حدیث روز
امام علی (ع) می فرماید : هر کس از خود بدگویی و انتقاد کند٬ خود را اصلاح کرده و هر کس خودستایی نماید٬ پس به تحقیق خویش را تباه نموده است.

افزونه جلالی را نصب کنید. Monday, 12 May , 2025 ساعت تعداد کل نوشته ها : 1250 تعداد نوشته های امروز : 0×
درباره فرهنگ ـ معرّفی و دانلود کتاب
27 فروردین 1401 - 1:55
شناسه : 9135
بازدید 229
1
ازجمله موارد ضروری که در مباحث مربوط به «فرهنگ» و «تهاجم فرهنگی» باید مورد کاوش و بررسی قرار گیرد، ارتباط مسائل فرهنگی با صهیونیسم و جهودان است. غربیها اصرار دارند که بگویند دین، زیرمجموعه‌ی فرهنگ است در حالی که «فرهنگ ما» زیرمجموعه‌ی «دین ما» است. فرهنگ ما یعنی دستورات اسلام. یهود بیشترین دشمنی را با فرهنگ ما یعنی با «دستورات اسلام» در طول تاریخ کرده و امروز نیز چنین است.
ارسال توسط : نویسنده : شمس‌الدّین رحمانی
پ
پ

 

کتاب «درباره فرهنگ» از چه سخن می‌گوید

سالهاست که مقام معظم رهبری درباره تهاجم فرهنگی و شبیخون فرهنگی و ناتوی فرهنگی هشدار می‌دهند.
البته ازجمله موارد ضروری که در مباحث مربوط به تهاجم فرهنگی باید مورد کاوش و بررسی قرار گیرد، ارتباط مسائل فرهنگی با صهیونیسم و جهودان است.

*****

وقتی می‌گوییم «تهاجم فرهنگی» لابد مقصودمان این است که تهاجم دشمن، دیگر نظامی و سیاسی و اقتصادی نیست بلکه از نوع دیگری است که با نام فرهنگی مشخص می‌شود. فرهنگ مقوله‌ای است که در عمق رفتار و گفتار و ادب و آداب فردی و اجتماعی ما و عادات و رسوم‌مان جاری و ساری است. پس سنگرهای درگیری، در این نوع مبارزه، ذهن و فکر و دل فردفرد ما و روح و روان آحاد جامعه است. این سنگرها را باید خوب مستحکم کنیم؛ و عقبه جبهه و تدارکاتمان را باید منظم و مطمئن سازیم تا مبارزه بتواند ادامه داشته باشد و دشمن‌مان را باید خوب بشناسیم که مبادا با خودی درگیر شویم.
بنابراین تعریف فرهنگ، بسیار مهم است.
می‌گویند در اوایل انقلاب اسلامی، در جلسات کمیسیون فرهنگ عمومی، مربوط به ستاد انقلاب فرهنگی حدود شصت جلسه سه‌ساعته با حضور 15- 16 نفر از متخصصان درباره تعریف فرهنگ بحث شد اما به نتیجه‌ای نرسید و رها گشت!
چندی قبل هم در جلسه‌ای درباره مهندسی فرهنگی، یکی از آقایان رؤسای فرهنگی گفت: «برای فرهنگ بیش از ۱۹۰ تعریف کرده‌اند که معمولی‌ترین و رایج‌ترین آن این است که: فرهنگ مجموع ادب و آداب و رسوم و عادات و زبان و مذهب و تاریخ یک ملت است.»
استعمارگران اروپایی که می‌خواسته‌اند بر ملل تحت استعمارشان، تسلّط کامل و آسان و مستمر داشته باشند درمورد تعریف فرهنگ خیلی کار کرده‌اند  اما بر خلاف نگاهِ «از بیرون»ِ استعمارگران، وقتی ما می‌خواهیم از «درون» فرهنگ خود را تعریف کنیم باید متوجه باشیم که گرفتار تقلید از آنها نشویم و به خودمان از دید آنها نگاه نکنیم.

