عبدالرّحمن احمدي
مقدّمه:
دکتر رندی شرت عضو انجمن بینالمللی حقوق بشر اقلیت (سیاهپوستان) آمریکا اخیراً در گفت و گویی با خبرگزاری رسا، پشتوانه فکری و نظری کشتار وحشیانه فلسطینیان، به ویژه کودکان غزه را تعالیم تلمود و آموزههای «کابالا» در میان قوم یهود اعلام کرد.
او اضافه کرد: یکی از کارهایی که در ایران باید انجام بگیرد این است که همه باید درباره تلمود بیشتر بدانند؛ چرا که آن پشتوانه عقیدتی این کشتار وحشیانه اسرائیل است. به بهانه این تصریح و تأکید و به علاوه، ضرورت و اهمیت آشنایی هرچه بیشتر مردم ایران با تعالیم تلمود، مقاله زیر از نظر خوانندگان میگذرد:
يهوديت «تلموديك»1 يا آموزشهاي «تلموديك»، اصطلاحي رايج در ميان برخي پژوهشگران و تاريخنگاران در جهان غرب و نيز محافل يهودي است.
عموم مردم جهان، برداشت و تعابير روشني درباره اصطلاحات ياد شده ندارند. در جامعة ما نيز نه فقط افكار عمومي، بلكه بسياري از مورخان و محققان از اطلاعات و آشنايي كافي و لازم در اين خصوص برخوردار نيستند. زيرا چنين اصطلاحاتي كمتر در حوزة مطالعات سياسي، تاريخي و فرهنگي ما كاربرد داشته است. به هر روي، سؤال اين است كه يهوديت «تلموديك» چيست و آموزشهاي «تلموديك» بر كدام اصول و مباني استوار و از چه شاخصها و ويژگيهايي بر خوردار است؟
طبق مندرجات منابع يهودي تلمود عبارت است از: «خلاصهاي از شريعت شفاهي كه پس از قرنها تلاش عالمانة دانشمندان يهود در آغاز قرون وسطي (با تفاسير جديد) به بار نشسته است.»
اگر كتاب مقدس (عهد قديم) سنگ زاويه و شالودة يهوديت باشد تلمود ستون اصلي آن خواهد بود كه از فراز بنيادها سر برآورده، كل بنا و عمارت معنوي و عقلاني يهوديت را پشتيباني ميكند. تلمود از بسياري جهات، مهمترين كتاب در فرهنگ يهودي و ستون فقرات خلاقيت و حيات ملي آن است.
هيچ كتابي نميتوان يافت كه به اندازة تلمود، بر نظريه وعمل زندگي يهودي، شكلدهي به محتوا و مضامين معنوي آن و ايفاي نقش راهنماي رفتار، تأثير داشته باشد.2
در متون يهودي از«تَلْمود» به عنوان يك گنجينه بزرگ و مقدس ادبي ياد شده است كه آثار روحاني يهود را در ظرف پنج قرن نخستين ميلادي در بردارد.
