گفت و گو با محمد احمدی پژوهشگر و استاد دانشگاه
بحث سینمای صهیونیستی، چند سالی است که در ایران باب شده، این سینما از چه زمانی شکل گرفته است و حامیان این سینما چه کسانیاند؟
اگر تصویری کلی از سینمای غرب در نظر بگیریم، سینمای صهیونیستی گرایش عمده و اصلی آن است که در همه کشورها به خصوص آمریکا قابل مشاهده است. بخش کوچکی از آن هم سینمای فلسطین اشغالی یا به قول خود آنها سینمای اسرائیل است. عمده این جریان نیز در سینمای هالیوود نماد پیدا میکند. البته در کشورهایی مانند انگلیس، آلمان، فرانسه و… هم وجود دارد که جریان اصلی سینمای غرب محسوب میشود. سینمای ایدئولوژیک غرب دارای زیربناهایی است که ریشه در ایدئولوژیهای حاکم بر تفکر و فلسفه غرب دارد و یکی از آنها در زمانه ما صهیونیسم است.
آیا سینمای صهیونیستی همزمان با تاریخ شکلگیری هالیوود است یا پیش از آن هم آثاری را میتوان سراغ گرفت؟
بهتر است سینمای امریکا را به دو قسمت قبل و بعد از هالیوود تقسیم کنیم. سینمای قبل از هالیوود سینمایی عمدتاً متعلق به جامعه مسیحی سنتی آمریکایی است. براساس اینکه آمریکا در آن زمان توسط انگلوساکسون پروتستان اداره میشد که دسته سفید پوستان انگلوساکسون پروتستان بودند. عمدتاً مورخان سینما هم در دهههای بعدی مرتبط به هالیوود بودند. مثلاً ادیسون به عنوان یک آمریکایی سفید پروتستان کسی بود که برای خود کمپانی فیلم سازی داشت. سینمای صامت در جوانی خود بود. ولی اینکه تولیدات خیلی مهمی در تاریخ سینما داشته باشد، به نسبت بعد از تاسیس هالیوود تعداد بسیاری اندکی دارد. از نظر تولید، طول، نفوذ فیلم در جهان، سینمای هالیوود در آمریکا تاثیر بیشتری نسبت به سینمای ماقبل هالیوود در سینمای مستقل آمریکا که به موازات هالیوود و خارج از آن فیلم میسازد، بود. البته سینمای کشورهای دیگر جریانهای دیگری دارند مانند سینمای هندوستان، سینمای مصر و ترکیه. گمان نبریم که هالیوود در دنیا حرف اول سینما را میزند. از لحاظ تولید، سینمای هند در دنیا رتبه اول را دارد و مصر دارای صنعت سینمای پرکار و تولیدات زیادی است. مصر سه چهارم تولید کل فیلمهای عربی را در اختیار دارد.
آیا بحث صهیونیست، در سینمای عربی مصر هم جریان دارد؟ آیا شیوههای صهیونیستی فیلمْازی را در این کشور میبینیم؟
نه به گونهای که در سینمای غرب وجود دارد. در واقع سینمای شرقی به عنوان گرایش مسلط قابل مقایسه با سینمای غرب نیست. مثلاً گرایشهای سکولار، غربزدگی، ضد اسلامی و گرایشهای سنتی و ملی در این سینماها دیده میشود. نباید تصور کنیم که غربزدگی با صهیونیسم ارتباط دارد. غربزدگی انواع مختلف دارد. در کشورهای عربی چنین ارتباطی بین صهیونیسم و جهان عرب وجود ندارد. ممکن است در بعضی موارد وجود داشته باشد، اما به شکل غالب نیست. اما در سینمای غرب این بحث را به عنوان جریان اصلی میتوان مشاهده کرد. سینمای هالیوود به لحاظ تولید برترین سینمای دنیا محسوب نمیشود ولی پر نفوذترین سینما، سینمای هالیوود است. چرا که بیشترین هزینه برای تولید، توزیع و تبلیغ؛ در این سینما صورت میگیرد. بیشترین نوآوریهای تکنیکی هم در این سینما رخ میدهد. به لحاظ بحث فرهنگی، بیشترین نفوذ در سینمای هالیوود است.
