یهودیان که در حقیقت پیرو دینی تحریفشده هستند، شدیداً ادعای برتری نژادی نسبت به سایر مردم جهان را دارند. البته این دیدگاه نژادپرستانه آنها، فقط غیر یهودیان را در بر نمیگیرد و در میان خودشان نیز قائل به دستهبندیهای نژادی هستند. جهت بررسی نگرش نژادپرستانه یهودیان و صهیونیستها، گفتوگویی با «استاد محمدتقی تقیپور»، نویسنده و پژوهشگر حوزه یهود و صهیونیسم انجام گرفته است:
فکرت: دلیل خودبرتر پنداری یهودیان نسبت به پیروان سایر ادیان و سایر ملل چیست؟
خودبرتربینی یهود ریشه در مفهومی محوری در اندیشه و تعالیم یهودی دارد. رهبران و اندیشمندان یهودی با استناد به مندرجات کتاب تورات و برخی متون عهد عتیق که مرجع و راهنمای اصلی اعمال و رفتار آنهاست، معتقدند که یهود قوم برگزیده خدا و منتخب «یَهُوَه»[۱] است. یهوه خدای مخصوص یهود است و به غیریهودیان، توجه و اعتنای خاص و درخوری ندارد. بنابراین یهودیان متعلق به این خدا هستند و یهوه نیز متعلق به یهودیان است. همین خدا در باب هفتم سفر تثنیه تورات خطاب به بنیاسرائیل یا قوم یهود میگوید: «چون شما قوم مقدسی هستید و به یهوه اختصاص دارید، او از بین تمام مردم روی زمین شما را انتخاب کرده تا برگزیدگان او باشید».
مخلوقات انسانی از نظر یهودیان و متون یهودی و تورات، دو دسته هستند: یهودی و غیر یهودی. کسانی که خون یهودی در رگ دارند، از نظر یهودیان در ردیف انسان تعریف میشوند. در مقابل اعتقاد دارند سایر ابناء بشر که یهودی نیستند، از دوران جنینی غیر انسان و معادل حیوان خلق شدهاند. اینهایی که عرض میکنم تحلیل نیست، عین عبارات متون یهودی بهخصوص تورات است. در گنجینه یهود آمده که اساساً مخلوقات عالم و انسان، بهخاطر گلروی یهودیان خلق شدهاند. یعنی موجودیت انسانها، مرهون قوم یهود است. لذا دلیل خودبرتربینی یهود ریشه در تعالیم توراتی و تلمودی یهودیان دارد که در طول تاریخ هم وجود داشته است.
فکرت: چرا خود برتربینی نژادی پس از گذشت سالها کماکان میان یهودیان رواج دارد؟
یهودیان بر اساس تعالیمی که اشاره کردم، انسانها و جامعه انسانی را بر مبنای ارزشها و معیارهای الهی و انسانی ردهبندی و تقسیمبندی نمیکنند. در اسلام ملاک تقواست و هرکسی که تقوای بیشتری داشته باشد، انسان برتری است. در اصل یکسری ارزشها و موازین انسانی و الهی وجود دارد که انسانها طبق آن طبقهبندی میشوند. اما یهودیان بر مبنای نژاد و قومیت، مخلوقات انسانی را درجهبندی میکنند. اینکه یک انسان دروغگو، جنایتکار، خائن و ظالم یا شریف، پاک، صادق و باتقوا باشد از نظر تعالیم یهود تفاوتی ندارد. بر این اساس، مهم این است که انسان مزبور از کدام نژاد و قوم است. این وابستگی نژادی باعث میشود ارزش و مقام انسانها تعیین شود.