همچنين انديشههاي متفكران بزرگ را در امر آموزش تورات و تفسيرهاي آن در طول دورانهاي بعدي نيز شامل ميشود.كتاب تلمود به امور مختلف پرداخته و مطالب و مسائل متعددي را در زمينههاي گوناگون و از جمله قانون و قضا، سنن و آداب، علوم، فلسفه و كابّالا شامل ميشود كه بحث دربارة هر يك از آنها به سبك هلاخا (شرع) و اگادا (افسانه) به عمل ميآيد. كتاب تلمود از روي نام شش مجلد «ميشنا» به اختصار «شَسْ» نيز خوانده شده، از 63 مبحث تشكيل گرديده كه هر يك در زبان عبري مَسِخِتْ ناميده ميشود.3
بر طبق متون و منابع يهودي، «تلمود و ادبيات تلمودي كينه و نفرتي [عجيب و عميق] نسبت به تمامي بيگانگان [يعني غيريهود] به طور كلي ابراز ميدارد.4
براي مثال؛ به اعتراف اسرائيل شاهاك نويسنده يهودي؛ تلمود علاوه بر يك رشته اتهامات غيراخلاقي ركيك عليه عيسي مسيح (ع)، به يهوديان فرمان ميدهد كه هر نسخه ازعهد جديد (به خصوص اناجيل اربعه) را كه به دست آنان ميافتد بسوزانند و در صورت امكان به صورت علني به اين كار مبادرت ورزند. اين حكم مربوط به دوران گذشته نيست بلكه امروز و در روزگار ما نيز لغو نشده و اجرا ميشود. آن چنان كه روز 23 مارس 1980 م، صدها نسخه از عهد جديد علناً طي مراسمي در اورشليم (بيتالمقدس)و تحت نظارت عالية (تشكيلات ديني) «يادلعاخيم» سوزانده شد. اين سازمان مذهبي از كمك مالي وزارت مذاهب اسرائيل بهرهمند ميگردد.5
اسرائيل شاهاك، فرقه يهودي حاسيديم را يك نمونه و نماد از يهوديت «تلموديك» ميداندكه آموزشها و تبليغات آن بر محور تعاليم تلمود، يعني تقسيمبندي مخلوقات انساني است. مطابق تقسيمبنديهاي اين فرقه، ابناي بشر به دو دسته يهودي و غيريهودي قابل تفكيك هستند و بر اين اساس آن دستهاي كه يهودي نباشند انسان نيستند.
حاسيديم را يك نهضت و جنبش نوپديد در معتقدات ديني يهوديان اواسط قرن هيجدهم دانستهاند كه خاستگاه آن جوامع يهودي لهستان بود. حاسيديم درباره اعتبار و لزوم دستورات ديني و اجراي مراسم، مقررات و مناسك ديني، شيوهها و نگرشهاي خاصي را ابداع، توصيه و ترويج ميكند. به طوري كه نهضت حاسيديم و مرام اين فرقه را شديدترين نوع روش، صوفيگري و باطنيگرايي يهودي دانستهاند. فرقه حاسيديم در عين حال تمايل شديد به مسائل سياسي دارد؛ آن هم از زاويه آرزو و انتظار براي ظهور ماشيح موعود يهود.6
اين فرقه امروز يك حركت و جريان زنده و فعال در جامعه يهودي اراضي اشغالي فلسطين است و صدها هزار پيرو آن، دلبستگي تعصبآلودي به «خاخامهاي مقدس» خود ابراز ميدارند. برخي از اين خاخامها نفوذ سياسي گستردهاي در اسرائيل و در بطن سياسي بيشتر احزاب و بيش از همه در سطوح بالاي ارتش به دست آوردهاند.
«بر اساس مندرجات «هاتانيا»، «كتاب مقدس جنبش هابادي» يكي از قويترين شاخههاي فرقه حاسيديسم، غيريهوديان مخلوقات شيطان هستند كه مطلقاً هيچ چيز نيكويي نزد آنان يافت نميشود.»
بعضي فرقههاي زير مجموعه جنبش حاسيديم، مثل فرقه «هابادي» از احكام، مقررات و منشور ويژهاي پيروي ميكنند كه در قالب كتابهاي مقدس مختص آنها، از سوي خاخامها و رهبران مذهبي آنها نوشته شده است. براي نمونه، فرقه حاسيدي موسوم به “هابادي” از مجموعهاي با عنوان كتاب مقدس خود راهنمايي ميگيرد كه «هاتانيا» نام دارد.
