قسمت پنجم: چهل سال بعد…
اجلاس عمومی سازمان ملل متحد در سال 1947 طیّ دو جلسه مسئلۀ فلسطین را مورد بررسی قرار داد. حتی همین مسئله نیز به خودی خود از خواستههای ایالات متحده به شمار میآمد، زیرا طیّ آن، مرکز فعالیتهای مربوط به این موضوع از لندن به نیویورک منتقل گردید. کمیتۀ مطالعاتی سازمان ملل، مخفیانه دو طرح به مجمع ارائه داده بود: یکی از آن دو، طرحی که تشکیلات صهیونیسم بینالمللی و از جمله آژانس یهود جدّاً از آن پشتیبانی میکرد، عبارت بود از آن که فلسطین میباید به دو دولت مستقلّ عرب و یهود تقسیم شود و اورشلیم به طور بینالمللی اداره گردد و طرح دوم که طیّ رأیگیری اعضای سازمان در اقلیت قرار گرفت عبارت از آن بود که دولتی فدراتیو شامل مناطق دوگانۀ عربنشین و یهودنشین تشکیل شده، اورشلیم را به پایتختی برگزیند.
در بیست و نهم نوامبر سال 1947 مجمع عمومی سازمان ملل با اکثریت دو سوم اعضای حاضر خود تصویب کرد که قیمومیت بریتانیا بر فلسطین پایان یابد و این منطقه به دو دولت مستقلّ عرب و یهود تقسیم گردد. مقرر شد که دولت عربی فلسطین 42 درصد از خاک فلسطین را در اختیار داشته باشد و در 56 درصد از خاک فلسطین دولت مستقلّ یهودی تأسیس گردد. شهرهای اورشلیم، بیتاللحم و مناطق مجاور آن از لحاظ اداری واحدهای خودمختاری شدند که باید تحت نظر شورای قیمومیت سازمان ملل متحد اداره شوند. حتی در آن زمان، بعد از حدود یک قرن توطئۀ استعماری برای اسکان یهودیان در فلسطین و ترغیب آنها به مهاجرت، هنوز هم 67 درصد از جمعیت فلسطین دارای ملیت عربی بودند.
«آبااِبان»، نمایندۀ آژانس یهود در سازمان ملل که بلافاصله سفارت دولت اسرائیل در آمریکا بر عهدۀ وی قرار گرفت، بعدها اقرار کرد فقط در ظرف پنج دقیقه پرزیدنت ترومن به ما اطلاع داد که دولت اسرائیل را از هرجهت به رسمیت میشناسد. کمی پس از آن که موجودیت این دولت اعلام گردید، ایالات متحدۀ آمریکا و بریتانیا برای سرکوب هرچه بیشتر نهضت ملی اعراب، به جنگ بینابین آنان دامن زدند. در این جنگ اسرائیل بسیاری از نقاطی را که طبق طرحِ مصوّبۀ سازمان ملل به اعراب فلسطین تعلق میگرفت، از جمله بخش جلیلۀ غربی و بخش تازهساز اورشلیم را اشغال کرد.
اردن، بخش شرقی فلسطین و قسمت قدیمی اورشلیم، و نیز مصر منطقۀ کوچک غزّه به مساحت 250 (1) کیلومتر مربع را به خود ملحق ساختند. به این ترتیب و با چنین طرح آگاهانهای، مصوبات اجلاسیۀ مجمع عمومی سازمان ملل از همان آغاز نقض شد و در نتیجه اسرائیل چهارپنجم خاک فلسطین را اشغال کرد و علیرغم همۀ تصمیمات ظاهری سازمان ملل، مرزهای خود را به سرزمینی به مساحت 20 هزار و 700 کیلومتر مربع افزایش بخشید. پس از این جنگ که در حدود یک سال طول کشید، اعراب ناچار شدند که طبق توصیۀ سازمان ملل به یک پیمان متارکۀ جنگ تن در دهند، بدون آنکه کاملاً واقف باشند که این کار به تثبیت حضور اسرائیل در فلسطین اشغالی خواهد انجامید.
