حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

افزونه جلالی را نصب کنید. Saturday, 25 January , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1236 تعداد نوشته های امروز : 0×

تازه ترین مطالب

پیروزی افسانه‌ای غزه ما از هر نقطه‌ای که در مقابل حرکت خباثت‌آلود رژیم صهیونیستی ایستادگی کنند و مقاومت کنند، حمایت میکنیم حوادث دفاع از حرم، نشان داد که انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی سرزنده است، باطراوت است، درخت ثمربخش است رژیم صهیونیستی به خیال خود در حال آماده‌سازی خود از طریق سوریه برای محاصره و ریشه‌کنی حزب‌الله لبنان است اما آنکه ریشه‌کن خواهد شد، اسرائیل است عامل اصلیِ آنچه در سوریه اتّفاق افتاد، توطئه‌گر اصلی، نقشه‌کش اصلی، اتاق فرمان اصلی در آمریکا و رژیم صهیونیستی است امروز جبهه‌ی مقاومت هر اندازه گسترش دارد، فردا این گسترش چند برابر خواهد شد حزب‌الله قوی است؛ ان‌شاءالله دنیا و منطقه روزی را خواهد دید که به طور واضح رژیم صهیونیستی از دست این مجاهدین فی‌سبیل‌الله شکست بخورد دشمنان ــ چه رژیم صهیونیستی، چه ایالات متّحده‌ی آمریکا ــ در مقابل آنچه نسبت به ایران و ملّت ایران و نسبت به جبهه‌ی مقاومت انجام میدهند، قطعاً پاسخ دندان‌شکنی را دریافت خواهند کرد

24 خرداد 1389 - 13:10
شناسه : 3624
بازدید 325
2

محمد تقی تقی‌پور محقق و پژوهشگرمطالعات فلسطین مقدمه: استاد شهید مرتضی مطهری، ارزش مند‌ترین و مؤثرترین عامل درنهضت حسینی را عنصر امر به معروف و نهی از منكر دانسته‌اند. از دیدگاه شهید مطهری، نه فقط «عنصر امر به معروف ونهی از منكر به نهضت حسینی ارزش داد»، بلكه حسین هم به امر به معروف و […]

ارسال توسط :
پ
پ


محمد تقی تقی‌پور
محقق و پژوهشگرمطالعات فلسطین
مقدمه:
استاد شهید مرتضی مطهری، ارزش مند‌ترین و مؤثرترین عامل درنهضت حسینی را عنصر امر به معروف و نهی از منكر دانسته‌اند. از دیدگاه شهید مطهری، نه فقط «عنصر امر به معروف ونهی از منكر به نهضت حسینی ارزش داد»، بلكه حسین هم به امر به معروف و نهی از منكر ( در جهان اسلام) ارزش داد. «امر به معروف ونهی از منكر نهضت حسینی را بالا برد ولی حسین (ع) این اصل را به نحوی اجرا كرد كه شأن این اصل ( درجهان اسلام ) بالا رفت، یك تاج افتخار بر سر اصل امر به معروف و نهی از منكر نهاد.»
ضرورت شناخت:
جایگاه والای عنصر امر به معروف و نهی از منكر در نهضت حسینی از یك سو و ارزش و اعتباری كه حسین (ع) به آن داد از سوی دیگر، ضرورت بازشناسی این اصل را به همه‌ی مسلمانان به ویژه شیعیان آل علی (ع) گوش زد می‌كند. شهید مطهری خود در این باره چنین تذكر داده است:
«ما باید امر به معروف و نهی از منكر را از نظر اسلام بشناسیم كه این چه اصلی است؟ این چیست كه آن چنان اصالت و قدرت دارد و آن چنان از نظر اسلام ماهیت دارد كه مردی مانند حسین بن علی (ع) را وادار می‌كند كه در راه آن جان خویش را از دست بدهد، خون خود را بریزد، خون عزیزان خود را بریزد و تن به فاجعه‌ای بدهد كه واقعاً در دنیا كم نظیر است.»
براساس دیدگاه علامه‌ی شهید مرتضی مطهری، بصیرت و آگاهی، گام اصلی و شرط اساسی در عنصر امر به معروف و نهی از منكر است: «این وظیفه‌ی بزرگ (امر به معروف و نهی از منكر) دو ركن و دو شرط اساسی دارد. یكی از آن‌ها رشد، آگاهی و بصیرت است. از شما می‌پرسم: اصلا من وشمامی‌فهمیم كه امر به معروف و نهی از منكر چیست و چگونه باید انجام شود؟ تا حالا كه امر به معروف و نهی از منكر‌های ما اطراف دكمه‌ی لباس و بند كفش مردم بوده است؛ در حول و حوش موی سر و دوخت لباس مردم بوده است! ما اصلا! معروف می‌شناسیم كه چیست؟ منكر می‌شناسیم كه چیست؟»
روح و هدف:
استاد شهید مرتضی مطهری، پس از تبیین جایگاه و عنصر امر به معروف و نهی از منكر در جامعه‌ی اسلامی و نیز ضرورت بازشناسی درست آن، درباره‌ی ابعاد، گستره، روح و هدف اصل مزبور، چنین تفسیر فرموده‌اند:
«معروف و منكر از نظر اسلام محدود به حد معینی نمی‌شود. تمام هدف‌های مثبت اسلامی داخل در معروف و تمام هدف های منفی اسلامی داخل در منكر است و اگر چه در امر به معروف و نهی از منكر تعبیر امر و نهی است ولی با توجه به قرائنی كه از خود قرآن كریم می‌توان استنباط كرد و به نص احادیث قطعی اسلامی از مسلمات فقه اسلامی ماست و تاریخ اسلامی ما بدان گواهی می‌دهد، مقصود از آن تنها امر و نهی لفظی نیست، بلكه مقصود استفاده كردن از هر وسیله‌ی مشروع برای پیش برد هدف‌های اسلامی است. پس اگر بخواهیم روح امر به معروف و نهی از منكر را با ترجمه و تعبیر فارسی خودمان بیان كنیم، باید بگوییم؛ لزوم استفاده از هر وسیله‌ی مشروع برای پیش برد اهداف اسلامی.»