*****

برای ما، در کشورهای اسلامی ـ و خصوصاً ما مردم شیعه ـ همه ادب و آداب و زبان و عادات و رسوم و ساختمان‌سازی و لباس و رفتارمان بر اساس قرآن و سنت و دستورات اسلامی است و لذا «فرهنگ ما» یعنی «دستورات اسلام».
بنابراین فرهنگ ما، زیرمجموعه‌ی دین ماست. در حالی که اروپاییها، دین و اعتقادات دینی را زیر مجموعه‌ی فرهنگ قرار داده و تعریف کرده‌اند.
ادبیات و زبان ما، حاصل قرآن و ادب قرآنی و زبان دینی است و زبان و ادبیات ما ـ که خود، سازنده فرهنگ ماست ـ در اثر دین اسلام، اینگونه شکل گرفته است. و بقیه عناصر فرهنگی ما هم همینطور.
دین اسلام، برای ما، اصل و اساس و بن و بنیاد همه عناصر فرهنگی و ادب و آداب ماست، در حالی که در تعريف غربی‌ها، دین و زبان و ادب و آداب، عناصری در حد هم و در کنار هم است که مجموعه‌ی «فرهنگ» را می‌سازد. لذا در تعریف آنها دین، فقط آداب ظاهری خاصی است ـ مثل نماز و روزه و حج و … ـ که مستقیماً منبعث از اعتقاد دینی است و بقیه رفتار زندگی جزو سنت و آداب و رسوم است.
بنابراین غربی‌ها خیال می‌کنند ـ و بعضی از غربزده‌های خودمان هم پذیرفته‌اند ـ که طرز لباس پوشیدن و طرز ساختمان‌سازی و طرز صحبت کردن و طرز رفتار ما اگر عوض شود، ربطی به دین و اعتقاد ما ندارد. در حالی که در واقع امر و برای خود ما، همه اینها جزو دین و برگرفته از دستورات دینی است.
ما اگر می‌خواهیم فرهنگ‌مان را حفظ کنیم و در مقابل تهاجم فرهنگی بایستیم، در واقع باید دین‌مان را زنده کنیم. اگر در جبهه‌های جنگ هشت ساله ما، آن فرهنگ عظیم و شگفت‌آور بروز کرد، در واقع به دلیل دفاع از قرآن و دین و به دلیل رهبریِ ولیّ فقیه و هدایت دینی و آرمان حسینی و مهدوی بود و آن فرهنگ، فرهنگ قرآنی و اسلامی بود که آن تشعشع و درخشش را داشت و جای دیگر و دنبال فضای دیگر و عناصر دیگر برای مقابله با تهاجم نباید بگردیم. همان اعجازی که در جنوب لبنان و در میان حزب الله هم رخ نمود.

*****

اگر می‌خواهیم وضع آموزش و تعلیم و تربیت ما درست شود باید کار را به دست افرادی بدهیم که مسلمان و انقلابی و پیرو ولایت فقیه و سرسپرده رهبری باشند و دشمن غرب و آمریکا و انگلیس و صهیونیسم و فراماسونری. این هر دو جنبه ضروری است. هم عشق و ایمان به مبانی اسلامی و هم نفرت و دشمنی با عناصر غربی؛ چرا که اسلام هر دو را دارد: «لا اله الاالله» هم «الّا» گفتن به اله‌ها و الهه‌ها و طاغوت‌ها و هم فقط به سمت الله رفتن است.
سراسر سخنرانی‌های امام خمینی رَحِمَهُ الله را هم که نگاه کنید می‌بینید همینطوری است؛ مدام توجه به خدا و قرآن و پیامبر و ائمه و وحدت و رشد و تعالی؛ و در عین حال همیشه مقابله با شیطان و کفر و نفاق و ظلم و جهل و طاغوت و غرب و آمریکا و شوروی و انگلیس و صهیونیسم و … در بیانات مقام معظم رهبری هم همین روال جریان دارد.

