استاد شهيد و تحريفگری يهود1
تحريف در زبان عربي از ماده حرف است، يعني منحرف كردن چيزي از مسير و وضع اصلي خود كه داشته است يا بايد داشته باشد. به عبارت ديگر تحريف نوعي تغيير و تبديل است، ولي تحريف مشتمل بر چيزي است كه كلمه تغيير و تبديل نيست. شما اگر كاري كنيد كه جملهاي، نامهاي، شعر و عبارتي آن مقصودي را كه بايد بفهماند، نفهماند و مقصود ديگري را بفهماند، ميگويند شما اين عبارت را تحريف كردهايد. مثلا شما گاهي مطلبي يا حرفي را به يك نفر ميگوييد، بعد آن شخص سخن شما را در جاي ديگري نقل ميكند، پس از آن، كسي به شما ميگويد فلاني از قول شما چنين چيزي نقل ميكرد، شما ميفهميد كه آنچه شما گفته بوديد با آنچه او نقل كرده خيلي متفاوت است. او سخنان شما را كم و زياد كرده است، قسمتي از حرفهاي شما را كه مفيد مقصود شما بوده است حذف كرده و قسمت هايي از خود به آن افزوده است، درنتيجه سخن شما مسخ شده و چيز ديگري از آب درآمده است. آن وقت شما ميگوييد اين آدم حرف مرا تحريف كرده است. مخصوصا اگر كسي در سندهاي رسمي دست ببرد، ميگويند سند را تحريف كرده است.
تحريف انواعي دارد كه مهمترين آنها عبارت است از: تحريف لفظي و تحريف معنوي. تحريف لفظي اين است كه ظاهر مطلبي را عوض كنند، مثلا از يك گفتار عبارتي حذف شود يا به آن عبارتي اضافه شود، و يا جملهها را چنان پس و پيش كنند كه معني آن فرق كند، يعني در ظاهر و در لفظ گفتار تصرف كنند.
تحريف معنوي اين است كه شما در لفظ تصرف نميكنيد، لفظ همان است كه بوده، ولي آن را طوري معني ميكنيد كه خلاف مقصد و مقصود گوينده است. آن را طوري معني ميكنيد كه مطابق مقصود خود شما باشد نه مطابق مقصود اصلي گوينده.
قرآن كريم كلمه تحريف را مخصوصا در مورد يهوديها به كار برده و با ملاحظه تاريخ معلوم ميشود كه اينها قهرمان تحريف در طول تاريخ هستند. نميدانم اين چه نژادي است كه تمايل عجيبي به قلب حقايق و تحريف دارد، لهذا هميشه كارهايي را در اختيار ميگيرند كه در آنها بشود حقايق را تحريف و قلب كرد. من شنيدهام بعضي از همين خبرگزاريهاي معروف دنيا كه راديوها و روزنامهها هميشه از اينها نقل ميكنند منحصرا در دست يهوديهاست. چرا؟ براي اينكه بتوانند قضايا را در دنيا آن طوري كه دلشان ميخواهد منعكس كنند و قرآن چه عجيب درباره اينها حرف ميزند. اين خصيصه يهوديان كه تحريف است، در قرآن به صورت يك خصيصه نژادي شناخته شده است. در يكي از آيات قرآن در سوره بقره ميفرمايد: اَفتَطْمَعُونَ اَنْ يومِنوُا لَكُمْ اي مسلمانان آيا شما طمع بستيد كه اينها به شما راست بگويند؟ اينها همانا هستند كه با موسي ميرفتند و سخن خدا را ميشنيدند، اما وقتي كه برميگشتند تا در ميان قومشان نقل كنند آن را زير رو ميكردند.
اَفتَطْمَعُونَ اَنْ يُومِنُوا لَكُمْ وَ قَدْ كانَ فَريقٌ مِنْهُمْ يَسْمعوُنَ كَلامَ اللهِ ثُمَّ يُحَرّفونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهَ وَ هُمْ يَعْلَموُنَ2.