چرا سینمای صهیونیست به سمت هالیوود گرایش دارد، چرا برای تبلیغ مفاهیم خود از فرهنگ و سینمای کشورهای دیگر استفاده نمیکند؟
دهه 1910 یعنی بین 1910 – 1919 ، دوره مهم شکل گیری صنعت هالیوود است. قبل از آن دوره سینمای مسیحی سنتی آمریکا حاکم بود. ولی در اوایل قرن بیستم امواج زیادی از مهاجران اروپای شرقی با اموال منقول خود به آمریکا آمدند و در مراکز شهری آمریکا مستقر شدند. به خصوص ساحل شرقی یعنی نیویورک و فیلادلفیا. یهودیان از ابتدا علاقه به هنرهای نمایشی به عنوان وسیلهای برای بیان آرمانها و ایدههای خود داشتند. قبل از اختراع سینما چنین سنتی وجود داشته است. از نویسندگان، آهنگسازان و موسیقی دانان، هنرمندان تئاتر، نقاشی و… برای بیان آرمانهای یهودی استفاده میکردند. در قرون گذشته تا به حال، تنها در یک دوره اجازه جلوهگری نداشتند. زیرا مسیحیت به دلیل نفوذ کلیسا مانع از نفوذ آنها میشد. اما در قرون اخیر بعد از افول قدرت کلیسا در کشورهای غربی؛ یکی از ریشههای این افول، نفوذ یهودیان بوده است. چون یهودیان در طی تاریخ دشمنانشان را در میان کسانی میدیدند که دارای اصول و عقاید مذهبی چه مسلمان و چه مسیحی هستند. اگر عقاید و دین در میان مسیحیان و مسلمانان افول کند و کمتر نفوذ داشته باشد، یا از تعصبات مذهبی بین آنها کاسته شود؛ به نفع اقلیتهای یهودیانی خواهد بود که در این کشورها پراکنده هستند. چون ریشه خصومت ادیان و این ملتها با یهودیان، ریشههای مذهبی است. اگر مذاهب جای خود را به سکولاریسم بدهند، چنانکه در کشورهای غربی در قرون اخیر این اتفاقات افتاده، یهودیت میتواند نفس راحتی بکشد. این ایدهای است که یهودیان در طول تاریخ بیان کردهاند. با ظهور هنرمندانی که در قالب هنر، می توانند حرفهای یهودیان را در قالب داستان و هر هنر دیگری از جمله سینما بزنند؛ یهودیان در اوایل قرن بیستم به آمریکا مهاجرت کردند. بسیاری از آنها تلاش خود را در صنعت جوان سینما متمرکز کردند. چون اجازه تولید فیلم نداشتند و صنعت سینما در دست مسیحیان بود، ابتدا یهودیان همان فیلمهای مسیحی را نشان میدادند. فیلمهایی که wasp (ایدئولوژی وایت انگلوساکسون) حاکم بر آمریکا در آنها قابل مشاهده بود. پروتستانها در آمریکا به عنوان مسیحی متعصب با تحقیر به یهودیان نگاه میکردند. در این فیلمها یهودیان مسخره هم میشدند ولی همان فیلمها را نمایش میدادند. آنها برای مقابله با حاکمیت مسیحیان بر سینما؛ در دهه 1910 تصمیم گرفتند به سوی ساحل غربی آمریکا بروند. یعنی در منطقه کالیفرنیا. در آن زمان منطقه کالیفرنیا هنوز آباد نبود. آنها در آنجا زمینها را به قیمت ارزان خریدند و (در منطقهای که امروزه به نام هالیوود میشناسیم) استودیوهای خود را تاسیس کردند. آنها چون فیلمهای مسیحیان را تحقیرآمیز میدانستند، احساس میکردند که فیلمهای آمریکایی برای بقای یهودیت در آمریکا خطرناک است و به صورتی هدفمند میخواستند ذهن آمریکائیان را با فیلمهای ساخت خود تغییر دهند. البته توجیه آنها برای این امر این است که ما میخواستیم این تعصبات را از شما دور کنیم. ولی در واقع در طی چندین دهه، همراه با این دور کردن، دین را از آنها گرفتند. در دهههای بعد هالیوود رشد کرد، چون یهودیان در تجارت سابقه طولانی و تاریخی دارند توانستند نبض اقتصادی سینما را در دست بگیرند. اصولاً از قدیم تاجران یهودی در کشورهای مختلف وجود داشتند. ثروتهای منقول را به کالفرنیا منتقل کردند و در آنجا یک سرمایه گذاری استراتژیک انجام دادند. استودیوهایی