پس از اعلام تأسيس اسرائيل، سازمانها و مؤسسات اسرائيلى و صهيونيستى در ايران نيز فعاليت خود را بهطور رسمى و بعضا علنى، يكى پس از ديگرى افزايش و گسترش دادند «آليانس اسرائيليت اونيورسال» يا «اتحاديه جهاني اسرائيلي» از زمان قاجار فعاليت خود را به طور رسمي در ايران آغاز كرده بود. از اين سازمان به عنوان مادر و منشأ تشكلهاي صهيوني ايران ياد كرده است. پس از «اتحاديه جهانى اسرائيلى»، «آژانس يهود» با نام عبرى «سخنوت» در ايران را مىتوان فعالترين و تأثيرگذارترين سازمان صهيونيستى در اين كشور برشمرد.
آژانس جهانى يهود چند سال پس از برگزارى اولين كنگره جهانى صهيونيسم در 1897م/1276ش، تأسيس شد. مأموريت اصلى و تشكيلاتى اين آژانس جذب و جمعآورى و انتقال يهود از اطراف و اكناف جهان به فلسطين اشغالى و اسكان آن ها در آن سرزمين است كه اكنون نيز بهطور مستمر و پىگير در اين مسير مشغول فعاليت در جهان است. آژانس يهود را بازوى اصلى و عملياتى سازمان جهانى صهيونيسم گفتهاند.
برخى مدارك حاكى از آن است كه آژانس يهود چند سال قبل از تأسيس اسرائيل در ايران فعاليت داشته است. بنابراين، موجوديت آژانس يهود شعبه ايران به عنوان يك سازمان صهيونيستى غيرايرانى به سال 1943م/1322شمسى برمىگردد.
آژانس يهود با آگاهى و موافقت دستگاه حاكم شاهنشاهى، بىهيچ محدوديت و مانعى در تمامى مناطق يهودىنشين ايران به فعاليت مشغول بود. اين آژانس نه فقط خود بهطور مستقل در زمينه جلب و جمعآورى يهود ايران و برخى كشورهاى همجوار از طريق اين سرزمين و سپس انتقال و اسكان آن ها در فلسطين اشغالى اقدام و عمل مىكرد، بلكه از طريق نفوذى كه اين تشكيلات در بسيارى از كانون و انجمنهاى يهودى و يا صهيونيستى داخل كشور داشت، از تمامى آن ها به عنوان وسيله و ابزار در مسير مقاصد خود بهرهبردارى مىكرد. بهگونه اى كه بيشتر كانون ها و مؤسسات مزبور، تعقيب و اجراى برنامه ها و اهداف آژانس يهود را جزو دستور كار و فعاليت خود تلقى مى كردند و از اين زاويه ارتباط تشكيلاتى مستمرى با آژانس يهود داشتند.
اسناد و مدارك بهجا مانده از آن دوران نشان مىدهد كه حتى، سال ها قبل از حضور علنى و رسمى اين سازمان صهيونيستى، كانون ها و عناصرى، مأموريت آژانس يهود را در ايران بهعهده داشته و مقاصد آن را در اين كشور تعقيب مى كردهاند. سندى كه تاريخ آن به 13 سال قبل از تشكيل رژيم صهيونيستى برمىگردد، نشان مى دهد كه سازمان ها و عناصرى براى جذب و انتقال يهودى هاى ايران به فلسطين تلاش و اقدام مىكردند. اين سند، نامه گلايهآميز حاجمحمد امينالحسينى مفتى و رئيس مجلس اعلى اسلامى فلسطين به كنسولگرى شاهنشاهى ايران در فلسطين در سال 1314ش، است كه در بخشى از آن چنين مىخوانيم:
سپس توجه شما را بهطور خاصى به كوشش هاى جدى جمعيت هاى سياسى صهيونى كه براى تشويق مهاجرت يهودى هاى ايران و اسكان آن ها در فلسطين [اقدام] مى نمايند، جلب مى نمايم. چه به واسطه تبليغات و تشويقات مزبور عده غيركمى [كم نيستند] از يهودى هاى ايران خود با خانواده هاى خود از طريق مجاز و غيرمجاز از راه عراق و غيره شروع به آمدن به فلسطين گذارده اند كه البته ضرر بزرگى به فلسطين اسلامى كه صهيونى ها طمع دارند آن را يك مملكت يهودى قرار دهند وارد مى آورد. ما توجه شما را به اين مسأله مهم جلب نموده و خواهشمنديم كه دولت عليه خود را بدان معطوف بفرماييد و اميدواريم كه در آينده مانند گذشته مورد عطف توجه و كمك و مساعدت اين دولت عظيم الشأن اسلامى قرار گيريم كه اثرات كمك و مساعدت مزبور در منع مهاجرت يهود ايرانى به فلسطين عيان گردد. مانند بسيارى از دول اسلامى كه در اين ممانعت براى صيانت اولين قبلهگاه (قبل از مكه) و سومين حرمين شريفين (بعد از مكه و مدينه) از طغيان مهاجرت يهود شركت نمودند […].