تحريف هم كه ميكردند، نه از باب اينكه نميفهميدند و عوضي بازگو ميكردند، نه، اينها ملت باهوشي هستند و خوب هم ميفهميدند، اما در عين اينكه خوب ميفهميدند، معذلك حرفها را، سخنان را به گونهاي ديگر براي مردم بيان ميكردند. تحريف همين است. يعني پيچ دادن، كج كردن چيزي، از مسير اصلي منحرف كردن. اينها در كتب الهي تحريف كردند. قرآن در اين مورد در بسياري از جاها يا كلمه تحريف را آورده و يا به صورت ديگري مطلب را بيان كرده است. ولي مفسرين ذكر كردهاند كه تحريفي كه قرآن ميگويد اعم از تحريف لفظي و تحريف معنوي است. يعني بعضي از اين تحريفها كه صورت گرفته است در لفظ بوده و بعضي در تفسير و در معني بوده است نه در لفظ.
روش يهود در دگرگون ساختن حقايق!
امان از دست يهود كه بر سر دنيا از دست اينها چه آمد؟ يكي از كارهايي كه قرآن به اينها نسبت ميدهد كه هنوز هم ادامه دارد، مسئله تحريف و قلب حقايق است. اينها شايد باهوشترين مردم دنيا باشند؛ يك نژاد فوقالعاده باهوش و متقلب. اين نژاد باهوش متقلب هميشه دستش روي آن شاهرگهاي جامعه بشريت است، شاهرگهاي اقتصادي و شاهرگهاي فرهنگي. اگر كسي بتواند تحريفهايي را كه اينها حتي در حال حاضر در تاريخهاي دنيا، در جغرافيا و در خبرهاي دنيا ميكنند [جمعآوري كند، كار مفيدي است]. البته عدهاي اين كار را كردهاند ولي نه به قدر كافي. الان خبرگزاريهاي بزرگ دنيا كه يكي از آن شاهرگهاي خيلي حساس است به دست يهود ميچرخد، براي اينكه قضايا را تاحدي كه برايشان ممكن است آن طور كه خودشان ميخواهند به دنيا تبليغ كنند و برسانند. در هر مملكتي اگر بتوانند آن شاهرگها را، وسائل به قول امروزيها ارتباط جمعي مثل مطبوعات و به طور كلي آن جاهايي كه فكرها را ميشود تغيير داد، تحريف كرد. تبليغ كرد، و گرداند و نيز شاهرگهاي اقتصادي را [در دست ميگيرند]. و اينها از قديمالايام كارشان اين بوده. قرآن در يك جا ميفرمايد:
اَفتَطْمَعُونَ اَنْ يُومِنُوا لَكُمْ وَ قَدْ كانَ فَريقٌ مِنْهُمْ يَسْمعوُنَ كَلامَ اللهِ ثُمَّ يُحَرّفونَهُ مِنْ بَعْدِ مَا عَقَلُوهَ وَ هُمْ يَعْلَموُنَ3.
مسلمين! شما به ايمان اينها چشم بستهايد؟! آيا اينها را نميشناسيد؟! اينها همان كساني هستند – يعني الان هم روح همان روح است والّا كسي اجدادش فاسد باشند دليل فساد حالايش نمي شود. اينها همان روح اجداد خودشان را حفظ كردهاند – كه با موسي هم كه بودند، سخن خدا را كه ميشنيدند، وقتي كه برميگشتند آن را مطابق ميل خودشان عوض ميكردند، نه از روي جهالت و ناداني، در كمال دانايي. تحريف و قلب حقايق، يكي از كارهاي اساسي يهود است ازچند هزار سال پيش تا امروز. در ميان هر قومي در لباس و زي خودِ آن قوم ظاهر ميشوند و افكار و انديشههاي خودشان را از زبان خود آن مردم پخش ميكنند، منويات خودشان را از زبان خود آن مردم ميگويند4.
محمّدطیّب
پينوشتها:
—————————————–
1- اين بخش با اندكي تلخيص نقل گرديد از: حماسه حسيني، جلد اول، مرتضي مطهري، انتشارات صدرا، تهران: تابستان 1368، صص 15-12.
2- آيا طمع داريد كه يهودان به دين شما بگروند در صورتي كه گروهي از آنان كلام خدا را شنيده و به دلخواه خود آن را تحريف ميكنند با آنكه در كلام خدا تعقل كرده معني آن را دريافتهاند. سوره بقره، 75.
3- سوره بقره، آيه 75.
4- سيري در سيره نبوي، مرتضي مطهري، انتشارات صدرا، تهران: بهار 1368، صص 155 و 156.
ثبت دیدگاه