از ديدگاه آنان، ميان يهود و غيريهود تفاوت كيفي از مرحلة جنيني وجود دارد! حتي زندگي يك غيريهودي امري غيرضروري است، زيرا دنيا جز به خاطر گل روي يهوديان ساخته نشده است.7
به اذعان صريح اسرائيل شاهاك، امروز اين نوشتهها در اسرائيل به طور وسيع در ميان عموم، در مدارس و در ارتش گسترش مييابند.8
به گفته اسرائيل شاهاك، امروز اين قبيل تعاليم «به صورت آثار كلاسيك آموزش عبراني» در اسرائيل در آمده و مواضع سران و رهبران حاسيدي خونآشام را قوياً محكم كردهاند. خلاصه اين كه اين آثار عامل بسيار مهمي در اوجگيري قومگرايي و كينه در قبال تمامي غيريهوديان بوده است.9
در برخي متون و منابع يهودي، ادبيات و تعاليم تلموديك، همطراز و همسو با كابّالا ارزيابي و دانسته شده است. عقيده به برتري و برگزيدگي يك قوم در ميان بقية اقوام و ابناي بشر؛ عقيده به اين كه قوم برگزيده و برتر حق آقايي، سروري و حكومت بر همه جهانيان دارد؛ عقيده به اين كه همه اقوام و ابناي بشر، وظيفهاي جز خدمتگزاري براي قوم برگزيده نداشته و ندارند و اگر غير از اين سوداي ديگري درسر داشته باشند مستحق نيستي و نابودياند.از نظر آنها، صهيونيسم، امروز در مسير تحقق اين ايده گام برميدارد. بنابراين هر كس در اين راه مساعدت و موافقت كند به وظيفه و رسالت خود عمل كرده و اگر در اين راه مخالفت يا مانعتراشي كند مستحق نابودي است. «گوش آمونيم» از جملة اين فرقهها است كه چنين انديشهاي را ترويج ميكند.
گوش آمونيم يكي ديگر از فرقههاي نوپديد ديني در ميان يهود است كه در پارهاي ديدگاهها، رفتارها و احكام و مقررات، شباهت و نزديكي زياد به فرقه حاسيدي موسوم به هابادي دارد.
«به زعم گوش آمونيم، بازگشت به يهوديت تنها از طريق متعهد شدن به صهيونيسم عملي خواهد شد.»10
آنها نه فقط دولت اسرائيل را «جمهوري توراتسالار» ميدانند كه «قانون اساسي توراتي»11 را تنها پيشنهاد و گزينه مناسب براي هدف نهايي خود كه يك «دولت هالاخايي»12 [شريعت يهودي] است تبليغ ميكنند؛يعني حاكميت نظامي، سياسي، فرهنگي و اقتصادي مبتني بر اسفار پنج گانه13 تورات و كتاب يوشع.
بنابر قول مشهوري كه گوش آمونيم بدان استناد ميكند، يهوديت بر سه پايه استوار است: كتاب اسرائيل، ملت اسرائيل و سرزمين اسرائيل. بسياري از يهوديان هارديم وحتي يهوديان غيرمذهبي معتقدند كه گوش آمونيم وزن يكي از اين سه پايه را كه همان سرزمين اسرائيل باشد بيشتر كرده است.14
از منظر آنها، «زماني مهمترين عبادت، شيوه تحصيل در حوزههاي ديني [همان مدارس ويژه مذهبي يهود معروف به] «يشيوا» بود. اما امروز مهمترين عبادت، مهاجرت به سرزمين اسرائيل» و اسكان در آن است.
توجه و تمركز روي مناسك و شعائر مذهبي يهودي، مرتبط است به ايمان به «تناسخ» كه خود از تبعات ميراث نگرش كاباليستي است.
