محمدتقی تقیپور كارشناس و پژوهشگر در گفتگویی مشروح با خبرنگاران سیاست خارجی خبرگزاری فارس ضمن تشریح سوابق مبارزاتی مردم غزه و متمایز دانستن آن از سوابق مبارزاتی سایر فلسطینیان از جمله اهالی كرانه غربی رود اردن، كینه منحصر به فرد صهیونیستها از مردم غزه را ناشی از همین سوابق عنوان كرد و در ادامه یكی از دلایل قصاوت نظامیان صهیونیست در حملات اخیر به غزه را القای این معنا به فلسطینیان دانست كه اگر دوباره به گروههای اسلامگرا و معتقد به مشی مقاومت و مبارزه رای دهند وضع همین است كه در غزه جریان دارد و لذا به نفع آنهاست كه مثلا در انتخابات رهبری تشكیلات خودگردان به این موضوع توجه داشته باشند.
وی همچنین در ادامه به تشریح مبانی اعتقادی یهودیان و صهیونیستها پرداخت و با اشاره به بخشهایی از كتب عهد قدیم و تلمود، قصاوت و بیرحمی آنها در قبال فلسطینیان را نشأت گرفته از اعتقادت مذهبی و ویژگیهای شخصی و اجتماعی شكل گرفته بر این مبانی اعتقادی دانست.
بخش اول مصاحبه با وی را در زیر از نظر میگذرانیم.
* فارس: جناب آقای تقیپور با توجه به سوابق مطالعاتی و پژوهشی شما در موضوع صهیونیسم شناسی آیا میتوانیم در این مصاحبه با شما از این زاویه وارد بحث شویم كه ببینیم اگر در مبانی اعتقادی و باورهای صهیونیستها كنكاش كنیم و دقیق شویم آیا به مواردی در اعتقادات آنها و مبانی اعتقادیشان بر میخوریم كه جنایات و كشتارهای بینظیر آنها از ابتدای پایهگذاری موجودیتی به نام اسرائیل را توجیه كند.
یعنی آیا به مسائلی در اعتقادات یهودیان بر میخوریم كه كشتارهای بیسابقه در تاریخ حدقل چند قرن اخیر را برای ایشان توجیه و مشروع كند. آدمكشیهایی كه مثلا “صبرا و شتیلا” و “قانا” در لبنان و امروز غزه در فلسطین به دفعات از سوی آنها تكرار شده است و هیچ تاثر و تاثیری را هم گویا بر آنها نگذاشته است.اصلا میشود اینگونه و از این منظر و زاویه وارد بحث شد.
* تقیپور: ببینید از هر منظری میشود وارد این بحث شد. از سه منظر میشود وارد این بحث شد كه یكی همین منظر و زاویهای است كه شما گفتید، یكی دیگر علل و عوامل راهبردی و استراتژیك این كشتارهاست كه خوب عقبه اعتقادی هم دارد و زاویه دیگر این است كه ما ببینیم وضعیت فعلی در غزه چرا بوجود آمده است و چرا این همه تهاجم علیه غزه ایجاد شده و سابقه غزه چیست و وضعیت حال و آینده غزه چیست؟
اجازه بدهید ما یك سابقهای از اینكه چرا وضعیت فعلی در غزه پیش آمده است و چرا غزه اسرائیلیها را وادار كرد كه تمام خشم و عصبانیت خود را بر روی سر مردم غزه تخلیه كنند، این عقبهای دارد و باید آنچه در دو سه سال گذشته در غزه رخ داده است را بررسی و بیان كرد تا بهتر بفهمیم كه امروز در غزه چه میگذرد.
مباحثی كه درباره فلسطین و صهیونیسم و یهودیان در رسانههای ما مطرح میشود عمدتا یا بحثهای كلیشهای است یا مقطعی و فصلی. متاسفانه مخاطبان ما هم بیشتر تحت تاثیر همین اخبار و گزارشها و تحلیلهایی است كه یا كلیشهای مطرح میشوند و یا مقطعی و فصلی و فرقی هم نمیكند كه مخاطب ما دانشجو و استاد دانشگاه است یا یك زن خانهدار.