کمیتۀ «آنِروا» یعنی کمیته کارگزاری امداد و نوتوانی سازمان ملل برای آوارگان فلسطینی در خاور نزدیک، در هشتم دسامبر سال 1949 بنا به رأی شماره 302 مجمع عمومی سازمان ملل متحد تأسیس شد. تأسیس این مرکز میتوانست برای اذهان عمومی جهانیان زمینۀ جدایی ماهیت سازمان ملل را از سیاستهای اشغالگرانه و صهیونیستی آمریکا، شوروی، انگلستان و اسرائیل فراهم آورد.
با آن که این کمیته به طور موقت ایجاد شد، لکن هنوز در پنج منطقۀ لبنان، سوریه، اردن، کرانۀ شرقی، نوار غزّه و کرانۀ غربی تحت اشغال صهیونیستها فعالیت میکند. کمیتۀ آنروا برای آنکه ماهیت سازمان ملل را از قدرتهایی که مسبب ایجاد چنین وضعی برای فلسطینیها بودهاند جدا کند نقاب بسیار خوبی است. از سال 1945 که این سازمان معتبر جهانی یعنی سازمان ملل متحد به وجود آمد تا امروز که رسانههای گروهی عالم هالهای از شوکت و جلال در اطرافش کشیدهاند، اسرائیل همچون یکی از معشوقههای سازمان ملل از روز پیداییاش تاکنون منشور سازمان ملل را زیر پا نهاده و مقررات آن را مرتباً نقض کرده و بر اثر فشار افکار عمومی عالمیان و اصرار کشورهای جهان سوم دهها بار در اجلاسیههای این سازمان محکوم شده، ولی سازمان ملل حتی یک تشر جدی هم به او نزده است.
کودکانی که کارت مخصوص دارند میتوانند روزی یک وعده غذا در «مَطعَم آنروا» بخورند. کدام تحقیری از این بالاتر است برای کسی که خانهاش را غصب کردهاند اما در پسِ عطوفتها پنهان شدهاند و چشم کودکان آواره را نیز مشتاق دستهای خویش میخواهند؟ این کودکان فلسطینی در خاکی بیگانه پای به دنیا نهادهاند، اما چراغ فطرت دیرینه در درونشان روشن است و عاقبت آنها را واخواهد داشت که برای استرداد حقّ خویش قیام کنند.
انقلاب سنگ انقلاب جوانان است و درست از هنگامی آغاز شد که همۀ طُرُق سیاسی با شکست مواجه شده بودند و انقلاب اسلامی ایران نیز راه حقیقی ملتها را برای مبارزه نشان داده بود. عوامل بسیاری لازم بود تا آن که مردم، علیرغم سفارشهای عقل سیاسی متعارف، به پیروزی این شیوۀ مبارزه ایمان بیاورند. اگر انقلاب اسلامی در ایران به پیروزی نرسیده بود، از یک سو قدرت اسلام در بسیج ارادۀ مردمان و ایجاد انقلاب همچنان ناشناخته میماند و از طرف دیگر مسلمانان بر حقیقت پیروزی خون بر شمشیر علم حاصل نمیکردند و هرگز امکان نمیدادند که بتوان با دست خالی نیز بر دشمنان سراپا مسلح اسلام غلبه یافت.
جوانان مسلمان امروز از سیطرۀ راسیونالیسم سیاسی خارج گشتهاند و متوجه قدرتی شدهاند که در ارادۀ انسان مؤمن وجود دارد. جاذبۀ این تفکر در میان مسلمانان سراسر جهان و علیالخصوص مردم فلسطین آنقدر قوی است که اصلاً باید گفت انقلاب دینی انقلاب جوانان است. انقلاب سنگ یک انقلاب دینیِ اسلامی است که با یک انگیزۀ بسیار شدید وطنی بیش از پیش تقویت میشود. دفاع از خانه و وطن یک امر فطری است که هرگز خاموشی نمیپذیرد. وضعیت روحی کسی که خانهاش را غصب کردهاند و برای بازپس گرفتن حقّ خویش میجنگد، خود به خود یک پیروزی است و بر همین اساس حکّام صهیونیستِ غاصب فلسطین نیز برای تقویت روح جنگ در مردم اسرائیل شعار «بازگشت به ارض موعود» را طرح کردهاند که در قوم یهود ریشهای باستانی و کاملاً مذهبی دارد. بعد از سه سال که از انقلاب سنگ میگذرد، دیگر با یقین کامل میتوان حکم کرد که حتی ادامۀ همین وضع بدون هیچ تحول مساعد دیگری شکست اسرائیلیان را در پی خواهد داشت. هرچند با عنایت به قرائن و شواهد دیگری که بیش از پیش مشهود میشود، وقایع سیاسی، اجتماعی و فرهنگی جهان در جهت مساعدت هر چه بیشتر با انقلاب سنگ روی میدهد. وقتی روح مبارزه در مردم بیدار میشود، دیر یا زود پیروزی از آنِ آنها خواهد شد.