مقتضیات زمان:
نتیجه‌ای كه مباحث مزبور به دست می‌دهد، این است كه پس از درك درست جایگاه و اهمیت امر به معروف و نهی از منكر و شناخت روح، ابعاد، گستره و هدف آن؛ تكلیف جامعه‌ی اسلامی مطابق مقتضیات زمان نیز در برابر این اصل مهم، باید تبیین و دانسته شود. استاد شهید مرتضی مطهری، دیدگاه خود را در این باره چنین ابراز فرموده‌اند:
«ما بنشینیم این جا و بگوییم عنصر امر به معروف و نهی از منكر در نهضت حسینی یكی عامل بزرگ كه حسین (ع) را به حركت واداشت، او را از جا تكان داد، امر به معروف بود. حسین بن علی (ع) به امر به معروف و نهی از منكر ارزش داد؛ اسلام برای امر به معروف و نهی از منكر ارزش درجه اول قایل است، یعنی آن را یكی از اركاتن تعلیمات خودش می‌داند، اگر این ركن نباشد، سایر تعلیمات نمی‌توانند كار كنند؛ این ها درست، ولی ما چه كار كنیم؟ آیا ما داریم از گذشته صحبت می‌كنیم؟ یا گذشته برای آینده است؟ آینده و گذشته را باید به یكدیگر مربوط و متصل كرد. از نهضت حسینی در همین زمینه باید استفاده كرد: مردم را آگاه نمود،ببینید چه می‌كنند؟ چگونه تبلیغ می‌كنند؟ چگونه كتاب می‌نویسند و چگونه باید بنویسند؟ درباره‌ی چه مسایلی باید فكر كنند و درباره‌ی چه مسایلی حساسیت دارند؟ »
ببینیم علی بن ا بی‌طالب (ع) و حسین بن علی (ع) روی چه مسایلی حساسیت داشتند، ما هم روی همان مسایل حساسیت نشان دهیم. چرا آن‌ها روی مسایلی حساسیت نشان می‌دهند و ما روی مسایل دیگر؟»
مصادیق در د نیای معاصر:
شهید مطهری، پس از ذكر و بررسی این مقدمات، سعی نموده تا جامعه‌ی اسلامی و بلكه امت اسلامی را با مصادیق معروف و منكر در دنیای معاصر ‌آشنا سازد و از این طریق با هر گونه كج فهمی و كوته نظری در این مسیر مبارزه نماید. زیرا از دیدگاه آن شهید، شناخت درست و دقیق مصادیق معروف و منكر در جهان امروز، موجب خواهد شد تا مسلمانان به دور از هرگونه كج روی‌ها و انحرافات، تكلیف خود را بهتر و بیش تر بشناسند. آن شهید بزرگوار با اعلام صریح و شجاعانه‌ی مواضع و دیدگاه خود، مصداق بارز معروف و منكر در جهان معاصر را چنین تبیین و تشریح فرموده است:
«اگر پیغمبر اسلام زنده بود، امروز چه می‌كرد؟ و درباره‌ی چه مسأله‌ای می‌اندیشید؟ والله و بالله قسم می‌خورم كه پیغمبر اكرم (ص) در قبر مقدسش از یهود می‌لرزد. این یك مسئله دو دوتا چهارتاست، اگر كسی نگوید، گناه كرده است. من اگر نگویم والله مرتكب گناه شده‌ام و هر خطیب و واعظی اگر نگوید مرتكب گناه شده است.»
استاد شهید مرتضی مطهری در سال 1348 هجری شمسی‏، مطابق سال 1390 هجری قمری ، یعنی حدود سی و پنج سال پیش‌، در اوج دوران استبداد شاهنشاهی ، زمانی كه ایادی صهیونیزم بر ایران حاكمیت بلامنازع و كامل داشتند؛ به تبعیت از مقتدای خویش، خمینی عزیز (ره)، حمایت از آرمان فلسطین و مقابله با خطر یهود را، به ترتیب، مصداق آشكار معروف و منكر معرفی و ‌آن را سرلوحه‌ی فعالیت و حركت خویش قرار داده بود. زیرا امام خمینی (ره) پرچم دار بزرگ نهضت اسلامی نیز بزرگ‌ترین خطر وارده بر اسلام را از ناحیه‌ی «یهود» می‌دانست. به طوری كه فرموده بود:
«حالا كه خطر بر اسلام وارد شده است و آن خطر یهود است.»
«آقایان بدانند كه خطر امروز بر اسلام كم‌تر از خطر بنی‌امیه ینست.»