نکته دیگر این است که چون این تفکر و باور در متون و کتب تاریخی و آئینی یهود وجود دارد، نسل به نسل به یهودیان انتقال یافته است. در واقع یهودی امروز همان دیدگاه و جهانبینی توراتی مبتنی بر برگزیدهبودن قوم یهود و بنیاسرائیل را دارد و تکرار میکند که بیش از ۲ هزار سال پیش رهبران و عالمان یهودی نوشته و گفتهاند. یعنی جهانبینی یهودی امروز با یهودی ۲هزار سال پیش یکسان است. به همین دلیل این تفکر در سالیان اخیر نیز تغییری نکرده است. لذا اگر کسی بخواهد تفسیری غیر از این داشته باشد، مشخص میشود با مبانی و متون یهودی آشنایی ندارد. تمام مطالبی که عرض کردم، عیناً برگرفته از متون یهودی است که امروزه هم بیان و ترویج میکنند.
فکرت: رژیم اسرائیل در پمپاژ نژادپرستی چقدر فعالیت میکند؟
ساختار و حاکمیت نظام صهیونیستی در فلسطین اشغالی، مبتنی بر تعالیم یهودی است. رژیم اسرائیل را نباید یک پدیده صرفاً سیاسی ببینیم. آنها تمام برنامهها، حرکات و رفتارشان مبتنی بر تعالیم یهودی است. مثلاً، مجلس اسرائیل موسوم به کِنِست دارای ۱۲۰ عضو است. به دلیل اینکه «سنهدرین»[۲]، مرکز اصلی تصمیمگیری یهود در بیش از ۲ هزار سال پیش، ۱۲۰ عضو داشت. نمونه دیگر اینکه در روزهای شنبه، هواپیما در اراضی اشغالی پرواز نمیکند و بسیاری از کارها و فعالیتها تعطیل هستند. لذا تمام موازین و مقرراتی که در اراضی اشغالی وجود دارد، با همه سیاسیکاریهایی که انجام میگیرد بر اساس تفکر نژادپرستی و قومگرایی است.
همه مقامات اسرائیلی (اگرچه این مقامات به لحاظ قومی و گرایشهای سیاسی متفاوت هستند) معتقدند که یهودیان قوم برگزیده عالم خلقت هستند و حق سروری و آقایی بر همه عالم و انسانها را دارند. بر اساس این دیدگاهی که در فلسطین اشغالی نهادینه شده، وقتی صهیونیستها کودکان و زنان و جوانان فلسطینی را به خاک و خون میکشند، خانههایشان را ویران میکنند و مرتکب جنایت میشوند، اعتقاد دارند که یک موجود غیرانسانی که مانع تحقق اهداف یهودیان بوده را از سر راه برداشتهاند. گاهی بچههای فلسطینی را با ماشین زیر میگیرند و میگویند: ما یک حیوان را در پیشگاه خدای خودمان قربانی و تقدیم کردیم!
فکرت: ریشه دستهبندیهای نژادی بین یهودیان (سیاه و سفید، اشکنازی و سفاردی) به کجا برمیگردد؟
از آنجا که موضوع قومگرایی و نژادپرستی و برتری نژادی جایگاه و مفهوم محوری در مبانی فکری و آئینی یهودیان دارد، آنها موجودات انسانی را بر اساس رنگ -سیاه و سفید- یا وابستگی قبیلهای و جغرافیایی ارزشگذاری و طبقهبندی میکنند. ضمن اینکه از نظر آنها نژاد یهودی نسبت به سایر ابناء و اقوام بشر برتر است، از طرف دیگر خود یهودیان نیز –بین سفید و سیاه، و اشکنازی و سفاردی- طبقهبندی دارند. در واقع ضمن اینکه اعتقاد دارند یهودیان انسان هستند و غیریهودیان انسان نیستند، در تقسیمبندی دیگر بین یهودیان، سفیدپوستها را انسانهای برتر و والاتری نسبت به سیاهپوستها میدانند. به همین دلیل سیاهان در مقابل سفیدپوستان از حق حیات برخوردار نیستند و باید در خدمت سفیدپوستها باشند. یهودیان سفیدپوست از احترام و جایگاه ویژه برخوردارند، اما سیاهپوستان حق ندارند چنین حقوقی داشته باشند.