*****

اکنون این تقابل اله و الله را با زاویه ای دیگر نگاه کنیم:
در میان انواع اله‌پرستی‌ها چند موردش خیلی رایج است: شهوت‌پرستی، قدرت‌پرستی، پول‌پرستی. و باقی انواع الهه‌ها دنبال این سه تاست. لابد به این علت که در وجود آدمی سه قوّه شهوات و غرایز، قدرت و تهاجم، فکر و هوش سه قوه بسیار نیرومند و اساسی است که قُدَما به قوای شَهَویه و غضبیه و فکریّه از آنها تعبیر می‌کردند.
در میان این سه بت و الهه («شهوت»، «قدرت»، «پول») پول و ثروت عمومیت و ارجحیت دارد چرا که با آن، هم دو تای دیگر به راحتی به دست می‌آید و هم قابل انعطاف و شکل‌گیری و هم قابل ذخیره و تبدیل و جابجایی است. شاید با کمی مسامحه، بتوان گفت که تاریخ بشر عموماً تاریخ مبارزه بین پولداران و ثروتمندان با اهل ایمان و عقل و معنویت است (البته از جنگها و مبارزات اهل ثروت و قدرت در میان خودشان هم نباید غافل بود).
در دو آیه از قرآن کریم این طرح و طبقه‌بندی با صراحت دو طرف مبارزه را معین می‌کند: آیه ۸۲ سوره مائده اعلام می‌کند که «شدیدترین دشمن مؤمنان، یهودی‌ها و مشرکین‌اند…» و آیه 96 سوره بقره می‌فرماید که: «حريصترین مردم به مال دنیا جهودها هستند…»
و آیات متعدد و بسیار دیگری این طرح را تکمیل و تأیید می‌نماید.
جنگ، بین اسلام و یهود است، یک جنگ تاریخی عمیق و وسیع و همه‌جانبه و بیش از همه، «فرهنگی».
اسلام یعنی تسلیم به امر خدا بودن، دنیا را محل ابتلا و امتحان دانستن که مقدّمه جاودانگی در دنیای دیگر است ـ چه در بهشت و چه در جهنم ـ و لذا باید خدا و قرآن و پیامبر و ائمه و عدل و معاد را درست شناخت و مطابق آن عمل کرد تا رستگار شد و بابت آن نجات ابدی، هر مشکل و گرفتاری و سختی را به جان خرید.
و یهود یعنی اندیشه‌ی «نژادپرستی و برگزیدگی قومی» و «استکبار» و «قساوت قلب» و «رباخواری» و «قتل انبیا» و «حرص به مال دنیا» و «حسد» و «شهوت‌پرستی» و «بی‌اعتقادی به معاد» و …
همه این خصوصیات، مشخص و به صراحت در قرآن کریم درباره یهود آمده است؛ اگر چه يهود مصداق بارز این مفاهیم است ولی منحصر به او نیست و همه‌ی ما آدم‌ها گرفتار این الهه ها هستیم.

*****

يهود با تجارب دو سه هزار ساله اما از قرن ۱۵ میلادی با دقت و مداومت و با همه تلاش و کوشش سعی کرده است که به هدف خود نزدیک شود و اوضاع و احوال دنیا هم به آنها کمک کرده است:
ـ بروز پروتستانتیسم راه سلطه بر مسیحیت کاتولیکی را برایشان فراهم آورد.
ـ انگلستان خانه امنی شد تا با راه دادن یهودیها، خاکریز اول برای سلطه بر اروپا را برایشان فراهم کند: الیزابت اول، کرامول، شروع استعمار، تجارت برده هم یکی پس از دیگری، دست آنها را برای فعالیت‌های‌شان باز گذارد.
ـ آمریکا سرزمین تازه و ثروتمند، مکانی شد برای رشد برنامه‌های بعدی آنها.
ـ تشکیلات فراماسونری و ایجاد انقلابات و جریانات فکری و فرهنگی و سیاسی در نقاط مختلف دنیا زمينه‌های مفیدی را برایشان فراهم نمود.
ـ انقلاب فرانسه و بروز و ظهور ناپلئون بخش دیگری از توفیقات یهودی‌ها و ماسونها را رقم زد.
ـ قرن نوزدهم، قرن رشد و توسعه صنعت و ثروت خانواده روچیلدها بود و قرن ایجاد غرب صنعتی و پیشرفته و قرن وسائل ارتباط جمعی و خبری.
ـ کمونیسم تدبیری دیگر بود برای یک نظام فکری‌سیاسی جدید که به طور کامل اندیشه مادی یهودی را ترویج کند و ریشه‌ی اعتقاد دینی را از بیخ و بن در آورد؛ اگر چه بعد از کوشش های فراوان عاقبت شکست خورد. ایضاً اندیشه لیبرال دموکراسی، دروغ بزرگی بوده که مدّتهای مدید بر فکر و اندیشه جوامع گوناگون سلطه داشت و قیافه دنیای جدید را در یکی دو قرن اخیر ترسیم کرد؛ به خصوص با الگوی آمریکا.
ـ قرن بیستم، همه‌ی عناصر لازم برای سلطه يهود را بر جهان فراهم ساخت: مادیگری فراگیر (چه نوع مارکسیستی و چه به شکل لیبرالی)؛ عقب زدن دین و اعتقادات مذهبی؛ بروز دو جنگ جهانی؛ پایه‌گذاری صهیونیسم و اسرائیل؛ به وجود آوردن سازمان‌های بین‌المللی؛ اقتصاد جهانی؛ بمب اتمی؛ پیشرفت تکنولوژی در زمینه‌های مختلف؛ نفت؛ مجموعه‌ی تلویزیون، ماهواره و کامپیوتر؛ مواد مخدر و مشروبات الكلي؛ … و عاقبت هم تصمیم برای ایجاد نظام واحد جهانی در اقتصاد و سیاست و فرهنگ به وسیله راکفلرها و شورای روابط خارجی و کمیسیون سه جانبه.