مسأله‌ی فلسطین:
سرزمین فلسطین از دوران صدر اسلام، به مدت بیش از 13 قرن ( جز قریب یك سده كه تحت تاخت و تاز صلیبیان صهیونی صفت قرار داشت) همواره در اختیار مسلمین بود و پیروان همه‌ی فرق و ادیان در كنار مسلمانان، بی هیچ مانع و مشكلی، در كمال آرامش زندگی می‌كردند. اما حدود یك قرن و نیم پیش، زمزمه‌ ها، دسیسه‌ها و توطئه‌هایی در عرصه‌ی جهانی در مسیر اشغال این سرزمین اسلامی شكل و نضج گرفت تا ‌آن گا ه كه منجر به جنگ جهانی اول و تلاشی امپراتوری عثمانی و اشغال فلسطین توسط قوای متفقین و لشكر انگلیس، تحت فرماندهی یك ژنرال یهودی به نام «آلبنی»، با همكاری و مساعدت گسترده‌ی لژیون به اصطلاح عرب، تحت فرماندهی «فیصل بن شریف حسین» با هدایت سازمان‌های مخفی و پشت پرده‌ی ماسونی – صهیونی گردید. جامعه‌ی اتفاق ملل لایحه‌ی قیمومیت فلسطین از سوی انگلستان را تصویب كرد و یكی از وزیران یهودی كابینه‌ی بریتانیا به نام هربرت سموئیل به عنوان كمیسر عالی سرزمین اسلامی فلسطین منصوب و به آ‌ن منطقه اعزام شد. با این زمینه سازی‌ها، اشغال تدریجی‌فلسطین از سوی اشغالگران صهیونیست ا ز یك سو و انتقال و كوچ گسترده‌ی یهودی‌های ممالك مختلف جهان به فلسطین از سوی دیگر، سرعت و شدت یا فت. در سال 1947 م / 1326 ش، مجمع عمومی سازمان ملل با هدف ایجاد دو دولت یهودی و فلسطینی، قطع نامه‌ی 181 را تصویب و سرزمین فلسطین را به دو منطقه‌ی یهودی و عربی تقسیم كرد. به دنبال این تحركات در ماه مه 1948 م/ اردیبهشت 1327 ش، تأسیس رژیم نامشروع «اسرائیل» از سوی بن گوریون یكی از رهبران صهیونیسم، به طور علنی و رسمی اعلام شد. این رژیم تازه تأسیس یافته فوراً از سوی آمریكا، انگلستان، شوروی و چندی بعد سازمان ملل متحد، به رسمیت شناخته شد. از آغاز ا ولین تهاجم و یورش مهاجمان یهود به فلسطین، تاكنون صدها هزار مسلمان فلسطینی‌به طرز وحشیانه‌ای به خاك و خون كشیده شده و یا از آ‌ن سرزمین اخراج و آواره شده‌اند. كشتار وحشتناك كودكان و زنا ن و دختران دهكده‌ی فلسطینی دیر یاسین و مردم بی دفاع كفر قاسم‏، صبرا و شتیلا و … تنها نمونه‌هایی از جنایات اشغال‌گران در این سرزمین است، زیرا در اولین تهاجم و تقابل رژیم صهیونیستی با كشورهای عربی در سال 1948 م/ 1327 ش، مهاجمان یهود قریب پانصد شهر، روستا و آبادی فلسطینی را منهدم و با خاك یكسان نمودند و از نقشه‌ی جغرافیا محو كردند و قریب یك میلیون فلسطینی را قتل عام و یا از آن سرزمین اخراج و آواره و راهی كشورها و ممالك عربی هم جوار ساختند.
اوهام اسرائیلی:
آن چه در این مقوله گفتنی است؛ دلایل و توجیهات صهیونیست‌ها در اشغال فلسطین است كه مدعی‌ا ند این سرزمین چند هزار سال پیش متعلق به قوم بنی اسرائیل بوده و صهیونیست‌های امروز به عنوان وارثان آن‌ها حق دارند كه با هر وسیله و شیوه، این خطه را از وجود اعراب مسلمان خالی كنند و آن را به تصرف خود درآورند.
استاد شهید مرتضی مطهری با بیانی مستدل، منطقی، تاریخی، حقوقی و در عین حال بسیار كوتاه و زیبا در پاسخ به ادعای موهوم یهود، ثابت می‌نمایند كه فلسطین متعلق به این جماعت نبوده و زندگی چند ده ساله‌ی قوم بنی اسرائیل، آن هم در چند هزار سال قبل، نه فقط حقی نمی‌آفریند كه خود به خود خط بطلانی است بر ادعای موهوم و توجیهات دروغین صهیونیان؛ پاسخ شهید مطهری در این باره چنین است:
«گذشته از جنبه‌ی اسلامی، فلسطین چه تاریخچه‌‌ای دارد؟ قضیه‌ی فلسطین مربوط به دولتی از د ولت‌‌های اسلامی هم نیست؛ مربوط به یك ملت است ، ملتی كه او را به زور از خانه‌اش بیرون كرده‌اند. تاریخچه‌ی فلسطین چیست؟ مدعی هستند كه سه هزار سال پیش، دو نفر از ما ]بنی اسرائیل [ (داود و سلیمان) برای مدت موقتی در آن جا سلطنت كرده‌اند . تاریخ را بخوانید؛ در تمام این مدت دو سه هزار ساله، چه زمانی بوده است كه سرزمین فلسطین به یهود تعلق داشته است؟ چه هنگام بود ه است كه بیش تر سرزمین فلسطین از آن یهود با شد؟ آیا بیش‌تر سرزمین فلسطین از آن ملت یهود است؟ قبل از اسلام هم مال آن ها نبود، بعد از اسلام هم مال آن ها نبود. روزی كه مسلمین فلسطین را فتح كردند، فلسطین در اختیار مسیحی ها بود نه در اختیار یهودی‌ها و اتفاقاً مسیحی ها با مسلمین صلح كرد ند، یكی از موارد كه در صلح نامه گنجاندند این بود كه شما یهود را در این جا راه ندهید. گفتند ما با شما زندگی می‌كنیم ولی با یهود زندگی نمی‌كنیم. چه طور شد كه یك دفعه نام وطن یهودی به خود گرفت؟ »
موضوع مهم دیگری كه شهید مطهری بر آن تأكید داشتند، عدم ارتباط نژادی بسیاری از یهودی‌‌های جهان با قوم بنی‌اسرائیل است: «صهیونیست‌ها یعنی یهودیانی كه ده ها قرن بود در گوشه‌های دیگر دنیا زندگی می كردند و از نژادهای دیگر بودند . من خودم فكر می‌كردم كه یهودیان موجود، همه از نسل اسرائیل‌اند. حالا می‌بینیم تاریخ تشكیك می‌كند؛ می‌گوید این حرف دروغ ست. بسیاری از یهودی‌‌ها اصلاً از نسل اسرائیل نیستند؛ جامع مشتركشان فقط مذهب است و بس. حتی نژادشان هم خالص نمانده است.»