رئيس مجلس اعلى اسلامى در فلسطين، امضا (حاج محمد امينالحسينى).1
برنامهها و اقدامات آژانس يهود در ايران نيز همواره با موافقت، مساعى و همكارى مقامات دولتى و دستگاه حاكم شاهنشاهى همراه بود.
يوسف بننيسان رئيس وقت آژانس يهود ايران در بخشى از يك پيام خود به مناسبت عيد پسح، در اين باره چنين ياد مىكند:
از فرصت استفاده نموده، به نام سخنوت مراتب قدردانى و سپاسگزارى خود را نسبت به اولياى محترم دولت كه پيوسته مساعدت و همراهى آن ها در وظيفه بشردوستانه اين مؤسسه شامل حال ما است تقديم نموده اضافه كنم كه تاريخ يهود هيچگاه اين مساعدت هاى پرقيمت را فراموش نخواهد كرد.2
نمونه ديگر ستايش نامه آژانس يهود خطاب به وزارت امور خارجه ايران در 24 تير ماه 1330 چنين است:
وزارت محترم امور خارجه كشور شاهنشاهى
بخش مهاجرت آژانس يهود در ايران خود را موظف مىداند مجددا از آن مقام محترم به خاطر كمك هاى جوانمردانه و روح بشردوستى قابل ستايشى كه درباره امور مربوط به پناهندگان [يهودى] عراقى درباره آن ها روا داشتهاند صميمانه تشكر نمايد. اولياء محترم آن وزارتخانه حقيقتاً نهايت مساعدت و همراهى را با گذشت و سخاوتمندى كه خاصه ايرانيان است درباره اين اشخاص مبذول داشته و در راهنمايى و كمك به پناهندگان عراقى كه به عنوان ترانزيت از ايران عبور مىكنند و همچنين درباره يهوديان ايرانى كه به ملاحظات مذهبى به اماكن مقدس [فلسطين] مسافرت مى نمايند، حقا كه شيوه ديرينه ايرانيان باستانى و كورش كبير [را] ادامه دادهاند. …
ى. [يهودا] داتنر [امضا]
رئيس مهاجرت آژانس يهود در ايرانـ تهران3
نامه هاى ستايش آميز و فريبكارانه مأموران و كانون هاى صهيونيستى چنان مقامات بلندپايه دولت شاهنشاهى را سحر مى كرد و به وجد مى آورد كه براى خوش خدمتى از هيچ مساعدتى دريغ نمى كردند. تصويب نامه هيأت وزيران دولت شاهنشاهى مورخ 12/5/1334 درباره معافيت يهوديان ايرانى عازم به فلسطين از پرداخت عوارض گذرنامه تنها يك نمونه از اين خوشخدمتى هاى سلطنت پهلوى به آستان صهيونيسم جهانى است:
هيأت وزيران در جلسه مورخ 11/5/34[13] به پيشنهاد شماره 6080/س 34642-1/5/1334 وزارت كشور درباره معافيت عوارض گذرنامه يهوديان ايرانى بى بضاعت [![ كه به وسيله آژانس يهود قصد مهاجرت به فلسطين را دارند، موارد زير را تصويب نمودند:
ماده 1- استرداد سپرده آژانس يهود كه به طور وديعه به عنوان عوارض گذرنامه كليميان بى بضاعت در بانك ملى و صندوق اداره گذرنامه شهربانى قبلاً پرداخته، بلامانع است.