ببینید غزه در سال 1346 شمسی یعنی 1967 میلادی در جنگ سوم اعراب و اسرائیل یا همان جنگ شش روزه یا جنگ ژوئن از سوی رژیم صهیونیستی اشغال شده است. این سرزمین بخشی از سرزمین فلسطین است و نه مصر. مصر در جنگ اول اعراب و اسرائیل اینجا را اشغال كرده است و هیچگاه این سرزمین برخلاف آنچه امروز متاسفانه در تحلیلها عنوان میشود جزء مصر نبوده است. غزه نوار باریكی است در كناره شرقی دریای مدیترانه كه از جنوب به صحرای سینا و مصر اتصال دارد و از شمال و شرق به اراضی اشغالی ختم میشود. كل مساحت غزه در حدود 360 كیلومتر مربع است و عرض آن از 2 كیلومتر در شمالیترین نقطه تا 10 كیلومتر در جنوب میرسد و طول آن نیز به طور متوسط 40 كیلومتر است و با یك و نیم میلیون نفر جمعیت متراكمترین نقطه جمعیتی دنیاست.
وقتی اسرائیلیها در سال 1967 اینجا را اشغال كردند این در راستای تشكیل همان كشور بزرگ یهودی بود كه بخشی از آن همان دولت اسرائیل بزرگ بود. اسرائیلیها برای پیشبرد استراتژی خود شروع كردند در غزه نیز به مانند سایر سرزمینهای اشغالی شهركسازی كردند و تا حدود سه سال قبل همین غزه به كلی تحت اشغال اسرائیل بود و حدود 45 درصد جغرافیای غزه را یهودیها مستقیما سكونت داشته، تحت تسلط آنها بود و 21 شهرك یهودی مثل “كفر داروم” و “نتصاریم” و غیره در آن ایجاد كرده بودند. یعنی در همین محدوده كه الان ما شاهد این جنایات هستیم 21 شهرك یهودی وجود داشت كه در آن حدود هشت تا هشت و نیم هزار یهودی زندگی میكردند كه آمده بودند تا اینجا بمانند و تازه این مناطق یهودینشین را توسعه دهند در راستای همان آرمان اسرائیل بزرگ.
ناگفته نماند كه طی این مقطع تاریخی یعنی شهركسازیهایی كه از سال 1967 تا همین حدود سه سال قبل در غزه شروع شد یهودیان ضمن اشغال این محدوده 45 درصدی جغرافیایی از غزه كه كاملا در اختیار داشتند و ایجاد 21 شهرك یهودینشین 80 درصد آب زراعی غزه را در اختیار خود داشتند و 20 درصد آب در اختیار یك و نیم میلیون نفر اهالی غزه بود اما حركتی كه در غزه از آذر سال 1366 شمسی یعنی دسامبر سال 1987 میلادی شروع شد، یعنی اولین انتفاضه فلسطینیان وقتی شروع شد، غزهای كه در هنگام اشغال در سال 1967 جمعا حدود 15 مسجد داشت در آغاز انتفاضه اول تعداد مساجدش به بیش از 200 مسجد رسیده بود و بدون اینكه ما خودمان هم متوجه باشیم، رصد كرده باشیم یا اقدامی كرده باشیم موج انقلاب اسلامی در غزه غوغا كرده بود و در جریان انتفاضه اول این مساجد پایگاه مبارزان مسلمان غزه و سایر مناطق اشغالی بود. این نشان میدهد كه انقلاب اسلامی در آنجا چه تاثیرات و دستاوردهایی داشته است.
امروز ما شاهدیم كه در غزه بیش از 1000 مسجد در همین باریكه كوچك وجود دارد. این بیداری اسلامی كه در غزه بوجود آمده بود به گونهای گسترش و افزایش پیدا كرد كه در انتفاضه دوم كه در سپتامبر سال 2000 میلادی یعنی حدود هفتم یا هشتم مهر 1379 شمسی آغاز شد مبارزان فلسطینی در همین باریكه غزه زمین را زیر پای اشغالگران به لرزه درآورده بودند و اینها به رغم همه جنایاتی بود كه اسرائیلیها آنجا میكردند چرا كه آنجا تحت اشغال اسرائیلیها بود و هم جنایاتی كه شهركنشینان این منطقه انجام میدادند چون میدانید كه شهركنشینان اسرائیلی همه مسلح هستند با آن تعالیمی كه به آنها نیز سخت پایبند هستند. تعالیم آنها نیز به شدت قومگرایانه و نژادپرستانه است.
