شماری از اندیشهمندان، پژوهشگران و نیز مورخان از بنیاسرائیل به عنوان قومی منحصر به فرد و استثنایی و كاملا متفاوت با دیگر اقوام و ابنای بشر و پیروان ادیان و مذاهب یاد كردهاند.
براساس این دیدگاه، اندیشه قوم برگزیده و برتر در طول تاریخ این قوم، همواره در میان آنان به مثابه یك باور آیینی مورد تائید و تاكید قرار داشته است.
این موضوع اگرچه از سوی بعضی نویسندگان و پژوهشگران در میان ملل، مذاهب و فرق مختلف مورد انكار قرار گرفته و نفی شده است، اما غالب مورخان، متفكران و پژوهشگران در مقاطع مختلف تاریخی و در میان جوامع مختلف، این مسئله را كتمانناپذیر دانسته و به طور جدی در تائید و اثبات آن به عنوان یك واقعیت مسلم كوشیدهاند. مطابق مندرجات سفر تورات، بنیاسرائیل قوم «خاص» و «منتخب» و «برگزیده» از بین «تمام مردم روی زمین» است. درباره علت این گزینش و انتخاب، چنین تصریح و اضافه شده است:
«او شما را به سبب این كه قومی بزرگتر از سایر قومها بودید برنگزید و محبت نكرد، بلكه به این دلیل كه شما را دوست داشت و میخواست عهد خود را كه با پدرانتان بسته بود به جا آورد.»(1)
این برتری و برگزیدگی نه فقط مجوزی است برای نابودی و كشتار ناسازگاری، تعامل و یا برقراری هرگونه عهد و پیمان با دیگر اقوام، بلكه ملاك و معیار و دلیلی است برای انهدام و كشتار و نابودی دیگران در وقت اقتدار:
«زمانی كه یهوه، خدای شما آنها [هفت قوم: حتیها، جرجاشیها، كنعانیها، فرزیها، حوریها و یبوسیها] را به شما تسلیم كند و شما آنها را مغلوب نمایید، باید همه آنها را بكشید. با آنها معاهدهای نبندید و به آنها رحم نكنید، بلكه آنها را به كلی نابود سازید.»(2)
راستی! ملاك و معیار برای كشتار اقوام دیگر از یك سو و برتری و امتیاز بنیاسرائیل برای نابودی آنها از سوی دیگر چیست؟ سفر تثنیه پاسخ این پرسش را چنین میدهد:
«یهوه خدایتان به این دلیل این سرزمین حاصلخیز را به شما نمیدهد كه مردم خوبی هستید. شما مردمی سركش هستید […] مدام یهوه خدایتان را در بیان به خشم آوردید و در تمام این مدت علیه او قیام كردید. او را در كوه حوریب غضبناك ساختید.» (3) در این بخش، با یادآوری «فساد»، «گناه»، «بتپرستی»، «گوسالهپرستی»، «یاغیگری»، «لجاجت»، «عصیان» و «سرپیچی» بنیاسرائیل در برابر خداوند، از قول حضرت موسی(ع) چنین اضافه شده است:
«من چهل شبانهروز در برابر او به خاك افتادم و التماس كردم، و گفتم: «ای خداوند، قوم خود را نابود نكن. آنها میراث تو هستند[…]»(4) و به این ترتیب یهوه خدای بنیاسرائیل نه فقط قوم خود را مورد عفو و بخشش قرار میدهد، بلكه ممتاز از دیگر اقوام قرار داده و مجوز قتل و نابودی دیگران را به آنها اعطا میكند!
همین امتیاز و برتری موجب میشود تا بنیاسرائیل بیهیچ تعامل و سازگاری با غیر، نهتنها موجودیت دیگران را به رسمیت نشناسد و حیات برای آنان قابل نشود، بلكه دیگران را شایسته هیچ عهد و پیمان نداند.