آنان معتقدند كه در حلول تازه و فعلي، ملتزم و متعهد به جبران اهمالي هستند كه در زندگي قبلي خود نسبت به رعايت احكام مذهبي از خود نشان داده بودند. هر كس به اين زمين خاكي باز ميگردد بايد گناه هر قصوري را كه در تجسد قبلي زمينياش از وي سرزده از خود بزدايد.15
به اعتراف و ادعاي منابع يهودي، «اكنون گوش آمونيم جانشين جنبش [كاباليستي] حسيدي شده است. اگر چه يهوديت صهيونيستي تندرو، ديدگاههاي كاباليستي را از «فرد» به «جامعه» تسري ميدهد. اين «استمرار همراه با انقلاب» ريشه در انديشههاي خاخام كوك [از رهبران معروف يهودي در اراضي اشغالي فلسطين] دارد. بنيادگرايان اسرائيلي، مدعي هستند كه وقتي آنان به عنوان «پيشگامان تجديد حيات فعلي يهود» بر خود واجب ميدانند كه هر چه بيشتر بر اجراي آن دسته از احكامي كه در نسلهاي پيش از سوي يهوديان سنتي، متروك مانده بود، پافشاري كنند، در واقع به نحوي از اصل «تناسخ» استفاده كردهاند.16
«گوش آمونيم» در ضمن براي دانش تفصيلي و جامع اين هنجارها و منابع آنها اهميت خاصي قائل است و سعي ميكند از راه نوعي آموزش حرفهاي كه خود بخشي از فريضه توراتخواني است به اين كار جامة عمل بپوشاند. اين عمل نيز به افزايش افراطگرايي كمك ميكند و شدت اين افراطگرايي را ميتوان با توجه به شاخصهاي اثبات شدهاي مشخص كرد؛ مثل تعداد صفحات گِمارا17 (تلمود بابل و تلمود اورشليم) كه هر روز بايد خوانده شود؛ يا تعداد ساعتهايي كه هر هفته به مطالعة مذهبي اختصاص مييابد. بيست سال پيش هيچكس نميتوانست باور كند كه جوانان امروزي اسرائيل با آن همه ذهنيت مليگرايانه، روزي هجده ساعت را در يشيوا [مدارس ديني] بگذرانند ولو به سن بزرگسالي رسيده و حتي وارد زندگي زناشويي شده باشند. بچههاي اينها نيز به موازات كار پدران و مادرانشان تمامي دوران تحصيل خود را در يشيوا ميگذرانند. اخيراً براي كودكان يك هِدِر18 نيز ايجاد كردهاند.19 (هِدِركلاس براي كودكان است كه به طور فشرده اصول مذهبي را با شيوههاي كهنه، صريح و مورد تقاضا ياد ميدهد)
ايجاد تنفر شديد نسبت به غيريهود، به خصوص فلسطينيان و تقويت و تحكيم انگيزهاي ذهني و دروني براي رو در رويي و كشتار و قتلعام آنها با هر پوشش و بهانهاي، ماحصل همين آموزشهاست كه امروز در مدارس رسمي و حتي پادگانهاي نظامي ارتش اسرائيل نيز از سوي اين خاخامها و رهبران يهودي با جديت و شدت دنبال ميشود.20
كودكان، نوجوانان، جوانان دختر و پسر و به خصوص سربازان اسرائيلي براساس تعاليم و آموزههاي ياد شده ياد گرفته و باور كردهاند كه «خون [يهودي] با خون [فلسطيني] فرق دارد.»21
آن چنان كه خاخام بزرگ پيشين گفته بود: هر كس ميگويد بايد ميان مجازات يك قاتل يهودي با يك قاتل غيريهودي فرق بگذاريم درست ميگويد اگر چه نيازي به گفتن همه چيز در ملاء عام و به جهانيان نيست.22
به نوشته گيديون آران يهودي، گوش آمونيم داراي هستهاي فعال از يهودياني است كه عمدتاً از مدارس ديني «يشيوا» فارغالتحصيل شدهاند يا از مدرسان و طلاب يشيوا هستند.23
آنچه ترديدناپذير است، كشتار روزافزون فلسطينيان، از دير ياسين و كفر قاسم تا تهاجم 22 روزه غزه، توطئههاي گوناگون در اطراف و حريم مسجدالاقصي از جمله حفاريهاي پي در پي، در مسير تخريب اين بناي مقدس با هدف برپايي هيكل يا معبد سليمان بر خرابههاي آن، تماماً ماحصل آموزشها و تعليمات تلموديك است كه در پوشش يك راهبرد گسترده و جهاني دنيوي و مادي اما تحت عبارات و عناوين فريبنده، جعلي و تحريفآميز ديني انجام ميگيرد. يعني تحقق آرمان صهيونيسم، مبتني بر برپايي و تحكيم دولت يهودي در فلسطين و در پي آن، تحت انقياد درآوردن همه اقوام و ملل جهان در قالب يك حكومت فراگير جهاني،24 آن چنان كه جوليوس كرينستون يهودي ميگويد:
هدف صهيونيسم تأسيس دولت يهود در فلسطين تحت حمايت قدرتهاي اروپايي است. آرمان مسيحيايي وعده ميدهد كه يهوديت يك قدرت جهاني در فلسطين تأسيس خواهد كرد و همة اقوام زمين در مقابل آن كرنش خواهند نمود.