ماده 2-كليميان بى بضاعت ايرانى كه قصد مهاجرت به فلسطين را دارند از تاريخ تصويب اين طرح از پرداخت عوارض مقرر در تصويب نامه شماره 7452 مورخ 8/4/33[13] معاف مى باشند […].4
آژانس يهود طى حدود 35 سال فعاليت رسمى و علنى در ايران توانست ضمن نفوذ و تأثيرگذارى بر شمارى از كانون هاى فعال داخلى و جلب همكارى آن ها، ده ها هزار يهودى ايرانى و غيرايرانى را به فلسطين اشغالى منتقل كند. با اين وصف آژانس جهانى يهود، به دليل برخى ناكامى ها، در مقاطع مختلف از طريق تغيير و تعويض رؤساى آژانس يهود ايران سعى در افزايش و گسترش فعاليت ها و اقدامات اين تشكيلات داشت. صهيونيست هايى كه در ايران سمت رياست آژانس يهود را به عهده داشتند عبارت بودند از: يوسف بننيسان، حييم صادوق، داخور، ناس، لبانون، مناخيم الدار، مردخاى زر، اسحاق تبيان و…
آژانس جهانى يهود ضمن كنترل و هدايت عمليات آژانس يهود ايران، و نظارت كامل بر عملكرد آن، معالوصف هر از چند گاهى با اعزام مأموران و فرستادگان ويژه و رؤسا و مقامات درجه اول آن تشكيلات، سعى در بررسى و ارزيابى فعاليت اين كانون صهيونيستى در جامعه ايران داشت. اين موضوع ميزان اهميت حضور و نفوذ صهيونيست ها و اهداف و مطامع محافل صهيونى را در ايران نشان مى دهد.
اگرچه فعاليت آژانس يهود ايران حول محور جذب و انتقال يهود به فلسطين اشغالى بود، اما واقعيت ها نشان مى دهد كه اين تشكيلات در زمينه هاى مختلف سياسى، اطلاعاتى، اقتصادى و فرهنگى نيز اقدامات دامنه دار و گسترده اى در مناطق مختلف ايران، بهويژه مناطق يهودى نشين داشت و ايجاد شركت هاى اقتصادى و تجارى چند منظوره با اهداف مختلف، نشانگر اهداف متعدد اين سازمان صهيونيستى در ايران بود.
به هر روى، آژانس يهود ايران تا سال 1357، يعنى تا سقوط سلطنت پهلوى، ده ها هزار يهودى ايرانى، افغانى، هندى، عراقى و نيز شماري از يهوديان آسياي ميانه را به فلسطين اشغالى انتقال داد. اين آژانس از ايران به عنوان ايستگاه انتقال يهوديان كشورهاى همجوار استفاده مىكرد.
روزنامه اسرائيلى جروزالمپست در دسامبر 1970م/1349ش، آمار يهوديانى را كه تا سال 1966/1345 به فلسطين منتقل شده بودند، 53000 نفر اعلام كرد. به ادعاى اين نشريه تا سال 1968م/1347ش، قريب به 55 هزار يهودى ايرانى از سوى آژانس يهود به فلسطين اشغالى انتقال يافته بودند.