ساخته شد که سران این استودیوها همگی در اروپای شرقی حدود منطقه لهستان و مرز روسیه زندگی میکردند و این همبستگی را از اروپای شرقی به آمریکا منتقل کردند. زیرا کالیفرنیا دور از درگیری و تلاطمهای اروپا بود. در دهه 1910 اروپا بخش مهمی از توان خود را صرف جنگ جهانی اول و درگیریهای امپراتوریهای استعماری کرد. یهودیان در آن سرزمین صاحب زمین نبودند. یعنی بومی آمریکا نبودند، چطور اجازه ساخت و ساز و گسترش در کشورهای امریکا را به آنها دادند. زمینهایی که در منطقه کالیفرنیا وجود داشت، زمینهای بیارزشی بود که امریکائیان به آن توحهی نداشتند. یهودیان هم از این فرصت استفاده کردند و استودیوهای بسیار بزرگ و وسیعی را در این منطقه احداث کردند. زمینهایی که آباد نبود و شهرنشینی در آن وجود نداشت.
در سالهای اخیر فیلمهای صهیونیستی به شدت رواج پیدا کردهاند و مضامین یهودی تبدیل به یکی از اصلیترین مضامین بسیاری از فیلمهای هالیوودی شده است. با توجه به این موضوع شما چه شاخصهی برای فیلمهای صهیونیستی قایلید، این سینما چه نمادها و نشانههایی دارد، به نظر شما حتماً فیلمهایی که در مورد هولوکاست ساخته میشود، فیلمهای صهیونیستی است، بگذارید اینطور بگویم که ما برای شناخت این نوع سینما دنبال چه نشانههایی بگردیم؟
یهودیان از زمان تاسیس هالیوود تا به حال (البته در طی چند نسل که در هالیوود حاکم بودند و هرکدام به فرزندان خود این کمپانیها را تحویل دادند) چند کمپانی بزرگ در آمریکا و غرب صنایع رسانهای را در اختیار گرفتهاند. بعضی از آن صنایع بقایای هالیوود قدیمی است و بعضی جدید است. مانند مایکروسافت، تایم، cnn و کمپانیهایی که در واقع امپراتورهای رسانهای هستند. البته باید توجه داشت که هر فیلمی که ساخته میشود، صهیونیستی نیست. بلکه گرایش حاکم بر آن به این صورت است. چرا که جلب اعتماد مسیحیان و مسلمانان جزو ارکان فیلم سازان است. باید فیلمها ترکیبی از این موضوعات باشد. اگر میخواهد فیلمهایی علیه مسیحیت یا اسلام تولید کند، مسلماً مخاطب نخواهد داشت. بنابراین باید از مسیحیت و اسلام بد دفاع کند. طبق یک نظریه دفاع بد از یک عقیده، بدترین تهاجم است. اگر میخواهد تعریف کند باید به شکل بدی تعریف کند. این فیلمها با هر ژانر و برای هر گروه سنی که ساخته میشود، باید در پوششی چند لایه و با استفاده از جذابیتهای داستانی و بصری به تعریف از یهود و صهیونیست بپردازد. این فیلمها باید نگرانیهای یهود را به مرور برطرف سازد. از دیدگاه آنان اسلام دو نوع است. اسلام خوب، یعنی اسلامی که با یهود سازش دارد و اسلام بد، اسلامی است که با یهود میستیزد. مسیحیت هم به همینگونه تقسیم بندی میشود. چراکه نمی توان اسلام و مسیحیت را نابود کرد. اما میشود بین مسلمانان و مسیحیان تفکیکی با روش مورد علاقه یهودیان ایجاد کرد. در نهایت باید نگرانی استراتژیک این ادیان برطرف شود. به نحوی که سکولاریسم جای این ادیان را بگیرد. در این میان یهودیان به دو گروه تقسیم میشوند. یک عده معدودی یهودیان مذهبی هستند که با پوشش خاص و آداب خاصی در فیلم نشان داده میشوند. این گروه از یهودیان توسط یهودیان دیگر مورد تمسخر قرار میگیرند. مانند فیلم«کادوش» یا «چشمان تماماً باز» که یهودیان مذهبی را تمسخر کرده است. یهودیان گروه دوم، یهودیان بی دینی هستند که بیشترین گروه را در میان یهودیان دارند. یهودیان متجدد و مدرن. بنابراین فکر نکنیم در این جریان تنها اسلام و مسیحیت مورد حمله قرار میگرد. جریان یهودیان مذهبی نیز مورد تهاجم است.
