موش سرآشپز
نويسنده: جيم كاپوبيانكو
كارگردان: برد بِرد
محصول: 2007 كمپاني والت ديسني پيكسار
Disney-Pixar
داستان:
رستوران معروف گوستيو در پاريس كه رزرو جا براي صرف غذا در آن هفتگي است، به دليل مقاله يكي از منتقدان و در عين شايستگيهاي فراوان صاحب آن كه اثري بهنام كتاب آشپزي گوستيو را نيز به نگارش درآورده است، با مشكل مواجه ميشود و يكي از ستارههاي خود را از دست ميدهد و گوستيو نيز پس از افسردگي ناشي از اين شكست از دنيا ميرود.
از سوي ديگر يك موش بهنام رمي كه استعداد چشمگيري در آشپزي دارد و ميخواهد به دور از روش و شيوه خانواده و همنوعان خود به كار آشپزي در ميان انسانها بپردازد، به اين رستوران راه پيدا ميكند و بهصورت اتفاقي در تهيه يك نوع سوپ دخالت ميكند و ازقضا طعم اين سوپ به ذائقه مشتريان خوش ميآيد و همه آن را سفارش ميدهند.
در اين ميان تنها يك فرد كه مدتي كوتاه در رستوران بهعنوان مسئول زباله استخدام شده بود، حين دخالت موش در تهيه سوپ، آن را ميبيند و در حالي كه خودش از آشپزي هيچ بهرهاي نبرده است، طي توافقي با موش، دستورات سرآشپز رستوران را كه فردي حسود و كينهتوز و مخالف سرسخت لينكوئيني يا همان مسئول زباله است به اجرا درميآورد و خود را به عنوان يك آشپز ماهر مطرح ميكند.
موش به همراه لينكوئيني خود را بهعنوان عنصر موثر جا ميزند و قابليتهاي خود را در ميان انسانها شكوفا ميبيند و حتي به شريك كاري خود در احقاق حق مسلمش كه وارث رستوران گوستيو است نيز كمك ميكند؛ چراكه طي يك نامه و يادداشت، اين موش بوده است كه از توطئه سرآشپز كينهتوز عليه لينكوئيني مطلع ميشود و لينكوئيني فرزند گوستيو را از موقعيتش آگاه ميسازد.
در پايان داستان وقتي تمام كاركنان رستوران متوجه ميشوند كه اين هنرنمايي در آشپزي، ريشه در عملكرد يك موش دارد، بسيار شگفتزده و ناراحت ميشوند و آنجا را ترك ميكنند و لينكوئيني به همراه موش و خانوادهاش به كمك هم در اداره رستوران دست به يك اقدام جمعي ميزنند و رضايت سرسختترين منتقد رستوران گوستيو را ازطريق پختن غذاي نمونه ايدهآل براي وي، جلب ميكنند.
اگر چه رستوران به دليل وجود موش و ازطريق اداره بهداشت بعدا بسته ميشود، ولي شخصيتهاي داستان كه وجود موش را در پروسه آشپزي پذيرفته بودند، محل ديگري علم ميكنند و به آشپزي ميپردازند و حتي منتقد سرسخت آشپزي هم از مشتريان ثابت غذاهاي موش داستان ما ميشود.
چند نكته:
با ديدن اين فيلم انيميشن و يا بهعبارت عاميانهتر كارتون، تنها كافي است تصور كنيم كه موش موردنظر داستان، داستان و سرگذشت يك يهودي در جهان امروز است. آنگاه اگر اطلاعي از سرگذشت و تاريخ يهود داشته باشيم، باور اين نكته كه فيلم مورد نظر كاملا صهيونيستي است، براي ما مشكل نيست. بهويژه اينكه ديالوگهاي مطرح در بطن فيلم اين تصور را سريعاً به ذهن متبادر ميكند.
شخصيت اصلي اين داستان يا همان رمي – موش موردنظر- همان يهودايي است كه با پشت سرگذاردن بحران اسيميليشن يا تطبيق با غيريهوديان نميخواهد كه همچون موشهاي ديگر كه در داستان، پست و كثيف و دزد معرفي ميشوند، باشد.
