جهانی سازی، یعنی کل نظام اقتصادی دنیا به هم مرتبط است و با هم نبض می زند و مواد خام، نیروی کار، منابع مالی، بازار فروش و خلاصه همه عناصری که یک نظام اقتصادی را می سازد در سطح جهان یک نظام به هم بسته واحد را شکل می دهد و به دنبال آن طبعاً سیاست و فرهنگ کشورها را هم یکسان و مرتبط می شود.
وسائل ارتباط خبری و وسائل حمل و نقل، این ارتباطها را گسترش داده و عمیق نموده است و امروز از آن هیچ گریزی نیست و کسی نمی تواند با جهانی شدن و جهانی سازی مخالفت کند. منتهی بحث بر سر این است که این جهانی شدن با هدایت کی و با رهبری و زعامت چه کسانی انجام گیرد.
آمریکاییها – و البته سردمداران آنها و در واقع سرمایه داران آمریکایی – داعیه دار جهانی سازی هستند که اکثریت شان هم یهودیند و هدفشان از جهانی سازی سلطه بر جهان است.
اما اعتقادات اسلامی ما با باور جهانی شدن، دقیقاً با همین سلطه و سیطره سرمایه دار و صهیونیست و یهودی و آمریکایی و با سلطه هر قلدر و قدرتمند دیگری مخالف است. مسلمانان هم معتقدند که جهان باید در یک نظام واحد و زیر یک پرچم اداره شود اما پرچم عدل علوی و تحت زعامت و رهبری مهدوی. آمریکاییها صد سال است که برای سلطه جهانی کار کرده اند و یهودیها صدها سال؛اما مسلمانان تازه کم کم دارند بیدار می شوند و قدرت خود را باور می کنند. عامل قدرت آنها پول و سرمایه و بازار است و عنصر پیروزی اینان وحدت و آگاهی و ایمان و ایثار است.
در بخش «آگاهی»، ما، هم باید قدرت خود را بشناسیم و هم قدرت و دامنه قدرت دشمن را. لذا در این مختصر اشاره ای به این عناصر می کنیم.
در سال ۱۹۱۷ یعنی یک سال قبل از پایان جنگ جهانی اول وزیر خارجه انگلیس، جیمز بالفور با صدور اعلامیه مشهورش، یهودی های صهیونیست را دعوت کرد که به فلسطین رفته و کانون ملی یهودیها را تشکیل دهند. این حرکت، کاملاً نشان می داد که یهودیها و انگلیس ها که از مدتها قبل فعالیت های استعماری و سلطه جویانه داشته اند، خود را در اهدافشان موفق دیده و می خواسته اند بر خاور میانه سرشار از نفت و مرکز جهان مسلط شده و از آنجا سیطره خود را بر جهان تثبیت کنند.
در همان سال؛انقلاب اکتبر در روسیه به پیروزی رسید و روسیه تزاری مسیحی ارتدوکسِ ضدِ یهود، تبدیل شد به اتحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی ضد دین با رهبری اکثریت یهودی در همه ابعاد حزب کمونیست. هزینة انقلاب را هم یعقوب شیف، ثروتمند یهودی آمریکایی می پرداخت. ثروتمند کاپیتالیست آمریکایی، هزینه انقلاب کمونیستی را می پرداخت یعنی دو عنصر کاملاً مخالف؛ اما البته در یک عامل مشترک؛ و آن حضور یهودی ها.
و اما در آمریکا در همین سال مقدمات تشکیلات «شورای روابط خارجی» درست شد که تحت رهبری مورگان ها حدود ۲۵۰ نفر از ثروتمندان و بعضی دانشگاهیان و سیاستمداران و اصحاب وسائل ارتباط جمعی در یک مجموعه ظاهراً شورایی و غیر دولتی جمع شده، پیشنهادهایی برای روابط خارجی آمریکا به دولت آمریکا بدهند.
بعد از جنگ جهانی دوم: که در ۱۹۴۵ تمام شد) اولاً آمریکا و شوروی شدند دو ابرقدرت دنیا و کل جهان را بین خود تقسیم کردند.
ثانیاً کانون ملی یهودی ها در فلسطین شد کشور اسرائیل و رژیم اشغالگر قدس.