آیا از نمونه فیلمهای ساخته شده در یک دهه گذشته نمونههایی را میشناسید که دارای چنین شاخصهای باشد تا مخاطبان نشریه با نمونههای عینی بتوانند در تشخیص فیلمهای یهودی راحتتر عمل کنند؟
چند نمونه وجود دارد که در ایران نیز بسیاری از آثارشان در دسترس همه قرار میگیرد. مانند تولیدات کمپانی والت دیزنی. بعد از دهه 60 یعنی در زمانی که دیزنی فوت میشود، این کمپانی مدتی رو به افول میرود تا اینکه مایکل آیزنر رئیس این کمپانی میشود. آیزنر یک صهیونیست متعصب بود و تعداد زیادی فیلم ساخت. با توجه به اینکه دیزنی به اصطلاح سازنده فیلمهای خانوادگی و کودکان محسوب میشود؛ فیلمهایی که در دوران آیزنر و بعد از او تولید شد، گرایشهای سیاسی و ایدئولوژیک صهیونیستی به خوبی قابل مشاهده است. مثلاً دیدگاههای شرق انگارانه نسبت به مسلمانان. یعنی مسلمانان را به همان روش تحقیرآمیزی که در ادبیات و هنر غرب از مسلمانان ترسیم شده، به حالت قومی عقب افتاده، وحشی ولی مرموز و خطرناک معرفی میکنند. در این زمینه، ادوارد سعید -متفکر بزرگ معاصر- کتابی دارد با عنوان شرق شناسی. در این کتاب به تفصیل به این موضوع پرداخته است و این یکی از گرایشهای عمده هالیوودی در نگاهشان به شرق و عمدتاً مسلمانان است. گروه دیگر فیلمهایی است که برای بزرگسالان و با استفاده از جلوههای ویژه پر هزینه ساخته میشود. جری بروک هایمر، تهیه کنندهای است که تعداد زیادی از این فیلمها را تولید کرده است. مثلاً روز استقلال که در دهه 90 ساخته شده است. این فیلم نشان میدهد آمریکا تحت تهاجم نیروهای ماورای زمینی قرار گرفته و در خطر سقوط است. اما چند یهودی با هوش سرشار خود میتوانند آمریکا و به واسطه آن دنیا را نجات دهند. این فیلم میگوید دنیا باید به دست آمریکا اداره و نجات داده شود. نجات از خطراتی که توسط نیروهای ماورای زمینی به وجود آمده. این قضیه تمثیلی است از نیروهای مرموزی که در دنیا علیه آمریکا و غرب فعالیت میکنند و آمریکا توسط چند یهودی باید اداره شود. بنابراین یهودیان آمریکا را اداره میکنند تا آمریکا بتواند دنیا را اداره کند. این ایدئولوژی در این فیلم در قالبی بسیار جذاب و با جلوههای ویژه و داستان پرکشش به مخاطب ارائه میشود. فیلم شاهزاده پارسی، نمونه دیگری از این فیلمها است. این فیلم توسط جری بروک هایمر تهیه شده است و گرایش نئوپاگانیسم یعنی عقاید شرکآمیز جدید، به اصطلاح «ارباب