منابع رسمى دولت شاهنشاهى در اوايل سال 1349ش/1970م، رقم يهوديان ايرانى انتقال يافته به فلسطين را، حدود 80هزار نفر اعلام كردند. رسانهها و منابع صهيونيستى در سالهاى اخير مدعى شده اند كه: تا سال 1948 (تأسيس اسرائيل) [1327ش]، طبق آمار غيررسمى، در حدود 20هزار (طبق منابعى ديگر 30 هزار) يهودى ايرانى در اسرائيل، اغلب اورشليم و تل آويو، مشغول كار و زندگى بودندـ ولى طبق آمار رسمى، جمعيت يهوديان ايرانى در اسرائيل، در اين موقع، كمتر از 5هزار نفر قيد گرديده، و اين نشان مىدهد كه بيشتر يهوديان ايرانى به صورت غيرقانونى از طريق سرحدات سوريه و لبنان وارد آن سرزمين شده و در آن سكنى گزيده بودند. تا اين زمان [1997م/1376ش[ جمعيت يهوديانى كه ممكن است خود را از لحاظ خانوادگى به نحوى با ايران و ايرانى وابسته بدانند باز هم به صورت تخمينى، كمتر از 150هزار نفر است. طبق اسناد رسمى دولت اسرائيل، تا استقرار جمهورى اسلامى در ايران، تعداد يهوديان ايرانى ساكن اسرائيل به 500/114 نفر بالغ مى شد كه از اين شمار، محل تولد 52 هزار نفر آنان در شناسنامه «ايران» قيد شده است. منابع صهيونيستي طي سال هاي اخير ادعا كرده اند: از شروع انقلاب اسلامى تا پايان سال 1996 [1375ش]، تعداد 664/18 نفر يهودى از ايران به اسرائيل آمده اند.5
جز آليانس و آژانس يهود، سازمان ها و انجمن هاى كاملاً غيرايرانى ديگرى نيز در ايران تأسيس شده بود كه «انجمن فرهنگى اوتصرهتورا» از جمله آن ها بود. اين انجمن در سال 1324 شمسى تأسيس و فعاليت خود را آغاز و اهداف خود را فرهنگى و آموزشى اعلام كرد. در يكى از منابع يهودى در اين باره چنين اشاره شده است:
در سال 1324 شمسى شادروان راب اسحق مئيرلوى از طرف ربانوت اعظم اسرائيل به ايران آمد تا براى يهوديانى كه از چنگ نازى هاى آلمان گريخته بودند و در شهرهاى روسيه بسر مى بردند، بسته هاى خوراك، لباس، دارو و ساير وسايل زندگى بفرستد. او متوجه مى شود كه سطح معلومات يهوديان ايران در زمينه زبان عبرى و علوم دينى، بسيار پايين است. راب لوى با كمك زندهياد كهنصدق و با اعانهاى كه از شخصيت فرهنگدوست معروف يهودى آمريكايى به نام اسحق شالوم در نيويورك گرفت اوتصرهتورا را تأسيس كرد كه قسمت بودجه آن را مؤسسه آمريكنجوينت تأمين مىكرد. راب لوى كه با اسحق شالوم تماس دائم داشت، شعبه اوتصرهتورا را در ايران افتتاح كرد و با بودجهاى كه مرتب [از آمريكا] دريافت مىكردـ با همراهى زندهياد سليمان كهنصدقـ چندين باب مدرسه رسمى و كلاس هاى درس عبرى در تهران و شهرستانهاى آبادان، اراك، ازنا، بابل، بوشهر، بوكان، تكاب، خمين، خوانسار، رشت، رضائيه [اروميه]، رفسنجان، زرقان، سقز، شاهيندژ، شيراز، كرمان، گلپايگان، مشهد، مياندوآب، نوبندگان و… تأسيس كرد. در مدارسى كه آليانس ايسرائيليت در تهران و شهرستانهاى اصفهان، بروجرد، تويسركان، سنندج، كاشان، كرمانشاه، دماوند و يزد داشت، تدريس زبان عبرى و علوم دينى به عهده معلمين اوتصرهتورا بود. مهاجرت دستهجمعى يهوديان اكثر شهرهاى كوچك ايران به اسرائيل يا تهران باعث شد كه تعدادى از مدارس اوتصرهتورا و آليانس در بيش از بيست نقطه ايران تعطيل گردد.6
البته چنين ادعايى چندان معتبر و قابل استناد نيست زيرا با توجه به فراوانى و گسترش مدارس يهودى در مناطق يهودى نشين ايران و به خصوص، تلاش همهجانبه آموزشگاه هاى آليانس، ايجاد يك انجمن صرفا فرهنگى و آموزشى چندان قابل توجيه نمى تواند باشد.
در يك منبع ديگر يهودى در اين باره چنين آمده است:
اين انجمن در ابتدا به نام (بريتتورا) بود و بعدا به نام (اوتصرهتورا) خوانده شد. رياست اوتصرهتوراى آمريكا، آقاى اسحاق شالوم توجه مخصوص براى جامعه يهود ايران منظور داشت و هر ساله مبلغ يكصد هزار تومان بودجه كمكى از آمريكا توسط مؤسسه (ژوينت) [جوينت [مىرسد.7
اگر چه انجمن فرهنگى اوتصرهتورا در جامعه يهود ايران تأسيس شده بود و فعاليت داشت، ليكن معمولاً رؤسا و ادارهكنندگان اصلى آن ها غيرايرانى بودند؛ مثل راب لوى آمريكايى كه در سال 1328 رياست اين انجمن را برعهده داشت.8 اما بعدها رياست ظاهرى اين تشكيلات به بعضى يهودى هاى ايرانى تفويض شد. با اين وصف اين انجمن همواره تحت برنامه و كنترل و سرپرستى عناصر و كانون هاى يهودى خارج از ايران حركت مى كرد و حتى هزينه آن نيز از خارج تأمين مى شد.