اسناد و داده‌های تاریخی نیز این دیدگاه استاد شهید مطهری را مورد تأیید قرار داده‌اند. آرتور كستلر یهودی معتقد است: اكثریت یهودیان امروز جهان از تبار خزران بت پرستی هستند كه بین قرون هفتم تا دهم میلادی (حدود دویست سال) در مناطقی بین قفقاز و ولگا، حكومتی تحت عنوان خزر یا خزران داشتند . به گفته‌ی كستلر یهودی، این جماعت ابتدا از ‌آیین شمنی‏، یعنی نوعی بت پرستی پیروی می‌كردند، لیكن بعدها به دلیل یك سری اغراض سیاسی، به یهودیت گرویدند و پس از انقراض پادشاهی خزران ، به مناطق مختلف جهان به ویژه اروپا كوچ كردند.
دولت‌ها و نهادهای غربی :
نكته‌ی حساس و تاریخی مهم دیگری كه شهید مطهری به ‌آن اشاره كرده‌اند، نقش مجامع بین المللی و دولت‌های غربی و تبانی آن‌ها با صهیونیسم در اشغال سرزمین فلسطین است:
«چه طور شد كه یك دفعه نام «وطن یهودی» به خود گرفت؟ یكی از قضایایی كه كارنامه‌ی قرن ما را تاریك می‌كند این قرنی كه به دروغ نام حقوق بشر، نام آزادی، نام انسانیت بر آن گذاشته‌ اند، همین قضیه است.»
و در ادامه با تأكید به نقش و مشاركت انگلستان در كوچ دادن و انتقال یهودی‌ها به فلسطین افزودند:
«بعد كه انگلستان وسیله‌ی مهاجرت‌شان را فراهم كرد به این سرزمین مهاجرت كردند.»
این واقعیت تاریخی را نمی‌توان نادیده گرفت كه كانون دسیسه‌ها و توطئه‌های صهیونیستی در كشورهای اروپایی، به ویژه انگلستان بود. از دورانی كه سرمایه‌داران و ثروت اندوزان صهیونیست، چون «موسی مونته فیوری‌» ها و «روچیلد» ها با تشكیل «اتحادیه‌‌ی جهانی اسرائیلی در فرانسه» و «سازمان عبری – لندنی استعمار اراضی مقدس» در انگلستان، در سال 1861، گام‌های اولیه را در مسیر توطئه‌ی جهانی صهیونیسم برداشتند. از زمانی كه داستان‌های جعلی، افسانه‌ای و ساختگی توسط صهیونی صفتان انگلیسی در اروپا، جهت تحریك و فریب یهودیان برای كوچه به فلسطین نشر گردید؛ كه انتشار داستان تخیلی «دیوید آلروی» در سال 1833 م، نوشته‌ی بنیامین دیزرائیلی یهودی متنفذ و نخست وزیر آتی استعمار بریتانیا و نیز رمان صهیونیستی «دانیل دروندا» اثر «جرج الیوت» انگلیسی، از آن جمله است.
معامله‌ی پنهان و وعده‌های فریبنده‌ی استعمار انگلیس به خاندان «شریف حسین» و به مزدوری واداشتن این خانواده و هم زمان انعقاد قرار داد سری سایكس – پیكو میان فرانسه و انگلستان به منظور اشغال خاورمیانه و تقسیم مناطق عربی بین این دو كشور در سال 1916 م، نیز توطئه‌ی جنگ جهانی اول و سپس صدور اعلامیه‌ی بالفور از سوی انگلستان در سال 1917، مبنی بر موافقت آن كشور با ایجاد كانون ملی یهود از سوی سازمان جهانی صهیونیسم در فلسطین، تنها بخشی از این تبانی است. زمینه سازی‌های تدریجی حكومت سرپرستی انگلستان طی مدت 30 سال برای برپایی دولت صهیونی «اسرائیل» در سال 1948 م 1327 ش، و تلاش و اقدامات پیوسته برای تحكیم و تقویت بنیه‌ی این رژیم نامشروع‏، به ویژه در مقاطع حساس و بحرانی فراموش ناشدنی است؛ چنان كه در سال 1956 م ، با تبانی مشترك فرانسه و انگلستان و اسرائیل جنگ سوئز آغاز شد و چند صد جنگنده و بمب‌افكن فرانسوی‏، انگلیسی واسرائیلی به طور مشترك و هم زمان به سرزمین مصر یورش نظامی بردند و جنایات گسترده و بی‌شماری را مرتكب شدند. صرف نظر از حمایت و جانبداری دولت‌های غربی از رژیم صهیونیستی در جنگ سال 1967 م، كه منجر به اشغال كرانه غربی رود اردن، نوار غزه، بخش شرقی بیت‌‌المقدس و بلندی‌های جولان از سوی اسرائیل شد، در سال 1973 م/ 1352 ش، در جنگ رمضان نیز همین دولت‌های غربی و در رأس آنها آمریكا به یاری اشغال گران شتافتند و از فروپاشی و انهدام اسرائیل جلوگیری به عمل آوردند . این همكاری‌ها و حمایت‌های همه جانبه و مستمر ، نه تنها در ایجاد اسرائیل و اشغال فلسطین، بلكه در تحكیم و تداوم حیات رژیم صهیونیستی نقش و تأثیر اصلی و اساسی داشته است.