ببینید طی این سالها مشاهده كردیم كه ساكنان غزه با اینكه شیعه نیستند اما گرایشات آنها تحت تاثیر انقلاب اسلامی و نهضت اسلامی ماست و متاثر از شیوههای رفتاری حزب الله لبنان است. بخصوص كه بعد از آزادی اراضی اشغالی در جنوب لبنان در حدود پنج سال پیش ساكنان غزه به قدری به لحاظ روحی قوت و قدرت پیدا كردند كه جوانان غزه مبارزات ضد اسرائیلی خود را به گونهای شكل داده و سامان دادند كه بعضی از رهبران اسرائیل مثل پرز كه اكنون رئیس جمهور این رژیم است و بعضی شخصیتهای معروف و مشهور این رژیم گفتند كه ما آرزو میكنیم كه غزه برود زیر آب. این میدانید یعنی چه؟ یعنی اینكه ما نه میتوانیم از اینجا بیرون برویم برای اینكه در راستای استراتژی اسرائیل بزرگ نیست كه از جای عقبنشینی كنیم و این كاملا به معنای شكست اسرائیل است یا اینكه باید این مبارزات را مهار كند كه خوب آن را هم نمیتواند مهار كند. اسرائیلیها به این ترتیب به جایی رسیده بودند كه هیچ راهی به نظرشان نمیرسید و بنابراین تنها ادبیاتی كه به آنها كمك میكرد لااقل تمنیات درونی خود را بیان كنند این بود كه آرزو كنند غزه به زیر آب برود.
* فارس: یعنی وضع در كرانه باختری هم به این شكل نبود و فقط در غزه شدت مبارزه این قدر زیاد بود؟
* تقیپور: نمیخواهم بگویم مبارزات در كرانه باختری به این شدت نبود ولی انسجامی كه مبارزات در غزه داشت در كرانه باختری مشاهده نمیشد و شدت آسیبپذیری در غزه برای شهركنشینان بسیار بیشتر بود. بنابر این ببینید كار به جایی رسید كه ما در سال 2005 برای اولین بار در تاریخ اسرائیل دیدیم كه رژیم 21 شهرك را با خاك یكسان كرد و بعد هم منطقه را تخلیه كرده و تحویل فلسطینیان دادند.
اینها نشان میدهد كه اسرائیلیها كاملا از غزه عقبنشینی كردند غزهای را كه در سال 1967 اشغال كرده بودند، آمده بودند در آنجا بمانند و در واقع این مقدمهای باشد برای گسترش اراضی اشغالی و توسعه شهركهای یهودینشین ولی 21 شهرك برچیده شد، حدود هشت هزار یهودی را سران رژیم صهیونیستی مجبور شدند با آن فضای سخت روانی كه برایشان ایجاد شده بودند ببرند و در جاهای دیگر اسكان دهند. حتی صهیونیستها تصمیم گرفتند تمام اماكن، ساختمانها و خانههایی را كه روزگاری برای تثبیت اشغالگریاشان ساخته بودند را با دست خودشان خراب كنند.
* فارس: اینها همان تحقق آیات سوره حشر نیست؟
* تقیپور: اتفاقا من میخواستم همین را عرض كنم كه این مصداق بارز آن آیه قرآن از سوره حشر است كه در جنگ با یهود بنینظیر كه میگوید هُوَ الَّذِی أَخْرَجَ الَّذِینَ كَفَرُوا مِنْ أَهْلِ الْكِتَابِ مِن دِیَارِهِمْ لِأَوَّلِ الْحَشْرِ مَا ظَنَنتُمْ أَن یَخْرُجُوا وَظَنُّوا أَنَّهُم مَّانِعَتُهُمْ حُصُونُهُم مِّنَ اللَّهِ فَأَتَاهُمُ اللَّهُ مِنْ حَیْثُ لَمْ یَحْتَسِبُوا وَقَذَفَ فِی قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ یُخْرِبُونَ بُیُوتَهُم بِأَیْدِیهِمْ وَأَیْدِی الْمُؤْمِنِینَ فَاعْتَبِرُوا یَا أُولِی الْأَبْصَارِ (سوره حشر آیه 2). قرآن میگوید كه نه شما گمان میكردید و نه شما كه دژهای آنها به دست خود آنها خراب شود. انگار این آیه درست زمانی نازل شده كه این واقعه در غزه اتفاق میافتد. ببینید این درد، رنج و ضربه كمی برای سران اسرائیل نبود و بخصوص به لحاظ روانی ثابت شد به خود شهركنشینان و یهودیان اراضی اشغالی كه این اسرائیل هم آسیبپذیر است و به فلسطینیان نیز ثابت شد كه آنگونه كه فكر میكردند نیست و میشود اراضی اشغالی را آزاد كرد. لذاست كه یهودیان یك كینه جهودانه از مبارزان جوان دلاور غزه پیوسته به دل داشتند كه باز هم نمونه بارز دیگر رویكرد اینها به جنبش حماس در انتخابات مجلس این كشور در سه سال قبل بود.