از ديگر سازمان هاى فعال يهودى در ايران كه از سوى كانون هاى يهودى خارج از كشور، تأسيس و شروع به كار كرد، اُرت نام داشت.
در شهريور ماه 1329ش [1950م] نماينده ارت جهانى به ايران وارد و بلافاصله كميته مركزى ارت ايران از شخصيت هاى يهودى ايرانى انتخاب و هنرستان صنعتى مركزى اُرت تحت نظر مستقيم اين كميته در تهران افتتاح گرديد و پس از مدت كوتاهى شعبه آن در اصفهان و شيراز تأسيس و هر شعبه تحت نظر كميته هاى محلى مشغول كار گرديد. […] از سال 1333ش، دوره هاى كوتاه هنرستان ارت به سه سال تبديل گرديد و تغييرات جديد در آن ها داده شد. […] در هشتصدوهفتادويكمين جلسه شوراى عالى فرهنگ مورخ 27/1/1334ش، امتياز رسمى هنرستان صنعتى مركزى ارت در تهران به تصويب رسيد.9
در منابع يهودى درباره ماهيت و اهداف و عملكرد اين مؤسسه آمده است:
اُرت پس از مؤسسه آليانس ايزرائيليت فرانسه، در عمر كوتاه خود در ايران، بالاترين خدمات را به جامعه ما ارزانى داشت. ارت جهانى كه يكى از عظيمترين سازمان هاى آموزشى فنى غيردولتى در سراسر جهان است، 115 سال قبل، يعنى در سال 1880 ميلادى، در شهر سنپيترزبورگ به منظور به كار گماردن يهوديان روسيه توسط Nikolai Bakst بهوجود آمد.
پس از جنگ جهانى دوم اُرت در كشورهاى ديگر اروپايى فعاليت كرد و جهانىشد و اكنون در بيش از 27 كشور فعاليت مى كند. در سال 1950 اُرت بهطور جدى در ايران مشغول فعاليت شد. آموزشگاه هاى ارت ايران با بالاترين معيار آموزشى آن زمان، جوانان يهودى را بهگونه اى با صنعت آشنا كرد كه صاحبان صنايع فارغ التحصيلان اُرت را سردست مى بردند. وجود مدارس ارت و تربيت جوانان بااستعداد سبب بالا رفتن ارزش هاى اجتماعى يهوديان ايران شد. اُرت از طرف سازمان برنامه به صورت بسيار جدى حمايت مى شد و تقريبا كليه تجهيزات اصلى آن را تأمين مى كرد.10
اُرت نيز از سوى محافل يهودى خارج از ايران، اداره مى شد و همواره تحت كنترل و نظارت و بازرسى آن ها قرار داشت.
بازديد بارون ادموند روچيلد، يهودى سرشناس و ثروتمند فرانسوى از مؤسسات اُرت ايران در تاريخ پنجشنبه 27/ بهمن 1333 در معيت آلبرشتين رئيس اُرت ايران، گوياى اين واقعيت است.11
در هفتادوپنجمين سال تأسيس ارت جهانى، كنگرهاى مركب از رهبران و رؤساى ارت 19 كشور مختلف جهان، از جمله ايران، در ژنو تشكيل شد. اين كنگره با پيام تبريك آيزنهاور رئيسجمهور آمريكا و بنصبى رئيسجمهور وقت اسرائيل آغاز به كار كرد.12
يكى ديگر از سازمان هاى يهودى فعال در ايران مؤسسه آمريكن جوينت بود كه تحت پوشش امور فرهنگى، اجتماعى و بهداشتى فعاليت مى كرد.