شهید مطهری در كمال تدبیر و فراست، چون سیاست مداری بزرگ، در همان دوران خفقان رژیم ستم‌شاهی كه یهودی‌ها در ایران نفوذ فراوان و گسترده داشتند، در این باره چنین فرمود:
«جنگ بین المل اول پیش می‌آید . متفقین با عثمانی‌ها می‌جنگند (من نمی‌خواهم از عثمانی‌ها دفاع كنم ولی هر چه بو د، حكومت واحدی بود؛ اگر ظالم هم بود، بالاخره واحد بود.) اعراب ساده لوح كه از حكومت عثمانی به ستوه آمده بودند، تحریك متفقین را پذیرفتند. از داخل علیه حكومت عثمانی جنگیدند و به وعده‌ی این كه به خود آن‌ها در مقابل عثمانی‌ها استقلال بدهند. انگلیسی‌ها به این‌ها قول قطعی دادند كه ما به شما استقلال می‌دهیم به شرط ا ین كه به نفع ما با عثمانی‌ها بجنگید. این بیچاره‌ها جنگیدند. در خلالی كه این بدبخت‌های نادان ناآگاه داشتند با دولت تا حدودی اسلامی خودشان می‌جنگیدند‏، انگلستان قول و قرار خودش را با حزب صهیونیسم – كه تازه تشكیل شده بود- محكم كرد كه فلسطین را به شما می‌دهیم در قلب كشور اسلامی. جامعه‌ی ملل به وجود می‌آید (عدالت را ببینید!) و تصویب می‌كند كه در دنیا ملت‌هایی هستند (خصوصاً ملت‌هایی كه از عثمانی جدا شده‌اند ) كه چون رشد ندارند، ما باید برایشان سرپرست معین كنیم تا این ها را اداره كنند. در واقع می‌خواستند ارثیه‌ی عثمانی‌ها را تقسیم كنند. قسمتی از آن‌ها دادند به فرانسه‌ها، قسمتی را د ادند به انگلستان و … از جمله‌ جاهایی كه انگلستان گرفت فلسطین بود. گفت من قیم و سرپرست شما هستم‏، رسماً شد كفیل؛ بعد به صهیونیست‌ها وعده داد (وعده‌ی معروف بالفور) كه من این جا را به شما می‌سپارم … بعد كه انگلستان وسیله‌ی مهاجرت شان را فراهم كرد و به این سرزمین مهاجرت كردند.‌»
از قوم‌گرایی تا آیین صهیونی:
از دیدگاه شهید مطهری، دو عنصر مؤثر در تقویت و تحكیم اركان و موجودیت رژیم نامشروع صهیونیستی از یك سو و جنایات وحشیانه‌ی صهیونیست‌ها در سرزمین فلسطین از سوی دیگر، به ترتیب، قوم گرایی یهودی و به بیانی دیگر ، جایگاه تعامل و هم‌گرایی قومی یهودی‌ها و تعلیمات صهیونیستی بوده است.
شهید مطهری درباره‌ی قوم گرایی و به بیانی دیگر، جایگاه تعامل و هم‌گرایی قومی یهودی‌ها و میزان تأثیر آن در تقویت جامعه‌ی صهیونیستی می‌افزایند:
«در سال گذشته] 1348 هجری شمسی [ یهودیان سایر نقاط دنیا، نه یهودیانی كه فعلا شناسنامه‌ی اسرائیلی دارند، پانصد میلیون دلار برای این‌ها ] اشغالگران صهیونیست[فرستادند كه با این پول‌ها فانتوم بخرند و بر سر مسلمانان بمب بریزند؟! شنیده‌ام یهودیان ایران خودمان در سال گذشته معادل دو فانتوم ]پول[ فرستادند. سی و شش میلیون دلار پول از یهودیان ایران خودمان برای آن ها به عنوان كمك رفت ومن،‌آن‌ها، آن یهودی‌را به عنوان این كه یهودی هستند ملامت نمی‌كنم، ماباید خودمان را ملامت كنیم. او به هم كیشش كمك كرده است؛ باكمال افتخار پول می‌فرستند، رسیدش هم از موشه دایان می‌آیدو آن رادر بازار نشان می‌دهد، می ‌گوید بیا رسیدش را ببین. مگر همین دو سه شب پیش ننوشتند ( من بریده‌اش را از ] روزنامه[ اطلاعات» دارم » كه الان فقط یهودیان مقیم آمریكا روزی یك میلیون دلار به اسرائیل كمك می‌كنند.»
براساس اندیشه‌ی شهید مطهری، به موازات عنصر تعامل و هم‌گرایی قومی یهودی‌ها، عنصر تعلیمات یهودی نیز در تشدید و گسترش جنایات صهیونیست‌ها در فلسطین اشغالی و به علاوه تحكیم موقعیت آن ها تأثیر بسزایی داشته است.
استاد مطهری با اشاره به كشتار مسلمانان در فلسطین، در این باره، می‌گوید:
«یك عده روشنفكر در میان اعراب بود، قیام كردند، انقلاب كردند. این‌ها را كشتند، اعدام كردند، به دار كشیدند. مرتب یهودی‌ها را فرستادند. همین كه عده (یهودی‌ها ) زیاد شد اسلحه‌ی زیادی هم در میان‌شان پخش كردند.بعد این‌ها افتادند به جان مسلمانان بومی، كشتند و زدند و بعد هم آواره كردند. پشت سر یك دیگر، ازكشورهای اروپایی مهاجرت می‌شد ( یهودی‌ها) آمدند و آمدند. این یهودیانی كه شما امروز اسم‌شان را می‌شنوید، موشه‌ دایان، زوی اشكول، گلدامایر، زهر مار! آخر ببینید این‌هااز كجای دنیا آمده‌اند؟! مدعی هستند كه این سرزمین، سرزمین ماست. امروز در حدود سه میلیون نفر مسلمان، آواره از خانه و زندگی‌شان هستند.»