اینها را میگویم كه بدانید اینها نشان میدهد كه اسرائیلیها و رهبران اسرائیل نسبت به مردم، جوانان و گروههای جهادی و مقاومت غزه یك خصومت و كینه منحصر به فردی داشته و دارند كه جا دارد بیش از این به آن پرداخته شود و درباره آن بحث شود.
اما حالا اگر بخواهیم بحث امروز را بكنیم كه چه مسئلهای علت مستقیم رخداد وضعیت فعلی در غزه است باید بگوییم كه اسرائیلیها از ناحیه غزه به شدت آسیبپذیر بودند و لطمات و ضربات زیادی خورده بودند و بنابراین از فرصت بوجود آمده در آستانه دو انتخابات یكی در فلسطین و دیگری در غزه خواستند استفاده كنند. در انتخابات خود اسرائیلیها الان خانم لیونی وزیر خارجه فعلی رژیم صهیونیستی به عنوان رئیس جدید حزب راستگرای جدید كادیما مترصد منصب نخستوزیری این رژیم است و از سوی دیگر بنیامین نتانیاهو رئیس حزب راستگرای لیكود نیز رقیب جدی وی است. اینها یك رقابت جدی با هم دارد برای اینكه به یهودیهای اراضی اشغالی فلسطین نشان دهند كه كدام یك از آنها بیشتر از دیگری حافظ منافع، امنیت و شهركهای آنها هستند و به شدت در حال رقابت با هم در این مسیر هستند.
این طبیعتا نشان میدهد كه در سرزمینهای اشغالی بین شهركنشینان یهودی چه دیدگاهی حاكم است كه اینها فكر میكنند هر كس بیشتر كشتار كند، بیشتر فلسطینیها را اذیت كند و هر كس بیشتر جنایت كند او بیشتر حافظ منافع اسرائیلیهاست و او بهتر میتواند اقتدار اسرائیل را هم به یهودیها و هم به فلسطینیها نشان دهد و آن را تثبیت كند و تحكیم كند. بنابراین، این كشتار یك رقابت از این زاویه دید است كه وزیر جنگ رژیم صهیونیستی از یك طرف و وزیر امور خارجه آن از سوی دیگر به دنبال كشتار بیشتر فلسطینیان برای جذب بیشتر آرا دارند.
ایهود باراك الان فقط كفیل نخست وزیر است و اگر چه همه اختیارات فعلا در دست اوست اما آیندهای ندارد و خواه ناخواه بعد از انتخابات خواهد رفت. بنابراین یكی از عوامل تاكتیكی این كشتار همین رقابت انتخاباتی است.
یك بحث دیگر انتخابات خود فلسطین است كه به هر حال زمان ریاست آقای عباس ابومازن به عنوان رئیس دولت خودگردان به سر آمده و باید دوباره برای انتخاب رئیس تشكیلات خودگردان انتخابات در فلسطین برگزار شود.
اسرائیلیها از آنجا كه تیم حكومتی ابومازن كاملا حافظ منافع آنها در اراضی اشغالی است طبیعتا تداوم حضور آنها در راس حكومت خودگردان را خواهان است و این را میخواهند به مسلمانان فلسطین القا كنند كه اگر تیم ابومازن بر سر قدرت باشد به نفع آنها نیز هست. اگر مثلا گروهای اسلامگرا مثل جهاد اسلامی یا حماس و گروههای معتقد به مبارزه و مقاومت روی كار بیایند خوب همین مبارزات و خیزشها و همین خسرانهایی كه اسرائیل میبیند ادامه خواهد داشت و لذا اسرائیلیها ضمن مسئله انتخابات داخلی خودشان به دنبال القای این معنا به مردم فلسطین نیز هستند كه اگر شما گروههایی مثل حماس و جهاد اسلامی را میخواهید خوب وضع همین است كه میبینید و آخر و عاقبت و زندگی شما همین بمباران و حمله نظامی و كشتار در نهایت قصاوت است ولی اگر نه میخواهید زندگی آرام و امنی داشته باشید خوب به نفع شماست كه به همین عباس ابومازن رای دهید. این ببینید كاملا به لحاظ روانی قابل قبول و توجیه است، یعنی ببینید كشتار بخش تاكتیكیاش همین است و اسرائیلیها میخواهند این نتیجه را به فلسطینیها القا كنند كه شما یك راه بیشتر ندارید اگر میخواهید زندگی خود را بكنید، منطقه آرام باشد و كشتاری در كار نباشد باید دنبال جنبش فتح بروید و همان دولت خودگردان با ساختار خاص خودش را انتخاب كنید.