او همچون ساير موشها بر روي دو دست و دو پاي خود راه نميرود؛ چرا كه دستش كثيف ميشود و به همين علت راه رفتن انسانها را اختيار ميكند. او ميگويد اگر ما بهغير از دزدي كار ديگري بلد نيستم (كه واقعا هم بلد نيستند) حداقل بايد غذاي خوب و تميز را بدزديم، آن هم نه از سطل زباله، بلكه از آشپزخانه و محل انبار غذاها.
قهرمان فيلم معتقد است كه نبايد همچون گذشته جدا از ديگران، در خفا و محلههاي كثيف زندگي كنيم. ما به واسطه هنرمان!!! ميتوانيم به راحتي درميان ديگران و با موقعيت مقبول و عالي زندگي كنيم، حتي اگر عدهاي مخالف آن باشند. (همچون انتهاي داستان) رمي در خلال داستان ميفهمد و همچنين ميفهماند كه بهدليل ماهيت وجودي موشها بالاخره عدهاي از آنان متنفرند، ولي ميتوان در كنار اين احساس، براي عدهاي ديگر اثبات كرد كه اين موجود منفور در برخي مواقع نيز ميتواند محبوب باشد.
ديدگاههاي هاسكائي، يهودي موشنماي اين قصه، اگرچه از منظر عموم يهوديان موردقبول نيست و همواره يهوديان خود را تافتهاي جدابافته فرض ميكنند و به دليل اعتقادي و رفتاري، مورد تنفر غيريهوديان قرار گرفتهاند، ولي كليت يهود به اين مهم توجه دارد كه استيلا و سلطه، حداقلي از مشروعيت و محبوبيت را ولو با تبليغات نياز دارد. بهويژه كه اين تبليغات در مسير مفيد نشان دادن موجوديت يهود براي جوامع بشري باشد.
پيام غيرمستقيم اين داستان، به اشتباه رفتن و در اشتباه بودن جوامع بشري در مورد موجوداتي است كه از آن دوري ميگزينند، در عين اينكه آن موجودات نه تنها هيچ گناهي ندارند، بلكه به حال بشريت مفيد هم هستند!! و تمام تصورات منفي ما اعم از دزد و كثيف و منفور بودن آنها بياساس و حتي اصلاح شدني است.
نكته حائز توجه در داستان اين فيلم پيش بردن اهداف و آمال موش داستان، به كمك عدهاي انسان بيهنر و سستعنصر و مطيع است. و در مقابل دشمني كوركورانه و مخالفت غيرعقلايي عدهاي ديگر كه تنها از اين موجود متنفرند و هيچ وقت بابت اين تنفر عقل را مقدم بر احساس و پيشداوري خود نميكنند.
توهين به عقل و شعور غيريهوديان در فيلم كه در لفافهاي از طنز و كنايه به مخاطب عرضه ميشود، مايه نگراني و تاسف است و تاسفبارتر اينكه مسئولان صدا و سيما مبهوت و شيفته لفافه شده، از اصل ماجرا در عين تذكرهاي فراوان غافلند و به راحتي هر چه تمامتر، اين اهانت آشكار را ازطريق رسانه ملي تعميم ميدهند و مسير تبليغي صهيونيسم فرهنگي و هنري را تكميل و مساعدت ميكنند.
آيا ميتوان روزي به حضور كارشناسان در عرصه هنر و سينماي اين مرز و بوم اميد داشت تا حداقل مانع از هزينهكرد نظام براي تبليغات صهيونيستي شد؟
بهواقع تا كي بايد شاهد رخنه موجودات كثيف و دزد در عرصه فرهنگ و هنر اين مملكت بود كه ذره ذره عقل و احساس كودكان و نوجوانان ما را ميجوند و آنها را بيمايه و تهي براي اهداف خود بهكار ميگيرند و همچون مصرفكنندگان بيپشتوانه از فرهنگ و تمدن اسلامي، دستگاه پولسازي رباخواران تاريخ را روغنكاري ميكنند.
والسلام

موش سرآشپز نويسنده: جيم كاپوبيانكو كارگردان: برد بِرد محصول: 2007 كمپاني والت ديسني پيكسار Disney-Pixar داستان: رستوران معروف گوستيو در پاريس كه رزرو جا براي صرف غذا در آن هفتگي است، به دليل مقاله يكي از منتقدان و در عين شايستگيهاي فراوان صاحب آن كه اثري بهنام كتاب آشپزي گوستيو را نيز به نگارش درآورده […]
ثبت دیدگاه