در برخی از کشورهای غربی واژهای تحتعنوان «واسپ»[۳] وجود دارد که سر واژه «سفیدپوستان آنگلوساکسون پروتستان (پیوریتن)»[۴] است. پیوریتنها[۵] فرقهای از پروتستان هستند که افکار و جهانبینیشان عیناً یهودی است. پیوریتنهای مسیحی اعتقاد دارند که یهودیان قوم برگزیده هستند و حضورشان در فلسطین اشغالی و ایجاد دولت یهودی در این ناحیه، نشانه ظهور عیسی مسیح است. هرکسی هم با اینها جدل کند، در ردیف اشرار قرار میگیرد و از نظر آنها باید از سر راه برداشته شود. در حقیقت این مسیحیان صهیونیست از خود یهودیان صهیونیست دو آتیشهتر هستند.
پیوریتنها فرقهای در مغربزمین هستند که عبارت «Wasp» را برای خودشان بهکار میبرند و اعتقاد دارند کسانی که از نژاد سفید، آنگلوساکسون و پیوریتن باشند، نسبت به سایر موجودات در مغربزمین –اعم از سفید و سیاه- برتر هستند و از حقوق و جایگاه ممتازی باید برخوردار باشند. این نکته بسیار مهم است که شاید بیش از یک قرن قدمت دارد. اما همین الان نیز در بسیاری از مناطق آمریکا و اروپا این واقعیت جریان دارد.
بر اساس همین دیدگاه و جهانبینی، زمانی که یهودیان و پیوریتنها به ممالک آفریقایی هجوم میبردند و سیاهان را به عنوان برده به آمریکا انتقال میدادند، بسیاری از این سیاهان در بین راه بر اثر بیماری و تشنگی و گرسنگی تلف میشدند. بر اساس آمار موجود، از حدود ۱۰۰ میلیون برده سیاهپوست، شاید ۲۰ میلیون نفر به آمریکا رسیدند؛ یعنی بیش از ۸۰ میلیون نفر از این سیاهپوستان در بین راه تلف شدند. از نظر آنها تلفشدن سیاهان مانند تلفشدن یک حیوان و بیارزش است. حتی از همان جمعیتی که به آمریکا رسیدند نیز مانند حیوان کار کشیدند. یعنی هیچوقت جایگاه انسانی برای سیاهپوستان قائل نبودند.
زمانی که پیوریتنهای انگلیسی به آمریکا رفتند و برخی از مناطق این کشور را اشغال میکردند، با ساکنان بومی آمریکا که عمدتاً سرخپوستها بودند، مواجه شدند. آمار موجود نشان از این دارد که از سال ۱۶۰۰م به بعد، پیوریتنها بیش از ۸۰ میلیون سرخپوست را با همان نگاهی که عرض کردم قتلعام کردند و از سر راه برداشتند. اسناد موجود میگویند پیوریتنها، یعنی همان مهاجران مهاجم انگلیسی پیوریتن که به قصد اشغال آمریکا به این سرزمین رفته بودند، تحت هدایت و مدیریت رهبران سیاسی-دینی خودشان، زنان و مردان و کودکان سرخپوست را به طرز سفاکانهای قتلعام میکردند و در این راستا به تورات و سفر تثنیه تورات که آنجا به قوم برگزیده دستور داده شده وقتی سرزمینی را گرفتند، ساکنان بتپرست آنجا را چهطور قتلعام کند، استناد میکردند.