*****

اما اسلام هم که در دو سه قرن اخیر به طور مداوم به كُمون و عزلت رفته و روز به روز ساکت‌تر و بی‌اثرتر جلوه کرده بود، ناگهان با انقلاب اسلامی ایران و با رهبری شگفت‌آور امام خمینی، چنان انفجار ناباورانه‌ای در اندیشه و استقلال و مبارزه‌جویی بروز داد که همه تلاش‌های چهار پنج قرن یهودی‌ها و فراماسونها و ثروتمندان و قدرتمندان و مادّی‌گرایان را یکجا به مبارزه طلبید و روز به روز هم قوی‌تر و پویاتر عرصه را بر یهودیها و ماسونها تنگ کرد.
سلاح اسلام و مسلمانی دو چیز معنوی است: علم و ایمان. یعنی سربازان این جبهه که همگی آحاد ملت‌ها و مردمان همه کشورهای مسلمان هستند باید هم عالم باشند و دانا و فهیم و باهوش؛ و هم مؤمن و متدین و عامل به دستورات دینی، در حالی که طرف مقابل، انگیزه‌ها و انرژی ها و محكها و ارزش‌هایش با پول و مادیات و دنیا و شهوت است.
بخش فرهنگی این جدال دین و دنیا، امروز عرصه اصلی مبارزه است. از طرف یهود، اغوا و وسوسه و تحریکات غریزی و احساسی و حقه‌های تبلیغاتی و سحر و جادوی وسایل ارتباط جمعی است و از طرف مسلمانان، هوشیاری و تعقل و نکته‌سنجی و روشن‌بینی که بر اساس مبانی دینی و اسلامی شکل گرفته و جهت داشته باشد.
تا اینجا کلیات صحنه را ترسیم کردیم. اکنون جای آن است که برخی از این موارد را با جزئیات بیشتر مورد توجه قرار بدهیم؛ اگرچه که دامنه مسائل فرهنگی بسیار وسیعتر و عمیقتر از این محدوده هاست. اما در واقع آنچه در این مجموعه مذکور است بیشتر یک نحوه نگاه و جهتگیری است با مثالهایی که آن جهت و نظر را تبیین کند. در این مجموعه در امتداد آنچه تا این جا توضیح داده شد به مطالب ذیل پرداخته شده، همان‌طور که در فهرست کتاب مندرج است:

پول و کنترل فرهنگ

پول و رفاه

 پول و علم

اینشتین خدای علم

خانواده، فرهنگ، اقتصاد

نگاه به زن

رمان نویسی

سعدی و جهودها

شهید بلخی

ادب و ادبیات

ویراستاری

برتری جویی و یونانیگری

قساوت

جبر و اختیار

تغيير نظام آموزشی

احساس خطر

 

لینک دانلود کتاب درباره فرهنگ

FINAL darbareye farhang

ثبت دیدگاه

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.