نمایندگان دولت اسرائیل در تهران
اولین نماینده دولت اسرائیل در ایران، زوی دوریئل19 که تحت پوشش اتاق بازرگانی اسرائیل در تهران فعالیت میکرد. وی در فروردین سال 1335 به ایران آمد و تا سالیان سال تحت پوششهای مختلف بازرگانی و اقتصادی این مأموریت را به عهده داشت.
وی در «هتل پارک» با پوشش «شرکت بازرگانی نمک»فعالیت میکرد.20
او فراوان تلاش کرد که خود را به عنوان نماینده رسمی دولت و سفیر اسرائیل در تهران معرفی کند که توفیق پیدا نکرد.
اما پس از او، مییر عزری بود که تلاش همه جانبهای را در این خصوص سامان داد.
مییر عزری یهودی صهیونیست دوآتشه ایرانی بود که پس از برادرانش آلبرت و بن هور در سال 1328ش/ 1949م، و مادر و پدرش (صیون) در سال 1329ش/ 1950م، خود نیز برای پیوستن به جامعه یهودیان اراضی اشغالی به فلسطین کوچ کرد.
وی در آن جا به حزب ماپای پیوست و در سال 1958م/ 1337ش، به عنوان مسؤول دفتر نمایندگی اسرائیل در ایران، به تهران اعزام شد. عزری منشأ تحولات گستردهای در روابط ایران و اسرائیل در حوزههای مختلف سیاسی، اقتصادی، نظامی و اطلاعاتی و امنیتی بود که به دلیل پرهیز از تطویل نوشتار از ذکر آنها خودداری شده است. براساس نوشتهها و اسناد موجود، عزری سال 1325ش/ 1946م، یعنی چند سال قبل از تأسیس و اعلام موجودیت دولت جعلی اسرائیل، به عنوان نماینده کانونهای صهیونیستی و مسؤول جنبش یهودی ـ صهیونی خلوتص (پیشاهنگان) در ایران فعالیت میکرد و برای سازماندهی جوانان یهودی و ایجاد آمادگی در آنها برای خدمت به صهیونیسم در مسیر انتقال یهودیان به فلسطین و تعقیب استراتژی ایجاد دولت یهودی در فلسطین از هیچ تلاشی کوتاهی نکرد.
مأموریت عزری در بهار سال 1352، پس از بیش از پانزده سال به پایان رسید و در تیرماه همان سال وی تهران را به مقصد فلسطین اشغالی ترک کرد.
پس از او اوری لوبرانیبه عنوان نماینده دولت اسرائیل به تهران آمد و مسؤولیت سفارت پنهان و بینام و نشان اسرائیل در تهران را به دست گرفت. او در خرداد 1352 به تهران آمد و تا اواسط سال 1356 این سمت را عهدهدار بود.
اگرچه مأموریت لوبرانی تا دی ماه 1356ش/ آخر دسامبر 1977م، تمدید شد، اما پس از آن تاریخ نیز همچنان در محل مأموریت خود، به فعالیت مشغول بود.
او حدود پنج سال در ایران بود که پس از قرارداد کمپ دیوید بین مصر و اسرائیل و اوجگیری شدت خیزش انقلابی و اسلامی مردم ایران، کانونهای صهیونیستی تصمیم گرفتند یوسف هرملینرئیس سابق امنیت داخلی اسرائیل (شین بت) را به عنوان نماینده یا سفیر خود به ایران اعزام کنند.
بنابراین، لوبرانی تا پایان شهریور 1357 و پس از او یوسف هرملین این سمت را عهدهدار بود.
قابل یادآوری است که در دفتر نمایندگی یا سفارت بینام اسرائیل در تهران، وابسته نظامی، وابسته مطبوعاتی، وابسته اقتصادی، وابسته اطلاعاتی با حضور دهها افسر و مأمور اطلاعاتی اسرائیل حضور داشتند که در مسیر مطامع اشغالگران صهیونیست از هیچ تلاش و اقدامی در هیچ حوزهای خودداری نمیکردند.
ارتباط و همکاری ایران و اسرائیل اگرچه به طور کامل علنی نبود، اما سرزمین ایران را به جولانگاه مأموران اسرائیلی تبدیل کرده بود.
آنها تحت عنوان کارشناس و مختصص و مشاور، نه فقط در حوزههای اطلاعاتی و امنیتی، بلکه فرهنگی، علمی، آموزشی، و به خصوص کشاورزی حضور داشتند. اسرائیلیها تحت پوشش زمینشناسی و یا مبارزه با بعضی آفات کشاورزی، از طریق کودهای شیمیایی یا سموم وارداتی از اسرائیل، آسیبها و زیانهای غیرقابل جبرانی را به کشاورزان و مزارع و کشتزارها و درختان میوه در نقاط مختلف ایران وارد میکردند که آثار و شواهد آن هم چنان پیداست و خودنمایی میکند.