پیوریتنهای نژادپرست بر اساس فرامین تورات، خانهها و چادرها و اموال و سکنه سیاهپوستان را در آمریکا به آتش میکشیدند و قربانی میکردند. حتی در برخی از اسناد وجود دارد که بچههای شیرخواره را از آغوش مادر جدا کرده و بعد قطعهقطعه میکردند. و یا کودکان را از والدینشان جدا کرده و به درون آب میانداختند؛ وقتی پدر ومادر به آب میرفتند تا فرزندانشان را نجات دهند، پیوریتنها اجازه نمیدادند آنها از آب خارج شوند. هنگامی که سیاهان در آب غرق میشدند همین پیوریتنها ذوقزده شده و خوشحالی میکردند. در حقیقت چون خود را نژاد برتر میدانستند، اعتقاد داشتند که در مسیر آرمان مقدسی که برای اشغال آن سرزمین دارند، یک مانع را از سر راه خودشان حذف کردهاند.
حتی بر اساس برخی متون و منابع تاریخی که آمریکاییها بعضاً تأیید میکنند، پیوریتنها و یهودیها، آمریکا را سرزمین موعود میدانستند؛ یعنی همان نگاهی که یهودیان نسبت به فلسطین دارند. آنان سرخپوستهای آمریکا را مانند ساکنان کنعانی فلسطین میدانستند و همین واژه و اصطلاح را برای آنان به کار میبردند. بر اساس همین تئوری، یهودیان آنها را میکشتند و اعتقاد داشتند که این کشتار یک حرکت مقدسی است و یکسری حیوانات را از روی زمین پاک کردهاند.
این تفکر اگرچه در فرهنگ توراتی و عهد عتیق و تلمود ریشه دارد، اما در جامعه یهودی و صهیونیستی در فلسطین اشغالی به شکل دیگری خودنمابی میکند. امروزه در جامعه یهودیان اراضی اشغالی، اشکنازیها خودشان را یهودیان برتر میدانند و اعتقاد دارند سفاردیها جزو یهودیان عرب و شرقی هستند و لذا نسبت به اشکنازیها از جایگاه پایینتری برخوردارند. برای همین است که در اسرائیل عمدتاً قدرت در اختیار اشکنازیهاست و معتقدند که سفاردیها به اندازه آنان حق ندارند از علم و احترام و حقوق اجتماعی و مناصب حکومتی بهرهمند شوند. از سوی دیگر، یهودیان سفاردی مدعیاند که یهودیان واقعی و اصیل هستند و اشکنازیها ریشه در قوم خزران دارند که در قرون ۷ و ۸ بتپرست بودند و سپس به دلیل مسائل سیاسی به یهودیت گراییدند و اینها ریشه در بتپرستهای خزر دارند و یهودی اصیل نیستند. لذا چنین تقسیمبندی و افتراقی در بین یهودیان وجود دارد.
جالب اینکه سفاردیها و اشکنازیها، یهودیان سیاهپوست و به خصوص یهودیان آفریقاییتبار موسوم به فالاشهها که از اتیوپی به فلسطین اشغال مهاجرت کردهاند را از خودشان پایینتر میدانند و اعتقاد دارند اینها باید مشاغل سطح پایین مانند نظافت را انجام دهند و لذا فالاشهها را در کارهای سطح پایین و تحقیرآمیز به کار میگیرند و معتقدند یهودیان سیاهپوست بیش از این لیاقت ندارند؛ درحالی که فالاشهها مدعیاند که یهودی هستند و به آئین یهود اعتقاد دارند.
فکرت: این نگاههای نژادی در بین یهودیان میتواند به عنوان یک خطر و گسست جدی برای رژیم اسرائیل بهشمار آید؟
تجربه تاریخی طی سالهای اخیر نشان داده که این جهانبینی و تئوری خودبرتر بینی به شکلی که عرض کردم، شکاف جدی را بین یهودیان پدید آورده و ادامه داشته و خیلی مواقع خود را در فلسطین اشغالی به شکل جدی نشان داده است. به اعتقاد من، نسلهای پسین یهودی (نسلهای جدید)، درجهبندیای که توضیح دادم را بر نمیتابند و این تفاوتها را نوعی تحقیر تلقی میکنند. به خصوص اینکه از سوی هیأت حاکمه اسرائیل این تفکر درحال ترویج و کاملاً ملموس است. این طرز تفکر که در موارد فراوانی هم به صورت واقعیتهای قانونی خود را نشان میدهد و خودنمایی میکند، چالشهای اساسی را میان قشرهای مختلف یهودی در اراضی اشغالی تاکنون به همراه داشته و به همراه خواهد داشت.