به اعتراف اسرائیل شاهاك، «تلمود و ادبیات تلمودی صرفنظر از كینه و نفرتی كه نسبت به تمامی بیگانگان [غیریهود] به طور كلی ابراز میدارند، دستورالعملها و احكام بسیار توهینآمیزی به ویژه درقبال مسیحیت دارند». (5)
اسرائیل شاهاك با اعتراف به وجود واژهها و جملهها و دستورهای كینهتوزانه خصومتآمیز و اهانتبار درباره غیریهود در تلمود میافزاید:
«در طی قرنها، جامعه توتالیتر ما [یهودیان] بدین گونه رسوم وحشیانه و غیرانسانی را پرورانده است تا روح اعضای خویش را مسموم سازد، و همچنان چنین میكند و این امری است كه باید، به ویژه به خود یهودیان گوشزد كرد […] اینها از یك خصومت وحشیانه خودسرانه درقبال هر موجود انسانی ناشی میگردند.» (6) به تصریح اسرائیل شاهاك، جنبش حاسیدیم(7) به عنوان یك جریان یهودی به شدت كینهتوز، در برابر غیریهودیان، «همچنان یك جنبش زنده است، با صدها هزار پیرو كه دلبستگی تعصبآلودی به «خاخامهای مقدس» خود ابراز میدارند و برخی از آنان نفوذ سیاسی عظیمی در اسرائیل به دست آوردهاند؛ هم در بطن رهبری بیشتر احزاب و هم بیش از آن در سطوح بالای ارتش». در این صورت، آرای این جنبش در ارتباط با غیریهودیان كدامند؟
برای مثال، هاتانیا «كتاب مقدس» جنبش هابادی، یكی از قویترین شاخههای حاسیدیسم را در نظر گیریم. به نوشته این كتاب، غیریهودیان مخلوقات شیطان هستند كه «مطلقا هیچ چیز نیكویی نزد آنان یافت نمیشود». تفاوت كیفی میان یهودیان و غیریهودیان از مرحله جنینی وجود دارد! حتی زندگی یك غیریهودی امری «غیرضروری» است، زیرا كه دنیا جز به خاطر گل روی یهودیان ساخته نشده است […]. در اسرائیل، این ایدهها وسیعاً در میان عموم، در مدارس و در ارتش گسترش مییابند».(8) این جنبش امروز از حمایت علنی بسیاری از شخصیتهای بلندپایه سیاسی اسرائیل بهره میبرد. (9) و حتی «بسیاری از رهبران سیاسی اسرائیل و آمریكا عملا از این فرقه حمایت و ستایش» میكنند.(10)
به ادعا و اعتراف اسرائیل شاهاك، تبلیغ ایدهها و ترویج آثار مكتوب این فرقه یهودی، نه فقط «عامل بسیار مهمی در اوجگیری قومگرایی اسرائیلی و كینه درقبال تمامی غیریهودیان بوده است»(11) كه عامل بسیار تأثیر گذار در قتل و كشتار فجیع غیریهودیان از سوی نظامیان و حتی كادر پزشكی و درمانی اسرائیلی بوده است. (12)
براساس هلافا [شرع یهود] چه در جریان یك جنگ، یا به هنگام تعقیب مسلحانه یا یك تهاجم، نیروهای یهودی باید غیرنظامیان غیریهودی را نیز كشتار كنند و به قتل برسانند. (13)
«در برابر بیگانگان [غیریهود]، اصل تلمودی اساسی این است كه جان آنها نباید نجات داده شود. (14)
اخذ بهره سنگین از غیریهودی درقبال وام و قرض به او، تصاحب اموال و اشیای گمشده غیریهودی، هرگونه «فریبكاری» و «تقلب و نیرنگ» در معامله با غیریهودی و حتی دزدی همراه با زور و خشونت از مال غیریهودی امری جایز و مشروع از نظر «هلافا» [شرع یهود] «شولهان عاروخ» [مجموعه اصلی قوانین یهود] و توصیهها و تعلیمات موسیبن میمون است. (15) منشأ و فلسفه همه این احكام این است كه در قانون مذهبی یهود و قول شایع تلمود و خاخامهای تلمودی غیریهودیان «آدم» و «موجود انسانی» به حساب نمیآیند، زیرا فقط یهودیان آدم و موجود انسانی هستند. (16)
به رسمیت نشناختن حقوق و حتی حق حیات و زندگی غیریهودیان از سوی یهود، براساس پایبندی و پیروی از دستورات تلمود و تورات، امروز به صورت یك واقعیت وحشتبار در سرزمینهای اشغالی ظهور و نمود پیدا كرده است. گیدیون آران با اشاره به چگونگی تهاجم مسلحانه برخی دستهها و فرقههای یهودی ازجمله «گوش آمونیم»(17) در شامگان و سحرگاهان به منازل و محلههای عربنشین در فلسطین و تخریب منازل و اتومبیلها و ضرب و جرح و قتل فلسطینیان میافزاید:
«در ابتدا این پدیده جنونآمیز باطنی زودگذر و حاشیهای تلقی میشد. ناظران دربرابر آن حیرت میكردند یا بدان به دیده تحقیر مینگریستند، اما با گذشت زمان معلوم شد كه این پدیده سطحی و گذرا نیست، بلكه از عمق محتوا و نفوذ برخوردار است…
محمدتقی تقیپور
پی نوشتها:
1-ر.ك: عهد عتيق، تورات، سفر تثنيه، باب هفتم، شمارههاي 5 تا 7.
2-همان، شمارههاي 1 تا 4
3- همان، باب نهم. شمارههاي 6 و7.
4- همان، باب نهم، شمارههاي 25 و 26.
5- اسرائيل شاهاك، تاريخ يهود- مذهب يهود؛ بار سنگين سه هزاره، ترجمه دكتر مجيد شريف، انتشارات چاپخش، چاپ اول، 1376، ص 70.
6- همان، ص 78.
7- حاسدي= Hasidic
8- همان، ص 84.
9- همان، ص 85.
10- همان، ص 85.
11- همان، ص 86.
12- همان، ص 87.
13- همان، ص 193.
14- همان، ص 210.
15- همان، صص 221 تا 224.
16- همان، صص 265، 266.
17- Qush Emuhim
ثبت دیدگاه