شهید مطهری پس از اشاره به ددمنشی‌های اشغال‌گران علیه ملت مسلمان فلسطین، اصول، مبانی، ریشه و منشاء اصلی این جنایات صهیونیست ها در سرزمین‌های اشغالی را، تعلیمات یهودی دانسته ودر ادامه، چنین می‌افزاید:
«به دلیل این كه این‌ها ]یهودی‌ها [ مردم خیانت پیشه‌ای هستند و به دلیل این كه كتاب مقدس‌شان به آن‌ها اجازه داده كه اگر به سرزمینی رفتید، رحم نباید در شما وجود داشته باشد و از هیچ وسیله‌ای برای پیش برد هدف‌تان امتناع نكنید.»
جالب این كه، اشغال‌گران صهیونیست نیز در توجیه جنایاتشان در فلسطین اشغالی به قوانین در جنگ عهد عتیق استناد می‌كنند:
«و چون یهُوَه خدایت آن شهر را به توداد، جمیع مردان آن را بكش»، «در شهرهای داخل مرزهای سرزمین موعود، ]فلسطین[ هیچ كس را نباید زنده بگذارید. هر موجود زنده‌ای را از بین ببرید.»
رؤیای اسرائیل بزرگ:
اشغال سرزمین فلسطین و تأسیس رژیم نامشروع «اسرائیل» در قلب ممالك اسلامی به تنهایی نمایانگر مقاصد صهیونیسم جهانی نیست، بلكه مقدمه و سرفصل سلسله توطئه‌هایی است كه برای جهان اسلام طراحی و تدارك دیده شده است.
شعار نیل تا فرات كِنِست نشینان صهیونی در جهان امروز، در واقع تكرار همان استراتژی دیرینه‌ی سران و رهبران قدیمی صهیونیسم مبنی بر تشكیل اسرائیل بزرگ به پهنه‌ی نیل تا فرات است. چنان كه چندی پیش، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نیز در این باره هشدار دادند:
«امروز تصرف غاصبانه‌ی آن‌ها مخصوص فلسطین نیست. اگر بتوانند باز هم این تجاوز و این توسعه طلبی را ادامه خواهند داد. امروز شرایط دنیا برای آنان آماده نیست. صبر می‌كنند، وقتی كه احساس كردند شرایط آماده است، تجاوز را باز هم ادامه خواهند داد.
آنها به این چیزهایی كه امروز در اختیارشان هست، قانع نیستند. آن‌ها معتقدند كه تا مدینه متعلق به آن‌هاست، آن‌ها معتقدند تا فرات از این طرف متعلق به آن‌هاست؛ آن‌ها یك كشور عظیم كه منابع آبی كافی در اختیار داشته باشد می‌خواهند. آنها می‌خواهند بر تمامی كشورهای اطراف خود و برتمام خاورمیانه سلطه‌ی اقتصادی، سیاسی، نظامی و اجتماعی داشته باشند.»
استاد شهید مرتضی مطهری نیز، حدود 35 سال پیش درباره‌ی استراتژی ایجاد «اسرائیل بزرگ» به پهنه‌ی نیل تا فرات فرمود:
«هدف مگر تنها همین است كه یك دولت كوچك در آن جا تشكیل شود؟ خیلی اشتباه كرده‌اید، خیلی همه اشتباه می‌كنیم. او می‌داند كه یك دولت كوچك، بالاخره نمی‌تواند آنجا زندگی كند؛ یك اسرائیل بزرگ كه دامنه‌اش از این طرف شاید تا ایران خودمان هم كشیده شود.]…[ مگر ادعای خیبر را كه نزدیك مدینه است ندارند؟ مگر روزولت به پادشاه وقت عربستان سعودی پیشنهاد نداد كه شما بیایید این شهر را به این‌ها بفروشید؟ مگر این‌ها ادعای عراق و سرزمین‌های مقدس شما را ندارند؟»
وظایف و مسؤولیت‌ ما
شهید مطهری پس از تبیین جایگاه بسیار والای مسأله‌ی فلسطین در جهان اسلام و نیز تشریح ماهیت ، عملكرد، اهداف و خطر صهیونیسم جهانی، نسبت به مسؤولیت مسلمانان در قبال این مسأله هشدار داده و چنین می‌فرماید:
«والله بالله مادر برابر این این قضیه مسؤولیم. به خدا قسم مسؤولیت داریم. به خدا قسم ما غافل هستیم.
والله قضیه‌ای كه دل پیغمبر اكرم را امروز خون كرده است، این قضیه ]فلسطین[ است.داستانی كه دل حسین بن علی را خون كرده، این قضیه است. اگر می‌خواهیم به خودمان ارزش بدهیم، اگر می‌خواهیم به عزاداری حسین بن علی ارزش بدهیم، باید فكر كنیم كه اگر حسین‌بن‌علی امروز بود و خودش می‌گفت برای من عزاداری كنید، می‌گفت چه شعاری بدهید؟‌ آیا می‌گفت بخوانید: «نوجوان اكبر من» یا می‌گفت بگویید: «زینب مضطرم الوداع، الوداع»؟! چیزهایی كه من (امام حسین (ع) ) در عمرم هرگز به این جور شعارهای پست كثیف ذلت آور تن ندادم و یك كلمه از این حرف‌ها را نگفتم. اگر حسین بن علی امروز بود و خودش می‌گفت: اگر می‌خواهی برای من عزاداری كنی، برای من سینه و زنجیر بزنی، شعار امروز تو باید فلسطین باشد. شمر امروز موشه دایان ]نخست وزیر وقت اسرائیل[ است.شمر هزار و سیصد سال پیش مرد، شمر امروز را بشناس. امروز باید در و دیوار این شهر با شعار فلسطین تكان می‌خورد.»