بخش دیگر نیز نیاز رهبران و دولت اسرائیل به این است كه یهودیهای كه ساكن در اراضی اشغالی سال 1948 كه میگویند اسرائیل آنجا را چه یهودیهای ساكن در اراضی اشغالی 1967 كه بیشتر در كرانه غربی رود اردن در بیش از 200 شهرك یهودینشین اسكان یافتهاند اینها نیاز دارند كه به لحاظ روانی و روحی تقویت شوند. بعد از شكست اسرائیلیها در غزه و خروج و فرار آنها و برچیدن مفتضحانه 21 شهرك یهودینشین در آنجا و بعد هم آن جریان حماسی جنگ 33 روزه با حزب الله كه برای اولین بار در تاریخ اسرائیل رخ میداد و تقریبا در تاریخ تاسیس اسرائیل ما به این شكل نداشتیم كه حالا یك دولتی، گروهی و یا دستهای بیایند از روشها، امكانات و ابزاری استفاده كنند، از شگردهای روانی، اطلاعاتی و تسلیحاتی استفاده كنند كه اسرائیل را وادار به شكست كند، میدانید كه اسرائیل تا قبل از جنگ 33 روزه این را تقریبا به همه قبولانده بود، هم حكام عرب و هم ژنرالها و نظامیان كشورهای عرب كه اسرائیل یك دژ تسخیرناپذیر است، هم سلاحهای میكروبی دارد، هم سلاحهای اتمی دارد و هم همه قدرتهای دنیا با اسرائیل و حامی او هستند و لذا اسرائیل قدرتی است كه هیچ كس نمیتواند به او بگوید كه بالای چشمت ابرو است و این معنا دقیقا به یهودیان شهركنشین نیز القا شده بود اما با آن موشكهایی كه حزبالله زد و بنادر پر جمعیت سرزمینهای اشغالی مثل حیفا، عكا و امثال آن را مورد هدف قرار داد و زمین را زیر پای اسرائیلیها به لرزه درآورد، در این واقعه یك میلیون یهودی در صف فرار از از سرزمینهای اشغالی به فرودگاههای اسرائیل هجوم برده بودند، این منهای آنهایی بود كه در خانههای و پناهگاههایشان خود را زندانی كرده بودند. این كاملا عرصه زندگی را در اراضی اشغالی برای ساكنان یهودی غیرممكن و روزگار آنها را سیاه كرده بود.
تاثیرات این واقعه به هیچ شكلی و به هیچ ترتیبی كه مثلا مبتنی بر كارهای روانشناختی و روانشناسانه باشد قابل ترمیم نیست و برای همیشه به یهودیها و ایضا مسلمانان ثابت شد و نشان داده شد كه اسرائیل شكستناپذیر نیست و شكست دادن آنها راه دارد و یهودیان نیز فهمیدند كه اسرائیل آسیبپذیر است و آنجا یك مامن مورد اطمینان كامل نیست كه به آنها وعده داده شده بود كه اسرائیل سرزمین و بهشت موعود است و اراضی اشغالی به مثابه بشكه باروت است.
حالا اسرائیلیها باید به لحاظ روانی هر از چند گاهی تاثیرات مخرب این خاطرات تلخ را هم از ذهن نظامیان و سربازان خودشان و هم از ذهن مردم عادی یهودی پاك كنند. البته خیلی هم فرقی بین نظامیان و مردم اسرائیل نیست چرا كه همه تا سن 50 سالگی نیروی احتیاط هستند و باید در سال 45 روز آموزشهای نظامی خود را تجدید كنند و زن و مرد هم ندارد.
شاید این كشتاری كه اكنون اسرائیلیهای دارند انجام میدهند یكی دلیلش هم همین باشد كه میخواهند روحیه مردم و نظامیان خود را ترمیم كرده و به بیانی اعتبار و حیثیت خود را اعاده كنند و حالا اینكه نتیجه میگیرند یا نه خوب باید منتظر ماند تا زمان آن را ثابت كند ولی قطعا به نتیجه نخواهند رسید.
محمدتقی تقیپور كارشناس و پژوهشگر در گفتگویی مشروح با خبرنگاران سیاست خارجی خبرگزاری فارس ضمن تشریح سوابق مبارزاتی مردم غزه و متمایز دانستن آن از سوابق مبارزاتی سایر فلسطینیان از جمله اهالی كرانه غربی رود اردن، كینه منحصر به فرد صهیونیستها از مردم غزه را ناشی از همین سوابق عنوان كرد و در ادامه یكی […]
ثبت دیدگاه