قسمت ششم: پایان یک توطئۀ جهانی
بن گوریون، نخستوزیر اسرائیل، بعد از جنگهای سال 1948 در اثنای تشکیل جلسات سازمان ملل گفت: «این موفقیتهایی که در جنگ اخیر نصیب یهود شده است فقط یکی از مقدمات رسیدن به هدفهای عالی و دورِ فرزندان اسرائیل است.»
در کتاب عبری «زِوی شیلواج»، که در سال 1970 انتشار یافته و در مدت کوتاهی چندبار تجدید چاپ شده، آمده است: «در دو هزار سالی که ما از موطنمان رانده شده بودیم، تنها مذهب یهود بود که موجودیت یهودیان را حراست کرد. در قرن نوزدهم این بنیاد به هم خورد و ناسیونالیسم یهود جانشین مذهب شد. ما یهودیان به شرق، به سرزمینی که میان دریای بزرگ و ایران واقع است بازگشتهایم.» و بر این اساس، اسرائیل هنوز چشم طمع به تمام خاک اردن هاشمی، سوریه، لبنان، قسمت مُعظم عراق و منطقه وسیعی از خاک مصر شامل جزیرۀ سینا و دلتای نیل دوخته است.
مناخیم بگین طیّ نطقی در تل آویو گفت: «اسرائیلِ موجود فقط یکپنجم از خاکی است که باید از سرزمین پدران ما در دست ما باشد و این وظیفۀ ماست که چهارپنجم دیگر را با فعالیت و پشتکار به دست بیاوریم.» مقصود او از این لفظ «فعالیت و پشتکار» چیست؟ مناخیم بگین آشکارا آن را تفسیر میکند: «ما جنگ میکنیم، پس هستیم.»
بر اثر همین اعتقاد است که 59% از بودجۀ اسرائیل به نیروهای مسلح تخصیص مییابد و همۀ مبالغ هنگفتی هم که از یهودیان سراسر جهان جمع میکنند صرف خرید اسلحه و توسعۀ صنایع تسلیحاتی میگردد.
مهمترین دستاورد انقلاب اسلامی بعد از استقرار نظام جمهوری اسلامی یعنی بنیانگذاری اولین حکومت دینی اسلامی در قرون جدید را باید همین بیداری مسلمانان دانست. تظاهرات برائت از مشرکین در مراسم حج، سنتی فراموش شده بود که بار دیگر توسط حضرت امام خمینی احیا شد و اسلام حقیقی را از حجاب تفسیرهای متحجرانهای که بر آن سایه انداخته بود بیرون آورد. اصالت دادن به ظاهر شریعت در برابر باطن آن یک امر تاریخی است که یک تحجر تاریخی را در طول قرون ایجاد کرده است.
فاجعۀ مکه نقطۀ پیوند انقلاب اسلامی ایران و انقلاب اسلامی فلسطین است، و آغاز عهد جدید مبارزات مردم مسلمان فلسطین.
در یک نگاه جامع به وضع مسلمانان در سراسر جهان امروز و تحولات تازهای که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در ایران در وجود آنان رخ داده است آنچه که بیش از پیش مشهود میشود آن است که مسلمانان از خواب تاریخی خویش چشم گشودهاند و روی به تجدید عهد آوردهاند. با آغاز این عصر باید گفت که دیگر امکان آن توطئۀ جهانی که با ایجاد اسرائیل در خاورمیانه و جلوگیری از وحدت مسلمانان تحقق مییافت، پایان یافته است.
سیّدمرتضی آوینی
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. 360 کیلومتر مربع دقیقتر است.
ثبت دیدگاه