفت. در همان ايام، مردم غزه هم قيامي را در حمايت پزشكان معترض انجام دادند. مدتي بعد در سال 1982 رنتيسي به سبب امتناع از پرداخت ماليات به اسرائيليها دستگير و بازداشت شد.
دكتر رنتيسي در سال 1984 از كار در بيمارستان بر كنار شد. هنگام بركناري وي افسر صهيونيستي كه مسئول پرونده او بود چنين نوشت: «اين فرد به هيچ وجه اجازه بازگشت دوباره به بيمارستان را ندارد، مگر با حكم كتبي وزير دفاع اسرائيل.»
رنتيسي در سال 1987 در دانشگاه اسلامي غزه و در رشتههاي علوم پايه، ژنتيك و انگلشناسي به تدريس مشغول شد.
حادثه المقطوره كه طي آن يك صهيونيست عمدا با كاميون خود به خودرو حامل كارگران فلسطيني زد و همه آنها را به شهادت رساند، جرقه تأسيس جنبش مقاومت اسلامي شد.
رنتيسي در يك سخنراني افشاگرانه، اين حادثه را عمدي و هدف از آن را كشتار ملت فلسطين اعلام كرد كه با شعله ور شدن آتش خشم مردم همراه شد. به دنبال اين حادثه و راهپيمايي گسترده، اهالي جباليا در اعتراض به اين اقدام تروريستي با رهبران اخوانالمسلمين در غزه با تشكيل جلسهاي به رياست عبدالعزيز رنتيسي تصميم گرفتند كه انتفاضه را آغاز كنند و در شب نهم ماه دسامبر 1978 از تشكيل جنبش مقاومت اسلامي خبر دادند. با اولين بيانيه اين تشكيلات، مبارزات از مسجد آغاز و مرحلهاي جديد از حيات جهادي آغاز شد.
دكتر رنتيسي در 17/12/1992 به همراه 416 مبارز فلسطيني از جنبش مقاومت اسلامي حماس و جهاد اسلامي، از جمله شيخ احمد ياسين به جنوب لبنان تبعيد شد. او به عنوان سخنگوي تبعيد شدگان با تلاش بسيار، موفق شد تبعيد شدگان را به وطن بازگرداند. اما بلافاصله پس از بازگشت به فلسطين در يك دادگاه نظامي اسرائيل به سه و نيم سال حبس محكوم شد.
اقدامات قاطعانه و شجاعانه رينتسي درجهت تجديد حيات جنبش حماس، خوشايند دولت خودگران فلسطين واقع نشد و اين بار توسط اين دولت دستگير و در آوريل 1998 روانه زندان شد. اين اولين و آخرين باري نبود كه دولت عرفات او را دستگير كرد، او در مجموع 27 ماه زندان چشيده بود.
دكتر رنتيسي در برابر ترور رژيم صهيونيستي چنين ميگفت: براي اطمينان به شما اعلام ميكنم كه شهادت رنتيسي، زهار، هنيه، نزار ريان، سعيد صيام و ديگران، جز بر عشق و همبستگي ما نميافزايد؛ چرا كه ما در اين دنيا دست در دست هم بر ادامه مقاومت و مبارزه با دشمن عهد كردهايم و فرداي قيامت، آن هنگام كه در برابر خداوندگار خود حاضر ميشويم، در كنار همديگر خواهيم ماند. بنده از شارون و همدستانش ميخواهم كه اين خيال باطل را از سر بيرون كنند و بدانند كه با وجود مشكلات پيش رو، راه مقاومت همچنان ادامه دارد و شهادت تنها راه منتهي به بهشت است، از همين رو سستي و ضعف را به قلب ما راهي نيست.
رنتيسي يك روز قبل از شهادتش در مصاحبه مطبوعاتي، با به تصوير كشيدن جنايات صهيونيستي اذعان كرد كه پيروزي در انتظار ملت فلسطين است. وي با اشاره به اينكه در اين سالها دهها هزار فلسطيني متجاوزانه و ناعادلانه قتلعام و ميليونها نفر از خانه و كاشانه خود آواره گشتهاند، گفت: قدرت دشمن نميتواند مانع از تحقق پيروزي شود. چه بسيار كشورهاي ستمگري كه در اوج قدرت فروپاشيدهاند. اين بلايي است كه به سر آلمان و اتحاد جماهير شوروي سابق آمد و عجيب نخواهد بود كه آمريكا و رژيم صهيونيستي در عين قدرتمندي نابود شوند. فكر ميكنم اراده جوانان فلسطيني، هزاران مرتبه قويتر از سربازان صهيونيست است.
او هنگامي كه همراه با شيخ احمد ياسين در سال 1990 در زندانهاي اسرائيل به سر ميبرد، قرآن كريم را حفظ كرده بود. همسر رنتيسي با بيان اينكه قرآن كتابي بود كه در زندگي شهيد رنتيسي نقش اصلي را داشت، ميگويد: سعي ميكرد از وقتش براي مرور محفوظات قرآني خود استفاده كند. هر چه هم سرش شلوغ بود، قرآن را رها نميكرد و نميگذاشت آنچه را حفظ داشت، از يادش برود.
شنبه 29 فروردين 1383 هنوز يك ماه از انتخاب رنتيسي به عنوان فرمانده جنبش حماس نميگذشت كه اندكي پيش از اذان مغرب با فرزندش احمد كه راننده خودرو وي بود، از منزل خارج شد. احمد پدرش را به مكان مشخصي در غزه ميرساند و چند دقيقه بعد، اكرم منسي نصار با خودروي ديگري به مكان از پيش تعيين شده آمد و دكتر سوار بر آن ماشين شد. خودرو كه با تمام سرعت دكتر را به پناهگاهش ميرساند، هدف موشوكهاي آپاچي قرار گرفت.
شهيد رنتيسي بر خلاف تبليغات سوء دستگاههاي شايعهپراكنيهاي آمريكا و اروپا، يك زندگي كاملاً ساده و معمولي داشت. محمد، پسرش ميگويد: روز شهادت، وقتي خواست از منزل خارج شود، به كتاب اشعار اسلامي تفأل زد و شعري با اين مضمون آمد «خدايا، همه آرزويم شهادت است». پدرم رو به مادرم كرد و گفت: اين بهترين و والاترين شعري است كه در زندگي دوست دارم. عبدالعزيز عبدالحفيظ رنتيسي پس از سالها مجاهدت و مبارزه در راه اعتلاي حق و آزادي فلسطين از چنگال صهيونيسم به فيض شهادت نايل آمد و با وجود تبليغات مسموم استكبار جهاني و صهيونيسم، بيش از 114 شخصيت و سازمان بينالمللي، ترور او را محكوم كردند. دكتر رنتيسي با شهادت خود خون تازهاي در رگهاي جنبش حماس بخشيد.
ثبت دیدگاه