صهيونيسم حتي در بُعد سياسي خود تنها يك مرحله از آرمان مسيحايي را محقق خواهد ساخت و به همين علت در صورت توفيق ممكن است به سوي تحقق كامل آن آرمان گام بردارد. اين اقدام در صورت عدم توفيق نيز يهوديان را در مورد اصل آرمان دلسرد نخواهد كرد؛ زيرا آرمان مسيحايي از آزادي يهوديان گستردهتر و از تأسيس يك دولت يهودي مستقل [به نام اسرائيل] فراگيرتر است. آرمان ياد شده اهداف بلندي را براي بشريت و تكامل نژاد بشري در نظر ميگيرد، ولي در عين حال، در يك زمينة يهودي و با مفهومي كاملاً يهودي باقي خواهد ماند.
… اين عصر پس از اصلاح معنوّيات قوم يهود تحت هدايت يك انسان خواهد بود كه نهالي از خاندان داوود است و يَهُوَه او را ميفرستد تا آنان را به راستي و درستي رهنمون شود. قومي كه يهوه براي ابلاغ رسالت خود براي جهانيان برگزيده، خواهد توانست مسؤوليت خويش را در اصلاح معنويات جهان انجام دهد.
… اميد مسيحايي بيشتر يهوديان عصر ما نيز همين است و باور جناحهاي مختلف جامعه (يهودي) در اين باب تنها در جزئيات تفاوت دارد. به بركت آزادي يهوديان در تفسير اعتقادات، اين تفاوتها تفرقهاي را در اردوگاه يهوديت پديد نياورده است و هر گروهي به شيوة خود در تحقق اين آرمان شكوهمند [يعني همان بر پايي حكومت جهاني يهود بر تمام اقوام و ابناي بشر] سهيم ميشود.25
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
(تَلمودي)1.Talmudic
2. ادين اشتاين سالتز (نويسنده مشهور يهودي)، سيري در تلمود، ترجمه باقر طالبي دارابي، مركز مطالعات و تحقيقات اديان و مذاهب صص 22و23.
3. ر.ك: واژه هاي فرهنگ يهود، جمعي از نويسندگان يهودي، انجمن جوامع يهودي ـ تل آويو 1997.
4. اسرائيل شاهاك، تاريخ يهود ـ مذهب يهود (بارسنگين سه هزاره)، مترجم دكتر مجيد شريف، انتشارات چاپخش، ص 70 .
5. همان، ص 71.
6. ر. ك: آبا اِبان، قوم من، ترجمه نعمتاله شكيب اصفهاني، چاپ اول، 1352، صص323 تا330.
7. اسرائيل شاهاك، ص 84.
8. همان، ص 84.
9. همان، ص 86.
10. گيديون آران، بنيادگرايي صهيونيستي يهود، ترجمه احمد تدين، نشر هرمس، ص 120.
11. همان، ص 118.
12. همان، ص 119.
13. همان، ص 116.
14. همان، ص 96.
15. همان، ص 97.
16. همان، ص 98.
17. Gemara . تلمود كه بعد از تورات مهم ترين كتاب يهوديان است خود بر دو بخش است. تلمود بابل و تلمود اورشليم. گِمارا لغتي عبري است كه معمولاً بر كل تلمود اطلاق مي شود و گاه به معناي تفسير تلمود نيز به كار مي رود.
18- Heder
19. همان، ص 90.
20. براي كسب اطلاعات بيشتر در اين باره و آشنايي با مصاديق اين ادعاها ر.ك. بنيادگرايي صهيونيستي يهود، صص 61و62 .
21. همان، ص 50.
22. همان.
23. همان، ص 54.
24. ر.ك: جوليوس كرينستون، انتظار مسيحيا در آيين يهود، ترجمه توفيقي، ناشر مركز مطالعات و تحقيقات اديان مذاهب، ص 171.
25. همان، ص 171 ـ 172.
یادآوری میشود که این مقاله، پیش از این در شماره 11 ماهنامه نسیم قدس (مهر و آبان 1388) چاپ و منتشر شده بود.
ثبت دیدگاه