صادرات انواع محصولات خام از انواع سنگهای قیمتی تا نفت خام آن هم با قیمت بسیار نازل به اسرائیل از یک سو و واردات انواع کالاها و محصولات مصرفی و غذایی ساخت کارخانجات و مراکز تولیدی اشغالگران صهیونیست، ایران را به بازار بنجلهای اسرائیلی تبدیل کرده بود؛ آن چنان که شمار زیادی از شرکتهای اسرائیلی دفتر نمایندگی در ایران برپا کرده و با تسهیلات گمرکی که از سوی دستگاه حکومتی برای آنان در نظر گرفته بود به سهولت تولیدات و محصولات و فرآوردههای خود را در بازار ایران به فروش میرساند.
عوامل و عناصر تأثیرگذار در ایجاد و استمرار تعامل ایران و اسرائیل
1– دستگاه سلطنت پهلوی: در این ارتباط نمیتوان از چگونگی روی کار آمدن رضاخان و کودتای سوم اسفند 1299 در ایران چشم پوشی کرد. زیرا جنگ جهانی اوّل که یک حرکت کاملاً صهیونیستی در مسیر ایجاد دولت یهودی در فلسطین بود، سبب شد تا آن قتلعام و قحطی بزرگ طی سال های 1917م/ 1296ش تا 1919م/ 1298ش، در ایران روی دهد. بر اثر این رویداد بزرگ که انگلیس در آن نقش اساسی و عمدی و بلکه برنامهریزی شده به عهده داشت، حدود نصف جمعیت ایران، یعنی 9 میلیون نفر از 19 میلیون نفر بر اثر قحطی و گرسنگی و بیماریهای مسری قربانی شدند و هرج و مرج و ناامنی سراسر ایران را فراگرفت و از دل این ویرانه بود که انگلیسیها رضاخان را به قدرت رساند.
البته این واقعیت نیمه پنهان تاریخی را نباید نادیده گرفت که قریب به اتفاق حکام و دولتمداران انگلیسی آن زمان یا یهودی صهیونیست بودند یا مسیحی صهیونیست که دو نمونه معروف آنها هربرت سموئیل و لرد بالفور هستند.
رضاخان به اعتراف منابع صهیونیستی از وقتی که موقعیت پیدا کرد کاملاً در جریان فعالیتهای صهیونیستی بود.
رضاخان آن چنان به کانونهای صهیونیستی نزدیک بود که پزشک مخصوص او دکتر کورت اریش نومانآلمانیتبار یهودی بود.
روی کار آمدن محمدعلی ذکاءالملک فروغیو قدرت بیچون و چرای او و امثال او از جمله سلیمان بهبودیدر این دوره سند روشنی در این باره است.
حتی پس از برکناری و حذف رضاخان و روی کار آمدن محمّدرضا نیز فروغی سکاندار اصلی حکومت پهلوی، به دستور کانونهای قدرت جهانی بود.
حضور و قدرت و نفوذ شخصیتهای مرموز فراماسون، بهایی و یهودی تبار در دستگاه حکومت و سلطنت پهلوی از فروغی تا هویدا، شریف امامی که سمتهای بلندپایه از نخست وزیری تا وزارت، نمایندگی مجلس و به طور کلی سیاستگذاری و برنامهریزی حکومت پهلوی را در دست داشتند تا چهرههای اسرارآمیزی مثل سرلشکر عبدالکریم ایادیپزشک مخصوص شاه که شخصیتی بهایی و حامی اسرائیل و صهیونیسم بود و نقش و حضور تأثیرگذار در دستگاه سلطنت داشت، تنها نمونهای از فهرست بلند و طولانی است که حلقه اتصال حکومت شاهنشاهی با اسرائیل و کانونهای توطئهگری صهیونیستی بودند.
جالب این است که اکثر افراد یادشده استاد اعظم لژهای فراماسونری با درجه سی و سه بودند.
2– علاوه بر این موارد، سرسپردگی سلطنت پهلوی به ایالات متحده آمریکا و انگلیس که خود آنها تحت نفوذ و سیطره اشخاص و زرسالاران و کمپانیهای یهودی و صهیونیستی هستند (که خود مبحث مفصل و مشروحی را میطلبد.) از دیگر عوامل اصلی در تعامل فیمابین ایران و اسرائیل بودند.
3– کانونهای دسیسهگر یهودی و صهیونی
این تشکلها که عمدتاً با سازمانهای قدرتمند و مرموز جهانی از جمله سازمان جهانی صهیونیسم مرتبط یا پیوسته بودند به دلیل حضور و نفوذ رازآلود و گسترده خود در ایران، اهرم قدرتمندی برای ایجاد پیوند میان ایران و اسرائیل به شمار میآمدند. از جمله این تشکل و کانونها، «سُخنوت» یا آژانس یهود.یعنی بازوی اجرایی سازمان جهانی صهیونیسم بود که چندین سال قبل از تأسیس اسرائیل، در تهران دفتر نمایندگی خود را ایجاد و فعال کرده بود.