ثالثاً شورای روابط خارجی آمریکا رهبریش را به خانواده راکفلر سپرد.
در سال ۱۹۶۷ اسرائیل با جنگ شش روزه ژوئن، بقیه سرزمین های فلسطین را هم اشغال کرد و ضرب شستی به اعراب خصوصاً به مصر و سوریه نشان داد که دیگر نتوانند سربلند کنند. در این جنگ هرقدر آمریکا به اسرائیل کمک کرد شوروی به مصر و اعراب خیانت نمود بطوریکه بعد از ختم جنگ و استعفای ناصر، مردم قاهره طی تظاهرات وسیع میلیونی ضمن رد استعفای ناصر و اصرار بر ماندن او بر سر قدرت، شعار مرگ بر شوروی سر می دادند.
راکفلر با کمک شورای روابط خارجی مقدمات قسمت دیگری از برنامه سلطه جهودی را فراهم کرد یعنی تشکیل «کمیسیون همه جانبه» که باید نقشی جهانی ایفا می کرد. چگونه؟
در سال ۱۹۷۰، ملک حسین اردنی، به جای اسرائیل هزاران فلسطینی پناهنده را در اردن قتل عام کرد و ناصر با دعوت عرفات و شاه حسین می خواست آنها را آشتی دهد که ناگهان خودش سکته کرد و به جایش انورسادات رئیس جمهور مصر شد. سادات می بایست بعدها قرارداد کمپ دیوید را امضا کند که زشت ترین و خائنانه ترین قرارداد علیه اعراب و به نفع اسرائیل بود. برای اینکه زمینه برای این کار آماده شود، برنامه جنگ رمضان ۱۹۷۳ تهیه شد تا از سادات یک قهرمان عربی بسازد اما در وسط کار، باز هم با تبانی آمریکا و شوروی، هر دو طرف جنگ زمین گیر شدند تا محیط آماده شود برای بخش کمیسیون سه جانبه. شاه ایران و عربستان سعودی که مخالفان سرسخت ناصر بودند این بار موافقان پایدار سادات شدند و نفت را تحریم کردند. و شُک اول نفتی به دنیای غرب رخ نمود. زکی یمانی وزیر نفت عربستان به آمریکا رفت در حالیکه آمریکا گرفتار قضیه واترگیت بود جاسوسی حزب جمهوری خواه نیکسون از دفاتر حزب دموکرات به هنگام انتخابات که پس از دوسال قضیه با جنجال فراوان، رسانه ای شد تا سر همه مردم به آن گرم شود و وزیر خارجه وقت – هنری کیسینجر یهودی صهیونیست عامل راکفلر- بتواند مستقیماً زکی یمانی را به حضور پذیرفته قضیه تحریم نفتی را سر و سامان دهد.
نفت خاورمیانه بیش از همه به ژاپن و اروپا می رفت و تحریم نفت این دو بخش عالم را تحت فشار شدید قرار داده بود. راکفلر برای طرح کمیسیون سه جانبه در سال قبل – ۱۹۷۲ – پیشنهاد کرده بود که سران ثروتمند اروپا و ژاپن در یک کمیسیون سه جانبه – آمریکا، اروپا، ژاپن – تحت یک نظام واحد جهانی برای اقتصاد و سیاست و فرهنگ به رهبری آمریکا – و در واقع راکفلر و یهودی ها- هماهنگ و یکسان عمل کنند. اروپا و ژاپن به راحتی زیر بار نمی رفتند. شُک نفتی ۱۹۷۳ با اسم تحریم کشورهای مسلمان، هم ژاپن و هم اروپا را خاضع کرد و زکی یمانی از طرف کشورهای نفتی همه چیز را در کف کیسینجر گذاشت و او هم با تسلیم ژاپن و اروپا، دستور داد که تحریم نفت قطع شود و کمیسیون سه جانبه درست شد.۱
شمس الدّین رحمانی
پی نوشت:
۱ – برای مطالعه بیشتر درباره نظام جهانی رجوع شود به کتاب نظام واحد جهانی؛ شمس الدّین رحمانی؛ انتشارات پیام آزادی.





ثبت دیدگاه