به نظر میرسد این گسست، اسرائیل و مقامات صهیونیستی را در آینده با چالشهای بسیار جدی مواجه کند. به همین دلیل مقامات رژیم اسرائیل سعی میکنند در مراکز آموزشی این رژیم از مدارس و دانشگاهها گرفته تا مراکز نظامی اعم از پادگانها، نسل کودک و نوجوان و جوان پسین یهودی را طوری تربیت کنند که آنها خود را در یک سطح واحد مبتنی بر تعالیم یهودی که متکی بر رویکرد برترپنداری یهودی است ببینند. صهیونیستها و یهودیان اینگونه القا میکنند که در برابر دریایی از دشمنان غیر یهودی و به خصوص مسلمانان قرار دارند و لذا سعی دارند طبقهبندی نژادی را برای نسل جوان کمرنگ جلوه دهند تا از این طریق حجم خطرات و تهدیدات پیرامون دستهبندی نژادی میان یهودیان را تقلیل دهند.
یکی از شگردهایی که یهودیان به شدت از آن بهرهبرداری میکنند، مظلومنمایی است. لذا برای اینکه نسلهای جدید را در صفی واحد قرار دهند، همیشه از مظلومنمایی استفاده کرده و اقداماتی را انجام میدهند که به نسل جدید نشان دهند یهودیان همواره در طول تاریخ مظلوم بودند و از ناحیه دیگران مورد تعرض و تجاوز و ستم واقع شدهاند؛ بنابراین اگر متحد نباشند ممکن است خیمهای که در فلسطین بنا شده هم در معرض تهدید و نابودی قرار گیرد. همواره از این عبارات استفاده میکنند که اگر درگیر اختلافات داخلی شوند، با هولوکاست دوم مواجه میگردند. یعنی به وسیله ماجرای دروغینی که چند دهه پیش ساختند و به واسطه آن توانستند فلسطین را اشغال کنند، به نسل جوان چنین القا میکنند که اگر در برابر دشمنان یهود ساکت باشند و متحد نباشند، ممکن است گرفتار هولوکاست دیگری شوند.
این یک مسأله بسیار جدی و اساسی در جامعه صهیونیستی است. اگرچه من توضیح دادم که این تفکر از سوی مقامات اسرائیل ترویج میشود، اما بسیاری از خاخامها و رهبران یهودی در فلسطین اشغالی بیش از مقامات سیاسی در این زمینه ایفای نقش میکنند.
فکرت: باتوجه به توضیحات حضرتعالی، خودبرتر بینی یهودیان ریشه در آموزههای یهودیت دارد.
بله کاملاً صحیح است. در سفر تثنیه و خروج، برخی از کتب عهد عتیق و تلمود که تفسیر شفاهی از کتابهای عهد عتیق و تورات است، صریحاً به مسأله برتری نژادی یهودیان اشاره شده است؛ لذا توضیحات من تحلیل نیست. حتی دانشمندان و رهبران یهودی معاصر در کتابهایی که تألیف کردهاند –چه در اراضی اشغالی و چه در غرب- مستقیماً به این مسأله اشاره میکنند. همچنین در کتابهایی که طی سالیان اخیر در کشورمان ترجمه و چاپ شده، این مطالبی که عرض کردم را عیناً به نقل از تورات و تلمود آوردهاند. به خصوص اینکه بعضی از کتابهای عهد عتیق و تورات در دسترس ما نیز قرار دارد و کسی نمیتواند این کتب را نفی کند.
پینوشت:
[۴]. White Anglo-Saxon Protestants
نویسنده : استاد محمدتقی تقیپور | منبع خبر : اختصاصی فکرت
ثبت دیدگاه