شهید مطهری، تعلل، مماشات و مسامحه‌ی جوامع اسلامی را در قبال مسأله‌ی فلسطین،مورد مذمت و سرزنش قرار داده و فرمود:
«در گرفتاری‌هایی كه امروز برای اسلام هست، مثلاً در همین گرفتاری فلسطین، ما و شما چه قدر همدردی داریم؟ واقعاً احساس همدردی ماچیست؟ اگر نباشد، به قول پیامبر اكرم ما مسلمان نیستیم»… «ما چه جوابی در مقابل اسلام و پیغمبر خدا داریم؟»
شهید مطهری، ضمن اشاره به كمك‌های مالی و حمایت‌های همه‌ جانبه‌ی اقتصادی یهودی‌های جهان از اشغال‌گران صهیونیست و مقایسه‌ی آن با كمك‌های مسلمانان جهان به ملت مظلوم فلسطین و میزان حمایت و پشتیبانی مسلمین از آرمان مقدس آزادی فلسطین، می‌افزاید:
«تلاش ما مسلمین در این زمینه چه بوده است؟ به خدا خجالت دارد ما خودمان را مسلمان بدانیم، خودمان را شیعه‌ی علی بن ابی طالب بخوانیم. اصلاً من باید بگویم بعداز این ، داستانی راكه ما از علی بن ابی‌طالب نقل می‌كنیم، حرام است كه دیگر در منابر نقل كنیم كه روزی علی بن ابی طالب شنید دشمن به كشور اسلامی حمله كرده است: «وَ هذا أخو غامِد وَقَدٍ وَرَدت خَیلُهُ الاَنْبارَ». بعد فرمود. شنیده‌ام زینت یك زن مسلمان را یا زنی كه در حمایت مسلمانان است گرفته‌اند؛ شنیده‌ام دشمن سرزمین مسلمین را غارت كرده است، مردان‌شان را كشته یا اسیر كرده است، متعرّض زنان آنها شده‌است، زیورها را از گوش و دست زن‌ها جدا كرده است. بعد همین علی بن ابی طالب – كه ما اظهار تشیع او را می‌كنیم و نسبت به او حساسیت‌های بی‌معنی ودروغین نشان می‌دهیم – گفت: ] …[ اگر یك مرد مسلمان با شنیدن این خبر دق كند و بمیرد، سزاوار است و مورد ملامت نیست.» (نهج‌البلاغه، خطبه‌ی 27)
آیا ما وظیفه نداریم كه كمك مالی به آن ها بكنیم؟ آیا این‌ها مسلمان نیستند، عزیز ندارند؟ آیا این‌ها برای حق مشروع بشری قیام نمی‌كنند؟ كیست كه امروز منكر شود كه فلسطینی‌های آواره حق بازگشت به وطن خود را ندارند؟ من در سفر مكه بعضی از این‌ها را دیدم، یك جوان‌هایی! فقط می‌گفتند: «دِماءُ الشُّهداء» ما امیدمان فقط به خون شهدایمان است. افرادی در میان‌آن‌ها هستند كه والله برای لباس‌شان محتاجند و برهنه می‌جنگند. اگر هفتصد میلیون جمعیت مسلمان دنیا، هر فرد روزی یك ریال بدهد، در سال نزدیك به سیصد میلیارد دلار می‌شود. اگر فقط مردم ایران – كه بیست و پنج میلیون نفر هستیم ونود و هشت درصد ما مسلمان است- هر فرد روزی یك ریال كمك كند، در سال نه میلیون تومان می‌شود.
]….[ به وسیله‌ی مال كه می‌توانیم كمك كنیم. والله این انفاق واجب است، مثل نماز خواندن و روزه گرفتن واجب است. اولین سؤالی كه بعداز مردن از ما می‌كنند همین است كه در زمینه‌ی همبستگی اسلامی چه كردید؟ پیغمبر فرمود: «مَن سَمِعَ مُسلِماً (رجلاً) ینادی یا لَلمُسلِمینَ فَلَم یجِبهُ فَلَیسَ بِمُسلِمٍ». (اصول كافی8 ج 2 ، ص 164) هر كس بشنود صدای مسلمانی را كه فریاد می‌كند: «یاللمسلمین» مسلمانان به فریاد من برسید و او را كمك نكند، دیگر مسلمان نیست، من او را مسلمان نمی‌دانم. چه مانعی دارد كه ما برای این‌ها حساب باز كنیم؟ چه مانعی دارد كه ما مقدار كمی از درآمد خودمان را اختصاص به این‌ها بدهیم؟ چرا یهودیان دنیا حتی یهودیان ایران كمك بكنند و ملت‌های دیگر آن‌ها را تحسین كنند، بارك الله بگویند، ملت بیدار بگویند، ولی ما نكنیم؟ مردم بیدار آن مردمی هستندكه فرصت شناس باشند، دردشناس باشند، حقایق شناس باشند … پس بیاییم به خودمان ارزش بدهیم، به كار و فكر خومان ارزش بدهیم، به كتاب‌های خودمان ارزش بدهیم، به پول‌های خودمان ارزش بدهیم، خودمان را در میان ملل دنیا آبرومند كنیم. علت این كه دولت‌های بزرگ جهان چندان درباره‌ی سرنوشت ما نمی‌اندیشند، این است كه معتقدند مسلمان غیرت ندارد. آمریكا را فقط همین یكی جری كرده است؛ می‌گوید مسلمان جماعت غیرت ندارد، همبستگی و همدردی ندارد. می‌گوید یهودی كه برای پول می‌‌میرد، جز پول چیزی را نمی‌شناسد، خدایش پول است، زندگی‌اش پول است، حیات و مماتش پول است، به یك چنین مسأله‌ی حساسی كه می‌رسد روزی یك میلیون دلار به همكیشانش كمك می‌كند ولی هفتصد میلیون مسلمان دنیا كوچك‌ترین كمكی به همكیش خود نمی‌كنند.»