اگر چه فعالیت تعریف شده تشکیلاتی سخنوت، جذب و انتقال یهودیان ایران و کشورهای همجوار به فلسطین بود اما این سازمان در مسیر اهداف و مقاصد صهیونیسم از هیچ تلاشی فروگذار نمیکرد که جمعآوری کمکهای مالی و پولی یک نمونه آن است.
مُشه یشای نماینده آژانس یهود در تهران در سال 1322 ش/ 1943م، از طریق حسین علاءوزیر دربار که هم فراماسون بود و هم با محافل صهیونیستی و انگلیسی ارتباط داشت، با شاه ایران ملاقات و گفت و گو کرد. موشه یشای در دیدار با شاه از رضاخان به خاطر حمایت از یهودیان تمجید میکند. او با اشاره به دیدار خود با محمّدرضا مینویسد: ]گفتم[ بزرگان ملت شما از جمله کورش از 2400 سال پیش ما را در بنای مملکت و بیتالمقدس یاری دادهاند اکنون که بازگشتهایم وطن خود ]فلسطین[ را از نو بسازیم آن ایام افتخارآفرین را به یاد داریم و خواستار آنیم که این رابطه ادامه یابد ]…[ از ابتدای سلطنت پدر بزرگوار شما ]رضاخان[ آن شاهنشاه، وضع یهودیان بهتر از سابق است. ]شاه گفت:[ «خرسندم که این را میشنوم.»21
نماینده سازمان جهانی صهیونیسم در تهران، آن چنان با مقامات بلندپایه ایران دوستی و نزدیکی داشت که به مناسبت نوروز سال 1323ش، هدایایی از جمله بطریهایی از شراب را به دربار سلطنت ایران هدیه میکند. چندی بعد حسین علاء وزیر وقت دربار این حرکت او را طی نامهای چنین پاسخ می دهد:
دکتر ]مُشه[ یشای عزیز! از تبریکات سال نو شما بسیار متشکرم. شراب سرزمین اسرائیل را با سپاس فراوان میپذیرم. در این بطریها بوی عطر احساسات شما را احساس میکنم. با احترام. حسین علاء ]وزیر دربار شاهنشاهی ـ 1323ش.[ 22
آلیانس ـ از دیگر سازمانهای صهیونیستی در ایران آلیانس «اسرائیلیت اُنیورسال» یا اتحادیه جهانی اسرائیلیبود که مرکزیت اصلی آن در فرانسه مستقر بود. آلیانس از زمان قاجار و به طور مشخص از دوره مظفرالدین شاه قاجار به صورت رسمی فعالیت خود را در ایران عملی کرد. به طوری که به تدریج در بیش از هجده شهر و مرکز استان، آموزشگاهها و مراکز آموزشی و دفاتر خود را برپا کرد.
شمار قابل توجهی از دانشآموختگان مدارس صهیونیستی آلیانس بعدها به اعتراف همین سازمان، مراکز قدرت سیاستگذاری و برنامهریزی ایران را به دست گرفتند.23 آلیانس را باید مادر تشکلها و انجمنهای صهیونیستی در ایران دانست.
صندوق ملی یهود وابسته به سازمان جهانی صهیونیسم، از دیگر تشکلهای صهیونی بود که پا به پای آژانس یهود، تکاپوی مرموزی در ایران داشت.
ایسرائیل ایلنائه طی سالهای 1323 ـ 1322ش/ 1944ـ1943م، نماینده این صندوق در تهران بود که مأموریت اصلی آن جمع آوری پول برای برپایی دولت یهودی در فلسطین و کمک برای انتقال یهودیان به آن سرزمین بود.
انجمن فرهنگی اوتصرهتور (گنج دانش)، سازمان بانوان یهود، سازمان جوانان یهود، سازمان دانشجویان یهود، باشگاه وایزمن، جوینت، اُرت، جمعیّت سرّی ابنای صهیون، کانوکرمل، و دهها سازمان و انجمن یهودی و صهیونیستی دیگر که ذکر اسامی آنها در این نوشتار مقدور نیست، از جمله تشکلهای یهودی و صهیونیستی فعال در سراسر ایران، به خصوص نقاط یهودینشین بودند که در مسیر اهداف صهیونیسم جهانی و پس از تشکیل اسرائیل در جهت تقویت و حمایت و پشتیبانی از ماشین جنگی رژیم صهیونیستی گام برمیداشتند.24
محمّدتقی تقی پور
منابع و مآخذ:
19. Zvi Doriel.
در برخی منابع و اسناد تاریخ ورود او به ایران تابستان سال 1956م ذکر شده است.
20. همان.
21. محمّدتقی تقیپور، سقوط، جلد دوّم، (صهیونیسم و سلطنت پهلوی)، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی.
22. همان.
23. همان.
24. برای کسب اطلاعات بیشتر در این باره، مراجعه شود به: سازمانهای یهودی و صهیونیستی در ایران، مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، چاپ اوّل، 1381.
ثبت دیدگاه