انواع» قدیمی که اکنون در مقابل نئو یعنی جدید مطرح است و داستان حول این موضوع ادامه پیدا میکند. در این فیلم ما شاهد یک ایرانی نیمه افسانهای هستیم که در زمان حضور اسماعیلیان در قلعههای خود در عهد حاکمیت سلجوقیان زندگی میکند. فیلم دارای عناصر مخلوط و پر از اشتباه از دورههای دیگر ایران است. فیلمی پر از اشتباهات تاریخی که برخلاف مستندات تاریخی، قلعهها توسط به اصطلاح پاگانها اداره میشود و این پاگانها بسیار برتر از ایرانیانی هستند که در این قلعهها سکونت دارند. به خصوص قلعه الموت که یک ملکه پاگان در آن ساکن است و این ملکه از طریق افکار شرک آمیزی که ریشه در باطنیان باستانی دارد، دنیا را نجات میدهد. البته شاهزاده پارسی، قبلاً یک فیلم ویدئویی پرفروش بود. ولی با یک چنین غلطهای تاریخی، چرا باید یک فیلم افسانهای ساخته شود؟ چنین فیلمی چرا در این دوره ساخته میشود؟ فیلم میخواهد بگوید ایرانیانی که مسلمان هستند، فهم و درک ندارند و دنیا را به ورطه نابودی کشیدهاند. چرا چنین فیلمی ساخته میشود؟ آیا اسماعیلیان پاگان بودند؟ خیر. آیا ایرانیان نسبت به اسماعیلیان عقب مانده بودند؟ فیلم میخواهد بگوید ایرانیان نمیتوانند درک کنند که دنیا را به هم ریختند. نئوپاگانهایی که در مکانهای خاصی مستقر هستند، جمعیتشان بسیار کم، ولی بسیار هوشمند و باهوش هستند و دنیا را از شر جهالت ایرانیان نجات میدهند. ظاهر فیلم بسیار سرگرم کننده و افسانهای است. ولی ایدئولوژی صهیونیستی را به عنوان درس تاریخ به جهانیان ارائه میدهد. این جلوهای است از جلوههای متعدد تلاش یهودیان برای دین زدایی از جهان، در مسیر مبارزه با ملتها و ادیان مستقل و عقاید مستقل و همچنین تحقیر آنها. نمونه دیگر، فیلم 2012 است. در فیلم 2012 آخر دنیا نزدیک است. چرا که تغییرات بسیار شدید آبوهوایی در دنیا رخ میدهد و تنها کسانی میتوانند نجات پیدا کنند که با آمریکا مرتبط هستند و در آمریکا هم گروه قلیلی این موضوع را میفهمند. آن عده قلیل موفق میشوند، نخبگان دنیا را که به اصطلاح تحت اداره آنها قرار میگیرند؛ نجات دهند و در آخرین صحنهها میبینیم وقتی طوفان به اتمام میرسد، چند نقطه از نقشه کره زمین پاک شده و دیگر وجود ندارد. شبه جزیره عربستان و خاورمیانه به زیر آب میرود و دنیا اینچنین نجات پیدا میکند. با محو خاورمیانه و به خصوص کشورهای مسلمان و مکه و مدینه است که دنیا نجات پیدا میکند.