گفتنی است: شهید مطهری با هم راهی و همكاری بعضی عالمان بزرگ اسلام، به منظور تشویق و ترغیب مردم مسلمان ایران، اقدام به افتتاح چندین حساب بانكی برای جمع‌آوری كمك‌های مالی به مردم مسلمان فلسطین نمودند. آن شهید بزرگوار در خلال سخنرانی مورخ 7/2/1349 با عنوان «احیای تفكر اسلامی» در این باره چنین فرمودند:
«این مرد (علامه سید محمد حسین طباطبایی، صاحب تفسیر المیزان)، بسیار مرد جلیل‌القدر و عظیم المنزله‌ای است و یكی از كارهایی كه اخیراً ایشان اقدام فرمودند، موضوع همدردی با برادران اسلامی است. این برادران فلسطینی ما كه به هر منطقی، حتی آمریكایی‌ها نمی‌توانند به حق آن‌ها اعتراف نكنند، ایشان دوسه حساب اخیراً باز كرده‌اند.در بانك ملی ایران شعبه‌ی مركزی و بانك بازرگانی شعبه‌ی مركزی و بانك صادران شعبه‌ی بازار ، آقایان اگر میل داشته باشند، شماره‌ها را یادداشت كنند. ایشان هستند در درجه‌ی اول و بعد …، آیت‌الله سید ابوالفضل موسوی زنجانی، ایشان هم مرد بسیار جلیل‌القدر و مجهول القدری است؛ مجتهدی مسلم العداله و عادلی مسلم الاجتهاد است و البته برای این كه پادویی هم داشته باشند، بنده ] شهید مطهری[ سومشان هستم. اینحساب به نام سه نفر باز شده‌است.»
از دیدگاه شهید مطهری، این قبیل مساعدت‌های مالی، صرف نظر از انجام وظایف اسلامی، ترغیب مسلمانان وتحریك غیرت اسلامی مردم مسلمان ایران، از چنان ارزش و اهمیت بالایی برخوردار است كه می‌تواند وسیله‌ی پیوند مسلمانان با اولیای مقرب الهی و ائمه‌ی اطهار علیهم‌السلام باشد:
«توجه داشته باشید این حساب‌ها و كمك‌كردن‌ها و حساب باز كردن‌ها به این نظر نیست كه پول چه قدر جمع می‌شود، مسلم است همه‌ی ما ایرانی‌ها اگر بخواهیم همه‌ی پولهایمان را روی هم بریزم، شاید به قدر پول دو تا یهودی كه در آمریكا نشسته‌اند وپول دنیا را از راه ربا و دزدی ثروت دنیا می‌برند، نشود ولی حساب این است كه مسلمان، شرط مسلمانی‌اش همدردی است… شما اگر یك تومان در این راه بدهید، آن كه ارزش دارد احساسات شماست، نماینده‌ی مسلمانی شماست، پیوند خودتان را به این وسیله با حسین بن علی (ع) روشن كرده‌اید.»
شهید مطهری به دلیل اتخاذ این مواضع و انجام این قبیل اقدامات و فعالیت‌ها، مدت‌ها تحت تعقیب، كنترل ، آزار و اذیت سازمان اطلاعات و امنیت دولت شاهنشانی( ساواك) قرار داشت و حتی به جرم ضدیت با دشمن صهیونیستی و حمایت از آرمان فلسطین، سمت و عنوان «استاد» دانشگاه تهران،‌از وی سلب شد. شهید مطهری آن گونه كه كمك و مساعدت به ملت فلسطین را واجب و در ردیف واجباتی مثل نماز و روزه می‌شمردند، به همان میزان تبیین و تبلیغ مسأله‌ی فلسطین وآرمان آزادی قدس شریف و قبله‌ی اول مسلمانان را به منظور آگاه سازی جوامع اسلامی نسبت به عمق و گستره‌ی خطری كه از ناحیه‌ی صهیونیسم، جهان اسلام را مورد تهدید قرار داده، نیز جزو واجبات می‌دانستند:
« من وظیفه‌ی خودم را عمل كردم. وظیفه‌ی من فقط گفتن بود و خدا می‌داند جز تحت فشار وجدان و وظیفه‌ی خودم چیز دیگری نبود. این كمك مالی را وظیفه‌ی شما می‌دانم و وظیفه‌ی خودم وهر خطیب و واعظی می‌دانم كه این را بگوید؛ من بر هر خطیب و واعظی واجب می‌دانم كه چنین حرفی را بزند. مراجع تقلید بزرگی مثل آیت الله حكیم ودیگران رسماً فتوا داده‌اند كه كسی كه در آنجا
] سرزمین فلسطین[ كشته می‌شود، اگر نماز هم نخواند شهید در راه خداست. »
یادآوری این نكته خالی از اهمیت نیست كه شهید مطهری پس از این سخنرانی معروف، از سوی ساواك دست‌گیر، بازداشت و زندانی شد.

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.