در منابع يهودى درباره اهداف و برنامه هاى آمريكن جوينت نوشته اند:
اسرائيلى هاى آمريكايى از آن جائي كه متوجه شدند كه يهوديان اكثر ممالك دنيا فاقد امكانات براى رفع نيازهاى فرهنگىـ بهداشتى و امور اجتماعى خود هستند، با تأسيس مركزى به نام آمريكن جوينت اقدام نمودند و به مؤسسات و مراكز اسرائيلى [يهودى] دنيا از جمله ايران نيز كمك مالى مى نمودند. به اين منظور به تأسيس دفترى به نام «اداره آمريكن جوينت» اقدام نمودند.13
بر اساس برخى نوشته ها، جوينت در سال 1914م/1293ش، در آمريكا تأسيس شد. اين سازمان يك تشكيلات به ظاهر خيريه يهودى است كه از راه كمك مالى كه از سازمان خيريه آمريكايى يوناتيد جويش اپيل United Jewish Appeal of America دريافت مىدارد فعاليت مى كند.14
افرادى كه از سال 1952 تا 1979 رياست مؤسسه آمريكن جوينت ايران را بر عهده داشتند به ترتيب عبارت بودند از: استانلى آبرومُويج، ابراهام لاسكو، مائوريك ليپَن، تئودور فِدر، مائوريك رومبرو، سيدنى اِنگل، مارسِل روزمبرگ و ميچل شيندلر.15
اين افراد تماما از يهوديان غيرايرانى بودند كه هركدام به مدت 2 تا چهار سال به ايران اعزام و سرپرستى آمريكن جوينت را به عهده داشتند.
اين قبيل سازمان ها و مؤسسات، به علاوه كانون ها و انجمن هاى فراوان ديگرى كه به دليل پرهيز از تطويل مقاله از ذكر و شرح آن ها خوددارى شده است تماما با مجوز و موافقت رسمى حكومت پهلوى و مقامات درجه اول كشور ايران فعاليت داشتند و عمدتا از حمايت و مساعدت مالى و سياسى دستگاه حاكم شاهنشاهى نيز برخوردار بودند. در عين حال سازمان ها و تشكل هاى يهودى داخل كشور و نيز آن ها كه بهطور علنى و رسمى از سوى محافل يهودى و يا صهيونيستى خارج از ايران در اين كشور تأسيس شده بودند، همگى با هم ارتباط و همكارى داشتند و در زمينه هاى گوناگون به ويژه در جمع آوري كمك هاي مالي براي اسرائيل، انتقال و كوچاندن يهودي ها به فلسطين اشغالي و نيز پاره اي فعاليت هاي اطلاعاتي و … با هماهنگى اقدام و عمل مىكردند.
محمدتقی تقی پور
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
1. تاريخ 31/12/35[19] / [19-9/10/1314 ه . ش]؛ مندرج در: اسناد مهاجرت يهوديان ايران به فلسطين؛ مرضيه يزداني، سازمان اسناد ملي ايران،صص 38-39.
2. عالم يهود؛ شماره 17-18؛ 16 فروردين 1334/6 آوريل 1955.
3. اسناد مهاجرت يهوديان ايران به فلسطين؛ صص 202-203.
4. روابط ايران و اسرائيل، به روايت اسناد نخست وزيرى؛ اداره كل آرشيو و اسناد و موزهـ رياست جمهورى؛ سند شماره 15.
5. آمنون نتصر
6. يهوديان ايرانى در تاريخ معاصر، ج اول.
7. حبيب لوى؛ تاريخ يهود ايران، ج سوم؛ ص 987.
8. ر.ك.: گزارشهاى محرمانه شهربانى، ج دوم؛ سازمان اسناد ملى ايران؛ ص 235.
9. عالم يهود؛ شماره 40؛ 16 اسفند 1334/26 فوريه 1956.
10. يهوديان ايران در تاريخ معاصر، ج 1؛ صص 132-134.
11. ر.ك.: عالم يهود؛ 15 اسفند 1333.
12. ر.ك.: عالم يهود؛ شماره 24؛ 15 تير 1334/6 ژوئيه 1955.
13. روحاله كهنيم.
14. عالم يهود؛ شماره 26-27؛ 19 مرداد 1334/11 اوت 1955.
15. ر.ك.: كهنيم
ثبت دیدگاه