یکبار جایی خواندم که در انیمیشن موش و گربه هم تفکر صهیونیستی وجود دارد. موش نماد صهیونیستها است و گربه نماد اعرابی که دنبال شکار این گروه هستند و همیشه شکست میخورند. این مسئله ریشه تاریخی دارد؟
این تمثیل در بسیاری از فیلمهای هالیوود وجود دارد. یک موجود ظاهراً ضعیف اما هوشمند در مقابل موجودی قوی و نادان پیروز میشود. این تمثیل اسرائیل و کشورهای عربی است که در طی چندین قرن اسرائیل کوچک موفق شد عربهای پرقدرت را شکست دهد و صهیونیستها میگویند این جلوهای از داستان داوود و جالوت است. داوود جوان و کوچک موفق شد جالوت پهلوان را با هوشمندی به هلاکت برساند و به قول یهودیان، ما هم در مقابل دشمنانمان از همین طریق عمل میکنیم. بله این یک سمبل سیاسی و ایدئولوژیک در بسیاری از فیلمهایی است که از هالیوود در آمده است. در واقع این نشانهای دیگر از سینمای صهیونیستی است. همیشه موجودی به ظاهر ضعیف اما هوشمند در مقابل موجودی قوی و نادان پیروز میشود. بله، آیا واقعاً داستان داوود و جالوت چنین بوده است؟ از نظر مسلمانها داستان داوود و جالوت نشان دهنده پیروزی ایمان حضرت داوود در مقابل بیدینی و ظلم جالوت است. اگر قرار باشد این تمثیل را امروز به کار ببریم؛ باید حضرت داوود را معادل ملتهای مسلمانی بدانیم که در مقابل جالوت، یعنی ظلمی که صهیونیستها و آمریکا و دستنشاندگان آنها در خاورمیانه روا میدارند. یهودیان داستان را دقیقاً به نفع خود معکوس کردهاند. مهم پیروزی ایمان در مقابل ظلم است. یهودیان با سفسطه داستان مذهبی را تبدیل به داستان سیاسی کردند و شبیه این کار در خیلی موارد دیگر نیز صورت گرفته است.
نشانههای سینمای صهیونیستی در سینمای قبل و بعد از انقلاب وجود دارد؟ مخصوصاً در سالهای اخیر. آیا در سینمای ایران هم این بروز و ظهور اتفاق افتاده است؟
در فیلم، سینما، معماری و دیگر هنرها ظهور این موضوع وجود دارد. در قبل از انقلاب با نمایش دادن فیلمهای هالیوودی در ایران، زمینه سازی این مطلب صورت میگرفت. اما اینکه به عنوان یک جریان هدفمند و نمادی در فیلمها ظهور پیدا کند؛ نه در قبل و نه در بعد از انقلاب وجود ندارد. اینکه کاملاً منکر این مسئله باشیم، اشتباه است اما موارد بسیار جزئی و کم اهمیت هم نمیتوان سختگیری کرد.
آیا بازیهای رایانهای که اغلب اقتباسی از فیلمهای هالیوودیاند، فرهنگ صهیونیستی گنجانده میشود؟
بازیهای رایانهای را باید در مجموعه رسانهای بررسی کنیم. قرار است این بازیها ذهن بچهها را شست و شو دهد. آنها میگویند بچهها وقتی بزرگ میشوند با آمریکا و صهیونیست مبارزه میکنند. به این دلیل که در کودکی ذهنشان را از این مطالب پر میکنند. اگر ما برای بچهها چیزهایی بسیار جالب طراحی کنیم و ذهنشان را پرورش دهیم، میتوانیم در آینده بر آنها نفوذ داشته باشیم. بازیهای رایانهای، برای صهیونیستها باید نمایشگر برتری غرب و توحش شرق و مسلمانها باشد. این بازیها باید مبلغ ایران هراسی و اسلام هراسی باشد. جالب اینکه در کشورهای اسلامی هم تکثیر میشود و بچهها به طور ناخودآگاه این عقاید را در ذهنشان انباشته میکنند. بسیاری از فیلمهایی که به بازیهای رایانهای تبدیل میشوند، دارای چنین ایدهای هستند. در واقع رابطه تنگاتنگی بین فیلمها و بازیهای رایانه به منظور تلاش برای توسعه قدرت و بیان پیام صهیونیستها وجود دارد. رسانه قلب تپنده دنیای امروز است و به این وسیله صهیونیستها تلاش میکنند از کودکی ذهن کودکان را با مفاهیم مورد علاقه و مورد استفاده خود پر کنند و نمود این موضوع به طور بسیار واضح در بازیهای رایانه وجود دارد.
ثبت دیدگاه